eitaa logo
خودسازے و تࢪڪ گناھ
1.8هزار دنبال‌کننده
688 عکس
813 ویدیو
46 فایل
https://eitaa.com/joinchat/2173240167C847a1cc6ec گروه پاسخ به سؤالات شرعی خانمها‌ ⚘💙 ﷽ ✍پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله و سلم: گنهڪارے ڪه به رحمتِ خدا اميدوار است از عابدِ مأيوس، به درگاهِ خدا نزديڪتر است ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨ فرمودند: زيارت قبر رسول خدا (ص) و زيارت مزار شهيدان، و زيارت مرقد امام حسين عليه السلام معادل است با حج مقبولى ڪه همراه رسول خدا (ص) بجا آورده شود.✨
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیستم شرط بندے راوی: مهدے فریدوند، سعید صالح تاش تقريباً سال ۱۳۵۴
🍃🌹 ✨🌱✨🌱✨🌱✨ آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد. شــب با ابراهيم رفته بوديم مسجد. بعد از نماز، حاج آقا احڪام می گفت. تا اينڪه از شرط بندے و پول حرام صحبت ڪرد و گفت: پيامبر می‌فرمايد: «هر ڪس پولی را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت از دست می‌دهد». و نيز فرموده اند: «ڪسی ڪه لقمه اے از حرام بخورد نماز چهل شب و دعاے چهل روز او پذيرفته نمی شود». ابراهيــم با تعجب به صحبت ها گــوش می‌ڪرد. بعد با هم رفتيم پيش حاج آقا وگفت: من امروز ســر واليبال ۵۰۰ تومان تو شــرط بندے برنده شدم. بعد هم ماجــرا را تعريف ڪرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده مســتحق بخشيدم! حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش ، ورزش بڪن اما شرط بندے نڪن. هفته بعد دوبــاره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قوے تر، بعدگفتند: اين دفعه بازے سر هزارتومان! ابراهيم گفت: من بازے می‌ڪنم اما شــرط بندے نمی‌ڪنم. آن ها هم شــروع ڪردند به مســخره ڪردن و تحريڪ ڪردن ابراهيم و گفتند: ترسيده، می دونه می بازه. يڪی ديگه گفت: پول نداره و... ابراهيم برگشت وگفت: شرط بندے حرومه، من هم اگه می دونستم هفته هاے قبل با شــما بازے نمی‌ڪردم، پول شما رو هم دادم به فقير، اگر دوست داريد، بدون شرط بندے بازے می‌ڪنيم. ڪه البته بعد از ڪلی حرف و سخن و مسخره ڪردن بازے انجام نشد. دوســتش می گفت: بــا اينڪه بعد از آن ابراهيم به ما بســيار توصيه کرد ڪه.. ✍ادامه دارد...
از ❤️ 🌱دو سوره در قرآن، با ڪلمه "ویل" شروع شده، "ویل" یڪی از شدید ترین تهدید هاے قرآن هست، و اون دو آیه اینها هستند: 🌿۞ویل للمطففین۞ واے بر ڪم فروشان... 🌿۞ویل لکل همزه لمزه۞ واے بر عیبجویان طعنه زننده... ⚡️اولی در مورد مال مردم. ⚡️دوم در مورد آبروی مردم
◾️ : 🔹 إِنِّي لَأَدْعُو اللَّهَ لِمُذْنِبِي شِيعَتِنَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ مَرَّةٍ 🔺 براے شیعیان گنهڪارم، هر شب و روز، هزار بار دعا (و استغفار) می‌ڪنم. 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۱ ص ۴۷۲ 🔺 امام زمان علیه السلام روزے هزاربار براے ما دعا می‌ڪند، حتّی براے گنهڪارترینِ ما! 🔹 ما چقدر دعاگوے او هستیم؟!! نشر =صدقه جاریه 🔶
خودسازے و تࢪڪ گناھ
🍃🌹 ✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیست_و_یکم آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد. شــب با
✨🌱✨🌱✨🌱✨ شــرط بندے نڪنيد. امــا يڪ‌بار با بچه هاے محله نازے آباد بــازے ڪرديم و مبلغ ســنگيني را باختيم! آخــراے بازے بود ڪه ابراهيم آمد. به خاطر شــرط بندے خيلي از دست ما عصباني شد. از طرفي ما چنين مبلغي نداشــتيم ڪه پرداخت ڪنيم. وقتي بازے تمام شــد ابراهيم جلو آمد وتوپ را گرفت. بعدگفت: ڪســي هســت بياد تك به تك بزنيم؟ از بچه هاے نازے آباد ڪســي بود به نام ح.ق كه عضو تيم ملي و ڪاپيتان تيم برق بود . با غرور خاصي جلو آمد وگفت: سَرچي!؟ ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيرے. او هم قبول ڪرد. ابراهيــم به قدرے خوب بازے ڪرد ڪه همه ما تعجب ڪرديم. او با اختلاف زياد حريفش را شڪست داد. اما بعد از آن حسابي با ما دعوا ڪرد! ابراهيم به جز واليبال در بســيارے از رشــته هاے ورزشي مهارت داشت. در ڪوهنوردے يڪ ورزشڪار ڪامل بود. تقريباً از سه سال قبل از پيروزے انقلاب تا ايام انقلاب هر هفته صبح هاے جمعه با چندنفر از بچه هاے زورخانه مي رفتند تجريش. نماز صبح را در امامزاده صالح مي خواندند، بعد هم به حالت دويدن از ڪوه بالا مي رفتند. آنجا صبحانه مي خوردند و برمي گشتند. فراموش نمی‌ڪنم. ابراهيم مشغول تمرينات ڪشتي بود و مي خواست پاهايش را قوے ڪند. از ميدان دربند يڪي از بچه ها را روے ڪول خود گذاشــت و تا نزديك آبشار دوقلو بالا برد! اين ڪوهنوردے در منطقه دربند و ڪولڪچال تا ايام پيروزي انقاب هر هفته ادامه داشت. ابراهيم فوتبال را هم خيلي خوب بازے مي ڪرد. در پينگ پنگ هم استاد بود و با دو دست و دو تا راڪت بازے مي ڪرد و ڪسي حريفش نبود. ✍ادامه دارد... شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات ✨🌱✨🌱✨🌱✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
﷽ ◾️ حقّ‌النــاس: 🔸 شخصی از حضرت آیت الله العظمی درخواست دستورے فرمودند. آقا ڪه همیشه مشغول ذڪر بودند، سر بلند ڪردند و فرمودند : «تا می‌توانید گناه نڪنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذڪر شدند. 🔸 بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتڪب شدید سعی ڪنید گناهی ڪه در آن حقّ‌الناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذڪر شدند. 🔸 و بعد از چند لحظه باز سر بلند ڪردند و براے سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتڪب شدید ڪه در آن حقّ‌الناس است سعی ڪنید در همین دنیا آن را تسویه ڪنید و براے آخرت نگذارید ڪه آن جا مشڪل است.» 📚 برگرفته از کتاب فریادگر توحید، ص۲۱۸
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیست‌و_دوم شــرط بندے نڪنيد. امــا يڪ‌بار با بچه هاے محله نازے آبا
✨🌱✨🌱✨🌱✨ ڪشتي راوے: برادران شهيد هنوز مدتي از حضور ابراهيم در ورزش باســتاني نگذشته بود ڪه به توصيه دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ ڪشتي رفت. او در باشگاه ابومسلم در اطراف ميدان خراسان ثبت نام ڪرد. او ڪار خود را با وزن ۵۳ ڪيلو آغاز ڪرد. آقايان گودرزے و محمدے مربيان خوب ابراهيم درآن دوران بودند. آقاے محمدے ، ابراهيم را به خاطر اخلاق و رفتارش خيلي دوســت داشــت. آقاي گودرزے خيلي خوب فنون ڪشتي را به ابراهيم مي آموخت. هميشــه مي گفت: اين پســر خيلي آرومه، اما تو ڪشتي وقتي زير مي گيره، چون قد بلند و دستاے ڪشيده و قوے داره مثل پلنگ حمله می‌ڪنه! او تا امتياز نگيره ول ڪن نيست. براے همين اسم ابراهيم را گذاشته بود پلنگ خفته! بارها مي گفت: يه روز، اين پسر رو تو مسابقات جهاني مي بينيد، مطمئن باشيد! سال هاے اول دهه ۵۰ در مســابقات قهرماني نوجوانان تهران شرڪت ڪرد. ابراهيم همه حريفان را با اقتدار شڪســت داد. او در حالي ڪه ۱۵ ســال بيشتر نداشت براے مسابقات ڪشورے انتخاب شد. مسابقات در روزهاے اول آبان برگزار مي شد ولي ابراهيم در اين مسابقات شرڪت نڪرد! مربي ها خيلي از دست او ناراحت شدند. بعدها فهميديم مسابقات در حضور ✍ادامه دارد.... شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات ✨🌱✨🌱✨🌱✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیست‌و_سوم ڪشتي راوے: برادران شهيد هنوز مدتي از حضور ابراهيم د
✨🌱✨🌱✨🌱✨ وليعهد برگزار مي شد و جوايز هم توسط او اهداء شده. براے همين ابراهيم در مسابقات شرڪت نڪرده بود. ســال بعد ابراهيم در مسابقات قهرماني آموزشگاه ها شرڪت ڪرد و قهرمان شد. همان سال در وزن ۶۲ ڪيلو در قهرماني باشگاه هاے تهران شرڪت ڪرد. در ســال بعد از آن در مسابقات قهرماني آموزشــگاه ها وقتي ديد دوست صميمي خودش در وزن او، يعني ۶۸ ڪيلو شــرڪت ڪرده، ابراهيم يڪ وزن بالاتر رفت و در ۷۴ ڪیلو شرڪت ڪرد. در آن ســال درخشش ابراهيم خيره ڪننده بود و جوان ۱۸ ساله، قهرمان ۷۴ ڪيلو آموزشگاه ها شد. تبحر خاص ابراهيم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحيح از دستان قوے و بلند خود باعث شده بود ڪه به ڪشتي گيرے تمام عيار تبديل شود. صبح زود ابراهيم با وســائل ڪشتي از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جائي مي رفت دنبالش بوديم! تا اينڪه داخل ســالنِ هفت تيــرِ فعلي رفت. ما هم رفتيم توے ســالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ بود. ساعتي بعد مسابقات ڪشتي آغاز شد. آن روز ابراهيــم چند ڪشــتي گرفت و همه را پيروز شــد. تا اينڪه يڪ‌دفعه نگاهش به ما افتاد. ما داخل تماشــاگرها تشويقش مي ڪرديم. با عصبانيت به سمت ما آمد. گفت: چرا اومديد اينجا !؟ گفتيم: هيچي، دنبالت اومديم ببينيم ڪجا میرے. بعد گفت: يعني چي !؟ اينجا جاے شما نيست. زود باشين بريم خونه بــا تعجب گفتم: مگه چي شــده!؟ جواب داد: نبايد اينجا بمونين، پاشــين، پاشين بريم خونه. ✍ادامه دارد.... شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات ✨🌱✨🌱✨🌱✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
✅گناه نکنید ✍ (ره): از ما عمل چندانی نخواسته اند، مهمتر از عمل ڪردن عمل نڪردن است. تقوا یعنی عمل گناه را مرتڪب نشدن، همه می‌پرسند چه ڪار ڪنیم؟ من می‌گویم: بگویید چه ڪار نڪنیم؟ و پاسخ این است: گناه نڪنید... 📚در محضر بهجت
💌 🌹‌شهـــید سجاد زبرجدی: شما چهل روز دائم‌الوضو باشید خواهید دید ڪه درهاے رحمت خداوند چگونه یڪ به یڪ در مقابل شما باز خواهد شد..! نمازهاے واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید ڪه چگونه درهاے خداوند در مقابل شما باز خواهد شد..! سوره واقعه را هر شب یڪ مرتبه بخوانید خواهید دید ڪه چگونه فقر از شما روے برمی‌گرداند..! انسان اگر می‌خواهد به جایی برسد با نماز شب می‌رسد...! نشـر پـیام‌ صـدقه‌ جـاریه‌ است💯 🌺 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
💠 آیت الله تهرانی (ره) : ♨️یڪی از علّت‌هایی ڪه ما توفیق سحر خیزے نداریم و در وقت آن سنگین هستیم و گویا گوش‌هایمان صدای مَلَڪ منادے را ڪه همه‌ے اولیاء الله را بیدار می‌ڪند نمی‌شود.... 👈 این است ڪه روح و قلب ما به خاطر دو مسأله سنگین می‌شود؛ و به وقت سحر نمی‌تواند برخیزد و به ملاقات یار پر بزند‌ و لذّت عبادت را نمی‌چشد👇👇 یڪی از آن دو عامل ، ⬅️ لغو و لهو و زیاد حرف زدن است؛🤐 و دیگرے ڪه خیلی انسان را سنگین می‌ڪند، ⬅️غیبت ڪردن است.😶 من عیناً دیدم ڪه غیبت روز ، توفیق سحرخیزے را از انسان سلب می‌ڪند. 📚 پندهای آسمانی/ ص ۱۸۸
•° خدایا _⇜چنان ڪن ڪه از چیزهاے_   _⇜ارزشمند زندگیم ،_     _⇜ جانم اولین چیزے باشد_      _⇜ڪه از من میگیرے_ ツ •          ❥✦✧✿❀♥❀✿✧✦❥
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیست‌و_چهارم وليعهد برگزار مي شد و جوايز هم توسط او اهداء شده. بر
✨🌱✨🌱✨🌱✨ همينطور کــه حرف مي زد بلندگو اعلام کرد: کشــتي نيمه نهائي وزن ۷۴ کيلو آقايان هادي و تهراني. ابراهيم نگاهي به ســمت تشــک انداخت و نگاهي به سمت ما. چند لحظه سکوت کرد و رفت سمت تشک. ما هم حسابي داد مي زديم و تشويقش مي کرديم . مربــي ابراهيم مرتب داد مي زد و مي گفت كه چه کاري بکن. ولي ابراهيم فقط دفاع مي کرد. نيــم نگاهي هم به ما مي انداخت. مربي که خيلي عصباني شده بود داد زد: ابرام چرا کشتي نمي گيري؟ بزن ديگه. ابراهيــم هم با يك فن زيبــا حريف را از روي زمين بلند کرد. بعد هم يک دور چرخيد و او را محکم به تشك کوبيد. هنوز كشتي تمام نشده بود كه از جا بلند شد و از تشک خارج شد. آن روز از دست ما خيلي عصباني بود. فکر کردم از اينکه تعقيبش کرديم ناراحت شده، وقتي در راه برگشت صحبت مي کرديم گفت: آدم بايد ورزش را براي قوي شدن انجام بده، نه قهرمان شدن. من هم اگه تو مسابقات شركت مي كنم مي خوام فنون مختلف رو ياد بگيرم. هدف ديگه اي هم ندارم. گفتم: مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه و همه بشناسنش؟! بعد از چند لحظه سکوت گفت: هرکس ظرفيت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهمتر اينه که آدم بشيم. آن روز ابراهيم به فينال رســيد. اما قبل از مســابقه نهائــي، همراه ما به خانه برگشت! او عملا ثابت کرد که رتبه و مقام برايش اهميت ندارد. ابراهيم هميشه جمله معروف امام راحل را مي گفت: «ورزش نبايد هدف زندگي شود.» ✍ادامه دارد... شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات ✨🌱✨🌱✨🌱✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیست‌و_پنجم همينطور کــه حرف مي زد بلندگو اعلام کرد: کشــتي نيمه
✨🌱✨🌱✨🌱✨ قهرمان راوی:حسین الله کرم مسابقات قهرماني ۷۴ کيلو باشگاه ها بود. ابراهيم همه حريفان را يکي پس از ديگري شكست داد و به نيمه نهائي رسيد. آن سال ابراهيم خيلي خوب تمرين کرده بود. اکثر حريف ها را با اقتدار شکست داد. اگر اين مســابقه را مي زد حتماً در فينال قهرمان مي شــد. اما در نيمه نهائي خيلي بد کشتي گرفت. بالاخره با يک امتياز بازي را واگذار كرد! آن ســال ابراهيم مقام سوم را کســب کرد. اما سال ها بعد، همان پسري که حريف نيمه نهائي ابراهيم بود را ديدم. آمده بود به ابراهيم سر بزند. آن آقــا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف مي کــرد. همه ما هم گوش مي کرديم. تا اينکه رســيد به ماجراي آشــنائي خودش با ابراهيم و گفت: آشنائي ما بر مي گردد به نيمه نهائي کشتي باشگاه ها در وزن ۷۴ کيلو، قرار بود من با ابراهيم کشتي بگيرم. اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف کند ابراهيم بحث را عوض مي کرد! آخر هم نگذاشــت كه ماجرا تعريف شود! روز بعد همان آقا را ديدم وگفتم: اگه مي شه قضيه کشتي خودتان را تعريف کنيد. او هم نگاهي به من کرد. َنفَس عميقي کشــيد وگفت: آن سال من در نيمه نهائي حريف ابراهيم شدم. اما يکي از پاهايم شديداً آسيب ديد. ✍ادامه دارد... شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات ✨🌱✨🌱✨🌱✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
به شوخی به یڪی از دوستانم گفتم : من ۲۲ساعت متوالی خوابیده ام ! گفت : بدون غذا؟! همین سخن را به دوست دیگرم گفتم ; گفت: بدون نماز؟! و این گونه بود خداے هر ڪس را شناختم....‌ ➖➖➖➖ بِدْوْنِـــ تَرڪـ‍ــِ گُــن‍َاهــ اِنـــتِظٰــار بیـــ مَعْناٰســتْ.