eitaa logo
🌺کانال قطعه ای ازبهشت
613 دنبال‌کننده
13هزار عکس
11.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🌸✨رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند. دوچیزموجب برطرف شدن فقرمی شود✨ 1⃣👈بسیاریاد کردن خدا 2⃣👈فرستادن صلوات برمن #قطعه_ایی_از_بهشت •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈• @gateiazbehesht •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈•
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 عبور زنان و دختران از قتله گاه، و آغاز اسارت در عصر روز یازدهم محرم‌. ▪️وقتی عمرسعد ملعون سرها را روانه کوفه کرد، روز يازدهم تا ظهر در کربلا ماند و بر کشتگان سپاه خود نماز گزارد و آنها را خاک کرد. و بدنهاي عزيز فاطمه و ياران او عريان روي زمين باقي گذاشت. آنگاه بازماندگان و اهل و عيال حسين عليه‏ السلام را از کربلا کوچ داد. آنان را بر شتران بي ‏جهاز سوار کردند و در ميان سپاه دشمن، نه محملي داشتند نه سايباني. با آنکه آنها امانتهاي پيغمبر خدا بودند، آنان را همچون اسيران ترک و روم در سخت ‏ترين شرائط به اسيري بردند، و سيد سجاد عليه‏ السلام را غل جامعه بر گردن نهادند. ايشان را به قتلگاه عبور دادند، همينکه نظر زنها بر بدن مبارک حسين عليه ‏السلام و کشتگان افتاد، سيلي بر صورت زدند و صدا زدند و صدا به صيحه و ندبه بلند کردند. 📚 بحار الانوار ۴۵/۱۰۷ 📗نفس المهموم ص ۳۵۱ ▪️سيد بن طاووس مي‏فرمايد: زنان را بدون معجر و غارت شده و پابرهنه و شيون‏ کنان از خيمه‏ ها بيرون آوردند و آنان را اسير نموده با خواري مي‏بردند. آنان گفتند: شما را بخدا ما را از قتلگاه حضرت حسين عليه‏السلام ببريد. عمرسعد و همراهيان او چنين کردند. همينکه چشمان خاندان رسول و عزيزان فاطمه بر پيکرهاي کشتگان افتاد، صيحه زدند و صورت خراشيدند. ✍«راوي گويد: سوگند به خد از ياد نمي‏برم زينب دختر علي عليه‏ماالسلام را که با صداي غمناک و دل پردرد بر حسين عليه ‏السلام مي‏ناليد و صدا مي‏زد: اي رسول خدا، فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند. اين حسين تست که بخون آغشته و اعضايش از هم جدا شده است و اين دختران تو هستند که اسيرند. شکايتم را به پيشگاه خداوند مي‏برم، و به محمد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه زهرا و حمزه سيدالشهداء و شکايت ميکنم. ای رسول خدا، اين حسين است که به روي خاک بيابان افتاده و باد صبا خاک بر پيکرش مي‏پاش و به دست زنازادگان کشته شده است. اي ياران پیامبر، اينان خاندان مصطفي يند که اسيرشان نموده مي‏برند. و در روايت ديگري است که (زينب کبري عليهاالسلام مي‏فرمود): اي محمد، دخترانت اسير شدند، و ذريه‏ ات کشته شدند، باد صبا خاک بر پيکرشان مي‏پاشد، و اين حسين است که سرش از قفا بريده شده، و عمامه و ردايش به تاراج رفته. پدرم فداي آنکه نه سفري رفت که اميد بازگشت در آن باشد، و نه زخمي برداشت که مرهم پذير باشد، پدرم فداي آنکه اي کاش جان من قربان او مي‏شد. پدرم فداي آنکه با دل پرغصه از دنيا رفت، پدرم فداي آنکه با لب تشنه جان سپرد. پدرم فداي کسي که خون از محاسن شريفش مي‏چکيد، پدرم فداي آنکه جدش محمد مصطفی بود. پدرم فداي کسي که جدش فرستاده خداي آسمانها بود. پدرم فداي آنکه نوه پيغمبر هدايت بود، پدرم فداي فرزند محمد مصطفي، پدرم به قربان فرزند خديجه کبري، پدرم به قربان فرزند علي مرتضي، پدرم بقربان فرزند فاطمه زهرا سيده همه زنان، پدرم به قربان فرزند کسي که آفتاب براي او بازگشت تا نماز بخواند. راوي گفت: بخدا قسم دشمن و دوست را بگريه درآورد». 📜لهوف ص ۷۳ 📝 ادامه دارد...
🏴 عبور زنان و دختران از قتله گاه، و آغاز اسارت اهل بیت پیامبر در عصر روز یازدهم محرم.«ادامه از قسمت قبل» ▪️چون به قتلگاه رسيدند نظر اهلبيت رسالت بر آن بدنهاي مجروح و اعضاي بريده، که در ميان خاک و خون غلطيده بودند افتاد. خروش برآوردند و سيلاب اشک از ديده‏ ها روان کردند. چون نظر ايشان در ميان شهيدان بر جسد مطهر سيدالشهداء عليه‏ السلام افتاد، صدا به شيون بلند کردند، و خود را از شتران افکندند، و از گريه و نوحه، ساکنان ملأ أعلي را به گريه درآوردند، و دلهاي حاضران را به آتش حسرت سوختند. زينب فرياد برآورد که: وا محمداه، اين حسين برگزيده و فرزند تست، که با اعضاي بريده در خاک و خون غلطيده، و با لب تشنه سرش را از قفا بريده ‏اند و بي ‏عمامه و ردا در خاک کربلا افتاده است، و روي منورش از خون سرخ گرديده است، و ريش مطهرش به خون خضاب شده است. ما فرزندان توئيم که ما را به اسيري مي‏برند، و دختران توئيم که ما را به بردگي گرفته‏ اند، و هيچ حرمت تو را در حق ما رعايت نکردند، خيمه‏ هاي ما را غارت کردند و سوزاندند. بعد به مادر خود فاطمه زهرا عليها السلام خطاب کرد، و از شکايت حال شهيدان کربلا و اسيران محنت و ابتلا، وحشيان صحرا و ماهيان دريا را در آتش حسرت کباب کرد. پس رو به جسد مطهر آن سرور شهداء گردانيد، و با جگر بريان و لب خون‏فشان گفت: فداي تو گردم اي فرزند مصطفي، و اي جگر گوشه‏ علي مرتضي، و اي نور ديده‏ فاطمه‏ زهرا، و اي پاره‏ تن خديجه‏ کبري، و اي شهيد آل‏ عبا، و اي پيشواي اهل محنت و بلا. سکينه دختر سيدالشهداء دويد و جسد منور پدر بزرگوار را در برگرفت، و صورت بر آن بدن مبارک ممتحن مي‏ماليد و مي‏ناليد، تا آنکه جميع حاضران - از دوست و دشمن - را به گريه و فغان درآورد، و از بسياري گريه مدهوش گرديد. تا آنکه آن محنت زده مظلومه را به زور از آن امام معصوم جدا کردند. 📜جلاء العیون، مجلسی ره، ص ۹۵۱ ▪️دل عليا مکرمه زینب، از جا کنده شد و متحيرانه و مدهوشانه نظر مي‏کرد، پس فرمود: «أخي، أ أنت أخي! أ أنت ابن أمي و ابن والدي!» سنگ و کلوخ و نيزه شکسته ‏ها را کنار زد و کشته‏ برادر را بيرون آورد. اول لب بر گلوي بريده‏ آن شهيد راه حق گذاشت، و جايي را بوسيد که نه پيغمبر بوسيده بود و نه علي و نه فاطمه. کجا را بوسيد؟ همان رگهاي بريده را. از شدت حزن و اندوه خود را به روي کشته‏ برادر انداخت و اعضاي خود را از خون برادر رنگين کرد، و ناله‏ سوزناک برآورد و همي گفت: اي پاره‏ دل زينب، اي نور ديده ‏ام، برادرم «ليتني کنت قبل هذا اليوم عمياء»➖«اي کاش کور شده بودم و تو را اينگونه نمي‏ديديم». کوري چاره‏ اين مصيبت نمي‏کند. «ليتني مت قبل هذا اليوم و لا أراک کما أنت عليه، ليتني و سدت الثري»➖«اي کاش قبل از اين مرده بودم و تو را اينگونه مشاهده نمي‏کردم، اي کاش زير خاک رفته بودم». 📚ریاض القدس ۲/۱۸۹ ▪در بعضي مقاتل نقل شده که زينب عليها السلام جسد برادر را در بر کشيد و لبهاي خود را به حلقوم بريده گذاشت و مي‏بوسيد و مي‏گفت: برادر جان، اگر مرا بين رفتن و ماندن مخير کنند، ماندن کنار تو را اختيار مي‏کنم، ولو اينکه گوشتهاي مرا درندگان در اين بيابان بخورند. برادر از دفاع نمودن نسبت به زنان و اطفال بازمانده‏ ام، و اين پشت من است که از کتک سياه شده است. 📚معالی السبطین ۲/۳۲
🏴 کیفیت ورود حضرت زینب سلام الله علیها، به مجلس ابن زیاد لعنة الله علیه. 📢«دخلت زینب علی ابن زیاد و علیها ارذل ثیابها و هی متنکرة» ▪️وقتی اسيران آل پيغمبر اكرم را به مجلس پسر زياد وارد كردند، در ميان اسيران زينب كبرى، آئينه عفت و پاكدامنى و فصاحت پدرش، سخت اندوهناك بود و كهنه ترين جامه‌ها را پوشيده بود. بطور ناشناس در يكطرف مجلس قرار گرفت و كنيزان اطرافش را احاطه كردند. ابن زياد پرسيد اين زن كه از برابر ما گذشت و در يكطرف مجلس قرار گرفت و زنان اطراف او را گرفتند كيست؟ زينب علیهاالسلام پاسخ او را نداد. پسر زياد بار ديگر همان سؤال را تکرار كرد. يكى از كنيزان او را معرفى كرده گفت اين زن يادگار زهرا دختر رسول خداست. 📚 الارشاد ۲/۱۱۵ 📜مقتل ابی مخنف ص
♻️ خشک شدن نهر علقمه تا قیام حضرت قائم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ☑️ در کتاب کبریت احمر از امام صادق علیه السلام نقل شده است: وقتی امام سجاد عليه السلام همراه اهلبیت از شام برگشته و به سرزمین رسیدند؛ دیدند نهر علقمه همچنان آبش است. امام سجاد عليه السلام نگاهی بدان کرد و به آن نهر فرمود : ای نهر ! آب خود را از پدرم ابی عبدالله کردی و هنوز هم داری؟! در همان ساعت این نهر میشود و همه آثار این نهر می شود تا امروز ؛ هیچ اثری از آن دیده نمی شود ، تا ظهور حضرت قائم (عجل الله فرجه) که حضرت امام حسین علیه السلام فرمايند و از دشمنان و قاتلان گیرند بالخصوص از کسانی که از ابتدا بر اهل بیت را بنیان نهادند . 📗 معالی السبطین : ص۴۶۵. ﺃَﯾْﻦَ ﺍﻟﻄّﺎﻟِﺐُ ﺑِﺪَﻡِ ﺍﻟْﻤَﻘْﺘُﻮﻝِ ﺑِﮑَﺮْﺑَﻼﺀَ
🔍 مروری بر جنایات ابن زیاد (زنازاده لعنه الله) در کوفه، نسبت به اهل بیت امام حسین علیه السلام 🔻شیخ صدوق رحمه الله بسندش روایت می‌کند: لَمَّا جِيءَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَمَرَ فَوُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ فِي طَسْتٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ جَعَلَ يَضْرِبُ بِقَضِيبٍ فِي يَدِهِ عَلَى ثَنَايَاهُ وَ يَقُولُ لَقَدْ أَسْرَعَ الشَّيْبُ إِلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ مَهْ فَإِنِّي رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَلْثِمُ حَيْثُ تَضَعُ قَضِيبَكَ فَقَالَ يَوْمٌ بِيَوْمِ بَدْرٍ ثُمَّ أَمَرَ بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَغُلَّ وَ حُمِلَ مَعَ النِّسْوَةِ وَ السَّبَايَا إِلَى السِّجْنِ وَ كُنْتُ مَعَهُمْ فَمَا مَرَرْنَا بِزُقَاقٍ إِلاَّ وَجَدْنَاهُ مَلاَءً رِجَالاً وَ نِسَاءً يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ يَبْكُونَ فَحُبِسُوا فِي سِجْنٍ وَ طُبِّقَ عَلَيْهِمْ... ✍🏻 حاجبِ ابن زياد لعنه الله گوید: چون سر حسين (عليه السّلام) را براى ابن زياد آوردند، دستور داد آن را در طشتى طلا برابرش نهادند و با چوب دستى به دندانهايش ميزد!!! و ميگفت: زود پير شدى اى اباعبداللّه❗️مردى از حاضران گفت: من رسول خدا را ديدم كه جاى چوب دستى تو را ميبوسيد! جواب گفت: امروز به تلافی روز بدر است؛ سپس دستور داد على بن الحسین (عليهم السلام) را به زنجير كشيدند و با زنها و اسيران به زندان بردند و من همراهشان بودم. به هر كوچه رسيديم، از زن و مرد پر بود و همه سيلى به رخ ميزدند و ميگريستند؛ آن‌ها را به زندان افكندند و درب به روى آنها بستند. ثُمَّ إِنَّ اِبْنَ زِيَادٍ لَعَنَهُ اللَّهُ دَعَا بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ النِّسْوَةِ وَ أَحْضَرَ رَأْسَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ كَانَتْ زَيْنَبُ ابْنَةُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِيهِمْ فَقَالَ اِبْنُ زِيَادٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَحَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ وَ أَكْذَبَ أَحَادِيثَكُمْ فَقَالَتْ زَيْنَبُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِمُحَمَّدٍ وَ طَهَّرَنَا تَطْهِيراً إِنَّمَا يَفْضَحُ اللَّهُ الْفَاسِقَ وَ يُكَذِّبُ الْفَاجِرَ قَالَ كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَتْ كَتَبَ إِلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ۶۵ فَتَتَحَاكَمُونَ عِنْدَهُ فَغَضِبَ اِبْنُ زِيَادٍ لَعَنَهُ اللَّهُ عَلَيْهَا وَ هَمَّ بِهَا فَسَكَّنَ مِنْهُ عَمْرُو بْنُ حُرَيْثٍ فَقَالَتْ زَيْنَبُ يَا اِبْنَ زِيَادٍ حَسْبُكَ مَا ارْتَكَبْتَ مِنَّا فَلَقَدْ قَتَلْتَ رِجَالَنَا وَ قَطَعْتَ أَصْلَنَا وَ أَبَحْتَ حَرِيمَنَا وَ سَبَيْتَ نِسَاءَنَا وَ ذَرَارِيَّنَا فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ لِلاِشْتِفَاءِ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ. فَأَمَرَ اِبْنُ زِيَادٍ بِرَدِّهِمْ إِلَى السِّجْنِ وَ بَعَثَ الْبَشَائِرَ إِلَى النَّوَاحِي بِقَتْلِ الْحُسَيْنِ ثُمَّ أَمَرَ بِالسَّبَايَا وَ رَأْسِ الْحُسَيْنِ فَحُمِلُوا إِلَى اَلشَّامِ فَلَقَدْ حَدَّثَنِي جَمَاعَةٌ كَانُوا خَرَجُوا فِي تِلْكَ الصُّحْبَةِ أَنَّهُمْ كَانُوا يَسْمَعُونَ بِاللَّيَالِي نَوْحَ الْجِنِّ عَلَى الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى الصَّبَّاحِ... ✍🏻 سپس ابن زياد لعنه الله، على بن الحسين و زنان (علیهم السلام) را با رأس مطهر حسين (عليه السلام‌) احضار كرد و زينب دختر على (عليهم السلام) با آنها بود؛ ابن زياد گفت حمد خدایی را كه شما را رسوا كرد و احاديث شما را دروغ از آب درآورد!!! زينب عليها السلام فرمود: حمد خدایی را كه ما را به محمد صلی الله علیه و آله گرامى داشت و بخوبى پاكيزه كرد، همانا فاسق رسوا شود و فاجر دروغ گويد. ابن زیاد گفت: خدا با شما خاندان چه كرد⁉️ زینب عليها السلام فرمود: سرنوشت آنها شهادت بود و به آرامگاه خود برآمدند و محققا خداوند متعال تو را با آنها روبرو كند و نزد او محاكمه شويد. ابن زياد خشم كرد و قصد كُشتن زينب عليها السلام را نمود و عمرو بن حريث او را آرام ساخت. زينب عليها السلام فرمود: آنچه از ما كُشتى تو را بس است، مردان ما را كُشتى و ريشه ما را كَندى و حريم ما را مباح شمردى و زنان ما را اسير كردى با كودكان ما، اگر مقصودت خنک شدن دلت بود تو را كافى است! ابن زياد دستور داد آنها را باز به زندان بردند و مژده كشتن حسين (علیه السلام) را به اطراف نوشت و دستور داد اسيران را با رأس حسين (عليه السلام) به شام برند. جمعى كه با آنان رفته بودند، گفتند: شبها نوحه جن را تا صبح برای آنان ميشنيدند... 📓 أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس سی و یکم، حدیث ٣
◾️سنگدل‌تر از يزید (لعنه الله) ندیدم ... ... ثُمَّ أُدْخِلَ نِسَاءُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ فَصِحْنَ نِسَاءُ آلِ يَزِيدَ وَ بَنَاتُ مُعَاوِيَةَ وَ أَهْلُهُ وَ وَلْوَلْنَ وَ أَقَمْنَ الْمَأْتَمَ وَ وُضِعَ رَأْسُ الْحُسَيْنِ بَيْنَ يَدَيْهِ - فَقَالَتْ سُكَيْنَةُ وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ أَقْسَى قَلْباً مِنْ يَزِيدَ وَ لاَ رَأَيْتُ كَافِراً وَ لاَ مُشْرِكاً شَرّاً مِنْهُ وَ لاَ أَجْفَى مِنْهُ وَ أَقْبَلَ يَقُولُ وَ يَنْظُرُ إِلَى الرَّأْسِ - لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا جَزَعَ اَلْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ ثُمَّ أَمَرَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ فَنُصِبَ عَلَى بَابِ مَسْجِدِ دِمَشْق... ✍🏻 سپس زنان امام حسين عليه السلام را نزد يزيد بن معاويه لعنهم الله بردند، و زنان آل يزيد و دختران معاويه و خاندانش شيون و وا ويلا كردند و ماتم برپا نمودند؛ سر مطهر امام را برابر يزيد لعنه الله گذاشتند؛ سكينه علیهاالسلام گوید: سخت‌دل‌تر و كافرتر و مشرك‌تر و جفاکارتر از يزيد نديدم، به آن سر مطهر نگاه كرد و مى‌گفت: كاش کشته‌شدگانِ ما در جنگ بدر مى‌ديدند این روزها را؛ سپس دستور داد سر حسين عليه السلام را بر در مسجد دمشق آويختند ...❗ 📓أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس سی و یکم، حدیث ٣
❌ مسکنِ اسف‌بار اهل بیت علیهم السلام در شام ➖حَدَّثَنِي بِذَلِكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ نَصْرِ بْنِ مُزَاحِمٍ عَنْ لُوطِ بْنِ يَحْيَى عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ كَعْبٍ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ: ثُمَّ إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَ السَّلاَمُ فِي مَحْبِسٍ لاَ يُكِنُّهُمْ مِنْ حَرٍّ وَ لاَ قَرٍّ - حَتَّى تَقَشَّرَتْ وُجُوهُهُمْ... ✍🏻 يزيد لعنه الله دستور داد زنان امام حسين عليه السلام را با امام سجاد علیه السلام در زندانى جای دادند كه از سرما و گرما امان نداشت، لذا پوست و چهره‌هايشان آسیب دید... 📓 أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس سی و یکم، حدیث ۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز در تاریخ اسلام مصادف است با هشتم ذی الحجه سال ۶۱ هجری قمری روزی است که امام حسین (ع) نوه پیامبر رحمت (ص) حج خود را به حج عمره خارج از فصل (عمره) تبدیل کرد و سفر خود را از مکه به سوی عراق آغاز کرد. صلی الله علیک یا اباعبدالله