* #حضرت_میثم_تمار
💠 میثم تمار و تاوان عشق
🔻یکی از کساني که قبل از جريان عاشورا شهید شد ميثم تمار بود. شايد چند روز به عاشورا مانده بود که او را گرفتند و مصلوب کردند. وقتي ميثم به صلیب کشیده شده بود هنوز اسراري را ميگفت. از جمله به جريان شهادت آقا سيدالشهداء در روز دهم محرم اشاره کرد. ميگفت: مردم بياييد تا براي شما بگويم، اينها را آقاي من اميرالمؤمنين براي من گفته است و آنقدر در تشيّع قوي بود و ابوترابي بود که اصلا عبيدالله به همین خاطر گفت: خيلي دوست داشتم بر تو مسلط شوم.
🔸 مشهور بود که ميثم تمار عجم است، از ايران رفته بود. لذا عبيدالله وقتي با ميثم روبهرو شد به او گفتند: اين ميثم نزديکترين فرد به ابوتراب بود. عبيدالله گفت: اين عجمي است؟ به او گفتند: بله. عبيدالله گفت: «أين ربّک؟» چون تصور ميکرد که اينها مجوس هستند. ميثم گفت: «لَبِالْمِرْصادِ» نه اينکه بگويد «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» عبيدالله خيلي تعجب کرد، گفت: اين عجمي عجب فصاحت و بلاغتي دارد!
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
🔻عبيدالله پرسيد: مولاي تو نگفته است که تو را چگونه خواهم کشت؟ ميثم گفت: بله مولای من فرموده اند که ما ده نفر هستيم و ما را مصلوب خواهي کرد و چوبه دار من کوتاهتر از بقيه است تا سه روز من مصلوب هستم و بعد آهني بر من فرود ميآورند و من کشته ميشوم و اولين فردي هستم که لجام بر دهان من مي زنند.
🔸 حُصين رئيس شُرطه کوفه بود، عبيدالله به او گفت: اين را ببر مصلوب کن. اما به خاطر اينکه با مولاي او مخالفت کرده باشيم مراقب باش از اين کارهايي که گفت، انجام ندهی.
🔹 ميخواست باپيشگوييهاي اميرالمؤمنين (عليه السلام) مخالفت کرده باشد. ميثم گفت: چگونه تو ميتواني مخالفت کني در حالي که مولاي من از رسول خدا و او از جبرائيل و جبرائيل از خداوند نقل کرده است.
ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل...
🔻آن وقت مرسوم نبود که برای دار زدن افراد طناب را به گردن افراد بیندازند. بلکه دست و پاي او را بالای دار به چوبه دار ميبستند و او را رها ميکردند، گاهي سه روز چهار روز طول ميکشيد تا يک نفر فوت کند. ميثم را هم همينطور مصلوب کردند.
🔸 روز دوم به عبيدالله گفتند: میثم شما بني اميه را مفتضح کرد! عبيدالله بياختيار شد و گفت: برويد او را لجام بزنید، براي اولين بار اين دستور را داد با هيچ متهمي اين کار را نميکردند. روز سوم وقتي عبيدالله شنيد با آهنی ضربهاي بر ميثم زدهاند و او شهيد شده است. رئيس شُرطه را خواست، گفت: چرا اين کار را کرديد؟ مگر من نگفتم فقط مصلوبش کنيد؟ گفت: امير خود تو دستور دادی. بعد عبيدالله به ياد آورد که خود او گفته است و اينها را آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) براي ميثم و ميثم براي مردم گفته بود.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔺کانال رسمی نشر آثار حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
#روزتمبارکحضرتدلبر
امروز ۲۲ مرداد ، روز #چپ_دست هاست ...
خاصترین چپ دست دنیا❤️
دست خدا بر سر ماست #خامنہ_ای
رهبـر ماست .
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🎬 #میثم_تمار شهیدِ نقلِ #فضائل_امیرالمومنین علی عليهالسلام
👈 اسرار ناگفته از زبان #میثم
🔊 حجت السلام #حامد_کاشانی
💥بببینید و انتشار دهید
🗓۲۲ ذی الحجه سالروز #شهادت_میثم_تمار
✥---•---•---• ﷽ •---•---•---✥
◼️ ميثم تمار ابتدا غلام بود و توسط حضرت علي(ع) خريداري و آزاد شد. امام او را بسيار دوست داشت و احترام زيادي برايش قائل بود و ميثم نيز متقابلاً علاقه ي شديدي به حضرت داشت.
◾️ امام علي(ع) سالها قبل از شهادت ميثم، او را از چگونگي شهادتش آگاه كرده بود. او قبل از شهادت به همگان گفته بود كه مولايش امام علي(ع) طرز شهادت او را به وي گفته است.
▪️ حكام جور قصد داشتند به نحوي غير از آن چه كه امام فرموده بود، ميثم را به شهادت برسانند ولي سرانجام طبق پيش بيني امام(ع) زبان گوياي او را بريدند و اين دوستدار آل علي(ع) به جرم حمايت آشكار از اهل بيت رسول اكرم(ص) و دوستي با آنها، توسط عبيداللَّه ابن زياد، حاكم كوفه به طرزي فجيع به شهادت رسيد.
•
#تمار
🏴🕊🏴🕊🏴🕊
🕊بوسه بر دار...
🔰پس از دستگیری میثم تمار، او را نزد عبیداللّه بن زیاد، والی کوفه بردند. میثم با شجاعت تمام و بدون ترس و وحشت، در مقابل ابن زیاد ایستاد و یک بار دیگر، ایستادگی و استواری حق در مقابل باطل را به نمایش گذاشت.
👺عبیداللّه از میثم پرسید: خدایت کجاست؟
🌹فرمود: در کمین ستمگران است و تو یکی از آنها هستی.
ابن زیاد میثم را تحت فشار قرار داد تا از مولای متقیان امیرمؤمنان بیزاری جوید، ولی میثم زیر بار خواسته او نرفته، تمام شکنجه ها را تحمل کرد؛ ولی کوچک ترین جسارتی به مولا و مقتدای خود نکرد.
👺ابن زیاد پرسید: شنیده ام که علی کیفیت مرگ تو را گفته است؟
🌹میثم جواب داد: آری، حضرت به من فرمود: تو را شخص پست و مزدور و پسر زن بدکاره ای دستگیر می کند و دست و پا و زبانت را می بُرد.
😔ابن زیاد با شنیدن این حرف ها خشمگین شد و دستور داد دست و پای میثم را قطع کرده، ولی زبانش را نبرند تا به گمان ناقص او، دروغ امام علی (علیه السلام) آشکار شود. سپس دستور داد که او را با همان حال بر دار زنند.
میثم تمار که با دست ها و پاهای بریده، بر بالای دار بود، فرصت را غنیمت شمرده و نهایت عشق و ارادت خود را به مولا و مقتدای خویش و خشم و کینه خود را به دشمنان اهل بیت به نمایش گذاشت. او با همان حالت شروع به سخنرانی کرد و با صدای بلند مردم را مورد خطاب قرار داده و فرمود:
«ای مردم، هر کس می خواهد احادیث یادگاری از سرچشمه زلال علوم اسلامی، علی بن ابی طالب بشنود، به سوی من بشتابد که به خدا سوگند از آنچه از امروز تا روز قیامت انجام خواهد شد، به شما خبر خواهم داد و هر فتنه و آشوبی که تا روز قیامت بر پا خواهد شد، با شما در میان می گذارم».
👥مردم زیادی گرد او جمع شده و به سخنان او گوش دادند. وقتی این خبر به دار الاماره رسید، ابن زیاد دستور داد افساری بر دهان او بزنند. میثم، با همان حال، به افشاگری های خود بر ضد دستگاه ظالم بنی امیه ادامه داد تا اینکه به دستور ابن زیاد، زبانش را قطع کردند و با این حرکت، حقانیت و درستی گفتار امیرمؤمنان به اثبات رسید...
🍃🌺سالروز شهادت #میثم_تمار