💢 مرثیهی سید الشهداء سلام الله علیه خطاب به امام مجتبی سلام الله علیه:
✳️ إن لَم أمُـت أسَفا عَلَيكَ فَقَد
أصبَحتُ مُشتاقا إلَى المَوتِ
🔸 برادر جان !
اگر چه بعد از داغ تو هنوز زندهام
ولی بدان به خاطر فراق تو ، مشتاق مرگ شدهام... [1]
📜 ۱ . المناقب لابن شهرآشوب، جلد 3 ، صفحه 205
👓 اهل سنت کتاب های حدیثی زیادی دارند ولی دو کتاب حدیثی برایشان خیلی اهمیت دارد :
۱-صحیح بخاری
۲-صحیح مسلم
سوال این است مگر خلیفه دوم کنار بستر مبارک پیامبر نگفت :
حَسبُنا کتاب الله ؟
کتاب خدا برای ما کافی ست.
خلیفه نادرست گفته یا شما مخالف حرف خلیفه عمل کرده اید؟
💬 سیدجعفرحسینی
🔰آخرین کلمات امام حسن (ع) با لب های خونی: «اگر یارانی داشتم پیوسته با معاویه جنگ می کردم»
🔹امام حسن (ع) امام صلح یا مبارزه با مستکبر⁉️
🔸مردى نزد امام حسن عليه السّلام رسيده و گفت: اى زاده رسول خدا، گردنهايمان را خوار و ذليل ساختى، و آنچنان ما شيعيان را به بردگى انداختى كه هيچ كسى برايت باقى نماند!!.
🔻قالَ: أَتَيْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ع فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَذْلَلْتَ رِقَابَنَا وَ جَعَلْتَنَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ عَبِيداً مَا بَقِيَ مَعَكَ رَجُلٌ؟
🔸حضرت فرمود: براى چه؟!
🔻قالَ وَ مِمَّ ذَاكَ؟
🔸گفت: به اينكه حكومت را تسليم اين طاغيه نمودى!. حضرت فرمود: بخدا اين حكومت به او واگذار نكردم جز براى اينكه يار و ياورى براى خود نيافتم، و اگر نه با او شبانه روز جنگ میکردم تا خود خداوند ميان من و او حكم و داورى فرمايد، ولى أهل كوفه را شناخته و آزمودم، و هيچ خيرى نديدم، اينان عارى از هر وفا و عهدى در سخن و كردار و دمدمى مزاجند، اينان معتقدند كه قلب و دلشان با ماست ولى شمشيرهاشان عليه ما كشيده شده است.
🔻قالَ قُلْتُ بِتَسْلِيمِكَ الْأَمْرَ لِهَذَا الطَّاغِيَةِ قَالَ وَ اللَّهِ مَا سَلَّمْتُ الْأَمْرَ إِلَيْهِ إِلَّا أَنِّي لَمْ أَجِدْ أَنْصَاراً وَ لَوْ وَجَدْتُ أَنْصَاراً لَقَاتَلْتُهُ لَيْلِي وَ نَهَارِي حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ وَ لَكِنِّي عَرَفْتُ أَهْلَ الْكُوفَةِ وَ بَلَوْتُهُمْ وَ لَا يَصْلُحُ لِي مِنْهُمْ مَنْ كَانَ فَاسِداً إِنَّهُمْ لَا وَفَاءَ لَهُمْ وَ لَا ذِمَّةَ فِي قَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ إِنَّهُمْ لَمُخْتَلِفُونَ وَ يَقُولُونَ لَنَا إِنَّ قُلُوبَهُمْ مَعَنَا وَ إِنَّ سُيُوفَهُمْ لَمَشْهُورَةٌ عَلَيْنَا
🔸مرد گفت: همين طور با من سرگرم صحبت بود كه ناگاه خون بالا آورد، ظرفى طلبيد و از معده اش آنقدر خون آمد كه آن ظرف لبريز شد.
🔻قالَ وَ هُوَ يُكَلِّمُنِي إِذْ تَنَخَّعَ الدَّمَ فَدَعَا بِطَسْتٍ فَحُمِلَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ مَلِيءٌ مِمَّا خَرَجَ مِنْ جَوْفِهِ مِنَ الدَّمِ
🔸عرض كردم: اى زاده رسول خدا اين چه حالى است كه شما را رنجور مىبينم؟!
🔻فقُلْتُ لَهُ مَا هَذَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنِّي لَأَرَاكَ وَجِعاً
🔸فرمود: اين طاغيه كسى را مأمور نموده كه به من سمّ دهد و آن بر جگر من أثر گذاشته و همان طور كه مىبينى تكّه تكّه از دلم خارج مىشود.
🔻قالَ أَجَلْ دَسَّ إِلَيَّ هَذَا الطَّاغِيَةُ مَنْ سَقَانِي سَمّاً فَقَدْ وَقَعَ عَلَى كَبِدِي وَ هُوَ يَخْرُجُ قِطَعاً كَمَا تَرَى
🔸عرض كردم: آيا قصد درمان آن را نداريد؟!
🔻قلْتُ أَ فَلَا تَتَدَاوَى؟
🔸 فرمود: دو مرتبه اين سمّ را به من خورانده و آن را درمان كرده ام ولى اين بار هيچ دوايى برايش نيافتم. و بمن خبر رسيده كه معاويه نامه اى به پادشاه روم ارسال نموده و درخواست سمّ كشنده مايعى نموده، و او در جواب نامه گفته در دين ما جايز نيست كه كمر به قتل كسى ببنديم كه قصد جان ما را نكرده است.
🔻قالَ قَدْ سَقَانِي مَرَّتَيْنِ وَ هَذِهِ الثَّالِثَةُ لَا أَجِدُ لَهَا دَوَاءً وَ لَقَدْ رُقِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى مَلِك الرُّومِ يَسْأَلُهُ أَنْ يُوَجِّهَ إِلَيْهِ مِنَ السَّمِّ الْقَتَّالِ شَرْبَةً فَكَتَبَ إِلَيْهِ مَلِكُ الرُّومِ أَنَّهُ لَا يَصْلُحُ لَنَا فِي دِينِنَا أَنْ نُعِينَ عَلَى قِتَالِ مَنْ لَا يُقَاتِلُنَا
🔸 و معاويه در نامه بعدى به او نگاشته كه: اين فرد فرزند مردى است كه در ارض تهامه شورش نموده و قصد مطالبه حكومت پدرش را دارد، و من میخواهم كسى را مأمور كنم تا اين زهر را به او بنوشاند تا تمام عباد را راحت و آسوده و همه جا را آرام كنم. و همراه اين نامه هداياى بسيارى روانه ساخت تا اينكه پادشاه روم نيز اين سمّ كه مرا با آن مسموم نمود را برايش ارسال نمود البتّه با شرط و شروط.
🔻فكَتَبَ إِلَيْهِ أَنَّ هَذَا ابْنُ الرَّجُلِ الَّذِي خَرَجَ بِأَرْضِ تِهَامَةَ وَ قَدْ خَرَجَ يَطْلُبُ مُلْكَ أَبِيهِ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَدُسَّ إِلَيْهِ مَنْ يَسْقِيهِ ذَلِكَ فَأُرِيحَ الْعِبَادَ وَ الْبِلَادَ مِنْهُ وَ وَجَّهَ إِلَيْهِ بِهَدَايَا وَ أَلْطَافٍ فَوَجَّهَ إِلَيْهِ مَلِكُ الرُّومِ بِهَذِهِ الشَّرْبَةِ الَّتِي دَسَّ فِيهَا فَسُقِيتُهَا وَ اشْتَرَطَ عَلَيْهِ فِي ذَلِكَ شُرُوطاً.
📚الاحتجاج،ج2، ص292
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
#صلح_امام_حسن
﷽؛
⚫مسموم و شهید شدن رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیان علمای #شیعه
1⃣ شيخ مفيد رضوان الله علیه:👇
رسول الله صلى الله عليه وآله محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر....
رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز دوشنبه بیست و هشت صفر در مدينه در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.
📓المقنعة، صفحه ۴۵۶
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mme
پوستر: http://l1l.ir/mnf
2⃣ شيخ طوسى رضوان الله علیه:👇
محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشرة من الهجرة.
محمد بن عبد الله (صلى الله عليه وآله)... در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود.
📓تهذيب الأحكام في شرح المقنعة،ج۶ ص۳
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmi
پوستر: http://l1l.ir/mml
3⃣ ابن فتال نیشابوری رضوان الله علیه:👇
اعلم أن النبي ص قبض بالمدينة مسموما يوم الإثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشر من هجرته و هو ابن ثلاث و ستين سنة و قيل كان وفاته في شهر ربيع الأول و الأول هو المعتمد عليه.
بدان که رسول الله صلی الله علیه و آله روز بیست و هشت صفر سال یازده هجری در سن شصت و سه سالگی در حالی که مسموم بود در مدینه، از دنیا رفت. وگفته می شود که وفات آن حضرت در ماه ربیع الاول بوده، در حالی که قول اول معتمد است.
📓روضة الواعظين وبصيرة المتعظين، ج۱ ص۷۱
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmn
پوستر: http://l1l.ir/mmo
4⃣ شیخ طبرسی رضوان الله علیه:👇
فَكَانَ الْمُسْلِمُونَ يَرَوْنَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَاتَ شَهِيداً مَعَ مَا أَكْرَمَهُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النُّبُوَّة.
به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند.
📓مجمع البيان في تفسير القرآن، ج۹ص۱۵۶
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmp
پوستر: http://l1l.ir/mmq
5⃣ علّامه حلّى رضوان الله علیه:👇
محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقينا من صفر سنة عشرين من الهجرة.
محمد بن عبد الله (صلى الله عليه وآله)... در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود.
📓تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية، ج۲ص۱۱۸
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmw
پوستر: http://l1l.ir/mmr
6⃣ محمدبن علی اردبیلی رضوان الله علیه:👇
وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشرة من الهجرة وله ثلث وستون سنة أمه آمنة بنت وهب بن عبد مناف.
روز دوشنبه، بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود. در حالی که شصت و سه سال داشت. مادرش آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود.
📓جامع الرواة وإزاحة الاشتباهات عن الطرق والاسناد، جلد ۲، صفحه ۴۶۳
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmx
پوستر: http://l1l.ir/mmy
7⃣ علّامه مجلسی رضوان الله علیه:👇
وَ قُبِضَ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثٍ وَ سِتِّينَ سَنَة.
روز دوشنبه، بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود.
📓ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، جلد ۹، صفحه ۸
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmz
پوستر: http://l1l.ir/mm-
علل صلح امام حسن ( علیه السلام )
در مورد اینکه چرا امام حسن علیه السلام با معاویه صلح کردند، عللی وجود دارد که به برخی اشاره می کنیم:
🔶 1- روی گردانی مردم از جنگ، و عدم حمایت از امام (علیه السلام)
سستی مردم در حمایت از امام علیه السلام ، از مهم ترین دلایل اقدام آن حضرت برای اتخاذ موضع جدید بود. هیچ کس نمی تواند مدعی شود که امام به جنگ با معاویه اعتقاد نداشته است.
امام حسن علیه السلام فرمودند: به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او (معاویه) سپردم که یاوری نداشتم. اگر یاوری می داشتم شبانه روز با او می جنگیدم تا خداوند میان من و آنان حکم کند.(بحار،ج44،ص147).
🔶 2- حفظ جان شیعیان: حفظ شیعه یکی از ضروریاتی بود که امام را وادار به پذیرش اقدامی کرد که انجام آن، رشادت خاص خود را می طلبید.
امام حسن علیه السلام فرمودند :من برای حفظ جان شیعیانمان، مصالحه کردم
(اخبار الطوال دینوری، ص 220)
🔶 3- حفظ دین: امام حسن علیه السلام یکی از دلایل صلح خود را حفظ دین بیان کردند و فرمودند:
«ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند؛ از این رو با مصالحهای که انجام گرفت، خواستم دین خدا حفظ شود»
(حیاة الحسن، شریف قرشی، ص۳۵)
زیرا جامعه اسلامی در شرایطی قرار داشت که ممکن بود جنگ با معاویه، اصل دین را از بین ببرد. جنگ با معاویه نه به نفع کوفیان بود و نه به نفع شامیان، بلکه زمینه حمله نظامی رومیان را به جهان اسلام فراهم میکرد.
خلاصه پرسش
در تاریخ میخوانیم که شلاق پیامبر(ص) به صورت غیر عمدی به فردی خورده و مضروب، تقاضای قصاص کرده بود. آیا این موضوع، با عصمت پیامبر منافات ندارد؟!
پرسش
در روایات آمده که پیامبر اسلام(ص) در ساعات آخر عمرشان فرمودند: «اگر کسی حقی بر گردن من دارد بگوید تا قصاص کند». در این هنگام، غلامی میگوید یکبار شلاق شما به من خورد. پیامبر(ص) شانه خود را برهنه میکنند تا او قصاص کند! میخواستم بپرسم مگر پیامبر(ص) خطای سهوی انجام میدهد؟
پاسخ اجمالی
یکی از اعتقادات شیعه این است که پیامبران الهی معصوم میباشند؛ یعنی از گناه و اشتباه مصون و محفوظ هستند و اشتباه عمدی یا سهوی انجام نمیدهند.[1]
در برخی روایات از روزهای آخرین حیات پیامبر گرامی اسلام(ص) گزارشی نقل شده است که اگر چه دارای نکات اخلاقی مهمی است، اما در آن نوعی ناهمخوانی با این اعتقاد شیعه دیده میشود. مضمون روایت مذکور چنین است:
ابن عباس میگوید: وقتی رسول خدا(ص) بیمار شد انجمنى از اصحابش نزد او بودند ... فرمود: «پروردگارم، حکم کرده و سوگند خورده که از ستم هیچ ستمکارى نگذرد. شما را به خدا سوگند میدهم هر کدامتان که مظلمهاى بر عهده محمد دارد برخیزد و قصاص کند؛ چرا که قصاص در دنیا محبوبتر است از قصاص در آخرت در برابر فرشتهها و پیامبران». مردى از این مجلس به نام «سوادة بن قیس» بپاخاست و گفت: یا رسول الله! پدر و مادرم قربانت! وقتی از طائف برگشتى پیشوازت آمدم، سوار شتری بودی و تازیانهای به دستت بود، تازیانه بلند کردى که به شتر بزنى اما به شکم من خورد و نمیدانم عمدی بود یا اشتباهی؟! پیامبر(ص) فرمود: «به خدا پناه میبرم که عمداً چنین کاری انجام داده باشم». سپس فرمود: «اى بلال! برخیز و به منزل فاطمه رفته و آن تازیانه را بیاور!...» وقتی تازیانه را آورد، به آن مرد فرمود: «نزد من بیا و قصاص کن تا راضى شوى»، سواده گفت: سینهات را برایم برهنه کن! رسول خدا چنین کرد، آنگاه سواده گفت: پدر و مادرم به قربانت! اجازه میدهى دو لب بر بدن مبارکت نهم! به او اجازه داد و بوسه زد و گفت: به بدن رسول خدا پناه میبرم از دوزخ، رسول خدا فرمود: «اى سوادة بن قیس از من درگذشتى یا قصاص میکنى؟» گفت: یا رسول الله درگذشتم، پیامبر(ص) فرمود: «خدایا! از سوادة بن قیس بگذر چنانچه از پیامبرت محمد درگذشت».[2]
همانطور که در این نقل دیده میشود، پیامبر گرامی اسلام(ص) که اشرف مخلوقات و افضل انبیای الهی است، از روز حساب و سختیهای آن به خداوند پناه میبرد و تمام تلاش ایشان آن است که در این دنیا حقی از مردم بر گردن نداشته باشد؛ لذا در مسجد و بالای منبر از همه مردم میخواهد اگر حقی بر گردنش دارند همین امروز که در قید حیات است از او مطالبه کنند! طبیعی است وقتی شخصی مانند پیامبر خدا(ص) چنین دغدغهای دارند، چگونه دیگر مردم نگران حسابرسی اعمال خود در قیامت نباشند.
بررسی روایت
از بین کتابهای حدیثی شیعه، اولین بار این حدیث در کتاب «أمالی» شیخ صدوق(م 381ق) ثبت شده و در سند این روایت چند راوی ناشناس - مانند محمد بن حمدان صیدلانی، محمد بن مسلمة واسطی و یزید بن هارون – وجود دارند که اثری از آنان در کتب معتبر رجالی نیست.[3] بنابراین، روایت از نظر سندی ضعیف است.
از نظر محتوا هم، اگرچه برخی نکات اخلاقی مورد قبولی در این روایت وجود دارد، اما با مصونیت پیامبران الهی از خطا و اشتباه در تعارض است.
بنابراین، با توجه به معیارهای حدیثی، نسبت به نپذیرفتن این روایت مشکلی نداریم.
بله! شاید بتوان با توجیهاتی این روایت را پذیرفت مانند آنکه چنین اموری - مانند تنهزدن غیر عمدی به دیگران - عرفاً به عنوان خطا و اشتباه به شمار نیامده، یا اساساً چنین اتفاقی رخ نداده، بلکه «سواده» برای بوسیدن بدن پیامبر(ص) چنین موضوعی را مطرح کرده و پیامبر(ص) هم در ظاهر، آنرا انکار نکردند.
[1]. ر.ک: «عصمت انبیا از دیدگاه قرآن»، سؤال 112؛ «ضرورت عصمت و راههای تشخیص آن در امام(ع)»، سؤال 258.
[2]. شیخ صدوق، الأمالی، ص 634، بیروت، انتشارات اعلمی، 1400 ق.
[3]. بعد از جستوجو در کتابهای مربوطه اثری از اینان در کتابهای رجالی مانند رجال نجاشی پیدا نشد
✅ نظر دانشمندان غربی درباره پیامبر ما(1)
🔰ژان ژاک روسو
(فیلسوف، نویسنده و آهنگ ساز معروف اروپایی)
✍ «اگر کسانی که با محمد مخالفند #محمد را ببینند در مقابلش سجده کرده و.خواهند گفت:
ای پیامبر خدا، دست ما را هم در راه تو قرار داریم و دوست داریم در این راه یا بمیریم یا پیروز شویم».
📖 قراردادهای؛ ژان ژاک روسو 1762
در واپسین روزهای عمر رسول خدا...
✍🏻 «هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ...»
❌ عدهای مانع شدند ...
👥 عبدالله بن عبّاس گويد: چون زمان رحلت #رسول_خدا صلیاللهعلیهوآله فرا رسيد، گروهى از مهاجرین و انصار در خانه حضور داشتند.
📝 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: بيائيد نامهاى براى شما بنويسم تا هرگز پس از آن گمراه نشويد.
📖 کسی گفت: چيزى نياوريد كه درد بر او غلبه كرده؛ قرآن نزد شما هست و كتاب خدا ما را كافى است.
♨️ ميان اهل خانه اختلاف افتاد و به مخاصمه پرداختند؛ عدّهاى مىگفتند: برخيزيد (كاغذ بياوريد) تا رسول خدا برايتان بنويسد و عدّهاى ديگر مانع شدند.
👈🏻 چون سر و صدا بلند شد و اختلاف بالا گرفت، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: از نزد من برخيزيد (و مرا تنها بگذاريد).
⚫️ ابن عبّاس هميشه مىگفت: تمام مصيبتها از همان وقتى آغاز شد كه با اختلاف و شلوغكارى خود، مانع از آن شدند كه رسول خدا آن نوشته را برايمان بنويسد.
📖 الأمالي (للمفيد)، ص۳۶
پیامبر در بستر بیماری فرمودند دوات و قلم بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم که هرگز گمراه نشوید!
عمر گفت: درد بر او غلبه کرده و (العیاذ بالله) هذیان میگوید، کتاب خدا ما را بس است!
📚صحیح بخاری، جلد ۷، صفحه ۹
📚 صحیح مسلم، جلد ۵، صفحه ۷۶
وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ
ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺪﻭﺩ ﺍﻭ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺗﺸﻰ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ
هدایت شده از تاریخ تفکر تمدن
وقتی آمریکا با توئیترش با شماست،
اسرائیل با هاآرتص و ارتش ۸۲۰۰ اش با شماست،
اروپا با بی بی سی اش با شماست،
عربستان با اینترنشنالش با شماست،
مریم رجوی با منافقین آلبانی نشین اش با شماست،
سلبریتی های بیسوادی با شماست،
اما باز هم نمیتونید جمهوری اسلامی رو شکست بدید.
پس یقین بدونید که:
خدا با شما نیست !