eitaa logo
غدیر شناسنامه شیعه
159 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
43 فایل
✅ اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیــــــر است... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عید غدیر بخش عمده ای از شناسنامه ی شیعه ائمه محسوب می شود. مقام معظم رهبری @ggg1400 آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
الماس هستی.pdf
1.15M
📖 وقت مطالعۀ رمّان نام کتاب: الماس هستی نویسنده: مهدی خدامیان آرانی صفحات: 149 صفحه به همراه پرسشنامه 💫 فایل pdf 👆🏼 📝 معرفی کتاب به قلم نویسنده: نگاهى به من کردى و گفتى: «براى جوانان بنویس! قلم در دست بگیر و براى آنان از عشق آسمانى بگو! از على و فاطمه(ع) براى آنان سخن بگو». نمى دانم چه شد که سخن تو به دلم نشست، فهمیدم که تو مى خواهى کارى بزرگ انجام بدهى و هدفى مقدّس دارى و مى خواهى همه با على و فاطمه(ع) بیشتر آشنا شوند. ماه ذى الحجّه، ماه امامت است، از روز 9 تا روز 25 این ماه، مناسبت هاى امامت و ولایت است، همه با عید غدیر که هیجدهم این ماه است، آشنا هستند، امّا خیلى ها از مناسبت هاى دیگر این ماه خبرى ندارند. تو مى خواستى همه را با مناسبت هاى این ماه آشنا کنى. از من خواستى تا کتابى در این زمینه بنویسم و این گونه بود که من قلم در دست گرفتم، مى خواستم دوستانم را با خاندان پیامبر بیشتر آشنا کنم. 🔻 فهرست: 🔸 چرا درِ خانه‌هاى ما را بسته‌اى؟ 🔸 سلام بر دو یادگار پیامبر 🔸 مادر مهربان تو کجاست؟ 🔸 فرشتگان هم معلّم مى خواهند 🔸 در جستجوى الماس هستى هستم 🔸 بر آفتاب سلامى دوباره کن! 🔸 از على آموز اخلاص عمل! 🔸 روح و جان من کجاست؟ 🔸 این خانه، خانه ناامیدى نیست 🔸 آن لباس قیمتى را مى خواهم 🔸 روز شمار مناسبت هاى ذى الحجّه
🌓 شب ذی‌حجه شقّ القمر (شکافته شدن ماه) که به درخواست جمعی از سران قریش و مشرکان انجام شد... شرح واقعه به صورت کامل در کتاب‌های روایی و تاریخیِ شیعه و سنی وجود دارد... و جهت سهولت در دسترسی، می‌توانید در سایت‌های مختلف، نکات ارزشمند این معجزه را مطالعه نمایید. آیه: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ؛ قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت»، سورهٔ مبارکهٔ قمر، ۱‌. نکتهٔ لطیف: ابن مسعود می‌گوید: «شقّ القمر» شکافته شدنِ ماه برای رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله است و «ردّ الشمس» بازگرداندن خورشید برای امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه؛ این جریانات به خاطر این‌ است که هر فضیلتی که خداوند به رسولش عطا فرموده، مثل همان را برای ولیّش عطا نموده است مگر نبوت را. «و قال ابن مسعود: انشقاق القمر لرسول الله (صلى الله عليه و آله)، و رد الشمس لعلي بن أبي طالب (عليه السلام)، لأن كل فضل أعطى الله لنبيه (صلى الله عليه و آله) أعطى مثله لوليه إلا النبوة». ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4⃣ روز مانده تا عید سعید غدیر تا عیدالله الاکبر، هر روز چشم مان را به نور یکی از فضائل مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام روشنایی بخشیم...
4️⃣ چهار روز تا عیدالله الاکبر، عید ولایتعهدی مولایمان، عید غدیر خم باقی مانده است... 🎁مهمان سفره ی پر نعمت کلام نورانی وصی به حق پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام خواهیم بود... ✳️کلام چهل و ششم: امیرالمؤمنین عليه السلام: ایّاک و العجلة بالأمور قبل اوانها و التّساقط فیها عند زمانها از شتاب کردن در کارها پیش از فرارسیدن زمان آنها، و کوتاهی کردن در آنها وقتی زمانشان فرا رسید دوری کن 📚تحف العقول، ص147 💠تمام اهـل قیـامت نـدا دهنـد علی خوشا کسی که تو امروز محشرش باشی
💠 حق با علی است... 🔻پیامبر اکرم (ص) : بدانید که پس از من حق با علی است، به هر سو که برود، حق با او می رود از او هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر به من برسند. 📚 امالی شیخ طوسی، ص ۴۷۶، ح ۱۰۳۸
خداوند متعال دعاى حضرت امام هادى(عليه السلام) را در مورد متوکل مستجاب كرد. پس از اين دعا سه روز بيشتر طول نكشيد كه متوكّل از دار دنيا رفت. كيفيت اين امر به اين گونه بود كه منتصر فرزند متوكّل در سوم شوال ۲۴۷ ق شبانه با گروهى از سردارانش یعنی تركان همدست و همداستان شده، در شب چهارشنبه مصادف با چهارم شوّال سال 247 هـ ق به سرپرستى باغر ترك در حالى كه شمشير كشيده بودند بر متوكّل حمله كردند. متوكّل مست و مدهوش افتاده بود. فتح بن خاقان هراسان فرياد برآورد كه واى بر شما، اين اميرالمؤمنين است! امّا آن ها اعتنائى به او نكردند. فتح بن خاقان خود را بر روى متوكّل انداخت تا اين كه جانش را فداى او كند. امّا نتوانست مرگ را نه از خود و نه از متوكّل دور كند. چرا كه آن تركان به سمت آن دو هجوم آورده و هر دو را قطعه قطعه كردند، به گونه اى كه هرگز نتوانستند گوشت يكى را از ديگرى تشخيص دهند. البته آن چنان كه بعضى از تاريخ نويسان نوشته اند آن دو باهم دفن شدند. و بدين سان طومارِ روزگارِ حكومت متوكّل كه از دشمن ترين مردم نسبت به اهل بيت(عليهم السلام) بود درنورديده شد. تركان از خوابگاه متوكل خارج شدند، منتصر نيز به انتظار آنان نشسته بود. آنان به منتصر سلام خلافت دادند و منتصر اين گونه شايع كرد كه فتح بن خاقان پدرش را كشته است و او به انتقام پدر فتح را قصاص نموده است. سپس براى خود از فرزندان خاندان عبّاسى و ساير افواج سپاه بيعت گرفت. علويان و شيعيان آن ها خبر هلاكت متوكّل را با شادى و سرور فراوان استقبال كردند. چرا كه ستمگرى به هلاكت رسيده بود كه زندگى آن ها را با مشكلات طاقت فرسايى روبرو كرده بود. (الكامل فى التّاريخ/ 10 / 349.)
🍂🍁 جنایات متوکل عباسی 🍂🍁 متوكل يكى از جنايتكارترين خلفاى عباسى بود. او در دشمنی با امير مؤمنان(علیه السلام) و خاندان و شيعيان او دلى پر كينه داشت و دوران حكومت او براى شيعيان و علويان يكى از سياه ترين دوران ها به شمار مى رود. به برخى از جنايات او نمونه وار اشاره مى كنيم: 1 - در حكومت او گروهى از علويان زندانى يا تحت تعقيب و متوارى شدند كه از آن جمله مى توان از «محمد بن صالح» (از نوادگان امام مجتبى(علیه السلام)) و «محمد بن جعفر» (يكى از مبلغان حسن بن زيد كه در طبرستان قيام كرده بود) نام برد. 2ـ او در سال 236 قمرى دستور داد آرامگاه ابا عبدالله الحسين(علیه السلام) و بناهاى اطراف آن ويران و زمين پيرامون آن كشت شود و نيز در اطراف آن پاسگاههايى بر قرار ساخت تا از زيارت آن حضرت جلوگيرى كند. گويا هيچ يك از مسلمانان حاضر به تخريب قبر امام حسين(علیه السلام) نبوده است، زيرا او اين كار را توسط شخصى بنام «ديزج» انجام داد كه يهودى الأصل بود. متوكل اعلام كرد: رفتن به زيارت حسين بن على ممنوع است و اگر كسى به زيارت او برود، مجازات خواهد شد. او مى ترسيد قبر امام حسين(علیه السلام) پايگاهى بر ضد او گردد و مبارزات و شهادت آن شهيد بزرگوار الهام بخش حركت و قيام مردم در برابر ستمهاى دربار خلافت شود. اما شيعيان و دوستداران سرور شهيدان در هيچ شرائطى از زيارت آن تربت پاك باز نايستادند و زائران، انواع صدمه‏ ها و شكنجه ‏ها را تحمل مى كردند و باز به زيارت مى رفتند. پس از قتل متوكل دوباره شيعيان با همكارى علويان قبر آن حضرت را باز سازى كردند. خراب كردن قبر امام حسين(علیه السلام) مسلمانان را به شدت خشمگين ساخت، به طورى كه مردم «بغداد» شعارهايى بر ضد متوكل بر در و ديوارها و مساجد مى نوشتند و شعراى مبارز و متعهد، با سرودن اشعارى، او را «هجو» مى كردند. از جمله آن سروده‏ها، شعرى است كه ترجمه آن به قرار زير است: «به خدا قسم اگر بنى اميه، فرزند دختر پيامبرشان را به ستم كشتند، اينك كسانى كه از دودمان پدر او هستند (بنى عباس) جنايتى مانند جنايت بنى اميه مرتكب شده اند. اين قبر حسين است كه به جان خودم سوگند (توسط عباسيان) ويران شده است. بنى عباس متأسفند كه در قتل حسين(علیه السلام) شركت نداشته اند! و اينك با تجاوز به تربت حسين و ويران كردن قبر او، به جان استخوانهاى او افتاده اند!». 3ـ او در زمان خلافت خود بزرگانى از مردم مسلمان و معتقد به اهل بيت را به شهادت رسانيد كه از جمله آنان «ابن سكّيت»، يار با وفاى امام جواد و امام هادى و شاعر و اديب نام آور شيعى، بود كه متوكل به جرم دوستى على(علیه السلام) او را به قتل رسانيد. روزى متوكل با اشاره به دو فرزند خود، از وى پرسيد: اين دو فرزند من نزد تو محبوبترند يا «حسن» و «حسين»؟ ابن سكّيت از اين سخن و مقايسه بى موردسخت برآشفت و خونش به جوش آمد و بى درنگ گفت: «به خدا سوگند «قنبر» غلام على(علیه السلام) در نظر من از تو و دو فرزندت بهتر است!» متوكل كه مست قدرت و هوا و هوس بود، فرمان داد زبان او را از پشت سر بيرون كشيدند!. 4ـ «خطيب بغدادى» درباره شكنجه و آزار طرفداران خاندان رسالت از سوى متوكل مى نويسد: متوكل عباسى «نصر بن على جهضمى» را به علت حديثى كه درباره منقبت و فضيلت امام على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين(عليهم السلام) نقل كرده بود «هزار» تازيانه زد و دست از او برنداشت تا آنكه شهادت دادند او از اهل سنت است! 5- او به شعراى مزدور و خود فروخته‏ اى همچون «مروان بن ابى الجنوب» مبالغ هنگفتى صله مى داد تا درباره مشروعيت حكومت بنى عباس و هجو بنى هاشم شعر بسرايند. 6- او زمانى كه به ايجاد ارتشى نوين موسوم به «شاكريه» دست زد، افرادى را از مناطقى كه در بينش ضد علوى مشهور بودند، بويژه از سوريه، الجزيره، جبل، حجاز و عنبا استخدام كرد. 7- او به حاكم مصر دستور داد تا طالبيان را به عراق تبعيد كند، حاكم مصر نيز چنين كرد. آنگاه در سال 236 آنان را به مدينه منتقل كرد. 8ـ او شيعيان را از دستگاه دولت اخراج مى كرد و موقعيت آنان را در اذهان عمومى خدشه دار مى ساخت. به عنوان نمونه، مى توان از بركنارى «اسحاق بن ابراهيم» ياد كرد كه متوكل او را به جرم شيعه بودن از حكمرانى «سامرّاء» و «سيروان» در استان «جبل» بركنار كرد. افراد ديگرى نيز به همين علت موقعيتهاى خود را از دست دادند. متوكل با اِعمال اين شيوه‏ ها، از بروز هر گونه حركتى از ناحيه شيعيان بر ضد رژيم خود جلوگيرى كرد، لكن موفق نشد فعاليتهاى پنهانى آنان را خاتمه بخشد، گزارشهاى تاريخى، حاكى از آن است كه امام هادى ارتباط هاى خود را با پيروانش در نهان ادامه مى داد. بدرفتاری متوکل با آل علی، موجب اعتراضاتی شد، اما به دلیل جو امنیتی حاکم بر جامعه، به اعتراض عمومی نینجامید!
👌حکایت بسیار شنیدنی علامه جعفری از جشن غدیر (حتما بخوانید) ▫️مرحوم علامه محمد تقی جعفری نقل می کرد: 🔹یکی از نوه های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه مندم شما هم در آن شرکت کنید. گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود. 🔸محل برگزاری جشن،منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه ها و شیرینی ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین (ع) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت... 🔹من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدابود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده اند. 🔸عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند. 🔹 بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود. 🔸 وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خوب،این را اول می پرسیدی. الان برایت توضیح می دهم. 🔹سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند. 🔸در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر می گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می شود یکی از سروده های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟ 🔹اینها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر علی به خاری نگاه کند،گلستان می شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون توسل به علی پیدا کنند بهره مند می شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند. 🔸سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغاز کرد: 🔹گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد 🔹تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد 🔹واله‌ام من که چو ازخواب تو بیدار شوی 🔹زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟ 🔹علی عالی اعلا که ز بیم نهلش 🔹روح از کالبد عالم امکان خیزد 🔹گر به خاری کند از قاعده لطف نظر 🔹از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد 🔹گر زند دست به دامان ولایش فرعون 🔹از لحد با دو کف موسی عمران خیزد 🔹داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری 🔹کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد... معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است. 🔸پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(ع) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. اینجا نشسته‌اید و غذاها، شیرینی‌ها و شربت‌های خوشمزه می‌خورید بعد می‌روید خانه و فکر می‌کنید که در مدح علی شعر گفته‌اید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه. 🔹این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت. 🔸 پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار گریه می‌کردند. آقای سپهر، بعدها می‌گفت: تعدادی از آنها زندگی‌شان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند. 📒 ابن سینای زمان ص ۹۷-۱۰۲
ابن‌سینا : - علی ؛ معجزه خلقت است . ٤ روز مانده بہ غدیر ، والاترین عیدِ مسلمانان .