آیت اللهی که درحال بیهوشی پرفسوری را مسلمان کرد
مرحوم آیت الله سیدمحمدهادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند
پروفسور بولون جراح حاذق بلژیکی که درآن زمان (۱۳۸۲ ه ق) درشهر مشهد مشغول کار بودایشان راعمل کرد
پرفسور پس ازیک عمل۳ساعته زمانیکه آن مرجع تقلید درحال به هوش آمدن بود، به مترجمش گفت تمام کلماتی که ایشان درحین به هوش آمدن میگوید را برایش ترجمه کند
ایت الله میلانی درآن لحظات فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت میکرد
پروفسور برلون بعد ازدیدن این صحنه گفت:
برای مسلمان شدن چه باید بکنم و چه بگویم...
وقتی علت را پرسیدند،گفت:
تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان میدهد، درحالت به هوش آمدن بعدازعمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود
درآن حال به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش درهمین حالت وپس ازعمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های جوانان آن روزگار را زمزمه میکرد،درآن لحظه فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است
طبق وصیت پرفسور،اورادرشهری که قبرمرحوم میلانی بود دفن کردند (مشهد،خواجه ربیع)
📚گلشن راز،ج ۲،۷۶۸
هدایت شده از تاریخ تفکر تمدن
قضاوت ممنوع حماقت آزاد!
سید محمدباقر واحدی واعظ
یکی از گزارههایی که امروزه در فضای جامعه ما منتشر شده و بسیار مورد استناد قرار میگیرد «قضاوت ممنوع» است. به این صورت که اگر کسی کاری کند یا حرفی بزند که به نظر شما درست نباشد به سختی میتوانید آن را مطرح کنید چرا که سریعا مورد هجوم قرار میگیرید و با جملاتی از قبیل«منو قضاوت کردی» «به چه حقی قضاوت کردی؟» «مگه خدایی که قضاوت میکنی؟» و... مواجه خواهید شد.
برای این گزاره دو معنا میتوان در نظر گرفت:
اول این که منظور از «قضاوت ممنوع» این باشد که کسی حق ندارد فرد دیگری را به خاطر کار یا سخنی که مورد پسندش نیست تنزّل درجه بدهد؛ مثلا او را پایین تر از خود بداند و خود را انسان بهتری بداند، یا به خاطر آن کار او را مورد سخره قرار دهد و یا کارش را مجوزی برای غیبت، فحاشی و دهنکجی بداند. اگر منظور این باشد، من هم موافقم که قضاوت ممنوع است. در دین ما هم از چنین کاری منع شده است.در روایتی از امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبرصلی الله علیه و آله این چنین آمده است که: «كسى كه فحشا و خلافی را پخش و منتشر نمايد همانند كسى است كه آن را انجام داده باشد؛ و كسى كه مؤمنى را عيبجويى و سرزنش كند، نمىميرد مگر آن كه مرتكب و مبتلاى به آن خواهد گشت»[1].
معنای دومی که ممکن است از این گزاره برداشت شود این است که نباید نسبت به کار یا سخن افراد موضعگیری و نظر داشت. در مورد این معنا باید دقت بیشتری داشت چرا که اجرای آن میتواند به یک ناهنجاری اجتماعی تبدیل شود.
انسان باید در زندگی خود به مبانی و اصولی باور داشته باشد و زندگی خود را بر اساس آن ها پیش برد. شخصی که دارای مبانی و اصول مشخصی است، قطعا یک سری از افعال و سخن ها را مطابق با آن مبانی مییابد و موارد دیگری را مخالف با آن میداند. فرض کنید کسی که مسلمان است خوشرویی، راستگویی، دستپاکی، عفت کلام و ... را مطابق مبانی خود میداند و بداخلاقی، دروغگویی، دزدی، فحاشی و ... را مخالف اصول خود میداند. این چنین شخصی نمیتواند و نباید نسبت به افعالی که از اطرافیان و افراد جامعه سر میزند بی تفاوت باشد و نظری نسبت به این افعال نداشته باشد. بلکه به تعبیر دیگر، تفاوت انسان که عاقل است با سایر موجودات در همین نکته است که او نسبت به اتفاقات پیرامون خود نظر داشته و تصمیم گیری میکند. البته این به معنای تصمیم گیری در مورد شخص مرتکب رفتار یا گوینده سخن نیست(که البته آن هم به صورت کلی منتفی نیست) بلکه در مورد قضاوت نسبت به فعلی که از آن شخص سرزده میباشد. کسی که قضاوت به این معنا را در مورد اتفاقات اطراف خود نداشته باشد یعنی دکان عقل را تعطیل کرده است.
نبود این چنین قضاوتی در جامعه میتواند منجر به ندانم گرایی، شک گرایی و نهایتا برچیده شدن امر به معروف و نهی از منکر به صورت کامل شود.
البته روشن است که باید به نکات اخلاقی که در شریعت ما نسبت به این مطلب وجود دارد دقت شود. مثلا در روایتی از امام صادقعلیه السلام به نقل از امیرالمؤمنینعلیه السلاماین مضمون را میبینیم که:«کار یا حرفی که از برادرت صادر می شود را تا جایی که ممکن است بر بهترین وجه ممکن حمل کن و مادامی که محمل خوبی برای کلمه ای که از برادرت صادر شده مییابی ظن بد مبر»[2].
سخن پایانی: حواسمان باشد به بهانه قضاوت ممنوع حماقت آزاد نشود.
[1]كافي، انتشارات دار الحديث، ج4، ص: 80
[2]كافي، انتشارات دار الحديث، ج4، ص: 94
🔰آخرین کلمات امام حسن (ع) با لب های خونی: «اگر یارانی داشتم پیوسته با معاویه جنگ می کردم»
🔹امام حسن (ع) امام صلح یا مبارزه با مستکبر⁉️
🔸مردى نزد امام حسن عليه السّلام رسيده و گفت: اى زاده رسول خدا، گردنهايمان را خوار و ذليل ساختى، و آنچنان ما شيعيان را به بردگى انداختى كه هيچ كسى برايت باقى نماند!!.
🔻قالَ: أَتَيْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ع فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَذْلَلْتَ رِقَابَنَا وَ جَعَلْتَنَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ عَبِيداً مَا بَقِيَ مَعَكَ رَجُلٌ؟
🔸حضرت فرمود: براى چه؟!
🔻قالَ وَ مِمَّ ذَاكَ؟
🔸گفت: به اينكه حكومت را تسليم اين طاغيه نمودى!. حضرت فرمود: بخدا اين حكومت به او واگذار نكردم جز براى اينكه يار و ياورى براى خود نيافتم، و اگر نه با او شبانه روز جنگ میکردم تا خود خداوند ميان من و او حكم و داورى فرمايد، ولى أهل كوفه را شناخته و آزمودم، و هيچ خيرى نديدم، اينان عارى از هر وفا و عهدى در سخن و كردار و دمدمى مزاجند، اينان معتقدند كه قلب و دلشان با ماست ولى شمشيرهاشان عليه ما كشيده شده است.
🔻قالَ قُلْتُ بِتَسْلِيمِكَ الْأَمْرَ لِهَذَا الطَّاغِيَةِ قَالَ وَ اللَّهِ مَا سَلَّمْتُ الْأَمْرَ إِلَيْهِ إِلَّا أَنِّي لَمْ أَجِدْ أَنْصَاراً وَ لَوْ وَجَدْتُ أَنْصَاراً لَقَاتَلْتُهُ لَيْلِي وَ نَهَارِي حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ وَ لَكِنِّي عَرَفْتُ أَهْلَ الْكُوفَةِ وَ بَلَوْتُهُمْ وَ لَا يَصْلُحُ لِي مِنْهُمْ مَنْ كَانَ فَاسِداً إِنَّهُمْ لَا وَفَاءَ لَهُمْ وَ لَا ذِمَّةَ فِي قَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ إِنَّهُمْ لَمُخْتَلِفُونَ وَ يَقُولُونَ لَنَا إِنَّ قُلُوبَهُمْ مَعَنَا وَ إِنَّ سُيُوفَهُمْ لَمَشْهُورَةٌ عَلَيْنَا
🔸مرد گفت: همين طور با من سرگرم صحبت بود كه ناگاه خون بالا آورد، ظرفى طلبيد و از معده اش آنقدر خون آمد كه آن ظرف لبريز شد.
🔻قالَ وَ هُوَ يُكَلِّمُنِي إِذْ تَنَخَّعَ الدَّمَ فَدَعَا بِطَسْتٍ فَحُمِلَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ مَلِيءٌ مِمَّا خَرَجَ مِنْ جَوْفِهِ مِنَ الدَّمِ
🔸عرض كردم: اى زاده رسول خدا اين چه حالى است كه شما را رنجور مىبينم؟!
🔻فقُلْتُ لَهُ مَا هَذَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنِّي لَأَرَاكَ وَجِعاً
🔸فرمود: اين طاغيه كسى را مأمور نموده كه به من سمّ دهد و آن بر جگر من أثر گذاشته و همان طور كه مىبينى تكّه تكّه از دلم خارج مىشود.
🔻قالَ أَجَلْ دَسَّ إِلَيَّ هَذَا الطَّاغِيَةُ مَنْ سَقَانِي سَمّاً فَقَدْ وَقَعَ عَلَى كَبِدِي وَ هُوَ يَخْرُجُ قِطَعاً كَمَا تَرَى
🔸عرض كردم: آيا قصد درمان آن را نداريد؟!
🔻قلْتُ أَ فَلَا تَتَدَاوَى؟
🔸 فرمود: دو مرتبه اين سمّ را به من خورانده و آن را درمان كرده ام ولى اين بار هيچ دوايى برايش نيافتم. و بمن خبر رسيده كه معاويه نامه اى به پادشاه روم ارسال نموده و درخواست سمّ كشنده مايعى نموده، و او در جواب نامه گفته در دين ما جايز نيست كه كمر به قتل كسى ببنديم كه قصد جان ما را نكرده است.
🔻قالَ قَدْ سَقَانِي مَرَّتَيْنِ وَ هَذِهِ الثَّالِثَةُ لَا أَجِدُ لَهَا دَوَاءً وَ لَقَدْ رُقِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى مَلِك الرُّومِ يَسْأَلُهُ أَنْ يُوَجِّهَ إِلَيْهِ مِنَ السَّمِّ الْقَتَّالِ شَرْبَةً فَكَتَبَ إِلَيْهِ مَلِكُ الرُّومِ أَنَّهُ لَا يَصْلُحُ لَنَا فِي دِينِنَا أَنْ نُعِينَ عَلَى قِتَالِ مَنْ لَا يُقَاتِلُنَا
🔸 و معاويه در نامه بعدى به او نگاشته كه: اين فرد فرزند مردى است كه در ارض تهامه شورش نموده و قصد مطالبه حكومت پدرش را دارد، و من میخواهم كسى را مأمور كنم تا اين زهر را به او بنوشاند تا تمام عباد را راحت و آسوده و همه جا را آرام كنم. و همراه اين نامه هداياى بسيارى روانه ساخت تا اينكه پادشاه روم نيز اين سمّ كه مرا با آن مسموم نمود را برايش ارسال نمود البتّه با شرط و شروط.
🔻فكَتَبَ إِلَيْهِ أَنَّ هَذَا ابْنُ الرَّجُلِ الَّذِي خَرَجَ بِأَرْضِ تِهَامَةَ وَ قَدْ خَرَجَ يَطْلُبُ مُلْكَ أَبِيهِ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَدُسَّ إِلَيْهِ مَنْ يَسْقِيهِ ذَلِكَ فَأُرِيحَ الْعِبَادَ وَ الْبِلَادَ مِنْهُ وَ وَجَّهَ إِلَيْهِ بِهَدَايَا وَ أَلْطَافٍ فَوَجَّهَ إِلَيْهِ مَلِكُ الرُّومِ بِهَذِهِ الشَّرْبَةِ الَّتِي دَسَّ فِيهَا فَسُقِيتُهَا وَ اشْتَرَطَ عَلَيْهِ فِي ذَلِكَ شُرُوطاً.
📚الاحتجاج،ج2، ص292
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
#صلح_امام_حسن
عُمَر بن خطاب هنگامی #پیامبر_خدا (صلیاللهعلیهوآله) در بستر بیماری بودند #جلوی نوشتن سفارش ایشان را گرفت و با بیحیایی تمام گفت: همانا این #مرد العیاذ بالله #هذیان میگوید ... !!!
منابع:
صحیح مسلم (از آثار اهل سنت) ج ۵ ص ۷۶
📊آمار تلفات سقط جنین در روز 5 برابر کرونا در ایران است
آنچه امروز مسالهی جمعیت و فرزندآوری را در کنار موضوعاتی مانند مشکلات ازدواج و فرزندآوری، بغرنج و غیرقابل تحمل میکند، مسالهی "سقط جنین" است. بطوری که طبق آمار در طول سال 350 هزار فرزند سقط شده و بطور میانگین روزی 1000 فرزند در کشور ما سقط میشوند.
این روزها وقتی ستاد مبارزه با کرونا آمار کشتههای کرونایی کشور را تا مرز 200 یا بیشتر اعلام میکند، همهی کشور با موارد پیشگیری و درمانی سعی در کاهش این آمار دارند. اما با وجود آمار کشته شدن(سقط) 1000 نفری در کشور، هیچ اتفاقی نمیافتد و هنوز اعلام وضعیت قرمزی در کشور و استانها صورت نمیگیرد. اما....
ادامه مطلب 👇
https://www.tahlilgar57.ir/content/13993
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارزش صلح امام حسن مجتبی(ع) از زبان رهبر انقلاب
امام خامنهای: "حقیقت را باید همه بفهمند و بدانند که صلح امام مجتبی(ع)، همانقدر ارزش داشت که شهادت برادر بزرگوارش، امام حسین(ع) ارزش داشت و همانقدر که آن شهادت به اسلام خدمت کرد، آن صلح هم همانقدر یا بیشتر به اسلام خدمت کرد."
در واپسین روزهای عمر رسول خدا...
✍🏻 «هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ...»
❌ عدهای مانع شدند ...
👥 عبدالله بن عبّاس گويد: چون زمان رحلت #رسول_خدا صلیاللهعلیهوآله فرا رسيد، گروهى از مهاجرین و انصار در خانه حضور داشتند.
📝 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: بيائيد نامهاى براى شما بنويسم تا هرگز پس از آن گمراه نشويد.
📖 کسی گفت: چيزى نياوريد كه درد بر او غلبه كرده؛ قرآن نزد شما هست و كتاب خدا ما را كافى است.
♨️ ميان اهل خانه اختلاف افتاد و به مخاصمه پرداختند؛ عدّهاى مىگفتند: برخيزيد (كاغذ بياوريد) تا رسول خدا برايتان بنويسد و عدّهاى ديگر مانع شدند.
👈🏻 چون سر و صدا بلند شد و اختلاف بالا گرفت، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: از نزد من برخيزيد (و مرا تنها بگذاريد).
⚫️ ابن عبّاس هميشه مىگفت: تمام مصيبتها از همان وقتى آغاز شد كه با اختلاف و شلوغكارى خود، مانع از آن شدند كه رسول خدا آن نوشته را برايمان بنويسد.
📖 الأمالي (للمفيد)، ص۳۶
پیامبر در بستر بیماری فرمودند دوات و قلم بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم که هرگز گمراه نشوید!
عمر گفت: درد بر او غلبه کرده و (العیاذ بالله) هذیان میگوید، کتاب خدا ما را بس است!
📚صحیح بخاری، جلد ۷، صفحه ۹
📚 صحیح مسلم، جلد ۵، صفحه ۷۶
وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِينٌ
ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺪﻭﺩ ﺍﻭ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺗﺸﻰ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ
' سقط جنین" ۳۲برابر" بیشتر از کرونا منجر به مرگ شده است!
👇👇👇👇👇
💠 قبلا برای فرهنگ سازی کم فرزندی می گفتن : فرزند کمتر، زندگی بهتر
🔹 فرزند کمتر شده ولی زندگی سخت تر و قیمتها گرانتر شده
💮 و این است سزای قومی که به خاطر ترس از فقر ،
👈 فرزندان خود را می کشند .
👈 و به وعده شیطان ( نسبت به سقط بچه ) لبیک گفتند .
#خطر_جمعیت
علل صلح امام حسن ( علیه السلام )
در مورد اینکه چرا امام حسن علیه السلام با معاویه صلح کردند، عللی وجود دارد که به برخی اشاره می کنیم:
🔶 1- روی گردانی مردم از جنگ، و عدم حمایت از امام (علیه السلام)
سستی مردم در حمایت از امام علیه السلام ، از مهم ترین دلایل اقدام آن حضرت برای اتخاذ موضع جدید بود. هیچ کس نمی تواند مدعی شود که امام به جنگ با معاویه اعتقاد نداشته است.
امام حسن علیه السلام فرمودند: به خدا سوگند، من از آن جهت کار را به او (معاویه) سپردم که یاوری نداشتم. اگر یاوری می داشتم شبانه روز با او می جنگیدم تا خداوند میان من و آنان حکم کند.(بحار،ج44،ص147).
🔶 2- حفظ جان شیعیان: حفظ شیعه یکی از ضروریاتی بود که امام را وادار به پذیرش اقدامی کرد که انجام آن، رشادت خاص خود را می طلبید.
امام حسن علیه السلام فرمودند :من برای حفظ جان شیعیانمان، مصالحه کردم
(اخبار الطوال دینوری، ص 220)
🔶 3- حفظ دین: امام حسن علیه السلام یکی از دلایل صلح خود را حفظ دین بیان کردند و فرمودند:
«ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند؛ از این رو با مصالحهای که انجام گرفت، خواستم دین خدا حفظ شود»
(حیاة الحسن، شریف قرشی، ص۳۵)
زیرا جامعه اسلامی در شرایطی قرار داشت که ممکن بود جنگ با معاویه، اصل دین را از بین ببرد. جنگ با معاویه نه به نفع کوفیان بود و نه به نفع شامیان، بلکه زمینه حمله نظامی رومیان را به جهان اسلام فراهم میکرد.
هدایت شده از سبک زندگی دینی
📄 #یادداشت_تبلیغی
🔻 دلایل صلح و تنهایی #امام_حسن علیه السلام
✍🏻 جاحظ درباره علت کناره گیری امام حسن(ع) می نویسد: «وقتی پراکندگی یاران و درهم ریختگی سپاهش را دید، با شناختی که از برخوردهای گوناگون این مردم با پدرش داشت و می دانست که هر روز به نوعی و رنگی رفتار می کنند، از حکومت کناره گرفت».
ادامه مطلب👇🏻
https://www.balagh.ir/content/5163
🆔 @ggg1400
🌹 آیه 72 سوره آل عمران
🌸 و َقَالَتْ طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِِ ءَاِمِنُواْ بِالَّذِى أُنِْزلَ عَلَى الَّذِينَ ءَاَمَنُواْ وَجْهَ الْنَّهَارِ وَاكْفُرُواْ ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
🍀 ترجمه: وگروهى از اهل كتاب گفتند: به آنچه بر مؤمنان نازل شده است، در آغاز روز ایمان آورید و در پایان روز كافر شوید، شاید بازگردند( منظور با این حیله شاید مسلمانان از اسلام بازگردند)
🌷 #قالت: گفت
🌷 #طائفة: گروه
🌷 #ءامنوا: ايمان آورید
🌷 #بالذی_أنزل: به آنچه نازل شده
🌷 #وجه_النهار: آغاز روز
🌷 #اکفروا: کافر شوید
🌷 #لعلهم_یرجعون: شاید بازگردند
🌸 #شأن_نزول_آيه: دوازده نفر از علماى یهود، تصمیم گرفتند براى ایجاد تزلزل و تردید در مسلمانان، صبحگاهان نزد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم آمده و اظهار ایمان كنند، ولى در آخر روز از #اسلام برگردند و بگویند: ما محمّد و آیین او را دیدیم، ولى با آنچه در تورات آمده است، مطابقت ندارد. آنها با این نقشه مى خواستند این طور وانمود كنند كه اگر اسلام مكتب خوبى بود، اهل علم و كتاب از آن دست برنمى داشتند، با این كار هم در مسلمانان تردید بوجود آورند و هم سایر یهودیان را از مسلمان شدن بازدارند. #خداوند متعال نیز با نزول این آیه، نقشه ى آنان را آشکار ساخت.
🌸 #یهود برای متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیله ای استفاده می کردند، تهاجم نظامی، سیاسی و اقتصادی این آیه اشاره به بخشی از تهاجم فرهنگی آنها دارد. می فرماید: و قالت طائفة من أهل الکتاب ءامنوا بالذى أنزل على الذين ءامنوا وجه النهار و اكفروا ءاخره لعلهم يرجعون: و گروهی از اهل کتاب گفتند: به آنچه بر #مؤمنان نازل شده است، در آغاز روز ایمان آورید و در پایان روز کافر شوید، با این حیله شاید مسلمانان از اسلام بازگردند.
🌸 این #توطئه در افراد ضعیف النفس اثر قابل ملاحظه ای خواهد داشت به ویژه این که عده مزبور از علمای یهود بودند، و همه می دانستند که آنها نسبت به کتاب های آسمانی و نشانه های آخرین #پیامبر آشنایی کامل دارند و این کار می توانست پایه های ایمان افرادی که تازه مسلمان شدند را متزلزل سازد. امروزه دشمنان اسلام با شبهه افکنی درباره قرآن و اسلام از طریق فضای مجازی سعی در متزلزل کردن ایمان مسلمانان دارند، باید کاملاً هوشیار بود.
🔹 پيام های آیه 72 سوره آل عمران 🔹
✅ چه بسا گروهى با نام #اسلام، در صفوف مسلمانان نفوذ كرده و از پشت خنجر بزنند، لذا باید هوشیار بود.
✅ #مسلمان نباید ساده اندیش و زودباور بوده و به هر اظهار ایمانى، اعتماد كند.
✅ #خداوند در مراحل حسّاس، اسرار و توطئه هاى دشمنان را آشکار می کند.
✅ باید در مرحله اى از #ایمان قرار بگیریم كه بازگشت بعضى مسلمانان از دین، مایه ى تزلزل ما نگردد.
✅ یكى از سیاست هاى #دشمن، ایجاد روابط و سپس قطع روابط بهل منظور ایجاد تزلزل در جامعه است.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
﷽؛
⚫مسموم و شهید شدن رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیان علمای #شیعه
1⃣ شيخ مفيد رضوان الله علیه:👇
رسول الله صلى الله عليه وآله محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر....
رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز دوشنبه بیست و هشت صفر در مدينه در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.
📓المقنعة، صفحه ۴۵۶
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mme
پوستر: http://l1l.ir/mnf
2⃣ شيخ طوسى رضوان الله علیه:👇
محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشرة من الهجرة.
محمد بن عبد الله (صلى الله عليه وآله)... در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود.
📓تهذيب الأحكام في شرح المقنعة،ج۶ ص۳
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmi
پوستر: http://l1l.ir/mml
3⃣ ابن فتال نیشابوری رضوان الله علیه:👇
اعلم أن النبي ص قبض بالمدينة مسموما يوم الإثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشر من هجرته و هو ابن ثلاث و ستين سنة و قيل كان وفاته في شهر ربيع الأول و الأول هو المعتمد عليه.
بدان که رسول الله صلی الله علیه و آله روز بیست و هشت صفر سال یازده هجری در سن شصت و سه سالگی در حالی که مسموم بود در مدینه، از دنیا رفت. وگفته می شود که وفات آن حضرت در ماه ربیع الاول بوده، در حالی که قول اول معتمد است.
📓روضة الواعظين وبصيرة المتعظين، ج۱ ص۷۱
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmn
پوستر: http://l1l.ir/mmo
4⃣ شیخ طبرسی رضوان الله علیه:👇
فَكَانَ الْمُسْلِمُونَ يَرَوْنَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَاتَ شَهِيداً مَعَ مَا أَكْرَمَهُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النُّبُوَّة.
به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند.
📓مجمع البيان في تفسير القرآن، ج۹ص۱۵۶
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmp
پوستر: http://l1l.ir/mmq
5⃣ علّامه حلّى رضوان الله علیه:👇
محمد بن عبد الله... وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقينا من صفر سنة عشرين من الهجرة.
محمد بن عبد الله (صلى الله عليه وآله)... در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود.
📓تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية، ج۲ص۱۱۸
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmw
پوستر: http://l1l.ir/mmr
6⃣ محمدبن علی اردبیلی رضوان الله علیه:👇
وقبض بالمدينة مسموما يوم الاثنين لليلتين بقيتا من صفر سنة عشرة من الهجرة وله ثلث وستون سنة أمه آمنة بنت وهب بن عبد مناف.
روز دوشنبه، بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود. در حالی که شصت و سه سال داشت. مادرش آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود.
📓جامع الرواة وإزاحة الاشتباهات عن الطرق والاسناد، جلد ۲، صفحه ۴۶۳
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmx
پوستر: http://l1l.ir/mmy
7⃣ علّامه مجلسی رضوان الله علیه:👇
وَ قُبِضَ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثٍ وَ سِتِّينَ سَنَة.
روز دوشنبه، بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود.
📓ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، جلد ۹، صفحه ۸
اسکن کتاب: http://l1l.ir/mmz
پوستر: http://l1l.ir/mm-
پایان نامه ارشد یا دکترای سرهنگ دوم جاناتان ام باربر
دانشکده مطالعات پیشرفته نظامی
دانشکده فرماندهی و ستاد کل ارتش ایالات متحده
2019
میگوید:
نشانه هایی که هزار سال پیش برای ظهور امام غایب توسط بزرگان شیعه وارد شده در جدولی می آورم. هرگز در این هزار سال به این وضوح آشکار نبودند.
معمولا رساله دانشکده فرماندهی و ستاد، همان دافوس خودمان در ایران، معادل کارشناسی ارشد محسوب میشه
👇👇👇👇
خلاصه پرسش
در تاریخ میخوانیم که شلاق پیامبر(ص) به صورت غیر عمدی به فردی خورده و مضروب، تقاضای قصاص کرده بود. آیا این موضوع، با عصمت پیامبر منافات ندارد؟!
پرسش
در روایات آمده که پیامبر اسلام(ص) در ساعات آخر عمرشان فرمودند: «اگر کسی حقی بر گردن من دارد بگوید تا قصاص کند». در این هنگام، غلامی میگوید یکبار شلاق شما به من خورد. پیامبر(ص) شانه خود را برهنه میکنند تا او قصاص کند! میخواستم بپرسم مگر پیامبر(ص) خطای سهوی انجام میدهد؟
پاسخ اجمالی
یکی از اعتقادات شیعه این است که پیامبران الهی معصوم میباشند؛ یعنی از گناه و اشتباه مصون و محفوظ هستند و اشتباه عمدی یا سهوی انجام نمیدهند.[1]
در برخی روایات از روزهای آخرین حیات پیامبر گرامی اسلام(ص) گزارشی نقل شده است که اگر چه دارای نکات اخلاقی مهمی است، اما در آن نوعی ناهمخوانی با این اعتقاد شیعه دیده میشود. مضمون روایت مذکور چنین است:
ابن عباس میگوید: وقتی رسول خدا(ص) بیمار شد انجمنى از اصحابش نزد او بودند ... فرمود: «پروردگارم، حکم کرده و سوگند خورده که از ستم هیچ ستمکارى نگذرد. شما را به خدا سوگند میدهم هر کدامتان که مظلمهاى بر عهده محمد دارد برخیزد و قصاص کند؛ چرا که قصاص در دنیا محبوبتر است از قصاص در آخرت در برابر فرشتهها و پیامبران». مردى از این مجلس به نام «سوادة بن قیس» بپاخاست و گفت: یا رسول الله! پدر و مادرم قربانت! وقتی از طائف برگشتى پیشوازت آمدم، سوار شتری بودی و تازیانهای به دستت بود، تازیانه بلند کردى که به شتر بزنى اما به شکم من خورد و نمیدانم عمدی بود یا اشتباهی؟! پیامبر(ص) فرمود: «به خدا پناه میبرم که عمداً چنین کاری انجام داده باشم». سپس فرمود: «اى بلال! برخیز و به منزل فاطمه رفته و آن تازیانه را بیاور!...» وقتی تازیانه را آورد، به آن مرد فرمود: «نزد من بیا و قصاص کن تا راضى شوى»، سواده گفت: سینهات را برایم برهنه کن! رسول خدا چنین کرد، آنگاه سواده گفت: پدر و مادرم به قربانت! اجازه میدهى دو لب بر بدن مبارکت نهم! به او اجازه داد و بوسه زد و گفت: به بدن رسول خدا پناه میبرم از دوزخ، رسول خدا فرمود: «اى سوادة بن قیس از من درگذشتى یا قصاص میکنى؟» گفت: یا رسول الله درگذشتم، پیامبر(ص) فرمود: «خدایا! از سوادة بن قیس بگذر چنانچه از پیامبرت محمد درگذشت».[2]
همانطور که در این نقل دیده میشود، پیامبر گرامی اسلام(ص) که اشرف مخلوقات و افضل انبیای الهی است، از روز حساب و سختیهای آن به خداوند پناه میبرد و تمام تلاش ایشان آن است که در این دنیا حقی از مردم بر گردن نداشته باشد؛ لذا در مسجد و بالای منبر از همه مردم میخواهد اگر حقی بر گردنش دارند همین امروز که در قید حیات است از او مطالبه کنند! طبیعی است وقتی شخصی مانند پیامبر خدا(ص) چنین دغدغهای دارند، چگونه دیگر مردم نگران حسابرسی اعمال خود در قیامت نباشند.
بررسی روایت
از بین کتابهای حدیثی شیعه، اولین بار این حدیث در کتاب «أمالی» شیخ صدوق(م 381ق) ثبت شده و در سند این روایت چند راوی ناشناس - مانند محمد بن حمدان صیدلانی، محمد بن مسلمة واسطی و یزید بن هارون – وجود دارند که اثری از آنان در کتب معتبر رجالی نیست.[3] بنابراین، روایت از نظر سندی ضعیف است.
از نظر محتوا هم، اگرچه برخی نکات اخلاقی مورد قبولی در این روایت وجود دارد، اما با مصونیت پیامبران الهی از خطا و اشتباه در تعارض است.
بنابراین، با توجه به معیارهای حدیثی، نسبت به نپذیرفتن این روایت مشکلی نداریم.
بله! شاید بتوان با توجیهاتی این روایت را پذیرفت مانند آنکه چنین اموری - مانند تنهزدن غیر عمدی به دیگران - عرفاً به عنوان خطا و اشتباه به شمار نیامده، یا اساساً چنین اتفاقی رخ نداده، بلکه «سواده» برای بوسیدن بدن پیامبر(ص) چنین موضوعی را مطرح کرده و پیامبر(ص) هم در ظاهر، آنرا انکار نکردند.
[1]. ر.ک: «عصمت انبیا از دیدگاه قرآن»، سؤال 112؛ «ضرورت عصمت و راههای تشخیص آن در امام(ع)»، سؤال 258.
[2]. شیخ صدوق، الأمالی، ص 634، بیروت، انتشارات اعلمی، 1400 ق.
[3]. بعد از جستوجو در کتابهای مربوطه اثری از اینان در کتابهای رجالی مانند رجال نجاشی پیدا نشد
👓 اهل سنت کتاب های حدیثی زیادی دارند ولی دو کتاب حدیثی برایشان خیلی اهمیت دارد :
۱-صحیح بخاری
۲-صحیح مسلم
سوال این است مگر خلیفه دوم کنار بستر مبارک پیامبر نگفت :
حَسبُنا کتاب الله ؟
💬 سید جعفر حسینی
🔸امام، آشنای به همه زبانها!
اباصلت هروى میگوید:
حضرت امام رضا علیهالسلام با مردم به زبان خودشان صحبت مىکرد، و به خدا قسم به هر زبانى، از اهل آن زبان، داناتر بود و رساتر سخن مىگفت.
روزى به ایشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! من از آشنایى شما به این زبانهاى گوناگون در شگفتم.
فرمودند: اى ابا صلت! من حجّت خدا بر آفریدگان او هستم و خداوند حجّتى را براى مردم قرار نمىدهد که زبان آنها را نداند. آیا نشنیدهاى که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «فصلالخطاب» به ما عطا شده است، و مگر فصلالخطاب چیزى جز دانستن زبانهاست؟
❖ــــــــــــــ❖
[عَنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ: كَانَ الرِّضَا ع يُكَلِّمُ النَّاسَ بِلُغَاتِهِمْ وَ كَانَ وَ اللَّهِ أَفْصَحَ النَّاسِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ فَقُلْتُ لَهُ يَوْماً يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْجَبُ مِنْ مَعْرِفَتِكَ بِهَذِهِ اللُّغَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهَا فَقَالَ يَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ أَ وَ مَا بَلَغَكَ قَوْلُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أُوتِينَا فَصْلَ الْخِطابِ فَهَلْ فَصْلُ الْخِطَابِ إِلَّا مَعْرِفَةُ اللُّغَاتِ]
📚عیون أخبار الرضا : ج2 / ص228 /ح3
22.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رمزگشایی از قتلی مرموز در قرون وسطی توسط محققان آمریکایی
بررسی سوءقصد به یک نجیبزاده با نقشآفرینی امپراتور بیزانس، خلیفه مسلمانان و همسر مقتول
ترور بیولوژیک امام حسنبنعلی(ع) با «مرکوری کلراید»
💢 امام رضا علیه السلام:
امام، مونسی دلسوز و پدری مهربان و برادری همدل است.
اَلْاِمَامُ اَلْاَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْاَخُ الشَّقِیقُ.
📚 مسند الامام الرضا علیه السلام، ج ۱، ص ۶۹
🕯 شهادت امام رضا جان علیه السلام، مونس دلسوز و پدر مهربانمان، بر همه دوستداران آن حضرت تسلیت باد.
🆔 @sss1400
چرا پیامبر(ص) با ابوبکر به غار حرا رفتند؟
چرا با حضرت علی(ع) به غار نرفتند؟ ایا در غار جبرئیل بر پیامبر(ص) و ابوبکر نازل شد؟
ديدگاه اهل سنت :
در کتابهای اهل سنت آمده که مسلمانان به مرور زمان، از مکه به مدینه میرفتند، ابوبکر نیز تصمیم گرفت که به مدینه هجرت کند. پیامبر (ص) به وی فرمود: صبر کن. شاید من هم مامور به خروج از مکه شوم، ابوبکر گفت: امید داری که به شما هم ( از سوی خدا) اجازه هجرت داده شود؟ پیامبر فرمود: بلی،
عایشه نقل میکند: در ظهر یکی از روزها، پیامبر به خانه ما آمد. در خانه ما جز من و پدرم ابوبکر و خواهرم اسماء کس دیگری نبود، پیامبر فرمود: افرادی که در خانه هستند ، بیرون بفرست، ابوبکر گفت: این دو، دختران من هستند و جاسوسی در این جا نیست ، پیامبر فرمود: به من اجازه داده شد که به مدینه هجرت نمایم، ابوبکر تقاضا کرد که همراه پیامبر باشد، حضرت هم پذیرفت . پیامبر و ابوبکر از خانه ابوبکر، خارج و رهسبار غار ثور شدند (1) .
در کامل ابن اثیر، نیز مشابه همین روایت از عایشه نقل میکند و می افزاید که پیامبر و ابوبکر، از پنجرهای که پشت خانه ابوبکر بود ،خارج شدند (2)
در برخی نقلها آمده که ابوبکر، نزد علی رفت و جویای حال پیامبر شد ،حضرت فرمود: به سوی غار ثور رفت. اگر به حضرت کاری داری، به سوی او برو، ابوبکر با سرعت به سوی پیامبر شتافت و در مسیر راه به پیامبر ملحق شد. (3)
از داده های تاریخی نمی توان به روشنی دلیل همراهی ابوبکر با پیامبر را یافت. اما از برخی متون اين همراهي را اقدامي پیشگیرانه بيان مي كند، مانند روایتی که سید بن طاووس نقل می کند .وی می نویسد: از روایاتی که دلالت می کند پیامبر اکرم (ص) از ترس این که ابوبکر جای اختفا را به کفار نشان ندهد، او را با خود به غار بردند، روایتی است که شیخ ابوهاشم بن صباغ در کتاب النور و البرهان ، باب : ما أنزل الله علی نبیه ،ذیل آیه « قم فأنذر» و آیه « فاصدع بما تؤمر» و باب« ما ضمن رسول الله لمن أجابه و صدقه » می آورد :
حسان می گوید: برای انجام حج عمرة به مکه آمدم . دیدم مردمی از قریش به اصحاب رسول خدا فحش می دادند.... پس این گونه می گویند : رسول خدا به علی علیه السلام (در شب لیلة المبیت) امر نمود ( که در جای ایشان بخوابد) .علی علیه السلام نیز اجابت نمود ،ولی از ابن ابی قحافة ( کنیه ابوبکر) ترسید که مبادا جای ایشان را به کسانی که دنبال پیامبر بودند ،نشان دهد، به همین خاطر او را با خود به غار بردند .(4)
اما اينكه فرموديد چرا پيامبر علي را به همراه خود نبرد، بايد گفت: امام علي در شب هجرت پيامبر براي آن كه مشركان از حركت پيامبر با خبر نشوند، در بستر حضرت خوابيد، با وجود اينکه اين عمل خطرناك بود اما امام علي جان خود را به خطر انداخت تا جان پیامبر محفوظ بماند. از اين رو بنا بر روایاتی که عالمان شیعه و برخی از عالمان سنی نقل کرده اند، آیه 207 بقره در این مورد نازل شد(5) :
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد؛
بعضى از مردم (با ایمان و فداکار، همچون على (ع) در «لیلة المبیت» هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مىفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
نسبت به نزول جبرييل كسي احتمال نداده كه بر ابوبكر نازل شده باشد .جبرئيل بر پيامبر نازل شده، برخي از اهل سنت معتقدند كه آیه« الا تنصروه فقد نصره الله اذ اخرجه الذین کفروا ثانی اثنین اذ هما فی الغار اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا فانزل سکینته علیه و ایده بجنود لم تروها »(6)حكايت از نزول آرامش بر ابوبكر دارد.
محل بحث مرجع ضمیر در جمله "فانزل سکینته علیه"می باشد که خدا آرامش را بر چه کسی نازل کرد؟
دانشمندان شیعه اتفاق دارند که مرجع ضمیر رسول خداست . معنای جمله این است که خدا آرامش را بر پیامبر نازل کرد و....
در اين باره به كتاب هاي تفسيري مراجعه نماييد.
پی نوشت ها:
1. ابي جعفر محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري،تحقيق : مراجعة و تصحيح و ضبط : نخبة من العلماء الأجلاء،بيروت ،مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - ، ج 2، ص 101- 102.
2. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر للطباعه و النشر، 1385 ق ، ج 2، ص 103-104.
3. تاریخ طبری، ج 2، ص100.
4. سید ابن طاووس ، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف،چاپ اول،1399،خيام - قم ،ص 410.
5.طبرسي،مجمع البیان،،تهران ، وزارت فرهنگ، 1380،
6.توبه(9)آیه 40.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
پرسش
1.چرا پیامبر اسلام(ص) تنها هجرت کردند؟ 2. چرا مشرکان علی(ع) و اولاد پیامبر را بعد از هجرت آنحضرت نکشتند؟ 3. چرا بعد از هجرت، مشرکان دیگر مسلمانان را اذیت نکردند؟
پاسخ اجمالی
هجرت پیامبر (ص) به دستور خدای متعال برای شکست نقشه شوم مشرکان مکه برای قتل پیامبر (ص) صورت گرفت. طبیعی است که این کار باید با رعایت تمام نکات امنیتی و در کمال اختفاء انجام می شد؛ زیرا حضرت مأمور بودند از راه های طبیعی و عادی فرمان الهی را عملی کنند بنابر این روشن است که اگر افراد زیادی همراه حضرت مهاجرت می کردند دشمنان متوجه شده و امکان موفقیت کامل پیامبر (ص) نبود. همانطوری که مشرکان بعد از حرکت حضرت، با تمام امکانات خود به جستجو پرداختند، اما حضرت را نیافتند و بعد از ناامیدی به سراغ حضرت علی (ع) رفته و ایشان را مورد اذیت قرار دادند. البته عده زیادی از مسلمانان قبل از پیامبر، به مدینه هجرت کرده و جز عده معدودی از آنان، کسی در مکه نبود که آنان نیز از اذیت مشرکان در امان نماندند و اموال شان در مکه توقیف شد و پس از مهاجرت به مدینه در تنگنای فقر مالی بودند.
پاسخ تفصیلی
بر اثر دعوت پیامبر (ص) در ایام حج و فرصت های مناسب دیگر[1] بسیاری از مردم مدینه به سوی اسلام گرایش پیدا کرده و نفوذ اسلام در مدینه گسترش یافت.[2] پس از آنکه اسلام در میان مردم مدینه گسترش یافت قریش مکه احساس خطر کرده و بر فشارهای خود نسبت به مسلمانان افزودند، بگونه ای که سخت گیری آنان تا آن زمان بی سابقه بوده است[3] و از آنجایی که دو قبیله اوس و خزرج که جمعیت مدینه را تشکیل می دادند، جنگ های طولانی با هم داشتند، زمانی که پیامبر آنها را به دین حنیف اسلام دعوت نمود و بر آموزه های آسان دین و شخصیت ایشان آگاهی یافتند آن حضرت را برای خاتمه دادن به آن جنگ و نزاع شخصیت مناسبی یافتند.[4] به دنبال آن مسلمانان درخواست هجرت به مدینه کردند بگونه ای که در ماه ربیع الاول سال سیزدهم بعثت که مهاجرت پیامبر (ص) در آن ماه اتفاق افتاد در مکه از مسلمانان جز پیامبر (ص) و علی و ابوبکر و عده معدودی از مسلمانان بازداشت شده و یا بیمار و پیر، کس دیگری باقی نمانده بود.[5] خروج مسلمانان از مکه، مشرکان را به وحشت انداخت. زیرا آنان احساس کردند که اکنون جمعیتی از مسلمانان در یک شهر فراهم آمده و می توانند تهدیدی جدی برای آنان و کاروان های تجاریشان باشند، از این رو مصمم شدند تا درباره پیامبر که هنوز در مکه به سر می برد تصمیمی جدی بگیرند، آنان در این تصمیم گیری سه راه داشتند: 1. بگذارند تا پیامبر به مدینه هجرت کند، 2. پیامبر (ص) را حبس کنند، 3. پیامبر (ص) را به قتل برسانند. در آغاز تصمیم کشتن رسول خدا را نداشته و تنها سخن از حبس یا اخراج وی بوده است که طبعاً این دو اقدام نمی توانست مشکل را حل کند؛ زیرا رفتن پیامبر (ص) از مکه می توانست جبهه یثرب را کاملاً آماده مقابله سازد و حبس وی نیز ممکن بود مسلمانان را تحریک بر نجات وی کند.[6]
لذا تصمیم بر قتل پیامبر (ص) گرفتند که بنا شد از تمام قبایل افرادی انتخاب شوند و شبانه به طور دستجمعی به خانه پیامبر (ص) یورش برده و پیامبر را به شهادت برسانند.[7]
فرشته وحی نازل گردید و پیامبر (ص) را از نقشه های شوم مشرکان آگاه ساخت که در قرآن این گونه به آن اشاره شده است :" (به خاطر بیاور) هنگامى را که کافران نقشه مىکشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکّه) خارج سازند آنها چاره مىاندیشیدند (و نقشه مىکشیدند)، و خداوند هم تدبیر مىکرد و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است!"[8] پیامبر (ص) از طرف خدا مأمور شد آهنگ سفر نموده و به سوی مدینه حرکت کند، لازم بود هجرت بسیار مخفیانه و با رعایت کامل مسائل حفاظتی صورت گیرد تا پیامبر (ص) به سلامت وارد مدینه شوند زیرا بقای آئین نوپای اسلام در آن شرایط شدیداً وابسته به حیات آن حضرت بود به همین خاطر آن شب علی (ع) را در بستر خود به جای خود گذاشته تا در همان ابتدا کسی متوجه عدم حضور حضرتش در بستر نشده و حضرت بتواند قبل از هر گونه اطلاع دشمن از حلقه محاصره آنان خارج شود و خود به همراه ابوبکر به طرف مدینه هجرت نماید. [9] در صورتی که اگر پیامبر (ص) افراد زیادی را به همراه خود می برد ممکن بود آنان از جایگاه حضرت و هجرت او با خبر شده و در بین راه مدینه حضرت را به شهادت برسانند.
اما این که چرا مشرکان بعد از هجرت پیامبر (ص) خاندان حضرت را اذیت نکرده اند باید گفت:
1. وقتی مشرکان متوجه شدند که پیامبر (ص) از مکه خارج شده و نقشه آنان نقش بر آب شده است به سوی علی (ع) یورش بردند و حضرت را به سوی مسجد الحرام کشیدند و پس از بازداشت و اذیت مختصری او را آزاد ساخته اند.[10]
2. مشرکان همه هدفشان کشتن شخص پیامبر (ص) بود، زیرا تنها از این راه بود که می توانستند به زعم خود اسلام را نابود سازند به همین خاطر در این مرحله با دیگران کاری نداشتند و خود را درگیر دیگران نکردند.[11]
اما این که چرا مشرکان بعد از هجرت پیامبر (ص) مسلمانان را اذیت نکردند؟
اولا: بسیاری از مسلمانان قبل از هجرت پیامبر (ص) به مدینه هجرت کرده بودند و اصولا علت نقشه قتل پیامبر (ص) توسط قریش، هجرت مسلمانان به مدینه و انتشار اسلام در شهر مدینه بوده است.
ثانیا: مسلمانانی که از اهل مکه (قریش ) بودند اقوام و خویشان و نزدیکانی داشتند و همین پیوندهای خانوادگی در بسیاری موارد مانع اذیت و آزار مسلمانان می شد و مشرکین از ترس قبیله و طایفه فرد مسلمان، از اذیت و آزار او خود داری می کردند، اما با این حال مسلمانانی بعد از هجرت پیامبر (ص) در مکه باقی بودند که از آزار و اذیت مشرکان در امان نبودند تا جایی که اموال بسیاری از آنان از طرف مشرکان توقیف شد به گونه ای که این مسلمانان بعد از هجرت به مدینه در فقر شدیدی به سر می بردند و حتی تعدادی از آنان به نام (اصحاب صفه) نتوانستند در مدینه مکانی برای استراحت خود فراهم کنند و در مسجد به سر می بردند.
بنابراین مشرکان بعد از هجرت پیامبر تا جایی که می توانستند مسلمانان را مورد اذیت و آزار قرار دادند.
[1] جعفریان، رسول، سیره رسول خدا، ص 374 – 375، دلیل ما، قم، 1382 ه ش.
[2] ابن سعد، طبقات الکبری، ج 3، ص 622.
[3] طبقات الکبری، ج 5، ص 225 – 226.
[4] ابن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 446 (با اندکی اضافات) .
[5] سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (ص)، نشر مشعر، تیرماه 1378، ص 191.
[6] سیره رسول خدا، ص 405.
[7] سیره ابن هشام، ج 1، ص 480 – 482.
[8] انفال،30: "وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ
اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ"
[9] فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (ص)، ص 194 – 198.
[10] پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص 39.
[11] السیرة الحلبیة، ج 2، ص 37.
آیا امام علی ع در لیله المبیت می دانستند که بشهادت نمی رسند و اگر نمی دانستند این چگونه با عالم بودن ائمه علیهم السلام ساز گار است؟.mp3
1.35M
#لیلة_المبیت
🔹آیا امام علی علیه السلام در لیله المبیت می دانستند که بشهادت نمی رسند یا نه؟ و اگر نمی دانستند این چگونه با عالم بودن ائمه علیهم السلام ساز گار است؟
✅ پاسخ: #حجت_الاسلام_محمدی
۶۲۳۶پیام ناخوانده داریم...‼️
ولی بااین وجود،باز هم بیشتر وقتها بیهوده وقت مون رو توفضای مجازی صرف میکنیم. به امید عنایت خاصه حضرت حق بتونیم از آیات سراسر نور و رحمت کمال بهره رو ببریم.
#قرآن
بخش زیبایی از کتاب انسان ٢۵٠ساله در بخش بعد از سقیفه و سکوت امیرالمؤمنین در غصب خلافتش:
یکی از نویسندگان تاریخ، ماجرایی را نقل می کند، می گوید دوتا زن آمدند پیش امیرالمؤمنین سر یک دعوایی، یک بچه ای را آورده بودند. این زن میگفت: آقا این بچه برای من است، من او را زاییدم. آن یکی میگفت: نه خیر، برای من است ، دروغ می گوید، این برداشته. دعوا سر یک بچه، بین دو مادر، دو مدعی مادری. بالاخره هرکسی یک دلیل، استدلال، بينه ، روشن نشد؛ روی مبادي قضای شرعی معلوم نشد که بالاخره بچه برای این است یا برای آن است. خب، قاضی باید برطبق بينه و دلیل شرعی حکم کند.
برطبق نقل این شخص و این مورخ، امیرالمؤمنین فرمود: من حالا دعوا را فیصله میدهم. شما دعوا دارید سر این بچه، صلح هم نمی کنید، کنار هم که نمیآیید، بنده بچه را نصف میکنم برایتان، نصف بچه برای تو، نصف بچه برای تو؛ وقتی کنار نمی آیید راه همین است دیگر. شمشیرش را کشید، تا امیرالمؤمنین شمشیر را کشید بیرون، یکی از این دوتا زن گفت که آقا من از حق خودم صرف نظر کردم، بچه را نکشید، برای او باشد، بچه زنده باشد، دست من نباشد. امیرالمؤمنین فرمود بچه برای توست بردار و برو. این مادر بود که حاضر نشد بچه اش نصف بشود، این مادر بود که گفت بچه بماند، ولو دستم من نماند، دست دیگری بماند.
بعد این نویسنده میگوید که ای علی! ای علی عزیز! ای علي مظلوم ! مادر اسلام تو بودی. تو بودی که وقتی مدعیان مادری، مادرها و عزیزهای بی جهت، آمدند خلافت را و اسلام را و جامعه را به طرف خود بردند، تو از حق خودت صرف نظر کردی، گفتی برای شما؛ اسلام بماند، ولو رياستش دست من نماند؛ جامعه اسلامی بماند، ولو دیگران در آن حکومت کنند. تو بودی آن مادر دلسوز، و حاضر نشدی تجزیه بشود. اینجا امیرالمؤمنین صبر کرد. صَبرتُ و في العين قذيََ و في الحلق شجََا، پس صبر کردم درحالیکه در چشمم خار و درگلویم استخوانی بود.
(نهج البلاغه خطبه ٣،معروف به خطبه شقشقیه)
بیست و پنج سال، امیرالمؤمنین به خاطر وحدت امت اسلامی و انسجام جامعه اسلامی و برقراری حکومت اسلامی، از حق خود - که آن را برای خود مسلم میدانست - هیچ نگفت. اینها شوخی است؟ اینها آسان است؟ اینهاست که یک انسان را این طور بر قله آفرینش بنی بشر مینشاند. اینهاست که انسان را تبدیل میکند به یک خورشید فروزان در طول تاریخ بشری، که غروب ندارد
📚مقام معظم رهبری، کتاب انسان ٢۵٠ساله، صفحه ١٣١
⚫️ چه تلخ است حقیقتی که واقع شد...
در روزهای پایانی...
💠 قَدْ جَمَعَ رَسُولُ الله صلیاللهعلیهوآله الْمُهَاجِرِينَ فَقَالَ لَهُم: «أَيُّهَا النَّاسُ! اسْمَعُوا وَصِيَّتِي مَنْ آمَنَ بِي وَ صَدَّقَنِي بِالنُّبُوَّةِ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ فَأُوصِيهِ بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ طَاعَتِهِ وَ التَّصْدِيقِ لَهُ فَإِنَّ وَلَايَتَهُ وَلَايَتِي وَ وَلَايَةُ رَبِّي...¹»
📜 از آخرین وصایای #پیامبر_اکرم به مهاجرین و انصار در روزهای پایانی عمر این بود که فرمودند:
❇️ هر کسی که به #رسالت و #نبوت من ایمان دارد، پس بداند #علی_بن_ابیطالب علیهالسلام #وصی و #جانشین من است؛ پس از او #اطاعت کنید و او را #تصدیق کنید.
💡ولایت او #ولایت_من است و ولایت من #ولایت_پروردگار عالم است...
🔥 بزرگان اهل سنت نوشتهاند: فلانی آمد درِ خانهی #زهرا سلاماللهعلیها و گفت: یا علی برای بیعت باید بیرون بیاید، یا من این خانه را با اهلش آتش میزنم.
⁉️ اهل این خانه که بود؟
👈🏻 فخر رازی! قاضی بیضاوی! زمخشری! جلال الدین سیوطی! تو مرد فهمی، چرا نفهمیدی؟ چنین کسی آمد درِ این خانه و گفت: «یا علی بیرون بیاید، یا این خانه را با اهلش آتش میزنم.»
💔 به خدا قسم اگر کسی برای این مصیبت، خون گریه کند کم است.
🚫 این چه بیعتی بود؟ این همان بیعتی بود که خود عمر بن خطاب گفت: «بَيْعَةُ أَبِي بَكْرٍ فَلْتَةً وَ تَمَّتْ ألَا وَ إِنَّهَا قَدْ كَانَتْ كَذَلِکَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ وَقَى شَرَّهَا¹»؛ بیعت ابیبکر #غلط و #لغزش بود.
⚠️ به خدا حجت بر تمام عالمیان تمام است؛ #علی علیهالسلام که به نص قرآن #جانشین_پیامبر است را خانهنشین کردند و دیگری را سرکار آوردند...
📌 ۱. بحار الأنوار، ج۲۲، ص۴۷۸.
📚 المصنف، عبد الرزاق ج۵، ص۴۴۱ و ص۴۴۵؛ المصنف، ابن أبی شيبة، ج۷، ص۶۱۶ و ج۸، ص۵۷۰.
🎙 آیت الله وحید خراسانی
📆 ۵/ آبان/ ۱۳۷۲