eitaa logo
غدیر شناسنامه شیعه
160 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
✅ اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیــــــر است... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عید غدیر بخش عمده ای از شناسنامه ی شیعه ائمه محسوب می شود. مقام معظم رهبری @ggg1400 آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تاریخ تفکر تمدن
16.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍هم کاسه شدن _اخیرا کیلیپی در انکار شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)از عده ای عراقی توسط شبکه های وهابیت درحال پخش است و با تکیه بر این کیلیپ مدعی هستند که شیعیان عراق بیدار شده و متوجه شده اند که شهادت حضرت فاطمه(س)افسانه است. _اما حقیقت ماجرا و دروغ وهابیت در اینجاست که این افراد شیعه نیستند،بلکه فرقه منحرف و ضاله و یهودی بعثی می‌باشند و رهبرشان هم شخصی بنام صرخی است. _این فرقه همانند جریان انحرافی اَحمدبصری،برخواسته از دل یهود و آل سعود میباشد،تا بلکه بتوانند با استفاده از این نوع فِرَق به نفع خود و بر علیه مکتب اهلبیت(علیهم السلام)سوءاستفاده کنند. _درحقیقت این جریانات بردار ناتنی وهابیت هستند که الحمدلله سالها قبل انحرافات و بیوگرافی امثال این فرقه ها و فتنه ها توسط شیعیان برای همه بیان شده است. _یکی از بزرگترین اهداف تأسیس این فرقه ضاله ی بعثی و سعودی،دشمنی با ایران و ایرانیان است و این جریان در تمامی حملات به کنسولگری ایران در عراق نقش مهمی داشته و اتفاقا درهمین کیلیپ هم ایرانیان را مجوسی معرفی می‌کند. _این کیلیپ و همچنین حمایت وهابیت خبیث از این جریانات بهترین مدرک در اثبات همین مطلب به شمار می آید.
✅پاگشای شبهات قومیتی در عزای فاطمیه(س) 1️⃣ این چند روزه کلیپ مداحی عربی با موضوع انکار شهادت حضرت فاطمه (س) و نبودن فرزندی برای ایشان به‌نام محسن(ع)، با استناد به سخن شیخ مفید ره دست به دست می‌شود که این قضیه تاریخی را، ساخته ایرانیان(با واژه تحقیرآمیز خدعه و نیرنگ مجوس) و از روی لجبازی با عمر بن خطاب می‌داند؟ هیئت و گروه سینه‌زنی( هیئت الصرخی)، وابسته به سید محمود الحسنی الصرخی، روحانی ساختار شکن عراقی است که با وجود سواد پایین حوزوی، ادعای اعلمیت و مرجعیت و حتی ولایت سیاسی بر همه مسلمین دارد( کتاب مسائل و ردود فی موضوعات مختلفه، ج1 مسئله56- نوشته عباس الکعبی از شاگردان او). ولی رساله عملیّه او با نام «منهاج الواضح» گواهی خوبی بر بی‌سوادی او است. این احتمال وجود دارد که با انکار مسلمات تاریخی شیعه بدنبال دست و پا کردن موقعیتی برای خود در بین برخی اهل سنت عرب زبان باشد. 2️⃣ نسبتی که به شیخ مفیدره (۳۳۶ـ۴۱۳ق) می‌دهد، برداشتی گزینشی است که از کتاب « المسائل السَرَوِیَه» که در یازده‌بخش، پاسخ‌هایی است به پرسش‌های رسیده از شهر ساری ایران به این عالم بزرگ شیعه که ساکن بغداد بوده است. شعر مداح این هیئت، اشاره دارد به پاسخی درباره امکان ازدواج عمر با ام کلثوم دختر حضرت علی(ع). نکته جالب اینکه؛ پرسش‌گر این سوالها ایرانیها بوده‌اند و این نامه اهالی شهر ساری، هم مستند انکار شهادت توسط ایرانیها است و به همین نامه متهم به ساختن خبر شهادت هم می‌شوند!!!. 3️⃣ قبول شهادت حضرت زهرا(س) توسط شیخ مفید (ره) در کتاب مزار ص 179 با این سلام( َايَّتُهَا الْبَتُولُ‏ الشَّهِيدَةُ الطَّاهِرَةُ لَعَنَ اللَّهُ مَانِعَكِ إِرْثَكِ وَ دَافِعَكِ عَنْ حَقِّكِ وَ الرَّادَّ عَلَيْكِ قَوْلَكِ لَعَنَ اللَّهُ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ وَ أَلْحَقَهُمْ بِدَرْكِ الْجَحِيمِ...) مورد قبول قرار گرفته است. و وجود فرزندی بنام حضرت محسن(ع) در کتاب ارزشمند «الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد» (ص ۲۵۵) از عالم شیعی چنین آمده است: یَذکرُ أنّ فاطمهَ صلواتُ الله علیها أسقطَتْ بعدَ النّبی ولداً ذکَراً کانَ سَمّاه رسولُ اللّهِ وهوحملُ مُحَسِّنَاً. 4️⃣ امّا ازدواج عمر با ام کلثوم( از مسائل اختلافی بین تاریخ‌نگاران) که برخی وقوع این ازدواج را شاهدی بر عدم وجود اختلاف میان امام علی (ع) و عمر بن خطاب دانسته‌اند، مورد قبول شیخ مفید ره نبوده و او این نقل را ساخته زبیر بن بکار، متهم به دروغ گویی و از دشمن امیرمؤمنان(ع) می‌داند. (المسائل السَرَوِیَه ، صص۸۶ و ۸۷). جا دارد از گوینده این استدلال پرسید: بر فرض قبول حرف شما، واقعیت تاریخی ازدواج پیامبر(ص) با رَمله (ام‌حبیبه) دختر ابوسفیان می‌تواند این نتیجه را در پی داشته باشد که هیچ اختلافی بین پیامبر(ص) و ابوسفیان نبوده و جنگهای پس از این ازدواج که به فتح مکه نیز منتهی شد، حاصل سوء تفاهم و یا تخیل تاریخ نگاران بوده است؟. سید حسن هاشمی جزی پ.ن: 👓 پاسخ به شبهه تفاوت نظر شیخ مفید با اجماع شیعه در شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیه) برخی این شبهه را مطرح کرده اند که شیخ مفید به شهادت حضرت زهرا اعتقاد نداشته است برای دیدن پاسخ به این شبهه می توانید به دو آدرس ذیل مراجعه کنید. اما به طور اجمال این چند نکته قابل توجه است: ۱. شهادت حضرت زهرا مورد اتفاق شیعه امامیه است. (تصریح شده در کلام شیخ الطائفه شیخ طوسی) ۲. هیچ کلامی از شیخ مفید مبنی بر عدم اعتقاد به شهادت حضرت زهرا صادر نشده است بلکه مخالفین صرفا تلاش کرده اند این نسبت را با برخی جملات مبهم به ایشان نسبت دهند. ۳. در برخی کتاب های شیخ مفید اشاره به شهادت حضرت زهرا شده است. ۴. بر فرض اگر شیخ مفید چنین کلامی می فرمودند حمل بر تقیه می شد به جهت اجماع شیعه بر شهادت و شرایط حساس زمان شیخ مفید در بغداد. پاسخ تفصیلی را می توانید در لینک های قرار داده شده ببینید. yun.ir/yv00mb yun.ir/etz1t9
*ثروت دارا بودن ولایت اهلبیت علیهم السلام* ‏امام كاظم عليه السلام: مردى خدمت سرورمان امام صادق عليه السلام آمد و از ندارى شكوه كرد. حضرت فرمود: چنان نيست كه تو می ‏گويى و به نظر من تو فقير نيستى. مرد عرض كرد: سرورم! به خدا قسم خوراك شب خود را هم ندارم. و نمونه ‏هايى از ندارى خود را برشمرد، اما حضرت صادق عليه السلام پيوسته گفتهء او را تكذيب می ‏كرد، تا آن جا كه به او فرمود: به من بگو اگر صد دينار به تو بدهند تا از ما بيزارى جويى آن را می ‏ستانى؟ عرض كرد: نه. حضرت مبلغ را به هزار دينار رسانيد و آن مرد هر بار سوگند می ‏خورد كه اين كار را نخواهد كرد. حضرت به او فرمود: كسى كه چنين كالايى دارد و آن را با اين قيمت نمی ‏فروشد، آيا ندار است؟ الإمامُ الكاظمُ عليه السلام: إنَّ رجُلًا جاءَ إلى‏ سَيِّدِنا الصّادقِ عليه السلام فَشَكا إلَيهِ الفَقرَ، فقالَ: ليسَ الأمرُ كما ذَكَرتَ، وما أعرِفُكَ فَقيراً، قالَ: واللَّهِ يا سَيِّدي ما استَبَيتُ، وذَكَرَ مِن الفَقرِ قِطعَةً، والصّادقُ يُكَذِّبُهُ- إلى‏ أن قالَ لَهُ-: خَبِّرْني لو اعطِيتَ بالبَراءَةِ منّا مِئةَ دينارٍ، كُنتَ تَأخُذُ؟ قالَ: لا، إلى أن ذَكَرَ الوفَ دَنانيرَ، والرَّجُلُ يَحلِفُ أ نّهُ لا يَفعَلُ، فقالَ لَهُ: مَن مَعهُ سِلعَةٌ يُعطى‏ بها هذا المالَ لايَبِيعُها، هُو فَقيرٌ؟! ‏  ‏الأمالي للطوسي: 298/ 584.
مرحوم آیت الله العظمى سید محمد هادی میلانی رضوان الله تعالى عليه دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور بولون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.مرحوم آیت الله العظمى میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور بولون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم. وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است . بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم آيت الله میلانی (ره)را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند.
اگرچه در منطق عملی اهل بیت(ع) بر همنشینی با عموم مردم تأکید شده است، اما گاهی ما را از همنشینی در برخی منع کرده اند. امام (ع) فرمود: «هر كس که در مجلسى نشيند و در آن مجلس به امامى از ائمه اطهار(ع) گويند و آن فرد میتواند برخيزد و ، خدا در دنيا او را خوار كند، در آخرت كند و معرفت خوبِ ما را كه به آن بر او منّت نهاده است، از او بگيرد.» 📚کلینی، الکافی، ج8، ص236، ح315.
🌿🌺🌿🌺 شدت مظلومیت امیر المومنین علیه السلام (به گواهی اهل سنت)🌿🌺🌿🌺 🔹 ابن ابی الحدید عالم اهل سنت می‌نویسد: ✍ روى شيخنا أبو القاسم البلخي [...] عن سلمة بن كهيل عن المسيب بن نجبة قال بينا علي ع يخطب إذ قام أعرابي فصاح وا مظلمتاه فاستدناه علي ع فلما دنا قال له إنما لك مظلمة واحدة و أنا قد ظلمت عدد المدر و الوبر قال و في رواية عباد بن يعقوب إنه دعاه فقال له ويحك و أنا و الله مظلوم أيضا هات فلندع على من ظلمنا. 🔸 امیر المومنین (علیه السلام) مشغول خطبه خواندن بود که عربی وارد مسجد شد و فریاد زد: در حق من ظلم شده است. امیر المومنین (علیه السلام) به آن عرب و در ميان مردم فرمودند: در حق تو يک ظلم واقع شده و به اندازه ذرات عالم به من ظلم شده، به خدا من هم مظلوم هستم. بيا نزديک تا در حق كسی كه نسبت به ما ظلم كرده نفرين كنيم. 📚 شرح نهج البلاغة، تألیف ابن ابی الحدید، جلد ۴، صفحه ۱۰۴، چاپ دار الکتب العلمیة
🔰 آثار و حد شرب خمر 🔻 از امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرسیدند: شما معتقدید که شراب نوشیدن از زنا و دزدی بدتر است ؟ آن حضرت فرمود : آری علت را پرسیدند. 🔻امام (علیه السلام) فرمودند: زیرا کسی که زنا می کند بسا مرتکب گناه دیگری نشود ، ولی کسی که شراب نوشید هم زنا می کند هم دزدی می کند ، هم مرتکب قتل حرام می شود و هم نماز نمی خواند . 🔻پرسیدند حدّ شرب خمر چیست؟ ✨ امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود : کسی که شراب نوشد مست می شود و در آن حال هذیان می گوید و به مردم تهمت می زند ، پس شارب الخمر را به اندازه تهمت زننده تازیانه بزنید. 📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام) 📚 انتشارات پیام حق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعتراض تعدادی از طرف‏دارانِ امیرالمؤمنین (ع) به غصب خلافت بر اساس برخی گزارش ها، با بازگشتِ سپاه اسامه، تعدادی از طرف‏دارانِ امیرالمؤمنین (ع) زبان به اعتراض بر غاصبان خلافت گشودند و یکی از آنان خودِ اسامه بود. گفتنی است که ابوبکر پس از حرکت لشکر اسامه، او را از مقامش عزل کرده بود. بدین روی، اسامه پس از بازگشت، در جمع مردم مدینه، ضمن ابراز شگفت از برکنار شدنش توسط ابوبکر، پس از اعتراض به ابوبکر، خلافت وی را مشروع ندانست و گفت: من و هر کس که در لشکر من بوده، تو را به خلافت نگمارده است. معترض بعدی بُرَیده بن حُصَیب اسلمی، پرچمدار سپاه اسامه، بود. بر اساس برخی گزارش ها، بریده زمانی به مدینه بازگشت که مردم با ابوبکر بیعت کرده بودند [77] این نشان از عدم بیعت بریده با ابوبکر دارد. او به بیعت نکردن اکتفا نکرد و ضمن همراه کردن دیگران با خود، در دفاع از وصایت امیرمؤمنان (ع)، رو در روی ابوبکر ایستاد[78] و پس از آن نیز فریاد می زد: «تا وقتی علی بیعت نکند من بیعت نخواهم کرد». عملکرد او به گونه ای بود که برخی از افراد قوم او (بنی اسلم)، که خود یکی از ارکان حوادث پس از سقیفه در گرفتن بیعت برای ابوبکر بودند، نیز تحت تأثیر بریده، فریاد برآوردند: «تا وقتی بریده بیعت نکند ما نیز بیعت نخواهیم کرد». به جز اسامه و بریده، نام یازده تن دیگر نیز به عنوان معترضان عَلَنی بر ابوبکر، در روایت طبرسی از ابان بن تغلب از امام صادق (به چشم می خورد که عبارتند از: خالد بن سعید بن عاص از بنی امیه، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن اسود، عمار بن یاسر، ابوالهثیم بن تیهان، سهل و عثمان فرزندان حنیف، خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین، ابی بن کعب، ابوایوب انصاری. حضرت نیز از آنان خواست پس از هر اقدامی، ابتدا به میان مردم بروند و هرچه را از رسول خدا (ص) درباره ابوبکر شنیده اند برای مردم بازگو نمایند تا با این کار، حجت به صورت کامل بر مردم تمام و عذرشان پایان یابد و دوریشان از پیامبر (ص) زمانی که در قیامت بر او وارد می شوند، بیشتر باشد.[79] از ادامه این روایت، چنین بر می آید که این اعتراض پس از بازگشت سپاه اسامه بوده است؛ چراکه در این روایت آمده: «روایت شده که اینان هنگام وفات رسول خدا (ص) غایب بودند و زمانی رسیدند که ابوبکر حاکم شده بود». با توجه به اینکه حضور نداشتن این افراد شاخص از اصحاب رسول خدا (ص) در مدینه، آن هم در روزهای حساس رحلت رسول خدا (ص) هیچ محملی جز حضورشان در اردوگاه سپاه اسامه ندارد. ازاین رو، به نظر می رسد غیبت آنان به سبب همراهی با این سپاه بوده است؛ ضمن آنکه در روایات تاریخی، گزارشی دال بر وجود مأموریت دیگری برای این افراد به چشم نمی خورد.
این گروه در مسجد پیامبر (ص) هر یک سخنان تندی در ردّ خلافتِ ابوبکر و تأیید جایگاه امیرمؤمنان (ع) بیان کردند. آنان پس از آماده سازی افکار عمومی، در روز جمعه ای که شاید قریب 50 روز پس از رحلت رسول خدا (ص) بوده است، اطراف منبر رسول خدا (ص) را گرفتند. وقتی ابوبکر بالای منبر رفت، مهاجران از این گروه رو به گروه انصاری معترض کرده، گفتند: شما سخن را آغاز کنید. انصار نیز رو به آنان کرده، گفتند: خیر، شما نخست سخن بگویید؛ زیرا خداوند در قرآن ذیل آیه «لَقَدْ تابَ اللَّه علَی النَّبِي وَ الْمهاجِرِینَ وَ الْأَنصارِ الَّذِین اتَّبَعُوهُ فِی ساعَة الْعسْرَة» (توبه: 117) نام شما را بر ما مقدم کرده است. اولین کسی که لب به سخن گشود خالد بن سعید بن عاص بود و پس از او دیگر مهاجران و در نهایت، انصار سخنانی گفتند.[80] زبان ابوبکر در حالی که بالای منبر نشسته بود، بند آمد، به گونه ای که نتوانست هیچ جوابی بدهد. وقتی سخنان آنان پایان یافت، گفت: امیرتان شدم، در حالی که بهترین تان نیستم؛ رهایم کنید! رهایم کنید! عمر بن خطاب به او گفت: از منبر پایین بیای ای فرومایه نادان! اگر نمی توانی پاسخ قریشیان را بدهی، چرا خودت را در این جایگاه قرار داده ای؟ به خدا سوگند، می خواهم که تو را از این مقام برکنار و آن را به «سالم مولی ابی حذیفه» واگذار نمایم! ابوبکر از منبر پایین آمد. عمر دست او را گرفت و به منزلش رساند[81] و تا سه روز به مسجدالنبی نیامد. روز سوم[82] گروهی از مهاجران و انصار هر کدام به همراه عده ای با شمشیرهای کشیده، در حالی که عمر بن خطاب پیشاپیش آنان بود، وارد مسجدالنبی شدند. عمر، خطاب به طرف‏دارانِ امیرالمؤمنین (ع) گفت: به خدا سوگند، اگر سخنان قبل را تکرار کنید سر از بدن شما جدا خواهیم کرد. خالد بن سعید بن عاص و سلمان فارسی سخنانی در تأیید امیرمؤمنان (ع) و در ردّ تهدید عمر بیان کردند که موجب حمله عمر به سلمان فارسی شد که با مداخله امیرمؤمنان (ع) بی نتیجه ماند. آنگاه حضرت رو به طرف‏دارانِ خویش کرده، از آنان خواست پراکنده شوند. عمر نیز در مدینه به راه افتاد و با فریاد، از عموم مردم خواست مجدداً با ابوبکر بیعت نمایند و به صورت گروهی بر سر افرادی می ریختند که تمایلی به بیعت نداشتند و آنان را کشان کشان و به اجبار برای بیعت به مسجد می آوردند.[83] این اقدام موجب خانه نشینی مخالفان شد، به گونه ای که پس از آن، دیگر هیچ صدای اعتراضی بر نخاست.[84] [77] (عاملی، بی تا، ج 2، ص53 ) [78] (ر. ک. همان ) [79] (طبرسی، 1386ق، ج1، ص98) [80] (ر. ک. صدوق، 1403ق، ص465؛ طبرسی، 1386 ق، ج1، ص 98 تا 105؛ سید بن طاووس، 1413ق، ص341؛ عاملی، بی تا، ص442 به بعد) [81] (طبرسی، 1386ق، ج1، ص 104) [82] (صدوق، 1403ق، ص465) [83] (طبرسی، الاحتجاج، 1386ق، ج1، ص 98105؛ صدوق، 1403ق، ص 465) [84] (صدوق، 1403ق، ص 465)
خیبر منطقه‌ای در عربستان که غَزوه خیبر در آن روی داده است. خیبر، در فاصله ۱۶۵ کیلومتری مدینه قرار دارد و مرکز آن شهر «الشُرَيْف» است. ساکنان خیبر در صدر اسلام یهودی بودند. به‌گزارش مورخان مسلمان، به‌علت آنکه آن‌ها سران مکه را برای حمله به مسلمانان تحریک می‌کردند، پیامبر(ص) با آن‌ها جنگید. منطقه خیبر متشکل از چند قلعه بود و برخی گفته‌اند به همین دلیل، خیبر (قلعه) نام گرفته است. در غزوه خیبر، که در سال هفتم قمری رخ داد، مسلمانان با فتح قلعه‌های خیبر پیروز شدند. برخی از قلعه‌ها به‌دست امام علی(ع) فتح شد. پس از جنگ، یهودیان از این منطقه اخراج نشدند، اما قرار بر این شد که نیمی از محصولات کشاورزی‌شان را به مسلمانان پرداخت کنند. برپایه منابع تاریخی، یهودیان تا زمان عمر بن خطاب، خلیفه دوم، هم در این منطقه ساکن بودند تا اینکه او آن‌ها را وادار به ترک منطقه کرد.
‏ سالروز وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها) تسلیت باد. پس از واقعه کربلا، ام البنین به همراه نوه‌اش عبیدالله بن عباس بن علی و جمعی از مردم مدینه روزهای زیادی را در قبرستان بقیع برای امام حسین(ع) و فرزندانش سوگواری می‌کردند. مدفن ام البنین در قبرستان بقیع است. امام صادق او (حضرت ام البنین) آشکارا بنی امیه را لعن می کرد ؛ بنی امیه او را مسموم کردند و به شهادت رسید. و کانَت تَلعَنُ بَنی اُمیّه ، هی المَسمُومُ وَ وَصَلَت الشّهاده. میزان ایمان برای هر سنجشی، میزان مخصوصی قرار داده شده است، برای سنجیدن دمای هوا، دماسنج؛ برای فشار خون، فشار سنج... قرآن کریم برای سنجش ایمان یکی از میزان ها را جهاد با اموال و انفس قرار داده است. «یا ایها الذین آمنوا ...تُجـاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهِ بِاَمْوالِكُمْ وَاَنْفُسِكُمْ» ام البنین همسر گرامی امیر المومنین(ع) در حادثه کربلا، علاوه بر عباس دلاور، سه فرزند دیگرش را هم بر این میزان گذاشت؛ که توانست از این جهاد بسیار سخت سربلند بیرون آید. مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم