eitaa logo
قبسات
188 دنبال‌کننده
623 عکس
61 ویدیو
8 فایل
قبسات یعنی پاره‌های نور @ghabasat 📚 ارتباط: @ghabasat_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
قبسات
✅ میز کودک حوزه هنری گیلان برگزار می‌کند: 🔹 کارگاه انتقال تجربه و مبانی داستان‌نویسی برای کودکان 🔍
آیا اینجا کسی هست که خانم ژوبرت رو نشناسه؟ بانوی مسلمان فرانسوی که در دانشگاه، علوم تربیتی و ادبیات کودک خونده و عمرشو وقف تولید آثار مذهبی با هدف آموزش مفاهیم دین به کودکان کرده. کافیه فقط نگاهی به آثار و کتاب‌هاشون بیاندازیم تا متوجه بشیم ادبیات اعتقادی کودک و نوجوان چه اندازه به ایشون دِین داره که یکی از مشهورترین آثار ایشونه، بارها تجدید چاپ شده. اگر مربی هستید، اگر معلم هستید، اگر مادر هستید، مخصوصا اگر دست به قلم هستید فرصت حضور یک‌روزه‌ی این بانوی نویسنده در رشت رو مغتنم بدونید و این کارگاه رو از دست ندید
نیمه‌های شب است ایستاده‌ام در خنکای حرم عموجان (بخوانید خیمه‌ی غیرةالله) و به تمام سال‌های رفته نگاه می‌کنم کارهای نکرده‌ام از کرده‌ها بیشترند سفرهای نرفته، حرف‌های نگفته، روایت‌های ننوشته اما چه خوشبخت‌اند روزهای پایان چهل‌سالگی که لذت و حلاوت زیارت اربعین را در کام می‌کِشند کاش زندگی‌ام قد بدهد تا بیشتر ببینم و بشنوم و بخوانم و بروم و بنویسم و ... @ghabasat
هدایت شده از قیام نو
✅ پیام تشکر از سفیر انگلیس در تهران 🔹 آقای سایمون شرکلیف، سلام. گفته‌اید بین شهرهای ایران، بیشتر از همه رشت شما را به یاد بریتانیا می‌اندازد. به خال زدید. ما در گیلان، چند کشور را بیشتر به‌یادمی‌آوریم: مثلاً یمن را به‌خاطر دوستی 1500 ساله و ارادت متقابلی که پابرجاست و حکومت پادشاهی بریتانیا را به‌خاطر بمباران مریضخانه گوراب‌زرمیخ، آتش زدن اولین سینمای رشت و سوزاندن کتابخانه عبدالوهاب ضیابری، سرکوب اولین حکومت جمهوری در ایران، قتل میرزا کوچک جنگلی و... و البته به‌‎خاطر طیاره‌ای که در منجیل با برنو از شما ساقط کردیم. ما علاوه‌بر تجربه عمومی مردم ایران با شما در قحطی و کودتا و جنگ و نفوذ و اغتشاش و...، کلی خاطره اختصاصی داریم. دقیق که نگاه می‌کنم کیفیت خاطره گیلان و انگلیس را بهتر از این نمی‌شد توصیف کرد. امیدوارم باشید تا کتاب پژوهشی این خاطرات مشترک را آماده و تقدیم کنیم. ضمناً حق معنوی شما را لحاظ و در مقدمه کتاب، از ابتکار، یادآوری و الها‌م‌بخشی‌تان تشکر می‌کنیم. سیدرسول منفرد 20 شهریور 1402 خورشیدی 🔻 قیام نو | سید رسول منفرد 🔺 http://Eitaa.com/qeyameno
انجمن ادبی قلم برگزار می‌کند؛ سومین محفل شعر و روضه سوگ سربلند پنج‌شنبه ۲۳ شهریور ساعت ۱۶ خیابان امام، خیابان آیت الله بحرالعلوم بیت حضرت آیت الله رودباری
در دوره‌ کارشناسی، دانشجوی یکی از دانشگاههای خوشنام و نیک‌آوازه‌ تهران بلکه ایران بودم. از آنجا که همیشه دغدغه‌ فعالیت فرهنگی داشتم و ولم میکردند و سر و تهم را میزدند در واحد فرهنگی پیدایم میکردند، مدام در حال بروز خلاقیت‌ و ایده‌پردازی و عملیاتی کردن طرح‌های فرهنگی هنری بودم. یادم هست چند نمایش در آن دوران نوشتیم و‌ در آمفی‌تئاتر بزرگ و مجهز دانشگاه اجرا کردیم. خاطره‌ای که از آن زمان و آن دوندگیهای فرهنگی در ذهنم مانده این است که برای نمایش، نشریه، بسیج و هر کار فرهنگی هنری دیگر، وقتی نیازمند استفاده از امکانات دانشگاه بودیم، باید برای هر کدام، تعهد کتبی مینوشتیم یا حتی در مواردی، به خاطردارم که مجبور شدیم چک ضمانت پدریابرادر یکی از همکلاسیها را بگذاریم تا در صورت ایراد خسارت احتمالی، اصطلاحا قسر در نرفته باشیم. در واقع هم همین بود و برای کوچکترین استهلاکی که در تجهیزات سمعی بصری ایجاد می‌شد، محاکمه و مواخذه میشدیم. (دقت کنید! نوشتم و نه ) این دیدگاه را که هنوزهم سیاست غالب در آن دانشگاه است (که بیش از ۵۰درصد مسوولان تراز اول مملکت از خروجیهای همین دانشگاهند) بگذارید کنار این رویکرد راهبردی و سیاست پسندیده در گفتمان انقلاب که یکی از مدیران فهیم گیلانی در مجموعه‌ تحت مدیریت خود درپیش گرفته است: سخت‌افزار اداره از ابتدای صبح تا آخر وقت باید کار کند و اگر در ساعتی خالی بماند، خسارت است چند تا از آن دانشگاهها باید سیاستشان عوض شود و چند تا از این مسوولان باید پرورش دهیم تا به این باور برسیم که در گفتمان انقلاب، ابزار باید زودتر از نیروی انسانی مستهلک شود؟ @ghabasat
یکی از ناشران موفق در حوزه‌ی مقاومت و دفاع، انتشارات است که به مناسبت هفتهٔ دفاع مقدس، تا پایان روز هفتم مهر ماه روی تمامی کتاب‌هایش تخفیف بیست درصدی گذاشته. پیشنهاد من از این نشر، کتاب‌های ، و است. اینجا می‌توانید عضو شوید و به ادمین سفارش دهید ‌@khatemoqadam_ir
یک مستند دیدنی قرار است از امشب، به شبکه‌ی افق بیاید حاصل های آقای و همسرشان خانم از امشب یعنی شنبه ۱ مهر رأس ساعت ۲۰، می‌توانید به تماشای بنشینید
نویسنده که قریب به هشت سال برای جمع­ آوری گفتگوها زمان صرف کرده است، در عین روایت از راویان متعدد، به حفظ وحدت زاویه دید وفادار مانده است و ضمن حفظ انسجام اثر، در فصل­ بندی نوآورانه­ ی کتاب، به ابعاد مختلف شخصیتی و ویژگی­ های فردی، اجتماعی، فرهنگی و تربیتی شهید، اشاره کرده است. به مناسبت دوم مهرماه، سالگرد حادثه منای سال ۹۴، یادداشتی بر کتاب نوشتم که می‌توانید در سایت من و کتاب بخوانید https://manvaketab.info/375 @ghabasat
هدایت شده از حوزه هنری گیلان
📣 فراخوان گردآوری روایت‌های مردمی از بازتاب فتح خرمشهر در شهرها و روستاهای گیلان 👈 به مناسبت هفته دفاع مقدس 🔻درخواست ارسال یک خاطره یا مشارکت در گردآوری خاطره‌ها با ارسال عبارت " فتح خرمشهر" به شماره ☎️09113339152 🔖 خاطرات مردم گیلان از این رویداد تاریخی بزرگ می‌تواند در قالب کتابی ارزشمند به چاپ برسد. 📌حوزه هنری انقلاب اسلامی گیلان 🆔 @artguilanews 🌐 artguilan.ir 🛒bazarmaj.com
انگشتر مرحوم حکیم سبزواری، قصه‌ی عجیب و جالبی داره که میتونید در کتاب بخونید با دست‌های هنرمند دوست خوبم در @menarstore نقش خاتم حاج‌ملاهادی، اینگونه ماندگار شد بوکمارک‌ها هم هدیه‌ی یک دوست دیگر هست که در نمایشگاه کتاب، غافلگیرم کرد @ghabasat
هدایت شده از چاپ و نشر بین‌الملل
5.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 🇮🇷 👟 📖 داستان از میان دعوای بین مهران و عماد با عباس شروع می‌شود. با آمدن احمد آقا و عباس، گفتگو میان همه‌شان پا می‌گیرد. بعد از گلایه‌های عماد و مهران به معلم از عباس، خبری تلخ از دهان عباس بیرون می آید. خبر حمله عراق و نفس نفس زدنش از اینکه پسر حسن قهوه‌چی تیراندازی عراقی ها در محله سیدیوسف را دیده است. شوری در دلشان می‌افتد و بیشتر از همه مهران است که به خاطر ننه و مریم خواهرش در روستا به تب و تاب می افتد. دیالوگ‌های عوامانه با چاشنی شیرین لهجه‌ی جنوبی در ایجاد فضای کالکتیو داستان نقش بسزایی دارد. 🖇️ وجدان و اخلاق سکه‌های قیمتی این داستان هستند. همراه شدن آنها با آن دو نفر در دل جنگ، ایثار و همبستگی از جنس اخلاق را می‌آفریند. اخلاق و ایثاری که عماد و مهران به محکمی ریشه نخل‌های در دل نخلستان، از خود نشان دادند. ✍️ نویسنده: 📌 صفحه: ۱۴۸ 📌 شمارگان: ۱۰۰۰ ⏏️ خرید و دانلود رایگان بخشی از کتاب در لینک زیر: ‏B2n.ir/Kookam 🌱 🌱 ‏📚 @nashre_beynolmelal
حاجی ما خیلی سختی کشید در زندگی‌اش روزهای تلخ داشت روزهای دشوار روزهای تنهایی اما یکی از روزهای خوش و روشن زندگی‌اش، ربیع الاول یک سالی در کرمان رقم خورد درست مقارن همین ایام حدفاصل نهم تا هفدهم ربیع وقتی که برای امر خیر استخاره کرد و خوب آمد این روزها و شب‌ها یادآور آن فرج بعد از شدت است روزهای شیرین‌کامی حاجی و آجی‌باجی و محمد را بخوانید تا بدانید قصه‌ی آن ربیع المولود در کرمان چه بود @ghabasat