فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 صدای شهید برونسی رو میشنوید، چقدر زیباست 😍
فعالیت امروز هدیه به روح شهدا 🍃
شادی روحشان صلوات 🌹
@ghabedoostan
ادامه داستان ویدا
ویدا صاحب دوتا پسر شد پسر بزرگش احسان کاملا شبیه اردلان وحسام کاملا شبیه مادر ویدا بود باطبع شعر و نویسندگی از همون دوران ابتدایی داستان می نوشت و شعر می سرود و کم کم وارد هنر وبازیگری شد که اصلا خوشایند ویدا نبود به هر حال احسان کار ها یش شبیه پدرش بود و محبوب ویدا پدر ویدا همیشه هوای اون داشت,
از دور مواظبش بود تا اینکه یک روز همکارهای پدرش خبر رسودند که یک خانم با اردلان جلوی در دانشگاه در گیر شده و خانم خودش و جلوی ماشین اردلان انداخته وحتی شیشه پاکن های ماشین رو کنده پدر ویدا هراسان به خانه ویدا امد اما به دخترش هیچی نگفت اردلان هم خانه نبود ویدا متوجه شده بود یک اتفاقی افتاده ولی پدرش به اون چیزی نمی گه اینقدر پدر نشست تا اردلان امد اردلان هم رنگ به رو نداشت شک ویدا بیشتر وبیشتر می شد ویدا رفت برای اردلان چای بیاره وقتی برگشت نه پدرش خونه بود نه اردلان چادرش و سر کرد رفت بیرون دید که پدرش واردلان تویی ماشین دارن باهم دارن صحبت می کنن خواست بره جلو ولی نرفت فهمید یک جیزی هست که اون نباید بفهمه با نگرانی بیشتر برگشت تویی خونه
https://eitaa.com/vaqhei
@ghabedoostan
15.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش #کیک_یخچالی_یلدایی 😍😋🍉
راحت ترین کیکی که میتونید برای یلدا درست کنید دقیقا همینه😃🥰 حتما امتحانش کنید چون طعمش بینظیرهههه😍
مواد لازم:
_ ۴ قاشق غذاخوری سر پر نشاسته ذرت
_ ۴ قاشق غذاخوری سر پر آرد سفید
_ ٣ ق غ سر پر پودر کاکائو
_ ١٢ قاشق غذاخوری شکر
_ ١ لیوان شیر ولرم
_ ۵ لیوان شیر
🌸
طرز تهیه:
در واقع به ازای یک لیوان شیر، یا یک قاشق غذاخوری نشاسته ذرت، یا دو قاشق غذاخوری آرد سفید نیاز هستش که باعث میشه شیر کاملا ببنده و سفت بشه.
مثلاً اگه میخواهید مثلا ۴لیوان شیر استفاده کنید ، میتونین فقط نشاسته ذرت بریزید (۴ ق غذاخوری) یا فقط آرد گندم بریزید (۸ ق غذاخوری) اما بنظرم ترکیبی از هردو باشه خیلی بهتره،مقدار شکر برای هر لیوان شیر دو ق غ،
پودر کاکائو برای دو لیوان شیر یک ق غ هستش)
🌸
✅طرز تهیه:
همه آرد ها، شکر و پودر کاکائو رو تو ظرف بریزید، یه لیوان شیرِ ولرم رو اضافه و شروع به هم زدن کنید تا همه مواد حل و موادتون یک دست بشه، بعد لیوان ب لیوان مابقی شیرها رو اضافه کنین.
رو شعله گاز با حرارت کم بذارید و مُدام هم بزنید که تَه نگیره.
وقتی غلیظ شد خاموش و وانیل و شکلات رو هم اضافه کنین.
ظرف شیشه ای یا قالب گرد مورد نظر رو از قبل نایلون بذارید داخلش، (قالب کمربندی هم میشه) حالا بین دو لایه پتی بور مواد بذارید و گوشه قالب بچینید، مطابق کلیپ عمل کنید و در آخر به مدت ۵ الی ٧ ساعت بمونه یخچال خودش رو بگیره بعد از قالب خارج کنید.
🍮دهکده کیک خانگی🍮
🍰 @dehkade_cake_home 🍰
@ghabedoostan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 این پدیده معروف به “آبشار زیر آب” در نزدیکی جزیره موریس واقع در اقیانوس هند رخ میده که علت اصلی اون فرورفتگی ناگهانی در این بخش و در نتیجه نشست گل و ماسه های اقیانوس هست
در واقع این این آبشار وجود خارجی نداره ولی خطای دیدی که ایجاد میکنه خیلی واقعی به نظر میاد!
@ghabedoostan
audio_2020-04-11_23-48-58.mp3
4.57M
#وظایف_منتظران ۱
📝 تهذیب نفس
🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم
ادامه داستان ویدا
بعد از چند دقیقه ای اردلان امد توی خونه, صورتش قرمز بود انگار که یکی زده بود توی صورتش, ویدا پرسید چی شده اما جوابی نشنید. اردلان یک سیگار روشن کرد رفت توی حیاط دل توی دل ویدا نبود. اردلان امد تویی خونه گفت لباس تو بپوش بریم حرم با هول ولا حاضر شدم رفتیم تویی حرم امام رضا نشستیم. اردلان یک قران و توی دستش گرفت وگفت به این قران و امام رضا قسم می خورم که هیچ کس توی دنیا ازتو وبچه هامون مهمتر نیست من تا به حال به تو دورغ نگفتم ولی یک حقیقت رو ازت پنهون کردم چون می دونستم خیلی آزارت می دهد. فقط به خاطر خودت نگفتم الانم اگه مجبور نبودم بازم بهت نمی گفتم من قبل ازواج با تو با سیمین نامزدم بود قرار بود که ازواج کنیم برادر های سیمین پولهای مردم بالا کشیدن و از ایران فرار کردن وبه سیمین هم گفتن سریع از ایران خارج بشه, سیمین توی شرکت شریک بود اون تا امد کارهاشو انجام بده دستگیر شد و به زندان افتاد ومن هم تا نتیجه دادگاه صبر کردم اما خانواده ام دیگه دوست نداشتن سیمین عروس شون باشه و مدام می گفتن بیخیال اون بشم ولی من پی گیر پرونده اون بودم تا اینکه دادگاه برای اون چهارده سال زندانی برید و پدر مادرم امدن به خواستگاری تو از همون اول شیفته تو شدم وسیمین رو از ذهنم بیرون کردم و هربار تصمیم گرفتم این قضیه رو بهت بگم
اما ترسیدم تو رو از دست بدم تا امروز که اون جلوی در دانشگاه دیدم اون عفو بهش خورده زودتر آزاد شده و وقتی که فهمید من ازواج کردم و دوتا بچه دارم عصبانی شد و به من حمله کرد ومن سوار ماشین شدم وبهش توجه نکردم که اون عصبی تر از قبل خودشو انداخت جلویی ماشین ومن و تهدید کرد. حالا امشب که با پدرت صحبت کردم اون به من گفت خودتت زود تر جریان رو به تو بگم حالا ازت توقعه دارم مثل همیشه کنارم باشی ومن تنها نذاری. ویدا با مشت به سینه اردلان می زد و می گفت چرا به من دروغ گفتی و گریه کنان از اردلان دور شد. اردلان هم به دنبال اون رفت و اصرار می کرد که سوار ماشین بشه یک مصافتی که گذشت ویدا نقش زمین شد واردلان به سرعت ازماشین پیاده شد و اون سوار ماشین کرد و از صندوق عقب ماشین اب اورد وریخت روی صورت ویدا و با دست می زد به صورت ویدا تا ویدا بهوش امد اما با اردلان صحبت نمی کرد وقتی رسیدن خونه بدون صحبت رفت توی اتاق ودر رو بست صبح وقتی اردلان می خواست بره دانشگاه ویدا اصلا پا نشد مثل هر روز صبحانه اردلان رو اماده کنه و اردلان بدون صبحانه از خانه بیرون رفت.
پشت سر اردلان ویدا بچه هاشو حاضر کرد واز خونه امد بیرون و وارد حیاط شد دید کلی عکس از نامزدی سیمین و اردلان توی حیاط ریخته شده.
چند تا از عکس ها رو گذاشت توی کیفش و رفت خونه پدرش وقتی رسید توی خونه خواهرهاش هم اونجا بودن ویدا زد زیر گریه مادر وخواهرهاش که از قبل از پدرشون قضیه رو شنیده بودن با ویدا هم دردی کردن.
ظهر که شد پدر ویدا از دانشگاه امد و به ویدا گفت: برای مهمانی اگه تشریف اوردی قدمت روی چشم ولی اگه برای قهر امدی اینجا که شرمنده باید پا به پای شوهرت باشی توی سختی وخوشی اگر هم مشکلی براتون پیش امده باید توی خونه تون حل بشه نه اینجا و گفت: سریع حاضر شو ببرمت خونتون حاضر شدم و همراه پدرم راهی خونه شدیم توی راه به پدرم گفتم اصلا برات مهم نیستم انگار نه انگار که قلب دخترت شکسته.
پدرم گفت: سخت در اشتباهی ولی این راهش نیست . شوهرت تو و بچه ها رو دوست داره واین قضیه مال قبل ازواجتون بوده حالا باقهر هیچی درست نمیشه.
وقتی رسیدیم خونه اردلان توی اتاق خواب بود. پدرم که رفت خیلی فکر کردم با خودم گفتم چرا اون عکس ها رو ریخته بودن توی خونه مون فهمیدم سیمین زخمی هست وممکنه به اون وبچه ها اسیب برسونه
وقتی ارلان بیدار شد. از ویدا خواست کنارش باشه تا این مشکل رو بتونه حل کنه وگفت دوباره سیمین امد دانشگاه و من رو تهدید کرد.
https://eitaa.com/vaqhei
@ghabedoostan