🔹من هر از چندگاهی برخی ازین افشاگریهایی که در مورد انتصابات دولت در کانالها میبینم را وقت میگذارم و تفننی اسامی و رزومههایشان را سرچ میکنم.
حقیقتا مغز سرم سوت میکشد.
وسط شرایط جنگی در کشور انصافا عجب افتضاحاتی در گلوگاههای اقتصادی برپاست.
🔺منبع:
https://eitaa.com/khate_energy/7483
🔹خلاصه افتضاح:
فرهیخته ارجمند صرفا بخاطر یک نسبت خانوادگی متولی تجارت محصولات پتروشیمی کشور شده است.
سوابق و رزومهاش را هر چه سرچ کنید یک خط مرتبط با پتروشیمی نیست.
در اینترنت هرچه از نام دوست عزیزمان هست اتهام محاربه و اعدام بخاطر عضویت در کمیته گزارشگران حقوق بشر است.
🔹یک موقعی در این مملکت بر سر تقوا یا تخصص دعوا بوده است.
رزومه این دوستمان را با جزئیات بنویسم میفهمید که الحمدلله در دولت نهج البلاغه خوانها ظاهرا داریم از این دعوا و دوگانهها عبور میکنیم.
خدا را شکر نه تخصصی وجود دارد و نه خبری از تقوا و این ادا و اطوارها هست.
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
💠 آقای فرزین از جمله مدیرانی است که #راز_بقا در جمهوری اسلامی را خوب بلد است و میداند با هر دولت چجوری کار کند.
در دولت آقای رئیسی که اراده دولت، انحلال بانک آینده بود خدمات متناسب میداد و در دولت آقای پزشکیان که اراده دولت ادامه کار بانک آینده است کاملا کالیبره شده است.
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
🔹ایران یک دنیا مساله حل نشده دارد.
ولی رئیس جمهور جز چند حرف تخیلی، هیچ پروژه کلان قابل اجرایی ندارد که در هر فرصت رسانهای از آن با ما حرف بزند و ما را همراه کند.
پزشک برای بیمار هیچ جراحی خاصی در نظر ندارد.
فقط مثل روضه خوانها از بدبختی مریض برایش میگوید تا از مریض اشک بگیرد.
🔹مثلا دولت آقای روحانی ایده اصلیاش مذاکره با آمریکا بود.
از آیین افتتاح دانشگاهها تا سفر به سیستان و بلوچستان از سخنرانی در مورد کربلا تا همایش آب و مسکن هرکدام را به هر بهانهای یکجوری به ایده اصلیاش یعنی مذاکره و بحث تحریم ربط میداد.
🔹ولی من هر وقت پای حرفهای آقای پزشکیان مینشینم از اینکه هیچ نخ تسبیحی در حرفهایش ندارد غصه میخورم.
هیچ حرف جدیای برای کشور، هیچ کلان پروژهای در دولت، هیچ جراحی مهمی در نظام بانکی و مسکن و انرژی و هیچ جای دیگر در دستور کارش نیست.
جز حرفهای تکراری و نصیحتهای بابا بزرگیطور!
🔹خود شعار وفاق که بالاخره میشد تبدیلاش کرد به یک همگرایی ملی برای درمان دردهای چند ده ساله در اقتصاد را هم نهایتا تبدیل کردند به اینکه صرفا با هم دوست باشیم و با هم دعوا نکنیم.
تقریبا هیچ پروژه دیگری به جز این وجود ندارد.
این بی ایدهگی و بی برنامگی هم اسمش شده صداقت و صراحت!
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
🔹رحیمی ممقانی با سابقه بازداشت بخاطر عضویت در کمیته گزارشگران حقوق بشر و بااتهام محاربه،هفته پیش رئیس اموربینالملل شرکت ملی صنایع پتروشیمی شد.
چندروز پیش هم باحکم وزیر نفت به عضویت هیات مدیره این شرکت منصوب شد.
حکم اولی که هیچ!
ولی این انتصاب دومی غیرقانونی است.
🔹طبق اساسنامهNPC، عضویت در هیئتمدیره شرکت ملی پتروشیمی منوط به حداقل ۱۰سال سابقه خدمت در صنعت پتروشیمی یا ۵سال سابقه در مسئولیتهای مهم این صنعت است.
آقای رحیمیممقانی یک روزهم سابقه حضور در پتروشیمی ندارد.
مدرک تحصیلیاش هم حقوق است واز اساس بی ربط به پتروشیمی است.
🔹این وسط من فقط دلم برای برخی از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر که جوانی وعمرشان را یا درزندان یا درآوارگی مفت گذراندند سوخت.
حالا فاندبگیرهای خارج نشین راکاری ندارم ولی بین این اعضای کمیته گزارشگران، امثال کیانوش سنجری که اخیرا خودکشی کرد واقعا قصههای شان غصه دار است.[اینجا در مورد مرحوم سنجری نوشتم]
🔹همان ایامی که این طفل معصوم به خیال پاکاش درحال مبارزه بامصادیق ضدحقوق بشری جمهوری اسلامی بود و هر روز از بیپولی و بیکاری و کارگریاش در ایران توئیت میزد، رفقای مبارز و همرزمان سابقاش برای گرفتن صندلیهای شرکت ملی پتروشیمی این کشور در حال لابی بودند.
🔹وسط تحریم و فشارهای اقتصادی که به کشور وارد میشود انتصاب آدمهای مساله دار در گلوگاههای اقتصادی که حتی یک روز تخصص مرتبط با صندلیشان را ندارند جز با هماهنگی با نهادهای امنیتی که صلاحیت اینها را بررسی میکنند شدنی است؟
در برابر این افتضاحات خب چرا مجلسیها سکوت کردهاند؟
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
🔹قرابتی با این دوستان ندارم.
ولی همینکه میتوانید یک فحش مثل «کمونیست» را سمتشان پرت کنید یعنی با یک سری حرف مشخص اقتصادی دور هم جمع شدهاند.
اصولگرا و اصلاحطلب و پایداری و الباقی چند دهه است وقت مردم را میگیرند و همین اولیات فعالیت حزبی را هم ندارند که حداقل بشود فحششان داد.
🔹صدر تا ذیل اصولگراها و اصلاح طلبها محض رضای خدا ۳ سطر حرف دسته بندی شده اقتصادی ندارند که حداقل مردم تصور کنند سرکار که بیایند چه خواهند کرد.
من عمیقا امیدوارم این دوستان دغدغههای شان غیر از اقتصاد در سایر حوزههای سیاست داخلی و خارجی را هم دقیق صورت بندی کنند.
🔹این وضع مجلس این وضع کابینه بستنهای یک شبه این وضع شوراهای شهر و امثالهم را هرجور آسیب شناسی کنید یک سرش به نبود احزاب و شناسنامهدار شدن فعالیت سیاسی در ایران برمیگردد!
بالاخره از امکان تشکیل احزاب و سندیکا برای همه و از اینکه جامعه بتواند خودش را بلوک بندی کند باید دفاع کرد.
🔹من قبلا سعی کردم از منظر یک نوع عدالتخواهی اصطلاحا توسعه گرا، دغدغههای این دوستان اصطلاحا دلارزدا را در گفت و گو با آقای علیزاده در برنامه جدال مفصل نقد کنم.
🔻صوتاش را [اینجا] گوش کنید.
🔻فایل تصویریاش را [اینجا] ببینید.
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
💠 اینکه اینهمه میکروفون جلوی یه نفر بچینن که بیاد در هفته سلامت روان به مردم اطلاع رسانی کنه و بعد مسئول مربوطه خودش در کنفرانس خبری با یک ادبیات و یک سطحی از سلامت روان ظاهر شه که همه ایران را شوکه کنه، باور کردنی نیست!
قشنگ میزانسن یه سکانس از طنزهایی است که مهران مدیری میسازه😁
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
💠 اوایل دوران دانشجویی ما بچههای جمعیت امام علی ع هرسال فراخوان میزدند.
به اسم «تدریس عشق» دانشجوهای دانشگاههای سراسری رو میفرستادن کل مدارس حاشیه شهر که مشکلات اینچنینی داشتند.
حالا که اونها رو منحل کردند کاش بچههای #منهای_فقر بانی همچین کارهای ماندگاری بشند.
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
💠 [از اول انقلاب و حتی قبلاش از اول محمدرضا پهلوی تا ۱۴۰۳ قیمت دلار نهایتا ۵۸ هزار تومان شده بود.
در یک سال و یکی و دوماه دولت چهاردهم به تنهایی ۵۸ هزارتومان دیگر روی قیمت دلار گذاشته شد و دوبرابر شد.]
این نحوه استدلال یه ذره یه جوری نیست؟
حالا چه در مدح چه در ذم!
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
🔹تازه چند روز بود که خبر نیکا پخش شده بود.
نوشتم بلاهایی که این مادر و این خاله با اختلالات روانیشان بر سر دختر ۱۶ ساله آوردهاند نهایتا منجر به خودکشی شد.
یادش بخیر!
آن روزها رسانههای فارسی زبان اینها را بعنوان قهرمانان مبارزه باد کرده بودند و روزی ۲ تا مصاحبه باهاشان میکردند.
🔹[اینجا] اولین مطلب است که ۳ سال پیش در مورد نیکا شاکرمی نوشتم.
همینجا در لفافه توضیح دادم دختر ۱۶ ساله بخاطر دعواها و مشکلات خانوادگی هم از خانه خودشان توسط مادرش رانده شده هم در خانه خالهاش جایی نداشته و نهایتا به یک ساختمان چند تا کوچه بالاتر پناه برده است.
🔹[اینجا] دومین مطلب است که نوشتم.
توضیح دادم نیکا با اینها قهر بوده و در روز واقعه اصلا تلفنهایشان را هم جواب نمیداده که مجبور شدهاند به دوستش زنگ بزنند تا او با نیکا حرف بزند و منصرفاش کند!
🔹[اینجا] را فقط نوشته بودم که توضیح دهم قهر کردن و شب بیرون ماندن نیکا از خانه برای این خاله و مادر به قدری طبیعی بوده که دختر ۱۶ ساله ۲۹ شهریور مفقود شده و تا ۸ روز بعد نه به جایی مراجعه کردهاند و نه حتی یک خط استوری یا توییت در مورد مفقود شدن دختر بچهشان زده بودند.
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم
🟢طوفانِ یحیی
🔴بخش دوم - یحیی
برای «سنوار» که در لغتنامهها «أشعل النّار» است؛
«أوقدها»، «أضمرها» و «ألهبها»...
شعلهها سوزندهی هستاند و برخی شعلهتر
طرفه یحیایی که «میسازد» جهان را شعلهور
با تو یحیی! ای مُعَمِّد! پاکگردان جهان
حال ما دیگر شده آیندهای را شعلهبر
مژده آمد ما عقیمان را که یحیایی رسید
وه چه طوفانی به پا شد تا کشید این شعله سر
«زندگی را آب زایَد» عاقلان گفتند و لیک
چشمه در ظلمت بُد و گردید عجب زین شعله تر
در خراباتت عصا انداختی پیش از سفر
تا بسازی اژدهاهای زمان را شعله در
میروی زآواز کوچت باطراوت کوچهها
آی ققنوس زمانه بر گشا بر شعله پر
مهر ۱۴۰۳
روزهای بعد از انتشار تصاویر تکاندهندهی آخرین لحظات زندگی و مبارزهی شهید یحیی سنوار
🔺یک: شهر
🔹اوایل طوفانالاقصی بود. با دوستی اهل غزه صحبت میکردم. داغدار دوستان شهیدش بود. اما بیشتر نگران بود. گفت این جنگ با تمام جنگهای قبلمان فرق میکند. وقتی از تفاوت پرسیدم، از میان دهها مورد مهمی که میشد گفت، جواب داد: «جنگهای قبل که تمام میشد، یحیی سنوار راه میافتاد در خیابانهای غزه، شعار میداد و شهر زنده میشد. اما این اتفاق دیگر نخواهد افتاد». شعار نمیداد و شیفتهی سنوار نبود. در مقام بیان وضع واقع این را میگفت. آن موقع سنوار بر سر زبانها نبود. پرسیدم از دیگر رهبران؛ مثلاً محمد ضیف. گفت ضیف را مردم نمیبینند. آن مجاهد بزرگ، شخصیت سیاسی و مدیر شهر نیست، مردم حتی نمیدانند که واقعاً زنده است یا شهید شده است. خیلی رهبران سیاسیِ خارجنشین حماس را هم دلبستهی غزه و یکی معمولی مثل خودشان و همدردشان نمیدانست. سنوار همزمان سیاسیترین نظامی بود و نظامیترین سیاسی. غزهی پنهان و فعالِ زیرِزمین و غزهی آرام و خندانِ روی زمین را به وحدت رسانده بود. انسانی بین محمد ضیف و اسماعیل هنیه پدید آمده بود که امکان وارد شدن مقاومت فلسطین به مرحلهای جدید از تاریخش یعنی طوفان ممکن شد. غزه به سنوار غزه بود.
🔹شگفتیِ آنچه شنیدم از آن موقع با من ماند. شهر در حال نابودی کامل بود و ابعاد فاجعه وسیع. اما وقتی جوان مجاهد به آیندهی شهرش میاندیشید، گویا خیالش راحت بود که بعد از جنگ، خانهها و بیمارستانها و پارکها را عربستان یا قَطَری -یا ثروتمندِ دیگری- خواهد ساخت، به جبرانِ شرمِ عربیِ قعودش هنگام جنگ یا به بارکشی باری که جامعهی جهانی -آمریکا- جهت پیشبرد برنامههای منطقهایاش بر دوشش مینهد. اما میدانست که شهر محل زندگی است و این با بلوکهای سیمانی ساخته نمیشود. زندگی با اجتماع و همدلی -و بگو- وفاقِ مردمی حول ستونی -سیاستمداری- که دارند و رسالتی -کار سخت و مهمی- و آیندهای -آرزویی- زندگی میشود. تصورِ جاری شدن نشاط زندگی در غزه بدون سنوار سخت بود برایش. انگار غزه بیش از هرچیز با قدمهای استوار سنوار در خیابانهایش، با آن لبخند تلخ دلنشین و چشمهای نافذ، و حرف زدن صمیمی و محکمش با مردم کوچه بازار، محل سکونت میشد و میشد در آن نفس کشید و راهی برای طی کردن پیش روی خود یافت.
🔺دو: مردم
🔹بعد از شهادت سید حسن با دوست مطلع دیگری از اهالی غزه صحبت میکردم. اینجا به شکایت و تحلیل کلیاش کاری ندارم که درگیر نشدنِ همزمان، همهجانبه و جدیترِ اعضای جبههی مقاومت با جنگ را اشتباهی راهبردی و فرصت دادن به اسرائیل برای پیشروی گام به گام میدانست و نگران تداوم این روند تا رسیدن جنگ به تهران بود. گفت: «سنوار را هم حتماً میزنند. چون غزه کوچک است و سنوار هم از منطقهی خطر خارج نمیشود و از زندگی مردم غزه فاصله نمیگیرد». گفتم وقتی کشته شدنش یک موفقیت جنگی بزرگ برای دشمن محسوب میشود، بر اساس منطق جنگ چه اشکالی دارد که خارج شود و فاصله بگیرد؟ گفت «نه، این در فرهنگ ما امکان ندارد. سنوار هرگز این کار را نمیکند، چون مردم از او چنین انتظاری ندارند». انتظار مردم، تعیینکنندهتر از معادلات صرفاً نظامی بود.
🔹صحنهی شهادت سنوار در وسط شهر رفح مویّدِ درستیِ شناخت او از فرمانده بود. سنوار میدانست که اگر عهدی در میان نباشد، یعنی انتظاری از آن سو برای پاسداشت و تلاشی همهجانبه از این سو برای به جا آوردن آن، هیچ پیروزیای پیروزی نخواهد بود، و هیچ دوستی و مردمی شکل نخواهد گرفت. البته جنگی که سنوار آغاز کرد، بدون رفراندوم و نظرسنجی از مردمش و حتی سران حماس آغاز شد، اما خواستِ عمیق و انتظار مردم در کانون آن قرار داشت، و او مقیّد بود که انتظار مردمش را برآورده کند و نشان دهد اینجا عهدی در میان است، ولو به قیمت جانش، و حتی به قیمت تقدیم یک دستاورد مهم نظامی به دشمن.
قبل انقلاب
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢طوفانِ یحیی 🔴بخش دوم - یحیی برای «سنوار» که در لغتنامهها «أشعل النّار» ا
🔹البته این توجه او، مراعاتِ امری خارج از ماجرای پیروزی و شکست در نبرد نبود. اویی که میگفت «مقاومت فقط سلاحی که در دست داریم نیست، بلکه عشقی است که به فلسطین در هر نفسی که میکشیم داریم؛ ارادهای است که میخواهیم بمانیم»، میدانست که نهایتاً خواست مردم تعیینکنندهی نهایی نبرد است؛ خواستی که بیشتر از نظرسنجیها، در عمل و در موقعیتهای واقعیِ تصمیمگیری خود را نشان میدهد. سنوار در سخنرانی دسامبر ۲۰۲۲ خود که در آن طرح طوفانالاقصی را از پیش اعلام کرد و گفت «انشاالله در سیلی خروشان به سوی شما خواهیم آمد» نیز استعارهاش از این حرکت، جزر و مدّ دوامدارِ کلّ دریا بود: «با میلیونها نفر از مردم خود، همچون یک جزر و مد بیوقفه به سوی شما خواهیم آمد»؛ و به مردمش توصیه کرده بود که «سِیلی باشید که عقبنشینی نمیشناسد و آرام نمیگیرد تا زمانی که جهان اعتراف کند که ما صاحبانِ حق هستیم و فقط اعدادی در اخبار نیستیم».
🔺سه: دولت
🔹حدود ۲۰ سال پیش اختلاف نظر و مباحثات جدی بین گروههای مقاومت برای ورود به صحنهی تشکیل دولت و تبدیل شدن حرکت مقاومت اسلامی به یک حزب سیاسی بالا گرفته بود. این مباحثات هرچند به نفع ورود حماس به انتخابات و پیروزی در آن و به دست گرفتن دولت غزه فیصله یافت، اما تشکیل دولت -آن هم در منطقهای کاملاً محصور و محتاجِ مراوده با رژیم صهیونی- مستلزم نوعی به رسمیت شناسی اسرائیل و وارد تعامل و معامله شدنی بود که طبیعت آن، افتادنِ مقاومت در مسیر عادیسازی و دست کشیدن از ایدهی آزادی سرزمین فلسطین میتوانست باشد. چه بسا پررنگ بودنِ همین امید برای آمریکا و اسرائیل زمینهسازِ فراهم شدنِ این امکان برای حماس شده بود. پاسخ سنوار به سوال «دولت یا جنگ؟» چنین بود که «خدا به ما تمکّن داده است و باید از آن استفاده کنیم برای جنگ». بر اساس گزارشهای فلسطینی، اویی که دغدغهمند اشتغال عادی مردم غزه بود و حتی برای آن وارد توافقاتی با اسرائیل شده بود، برای اقشار مختلف مردم غزه در بعد از ساعتِ اداریِ روزانه در جهت پیش بردنِ ایده و توانِ آزادیِ فلسطین کار تعریف کرده و آنها را درگیرِ نقشآفرینی در مأموریتی بزرگ ساخته بود. با هماهنگ کردنِ هوشمندانهی زمین و زیرزمین غزه، دولت حماس از فرصت نهایت استفاده را برای تقویت قدرت غزه و مقاومت برد. در ویدئویی متعلق به چند سال قبل که بعد از ۷ اکتبر منتشر شد، سنوار در بازدید از کارگاههای مخفیِ ساخت موشک میگوید: «اولویت ما طرحِ آزادسازی است و تجهیز برای آن» -هرچند ظاهر امر چیز دیگری بود-.
🔹سنوار در دورهی مسئولیتش به عنوان رئیس دفتر سیاسی حماس در نوار غزه به جز انعقاد توافق آشتی ملی با تشکیلات خودگردان، وارد تعاملاتی با اسرائیل، امارات و مصر برای امور مختلف مانند حل مشکل اشتغال، تأمین مایحتاج و ساختن نیروگاه غزه شده بود. آنها نیز از این رویکرد مسالمتجوی او خشنود بودند. شاید پیش خود فکر میکردند این زندانیِ محکوم به بیش از ۴۰۰ سال حبس که بعد از گذراندن ۲۳ سالِ آن در برنامهی تبادل اسرا از زندانِ اسرائیل آزاد شد، ممکن نبودنِ آزادی از زندانِ بزرگ را پذیرفته و دیگر بر بهبودِ کیفیتِ زندگی در زندانِ بزرگِ غزه متمرکز است. اما سنوار نه تنها امیدش را از دست نداده بود، بلکه در دل سطحی بالاتر از امید را میپروراند که همان او را به این کنشِ به ظاهر ناامید کشانده بود. نگاهِ سنوار و توصیهاش به مبارزان این بود که «از زندان نترسید؛ زندان بخشی از راهِ طولانیِ ما به سوی آزادی است»؛ مشغول شدن به بهبودِ شرایطِ زندان -چه در زندان فیزیکی اسرائیل و چه در زندان دولت غزه- برای او کارکردی اساسی برای حفظ رویای رهایی و ساختِ امکانِ واقعیِ آن بود. این حجاب، هم پوششی برای دیده نشدنِ کار اصلی بود، هم پیروزیهای کوچکِ ذیلِ آن، زندهنگهدارندهی امید موفقیت، و هم فراهمکنندهی ارتباطات و امکانات لازم برای شکستن زندان؛ چنانکه همواره فعالیتِ آشکارِ روز پوششی است برای حیاتِ اصیل و پوشیدهی شب.
🔹همراهان سنوار در دورهی زندان نیز میگویند بازجوییهای سنوار طولانی بود و با اسرائیلیها زیاد صحبت میکرد، و نیز میگویند از اینکه نگران بودند که او در حال دادن اطلاعات به دشمن باشد، و از اینکه بعدها برایشان معلوم شد که سنوار بازجوییها و ارتباطش را محل کسب اطلاعات و تحلیل از بازجوها و زندانبانانش کرده بود و حبس شدنش در زندان دشمن را تبدیل به عملیات شناسایی در عمقِ خاکِ دشمن!
🔹اویی که در رقم زدنِ واقعیِ آزادی جدی بود، نمیتوانست به دولت بیتوجه باشد، و نمیتوانست هم معطل آن بنشیند. در توصیهای غریب به فلسطینیها گفته بود «منتظر عدالت نباشید، بلکه خودتان عدالت باشید».
قبل انقلاب
🔹البته این توجه او، مراعاتِ امری خارج از ماجرای پیروزی و شکست در نبرد نبود. اویی که میگفت «مقاومت ف
🔺چهار: وحدت
🔹برای سنوار تشکیل دولت در غزه تنها وسیلهای برای تقویت امکانات نظامی نبود. او جنگ را گستردهتر میدید و نسبتی بین دولت و وحدت. برخی سختگیریها و مبارزهاش با فساد اقتصادیِ برخی رهبران حماس در غزه که موجب فرار آنها از غزه شد، بخشی از این جنگ بود، و در میان مردم بودن و صحبتهای صمیمانهاش بخشی دیگر. بعد از شیخ احمد یاسین شاید کسی نتوانسته بود اینچنین در غزه محور وحدت باشد و مورد علاقهی جناحها و گروههای مختلف.
🔹بعد از شهادت سنوار از دوستی فلسطینی مهمترین ویژگی سنوار را در نسبت با دیگر رهبرانشان پرسیدم. کف دستش را نشان داد و گفت «خیلی صادق بود». این صداقت به او کمک میکرد که متوجه همهی واقعیت باشد و حق هر چیز را بهجا آوَرَد و کمتر در بازیهای مختلف -حتی بازیِ مقاومت- بیفتد، و این لازمترین صفت است برای به وحدت رساندن جامعه.
🔹سنوار سالها پیش در ایام گذراندن محکومیت ۴۳۰ سال حبسش در زندان اسرائیل و علیرغم محدودیتها، رمان «خار و میخک» را با رفت و برگشت متعدد در منظرهای مختلف فلسطینی به مسئلهی فلسطین نوشته بود؛ رمانی صمیمی، دراماتیک، بیآلایش و غیرشعاری که نه دربارهی مقاومت و برای مقاومت، که در مقاومت و با مقاومت -با جوهری عجین با خون- نگاشته شده و انسانهایی برای نگهداری صفحاتش و انتقال آن به خارج زندان تنبیه و شکنجه شده بودند. در این کتاب که میتوان آن را مانیفست زندگی سنوار دانست، او اشتیاقی که به درک و بهجاآوردن حقی که در طرفش مقابل است و دغدغهای که نسبت به وحدت دارد را به خوبی نشان داده و در واقع همین اشتیاق است که درامِ داستان او را ساخته است.
🔹نویسنده در این رمان ما را با بحثهای جدی و معقول که از بیفایده بودن مقاومت میگویند درگیر میکند و بعدها همین درک و درگیری است که گذر از اشکالات اساسی طرح قدیم مقاومت و ارتقاء آن به سطحی جدید را ممکن میسازد. در فصل ششم کتاب، وقتی اسرائیلِ اشغالگرِ تازهتأسیس به خاطر نیاز به نیروی کار برای ساختن کشورش مجوز کار به فلسطینیهای بیخانمان داده و فدائیان کسانی که مجوز کار میگیرند را خائن میدانند، و فلسطینیها در حال بحثاند که «چطور دولت دشمنمان را بسازیم؟» و نگاههای به اصطلاح واقعگرا میگویند که «دولت اسرائیل دیگر برپا شده و کار نکردن ما تفاوتی ایجاد نمیکند»، نویسنده میگوید «اما باید از زاویهی دیگری راجع به موضوع بحث میکردند و آن خانههایی بود که نیاز به یک لقمه نان و شیر برای نوزادان داشتند و پیدا نمیکردند؛ و کار در اسرائیل به رغم سختی و تلخیاش مأموریتی ملی بود تا مردم در اردوگاهها و روستاها حمایت شوند و از روی اضطرار مجبور نباشند کوچ کنند... مردم شدیداً نیاز داشتند گرسنگی فرزندانشان را رفع کنند و نوامیسشان را در خانههایی جا دهند که درهایش بسته شود و دیوار داشته باشد». توجه توأمان به حفظ ناموس خانواده و ناموس وطن و دیدن امتداد ضروریِ آنها، موضعی خاص پدید میآوَرَد و امکان شکلگیریِ حرکتِ حقیقتاً ملّیِ مقاومت اسلامی را میسازد.
🔹این صداقتِ کلطلب و وحدتسازِ سنوار در میانهی دعواهای سنگینِ سیاسیِ داخلِ حماس نیز برای او موضع خاصی میساخت؛ چنانکه در جنگهای منطقهسوزِ دههی نود شمسی که به دنبالِ پروژهی آمریکاییِ بهار عربی آغاز شد، زمانیکه کار به ورودِ حماس به جنگ با دولت بشار اسد در سوریه رسیده بود، گفت: «ما مخالف هرکسی هستیم که میخواهد علیه هر دولت اسلامی یا عربی یا هر گروه مقاومتی بجنگد. ما مخالف هر گونه دشمنی با سوریه، ایران و حزبالله ایم و سلاح را از روی دشمن برنمیگردانیم». موضعی که مخالفتی هوشمندانه و مردانه با موضع آن روزِ اکثریت حماس علیه ایران بود، اما در خود مخالفتی با منطق حرکتِ ایرانِ آن روز هم داشت. چه بسا اگر این کلنگری در باقیِ منطقه و لااقل باقیِ محور مقاومت غالب بود، زمینهی تضعیف منطقه، خروج اسرائیل از انزوا و باز شدن راهِ پیمان ابراهیم پدید نمیآمد.
🔹باید اضافه کرد که موضع سنوار در این زمینه بر اساس منفعتی کوتاهمدت مانند از دست ندادن حمایت تسلیحاتی ایران برای حماس هم نبود. او سالها قبل در فصل ۱۳ «خار و میخک» منطق عدم همراهیِ حرکت مقاومت اسلامی با فلسطینیانِ حامی سرنگونیِ حکومت ملک حسین در اردن را شرح داده بود: «هیچ وقت ابزاری برای وارد کردن بخشی از منطقه به وضعیت نامعلوم نخواهیم بود».