قبل انقلاب
🔺چهار: وحدت 🔹برای سنوار تشکیل دولت در غزه تنها وسیلهای برای تقویت امکانات نظامی نبود. او جنگ را گس
🔺پنج: جنگ
🔹تحلیل طوفانالاقصی موضوع این یادداشت نیست، اما درک سنوار از ماهیت جنگ برای فلسطین و تحول صورت گرفته با ظهور جریانات اسلامی که بیشتر از هرجا در «خار و میخک» قابل ردیابی است به تکمیلِ شناخت ما از او کمک میکند. اویی که ابتدائاً جنگ را «چیز وحشتناک، تاریک و خفهکنندهای» توصیف میکند، ما را با دغدغهی پدربزرگ بعد از شکست در جنگ ۶ روزهی اعراب و اسرائیل همراه میکند که: «تا کی قرار است پنهان شویم و از سرنوشتمان فرار کنیم؟ دیگر نه مرگ خوب است و نه زندگی». و برای مخاطب شرح میدهد که درگیری چگونه در سرنوشت زندگی ما نوشته شده است، به طوریکه اگر اینجا درگیر نشویم، «در صف روزانهی گرفتن دبهی آب -که آژانس قوس روزی دو سه ساعت شیرش را باز میکرد، و هیچ وقت به همه نمیرسید- با همسایگانمان خود درگیر خواهیم شد» یا پسرانمان باختهای ما در دنیای واقعی را با دعوا و درگیری در بازیهای سطح پایین جبران خواهند کرد. و این روی دیگر همان ماجراست که «مردم روستاهای الخلیل با زحمت بسیار محصولات لبنی و انجیر و انگور تولید میکردند و با کمترین قیمت در شهر میفروختند و محصولات شهر مثل صابون و لباس را با بیشترین قیمت میخریدند و برمیگشتند». او توجه داشت که زندگی، همهی زندگی است.
🔹اما همچنان این سوال جدی باقیست که «وقتی کشورهای عربی با ارتشهای تجهیزشده به نتیجه نرسیدند، مقاومت ما با دست خالی چه فایدهای دارد؟». داستان اعتصاب موفق در زندان صحنهی خوبی است برای اینکه بتوانیم قدرت دستان خالی را وقتی درست در معادلات حاضر شوند را ببینیم، و ترغیب شویم که «سرزمین را فقط مردانش آزاد میکنند» -نه امکانات و تجهیزات-. قلمِ سنوار ما را قدم به قدم به این ایده سوق میدهد که ماجرای مبارزهی فلسطینیها، سیر جستجوی موفقیت با تسلیح روزافزون نبود؛ بلکه -بهعکس- با شکست عملیاتهای نظامی حرفهای، و تبدیل شدن سلاحهای مخفیِ فدائیان به سنگهای در دست مردم، و آنگاه تبدیل شدنِ این سنگها به سلاح -سلاحی که دیگر آن سلاحِ بیروحِ سابق نبود- تحول بزرگ و موفقیت نظامی رقم خورد. اینجا مردمی شدنِ مقاومت، یک شعار فانتزی -یا در برابر منطقِ تقویت و تسلیح نظامی- نیست، بلکه رجوعِ محتاجانه به تنها منبع قدرت برای رهبرانی است که واقعاً قصد مبارزه و پیروزی بر دشمنی را دارند که همواره در استفاده از سلاحهای عادیِ اقتصادی-نظامی دست بالا را دارد و خواهد داشت. و البته این رجوع به مردم، اقتضائات و سختیهای زیادی برای آنها به دنبال دارد که معمولاً موجب میشود عطایش را به لقایش ببخشند.
🔹اویی که معتقد بود «فراموش نکنید که وطن فقط داستانی نیست که نقل شود، بلکه حقیقتی است که باید آن را زندگی کرد»، در کتابش درامِ دو دیدگاهِ سالمِ ملیگرایانه و اسلامگرایانه را تا آخرین صفحات کتاب پیش میبرد و به وحدت میرساند، مردمی شدن مقاومت و اسلامی شدن آن را پابهپا و همارز هم تصویر میکند. این همراهی از کجا ناشی میشود؟ شاید در توجه و درکی که از آینده و اولویت آن وجود دارد؛ در توجهی که به امر بالقوه در برابر امر بالفعل وجود دارد، در اتکایی که به دلها و دستانِ صاحب سلاح صورت میگیرد، نه خودِ سلاح، در ایمان به اینکه تنها آنکس که دوستِ مردمِ خودش است -یعنی متوجهِ «او» و رها از «ما و منی»- میتواند مقاومت را به نتیجه برساند؛ چنانکه در فصل ۲۲ «خار و میخک» داستان شکست امیدِ فلسطینیانِ چشمانتظارِ حملهی صدام حسین به اسرائیل را به نظاره مینشینیم، در حالی که آگاهترانشان به معادلات کلان جهان میدانند که «آن کسی که با اسرائیل میجنگد و آن را شکست میدهد، ویژگیهایی دارد که صدام حسین آنها را ندارد».
🔹قهرمان داستان «خار و میخک» در خلوت خود در این کشاکش است که آیا ماجرای فلسطین با ماجرای آزادیخواهیها و استقلالطلبیهای دیگر ملتها -به جز اشتراکاتش- تفاوتی اساسی هم دارد یا نه. هرچند پاسخ جامع و کاملی برای این سوال نمییابد، اما با خود فکر میکند «رسول خدا میتوانست مستقیماً از مکه به آسمان برود. اما حکمت خدا اقتضا میکرد این عبور از قدس انجام شود، تا اهمیت قدس در راه به سوی آسمان برای مسلمانان روشن شود»، و میداند که این گرهخوردگیِ مبارزهی ملتِ طردشده از سرزمینش با «نبرد دین و تاریخ و وجود»، نه فقط مبارزه، بلکه دینداری را نیز به جایگاهی تازه ارتقاء میدهد، و میبینیم که موجب تدین و نمازخوان شدنِ جوانان داستان نیز میشود.
قبل انقلاب
🔺پنج: جنگ 🔹تحلیل طوفانالاقصی موضوع این یادداشت نیست، اما درک سنوار از ماهیت جنگ برای فلسطین و تحول
🔹اما وقتی آزادیِ سرزمین و زندگی بر روی آن موضوعمان باشد نیز، گویا با اضافه شدن ماجرای معراج و آسمان به ماجرای سرزمین و زمین است که امکان آزادسازی سرزمین و زندگی بر روی زمین ممکن میشود. البته اینجا هرگز ماجرای زمین با ماجرایی در آسمان معاوضه نمیشود، بلکه ماجرای زمین با توجهی آسمانی به زمین، تازه ماجرا و محکم میشود. شاید در هیچ جای جهانِ امروز مانند غزه، وحدت حرکت دینی و ملی به فعلیت نرسیده باشد.
🔺شش: امید
🔹سالها قبل وقتی خبرنگاری از سنوار پرسیده بود که «
موضع کشورهای عربی موجب ناامیدی شما نمیشود؟»، به جای گلایه از اعراب، پاسخی عجیب داده بود: «ما ملت فلسطین تصمیم گرفتهایم با خونِ قلبهامان و اجسادِ زنان و کودکانمان سدّی بسازیم که مانع فروپاشی جهان عرب شود». فهمیده بود که این ماییم که نیازمند جهادیم تا لطفش شامل حیات ما شود و ما را از ناامیدیِ حاکم بر زندگی و فروپاشی شخصیتمان نجات دهد. 🔹این ماجرای همهی انسانهاست، اما مردم این سرزمین مقدس بیش از همه ترسانِ عواقبِ نجنگیدن اند. قرآن کریم نیز قاعده و سنّتِ سرگردانیِ انسان روی زمین به خاطرِ پرهیز از به میدان آمدن را حول ماجرایی در همین سرزمین بیان نموده است؛ آنگاه که قوم موسی با او برای جنگیدن همراه نشدند و مبتنی بر محاسبهی قدرت طرفین آن را موکول به زمانی کردند که پیروزیشان تضمین شده باشد، و مشیت الهی بر آن شد که: «فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ» ﴿۲۶ مائده﴾. چهل سال -یک عّمر- شهر داشتن بر آنها حرام شد و تقدیرشان سرگردانی روی زمین و بیسُکنایی؛ بگو انسی نیافتن و انسان نبودن. 🔹جهان تا بوده، ناتوانیِ مایِ انسان را به رخمان کشیده است. هر چه پیش میرود و سیستمهای گستردهتر و پیچیدهتری قدرت مییابند نیز این حس در ما فراگیرتر میشود که امیدی نیست و مای کوچکِ ضعیف در این جهان بزرگ کاری نمیتوانیم بکنیم. کار عظیم و غیرمنتظرهای که یحیای سنوار بدون اتکا بر قدرتی بیرونی به انجام رساند -حتی فارغ از محتوای آن- نقطهی امیدی در جهان امروز ساخت برای همهی آنها که از طرفی با واقعیتهای سختِ جهانِ سیاست و اقتصاد و جنگ درگیری داشتهاند، و از طرفی شعلهی تسلیم نشدن انسان و امکانِ ظهورِ مجد و عظمت او در دلشان هنوز نمرده است. 🔹سنوار چهل سال پیش نیز به «مجد» فکر کرده بود و قبل از تشکیل حماس با دوستانش سازمان مجد -مناحمات الجهاد و الدعوه- را تشکیل داده بود. جزای این کارش از سوی اسرائیل چند سده زندان شده بود. اما فکری که به مجد کرده بود، تکثیر شد و قدرتی فراهم آورد که خود او را نیز بعد از ۲۳ سال از زندان آزاد کرد. 🔹آنکه در وضعی ناگوار و غیر قابل قبول به امیدی برمیخیزد، معلوم نیست موفقیت در آن صحنه برایش حاصل گردد. اگر غیر از این بود، همه -حتی مخنثان و اشباهالرجال نیز- همین راه را میرفتند. ما با بههمزدن وضعِ فروبسته، فرصتی ایجاد میکنیم برای گشایش. جهان اساساً در دو وضعِ بد و خوب قرار ندارد؛ انسان هم. جهان و انسان در دو وضعِ فروبسته و ناامید از خوبی و رستگاری، و گشایشیافته و امیدوار به خوبی و رستگاری قرار دارند. انسانهای بزرگ، امیدهایی بزرگ و معقول میآفرینند و امکان حرکتی معنادار را برای انسانها ایجاد میکنند. البته که این خود بودن در همهی مناسباتِ واقعیِ زمانه را میطلبد و کاری عظیم است و سخت، و ربطی به تبلیغاتِ امید و روایتِ پیشرفتِ ما ندارد. اما اگر انتظار این را داشته باشیم که کاری به خودیِ خود و بدونِ امتدادش -امتدادی که با به میدان آوردنِ دلبستگانی به خود از دیگران و آیندگان به وجود میآید-، وضع این دنیا را خوب کند، هیچ حرکتی را در طول تاریخ، حرکت نخواهیم شناخت. 🔺هفت: مرگ 🔹پیش از شهادت سنوار ویدئویی کوتاه از او در شبکههای اجتماعی دربارهی نحوهی مواجههاش با مرگ منتشر شده بود که در آن محکم و باصلابت میگفت: «من کلام امام علی را حفظ کردهام که: أَيِّ يَومَيَّ مِنَ المَوتِ أَفِر / يَومَ لا يَقدِرُ أَو يَومَ قُدِر؟»؛ دوگانهای که فرار از مرگ را بیمعنا میکرد. انتشار فیلم شهادتش حین عملیات در خرابههای خیابان ابنسینای رفح در قامت یک سرباز معمولی، و ویدئوهای دیگری که بعدها از حضورهای مکررِ مشابهش در وسط میدان معرکه منتشر شد، ایمان واقعیاش به آن حکمت علوی را اثبات کرد.
قبل انقلاب
🔹اما وقتی آزادیِ سرزمین و زندگی بر روی آن موضوعمان باشد نیز، گویا با اضافه شدن ماجرای معراج و آسمان
🔹او همان طور مُرد که زندگی کرده بود؛ استوار، با سلاح و دستی وصلهپینه شده، به مجاهدت تا آخرین رمق، در غربت؛ عجیب آن بود که ما -و همهی جهان- آن لحظاتِ تنهاییاش را توانستیم ببینیم. تقدیر این بود که اسرائیل نیاز داشته باشد سنوار بودنِ مردی که کشته است را ثابت کند که به بهترین و زیباترین وجه ثابت شد. آن مردِ بیجان با نشاندن پیکر خود روی مبل و آن عصا انداختنِ واپسینش سوی جانورِ تکنولوژیکی که به مصافش آمده بود، گویاترین سکانسِ ماجرای این جنگ را ساخت، و لحظات غریبانهی آخر عمرش یکی از تکاندهندهترین تصاویرِ زندگیِ انسانِ معاصر شد.
🔹قرآن کریم ماجرای یحیی را چنین میگوید که پدرش زکریا که پیر شده و نگران ادامه یافتنش در زمین بود، از خدا عطای فرزندی را طلب کرد. فرزندی خاص با نام یحیی به او داده شد که به شهادت رسید. اما او بشارتدهنده و ممهِّدِ رسالتِ عیسای مسیح -روحالله- شد که جهانِ مرده را زنده کرد. یحیی ادامه یافت...
▪️پ.ن. : هدف این نوشته، تأملی بود در آنچه از یحیای سنوار برای امروز ما آموختنی است. او چنین نبود که کارش را بزرگداشت کسی قرار دهد، و ما نیز باید توجه کنیم که اگر چنین شویم -حتی در مورد خود او- از او دور خواهیم شد. و الحمد لله رب العالمین.
#محمد_یلماز
🔴 @ghabl_enghelab
قبل انقلاب
بسم الله الرحمن الرحیم 🟢طوفانِ یحیی 🔴بخش دوم - یحیی برای «سنوار» که در لغتنامهها «أشعل النّار» ا
طوفان یحیی.mp3
زمان:
حجم:
19.05M
🎙️پادکست گفتگومحور «طوفان یحیی؟»
🔺تولیدشده توسط هوش مصنوعی
🔺برای مخاطبانی که شنیدن پادکست را به خواندن متن ترجیح میدهند.
🔴 @ghabl_enghelab
شمایان بالانشین که کلی الف ب جیم دال بلدید، شما که در پروندههای رسیدگی شده و نشدهتان آخرش کسی نفهمید سرنوشت متهمان اصلی چه شد، خب همان مقدار که برای مفاسد اقتصادی، دانه درشتها و فرزندان مسئولین آبرو قائلید برای سایرینی که در مرحله دادسرا هنوز اتهام شان ثابت نشده هم قائل باشید.
🔹خبر بازداشت در دادسرا که هیچ!
خبر قطعی محکومیت آقایان را منتشر کنی میبرند آویزانت میکنند که چرا با حیثیت فلان مسئول بازی کردی؟حالا خودش یک اشتباهی کرده چرا نقل محافلش کردید و خانوادهاش چه جرمی کردهاند و فلان؟
بعد به یک بازیگر که میرسد ببینید چه آشی برای آبرویش میپزند.
🔹حالا اگر یک فعال رسانهای به ظلم یک سلبریتی در حق یک فرد بی کس و کار پی ببرد و با سند و مدرک و با نوشتن گزارش در پی احقاق حق بربیاید یک مطلب است.
ولی وقتی مراجع رسمی کشور با آن ادعاهای متناقض حیثیت یک بازیگر در مرحله دادسرا را اینقدر علنی سر نیزه میکنند اصلا نمیتوان خوشبین بود!
ادامه
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
قبل انقلاب
شمایان بالانشین که کلی الف ب جیم دال بلدید، شما که در پروندههای رسیدگی شده و نشدهتان آخرش کسی نفهم
🔹نه آقا بعد صدور حکم هم به ما ربطی ندارد.
جرم اخلاقی کرده برود کیفرش را بچشد.
مابقیاش به ماچه!
در مورد بازیگران که هیچ، در مورد مسئولین هم مسائل مالی، اختلاس، زد و بند و رانتهایی که کشور را به این روز درآورده برای ما مهم است نه اینکه زن چندم گرفته یا به کی تجاوز کرده و الخ!
🔹سنسور حساسیت جامعه چه برای مسئولین چه فوتبالیستها چه هنرمندان باید روی اتهامات مالی، روی پولشویی، روی اقتصاد سیاسی و زد و بندها تنظیم شود نه اتهامات اخلاقی!
چند دهه وقتمان را با اخبار زرد کی زن چندم گرفت کی در پارتی بود که چندبار همسر چند نفر شد گرفتند.
دیگر بس است.
کلا به ماچه
🔹بیش از دو دهه پیش یک افتضاح در ایران رخ داد.
چندین میلیارد دلار ثروت کشور به تاراج رفت.
حتی بعد از صدور حکم قطعی هنوز کسی نمیداند مقصر این غارت ملی کیست.
ولی قصه چند شب پیش در خانه یک بازیگر را مصلحت ایجاب میکند در همین مرحله دادسرا عالم و آدم با خبر شوند.
بی خیال بابا!
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
💠 بخاطر این توئیت، ۵ سال پیش قاضی در دادگاه پرسید شما چکاره مملکتید که صبح تا شب هم در مورد انحلال بانک آینده مینویسید، هم گفتهاید آقای #علی_انصاری باید بابت این تورمی که روی دوش مردم گذاشتند ممنوع الخروج شوند.
آن روزها و دادگاهها گذشت ولی امیدوارم امروز ممنوع الخروج شده باشند.
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
🔹۴ سال پیش روزهای اوج افشاگری تخلفات بانک آینده یک روز از دادسرای رسانه آمدم بیرون گوشی را گرفتم به یکی از رفقا زنگ بزنم وثیقه بیاورد.
همانجا توییتر را چک کردم.
دیدم رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس اصطلاحا انقلابی پیام تقدیر صادر کرده است.
در خیابان مطهری خیلی خندیدم!
یادش بخیر!
🔹نمیدانم چه فازی داشتند.
شاید آن ایام بخاطر افشاگریها فضای رسانهای سنگین شده بود این طراحی به نظرشان رسیده بود که رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس را اگر سر خط کنند و یک تقدیر از بانک بکند بلکه فضا قدری متعادلتر خواهد شد.
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
💠 ۴ سال پیش یکبار نشستم تخلفات آقای #علی_انصاری در حوزه ساخت و ساز را طبق پروندههای شهرداری درآوردم.
شاید برایتان جالب باشد بدانید در تهران ایشان به تنهایی قریب ۵۰۰ هزار متر مربع خلاف پروانه رسمی داشت.
سلطان، در تخلفات شهری هم کم از بانکداری و زیان انباشتهاش نداشت.
#وحید_اشتری
🔴 @ghabl_enghelab
27.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦این فیلم صفر تا صد شکل گیری یک غول بتونی دو میلیون متر مربعی در دوران آقای #قالیباف در تهران با خلاف و زد و بند را نشان میدهد. همه آنچه در مورد #ایرانمال لازمست بدانید.
🔴 @ghabl_enghelab
قبل انقلاب
♦این فیلم صفر تا صد شکل گیری یک غول بتونی دو میلیون متر مربعی در دوران آقای #قالیباف در تهران با خلا
🔺 بازخوانی مجدد
مختص علاقهمندان به ایرانمال
🔴 @ghabl_enghelab