❓ تا حالا دیدید کسی که پدر و مادر ثروتمند و مهربونی داره، دست نیاز جلوی دیگران، کسانی که از خودش فقیرترند دراز کنه؟ شاید شما ندیده باشید، اما من دیدم!
🔹 من شیعیان زیادی رو دیدم که با وجود امام زمان، برای هر مشکل کوچکی به این و اون رو میزنند و عاطفه گدایی میکنند. شیعیانی که به جای رفتن به محضر امام زمان و اهل بیت، آویزون هرکس و ناکسی میشن و برای رفع مشکلشون التماس میکنند.
🔆 خودتون رو بذارید جای امام زمان،
به نظرتون آقا از توکل و توسل ما به دیگران و التماسمون به اونها چه حالی میشن؟ امام زمانی که از مادرمون دلسوزتره و بدون اذن و امضای اون هیچ خیری به ما نمیرسه؛
🔻 وقتی امام زمان رو داریم اما سراغش نمیریم، پس یه جای کارمون میلنگه:
یا به قدرت و ثروت و نقشِ امام زمان در کائنات ایمان نداریم، یا خودمون رو فرزند آقا نمیدونیم.
🔹 «آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم/ یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم» حکایت حال و روز ما و غفلت مون از امام زمانه. باورش سخت و تلخه، اما ما امام زمان رو حتی به خاطر خودمون هم نمیخوایم...
🔘 حالا بهتر میشه فهمید که چرا آقا تنها و آواره و طرد شده است.
📎 #تلنگر
@ghadimal_ehsan_mehriz
#زندگینامه_شهید_محسن_حججی
💥قسمت یازدهم💥
.
بعضی موقع ها که توی جمع #فامیل میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😒
به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به #رهبری. می دانستم توی ذوقش می خورد می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها #احترام می گذاشت به تک تک شان.🤗💚
بعضی موقع ها #علی کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند.😌
نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به #روضه خواندن و #گریه کردن و سینه زدن.😭
#مجلس تماشایی داشتند. مجلس #دونفره پدر و پسری.
بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش میآمد.😢
میرفتم میدیدم نشسته سر #سجاده اش و دارد برای خودش روضه می خواند.
می نشستم کنارش. آنقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت.😭💚
میگفتم: "محسن، بسته دیگه. طاقت ندارم."
روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس که به نام بی بی #حساس بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زد.😔😭👌🏻
یک شب هم توی خانه سفره حضرت #رقیه علیهاالسلام انداختیم.💝
فقط خودم و محسن بودیم.
پارچه #سبز ی پهن کردیم و #شمع و #خرما و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد.🙄
نمی دانم از کجا یک #بوته_خار پیدا کرده بود.
بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.😔
نشست سر سفره. #بغض گلویش را گرفته بود.
من هم نشستم کنارش. نگاه کرد به بوته خار.
طاقت نیاورد.زد زیر #گریه من هم همینطور.
دو تا یک دل سیر گریه کردیم.😭😭😭😭😭
💝ادامه دارد💝
#لبیک_یا_زینب
@ghadimal_ehsan_mehriz
🔹نعمت وجود امام عصر علیه السلام
آن كه بر كسى حق نعمت دارد، در عصر حاضر ولى نعمت ما حضرت ولى عصر ارواحنا له الفداء است...
به برکت وجود او به همهی مخلوقات روزی داده میشود و به خاطر وجود او زمین و آسمان در جای خود پابرجا هستند...
و اگر به فرض محال، حجت خدا روی زمین نباشد، زمین هر کس و هر چه روی آن است را فرو میبرد!!
پس نعمت رزق و روزى، آرامش آسمان و زمين را مديون او هستيم...
اميدواريم كه سپاسگزار وجود پر فيض او باشيم و برای ظهورش دعا کنیم...
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
✨اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه وعلی ابائه فی هذه ساعه وفی کل الساعه ولیا وحافظا وقاعدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا✨✨✨
🌹 منبع :امام خوبی ها
@ghdimal_ehsan_mehriz
💥قسمت دوازدهم💥
#علیرضا_نوری از بچه های لشکر نجف اشرف بود. چند روزی بود که توی #سوریه شهید شده بود.
با محسن رفتیم تشییع جنازهاش. توی مراسم بدجور گرفته بودم و بق کرده بودم. همش فکر می کردم محسن توی آن تابوت خوابیده است.😭
وسط مراسم تشییع محسن پیام بهم پیامک داد:"زهرا دعا کن من هم مثل علیرضا شهید بشم."
جواب دادم: "محسن از این حرفها نزن قلبم داره آتیش میگیره." مقداری از مراسم که گذشت، برگشتم خانه. دیگر نمی توانستم آنجا بمانم.😖
همهاش تصویر شهادت محسن می آمد جلوی چشمانم.😭
آخر شب محسن برگشت وقتی آمد حال عجیبی داشت بهم گفت: " زهرا دیدی؟ دیدی چه جمعیتی اومده بود؟ اگه بخواهیم بمیریم به زور ده نفر میان زیر تابوتمون رو می گیرن. اما امروز دیدی مردم چه جوری خودشونو برای شهید نوری میکشتن؟"
آن شب تاصبح یک بند حرف #شهادت می زد و گریه میکرد. گفت: "زهرا، اگه شهید بشم برای همیشه هستم. اما اگه بمیرم دیگه نیستم!" بهش گفتم:" محسن شهید بشی و من تابوتت رو ببینم دق می کنم. من دوریت را برای لحظه هم نمیتونم تحمل کنم."
گفت: "میتونی خانومم." بعد نگاهی تو چشمانم کرد و گفت: "حالا ببین اصلا پیکری میاد یا نه!"😢
💚💚💚💚💚💚💚
#یار گرمابه و گلستانش بودم. همیشه پیشم حرف از شهادت می زد. دیگر حوصله ام را سر برده بود.😩
یک بار بهش توپیدم و گفتم: " مگه تو اینقدر دم از شهید کاظمی نمی زنی؟ حاج احمد تا خیلی بعد از جنگ موند و به انقلاب خدمت کرد، بعد به شهادت رسید. تو میخوای همین اول کاری بری سوریه به شهادت برسی و تموم؟"😑🤨
گفت: "نه. من می خوام برم سوریه جنگ بکنم ان شاءالله شهید بشم.😌 وقتی هم که آقام امام زمان ظهور کرد ازش خواهش کنم که دوباره بیام تو این دنیا و باز در رکابش شهید بشم."😍
فکر کجاها را که نکرده بود. برای بعد از شهادتش هم برنامه ریزی کرده بود.😔👌🏻
💙💙💙💙💙💙💙
دو هفته قبل از #اعزام محسن بود که رفتم آزمایشگاه و فهمیدم باردارم.😊
خیلی خوشحال شد. می خندید و بهم می گفت: "ببین زهرا، اگر شهید شدم، ولی مرد برات گذاشتم ها. این مرد هواتو داره."😇
لبخندی زدم و گفتم: "خب، شاید دختر باشه."
گفت: "نه پسره. اصلا وقتی رفتم سوریه از حضرت زینب علیها می خوام که پسر باشه."
روزی که محسن رفت سوریه، خیلی دلم شکست.
خیلی گریه کردم. رفتم توی اتاقم و تا توانستم ناله زدم.
همان موقع کاغذ و خودکار ای برداشتم برای #امام_حسین علیه السلام #نامه نوشتم.
به آقا نوشتم…..
ادامه دارد
@ghadimal_ehsan_mehriz
💠استفاده از فضای مجازی برای ترویج و آموزش معارف مهدوی چه آثار و برکاتی دارد؟💠
🔹سبک زندگی و منش و روش رفتاری مردم متاثر از رسانه ها به ویژه فضای مجازی است مهدویت هم مستثنی نیست و هم در این فضا شکل می گیرد و هم توسط مردم دنبال می شود.
اگر جهت گیری کنیم و نگاه های مردم درباره مهدویت را به سمت زمینه سازی ظهور سوق دهیم و چشم انداز مهدوی و وظیفه منتظرانه را توسط کارشناسان و متخصصان امر ترسیم کنیم، می توانیم اثرگذار باشیم.
این پویش ها و فعالیت های مجازی می تواند شکل بگیرد و حتی در حوزه بین الملل هم تاثیر داشته باشد به ویژه اینکه در غرب هم عدالت خواهی، مبارزه با نژادپرستی و ... که از مولفه های تمدن اسلامی و حکومت مهدوی هستند، مطالبه و دنبال می شود. لذا با استفاده از این مولفه های مهدوی در فضای مجازی می توان دنیا را با خود همراه کرد چون همه مردم دنیا دنبال منجی(عج) هستند.
باید جبهه واحد در فضای مجازی برای ظهور و زمینه سازی دولت کریمه ایجاد شود، چون در تبیین شرایط ظهور، اقبال عمومی مردم مطرح است نه اعتقاد آنها یعنی مردم باید به اضطرار نیاز منجی برسند این نیاز باید تقویت شود و اعتراضاتی که برابر اتفاقات ناعادلانه جهان شکل می گیرد، رنگ و بوی مهدوی بگیرد.🔹
🔸بخشی از بیانات حجت الاسلام «سیدعلی درچه ای»، کارشناس فضای مجازی بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) در گفتگو با خبرگزاری شبستان به منظور تشریح فعالیتهای بنیاد در فضای مجازی
@ghadimal_ehsan_mehriz
🔹هدف از آفرینش
حتماً میدانی که خداوند در قرآن، هدف از آفرینش انسان را عبادت و بندگی معرّفی کرده است؛
"ما خَلَقتُ الجِّنَ والانسَ إلاّ لِیعبُدُونَ"
ذاریات ، آیه۵۶
اکنون یک سؤال:
بهترین عبادتها کدام است؟
این سؤال را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ داده و فرموده:
"أفضَلُ العِبادَةِ إنتِظارُ الفَرَجِ"
بهترین عبادت، انتظار فرج مهدی است!!
🌹 امام خوبی ها
@ghimal_ehsan_mehriz
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#بسم_رب_العشق
#زندگینامه_شهید_حججی
💥#پارت_چهاردهم💥
بهم گفت: "زهرا. خانومم. بیا اینجا پیشم بشین."
رفتم کنارش نشستم. کوله اش را باز کرد.👀 دست کرد توی آن و یک عالمه #صدف بیرون آورد. گفت: "اینها را از سوریه برا تو آوردم خانم."😍
دوباره دست کرد توی کوله. اینبار قطعه چوبی را درآورد.🤔دیدم روی آن چوب،یک قلب و یک شمع حکاکی کرده. خیلی ظریف و قشنگ.😌
پایینش هم نوشته: "همسر عزیزم دوستت دارم."😍👌🏻
قطعه چوب را به من داد و گفت: "زهرا، یه روز تو لاذقیه کنار دریا ایستاده بودم. دلم حسابی برات تنگ شده بود. دلم پر می زد برا اینکه یه ثانیه تورو ببینم.😔
رفتم روی تخته سنگ ایستادم. نگاه کردم به دریا و شروع کردم باهات حرف زدن. باور می کنی؟"😇😢 سرم را تکان دادم. دوباره گفت:" یه بار هم از تانک بیرون اومدم نشستم رو برجک تانک. اونقدر دلم برات تنگ شده بود که همین جور شروع کردم به گریه."😔
بعد نگاهی بهم کرد و گفت:"زهرا، یه چیزی را می دونستی؟"
گفتم: "چی؟" گفت: "اینکه تو از همه کس برام عزیزتری."
آرام شدم. خیلی آرام. 😌❤️
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
چند ماهی گذشت. فروردین ۹۵ بود. بچه مان به دنیا آمد. علی کوچولومان.😍
پدر و مادرم گفتند: "خوب خداروشکر. دیگه محسن حواسش میره طرف بچه و از فکر و خیال سوریه بیرون میاد."😌
همان روز بچه را برداشت و برد #اصفهان پیش #آیت_الله_ناصری که توی گوشش #اذان و #اقامه بگوید.😇
ما را هم با خودش برد. آقای ناصری که اذان و اقامه در گوش علی گفت محسن رو کرد بهشان و گفت: "حاج آقا، شما پیش خدا روسفیدید. دعا کنید من شهید بشم."
حاج آقا نگاهی به محسن کرد و گفت:" ان شاءالله عاقبت بخیر بشی پسرم."
تا این را شنیدم با خودم گفتم: "نخیر این کله اش داغه. حسابی هوایی یه."😑
فهمیدم نه زخمی شدن سال پیشش،او را از سوریه سرد کرده نه بچه دار شدن الانش.
حتی یک درصد هم فکر اعزام مجدد از سرش نیافتاده بود.🤦🏻♀️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
از وقتی از #سوریه برگشته بود، یکی دیگر شده بود. خیلی بی قرار بود.
بهم می گفت: "زهرا. دیدی رفتم سوریه و #شهید نشدم؟"😔 بعد می گفت: "می دونم کارم از کجا می لنگه. وقتی داشتم میرفتم سوریه،برای اینکه مامانم ناراحت نشو تو فکر نره، چیزی بهش نگفتم. می دونم. می دونم مادرم چون راضی نبود من شهید نشدم."😔
لحظه سکوت میکرد و انگار که کسی با پتک کوبیده باشد توی سرش، دوباره میگفت:" زهرا نکنه شهید نشم و بشم راوی شهدا اونوقت چه خاکی تو سرم بریزم؟"😭
دیگه حوصله ام سر برده بود. بس که حرف از شهادت می زد. دیگه به این کلمه #آلرژی پیدا کرده بودم.
#ادامه_دارد
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@ghadimal_ehsan_mehriz
🔖( #مجوز مسئول هیئت قدیم الاحسان به عنوان نماینده بنیاد مهدی موعود عجل الله یزد در مهریز )
جهت اطلاع عموم✅
🖼 #تصویر
•┈••🌿🌹🌿✾🌿🌹🌿••┈•
@ghadimal_ehsan_mehriz
💠 حدیث مهدوی💠
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از منظر روایات
پيش از ظهور افراد زيادي ادعاي ياري حضرت را دارند اما هنگام عمل، ايشان را ياري نمي کنند...
امام صادق ع مي فرمايند:
"هنگامي که قائم خروج ميکند، کسي که به نظر خويش، اهل اين کار بود از اين کار بيرون ميرود و کسي که همانند پرستندگان آفتاب و ماه است در اين کار داخل مي شود."
✅ منتظران ظهور
@ghadimal_ehsan_mehriz