▪️ دقت کردی وقتی بازار عطرفروشها میری بوی عطر میگیری، حتی اگه عطری نخری؟ شرکت توی مجالس اباعبدالله هم همینجوریه، بوی حسین میگیری.
▫️ وقتی هم که حسینی شدی اول بسمالله است. تازه میتونی بیای تو خیمهی امام زمان. امام بهت نگاه میکنه و ابزارِ جنگیدن بهت میده.
▪️ به یکی قلم میده به یکی زبون، به یکی رسانه و... بعد بهت میگه حالا برو بجنگ. تاحالا چقدر از ابزارت برای امام زمانت استفاده کردی؟
📎 #تلنگر ؛ ویژه #محرم
@ghadimal_ehsan_mehriz
📌 موجودی شما کافی نیست!
▪️ بیایید کمی تخصصیتر نگاه کنیم! اگر شخصی با اعمالش باعث تأخیر در ظهور بشود و برای توجیه اشتباهاتش اینطور بگوید که: «دُرست است که نماز نمیخونم یا پوشش کاملی ندارم، و هر کلیپی رو نگاه میکنم و... اما دلم پاکه و قلباً حضرت رو دوست دارم.»
▫️ باید به این افراد گفت: در قلبی که گُلی مثلِ امام زمان در آن است، جایی برای علفهای هرزِ (گناه) نیست. همانطور که برای خرید ماشین یا خانه، نیاز است موجودیِ حسابِ شما کافی باشد، برای یاری حضرت هم به پشتوانهی محکمی نیاز است.
▪️ واقعهی کربلا به ما اثبات کرد که تنها کسانی میتوانند در هر شرایطی پای امام زمانشان بمانند که موجودی دلشان کافی باشد.
📎 #توجیه_المسائل_کربلا ۶
@ghadimal_ehsan_mehriz
📎 #تصویر صفحه ٣٨
📖 #سوره_بقره
📁 #جزء2
پنج شنبه ٦ شهریور ١٣٩٩
🌺به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌱اللهم عجل لولیک الفرج
@ghadimal_ehsan_mehriz
هیئت یکی از علایق خاص حمید بود، هر هفته در مراسم شب های جمعه هیئت شرکت میکرد، طوری برنامه ریزی کرده بود که باید حتما پنج شنبه ها میرفت هیئت، سر و تهش را میزدی از هیئت سر در می آورد، من را هم که از همان دوران نامزدی پاگیر هیئت کرده بود .
میگفت: بهترین سنگر تربیت همین جاست، اسم هیئتشان خیمه العباس بود، خودش به عنوان یکی از مؤسسان این هیئت بود که آن را به تأسی از شهید ابراهیم هادی راه انداخته بودند .
🌷شهید #حمیدسیاهکالی_مرادی🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
🇮🇷 کانال هیئت قدیم الاحسان شهرستان مهریز
@ghadimal_ehsan_mehriz
هدایت شده از گنجینه مهدوی
عطر باران...💦💦
حسین علیه السلام شیرین شده بود وصفا داده بود به خانه !
امّا
هنوز به سخن نیامده بود.
آن روز ، وقت نماز، خودش را رساند مسجد
ایستاد کنار رسول خدا رو به قبله.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم همیشه از دیدن او حال دیگری پیدا می کردند.
حسین چشم دوخته بود به لب های رسول خدا که صدای تکبیر رسول خدا بلند شد.
مسجد ساکت بود و نگاه پیامبر به صورت و لب های حسینش.
دوباره تکبیر گفتند، حسین تنها نگاه میکرد..
هفتمین تکبیر رسول خدا بود که حسین برای اولین بار لب گشود
و اولین کلامش شد: الله اکبر !
همین هم شد..
سُنّتی خوب برای راندن شیطان؛ هفت تکبیر پیش ازشروع نماز.
نماز، مجاهدت است ومحرابنماز، محل محاربه(جنگ) با شیطان نفس.
وراه حسین، راهی برای سعادت ...
حسین چشم دوخته بود به مسیری که علی اکبر راهی شده بود.
همهیاران شهید شده بودند ومانده بودند بنیهاشم.
اول علیاکبر راهی شد و پدر نگاهش به شمشیرعلی بود و صدای رجزهایش.
میان گرد و غبار میدان دلحسین به تکبیرهایعلی خوش بود....
که ناگهان...
دیگرحسین خود را بالای سرعلیاکبرش رساند، صورت که به صورتعلی گذاشت...
زمزمه هایش دشت را پرکرد:
بُنَیَّ...بُنَیَّ....پسرم....😭😭😭
هفت تکبیر تکرار شد وقتی که تمام داراییش را ناچیز دید در تقدیم به خداوند...
📚 امیر من
🥀🖤🥀🖤🥀🖤
--------------------
👇👇👇
@ghadimal_ehsan_mehriz
یا ربّ الحسین بحقّ الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجّة
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج🙏
🥀🖤🥀🖤🥀🖤
--------------------
👇👇👇
@ghadimal_ehsan_mehriz
عطر باران 💦💦
تازه از راه رسیده بود، خسته وخاک آلود!
غریب و تنها پا به مدینه می گذاشت!
همان اول شهر از رهگذری پرسید؛
از هر کس که پرسید:
-آقا! دست و دل بازترین آدم این شهر کیست؟
شنید: حسین بن علی!
به مسجد که رسید، حسین را که دید، دیگر نتوانست چشم بردارد.
امام نماز می خواند.
مرد نفهمید چه حالی پیدا کرد؛
نماز امام تمام شد.
حسین حال همه را خوب می کند.
توجه شان رفت به سمت مرد و او را همراه خود به خانه بردند و در عبایشان مبلغی زیاد برایش آوردند!
مرد باور نمی کرد، نتوانست گریه نکند؛
یعنی نمی شد...
عمری فقر وگرفتاری تمام می شد، به خیلی ها گفته بود تا کمکش کنند مشکل زندگیش حل شود، همه سر در زندگی خودشان داشتند؛
اما حسین:
- چرا گریه می کنی؟ نکند کم است؟
هق هقش را خورد:
- نه آقا! من... من گریه ام برای این است که چطور دست های به این بخشندگی زیر خاک می رود!
🖤 فقط حسین است که می تواند برای تو همه زندگیش را ببخشد...
مال ودارایی که چیزی نیست!
حسین برای حفظ دینت... دستان عباس داد،
دستان علم گیر علمدارش را
به ام البنین خبر شهادت حسین را که دادند، گفت:
- باور نمی کنم... مگر عباسم زنده نبود...
گفتند:
- عباست را شهید کردند
گفت:
- باور نمی کنم، مگر دستان عباسم...
گفتند:
- اول دستانش را قطع کردند
📚 امیر من
🥀🖤🥀🖤🥀🖤
------------------
# اللهم عجل لولیک الفرج
@ghadimal_ehsan_mehriz
📎 #تصویر صفحه ٣٩
📖 #سوره_بقره
📁 #جزء2
شنبه ٨ شهریور ١٣٩٩
🌺به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌱اللهم عجل لولیک الفرج
@ghadimal_ehsan_mehriz
عطر باران 🖤🖤🖤
از کوچه ی تاریک اگر رد می شدی یا از فضای نیمه روشن ، یک نوری عجیب به چشمت می آمد!
این نور از
حسین فاطمه سلام الله علیه بود که از آن جا گذر می کرد.
نوری از گلوی و پیشانی حسین...
این را نه یک نفر، نه چند نفر، زیاد دیده بودند.
مردم عام وخاص همه دیده بودند.
🖤 در کربلا...
سنگ را بالا برد
مقابلش کسی نبود جز حسین فاطمه!
خنجر را بالا برد
کسی مقابلش نبود جز حسین فاطمه!
نامرد بودند لشکر یزید!
جز خوبی از خاندان پیامبر ندیده بودند!
📚 امیر من
السلام علیک یا ابا عبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل والنهار ولا جعل الله الاخرة عهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین
🥀🖤🥀🖤🥀🖤
------------------
اللهم عجل لولیک الفرج
@ghadimal_ehsan_mehriz