eitaa logo
هیئت مجازی قدیم الاحسان شهرستان مهریز
79 دنبال‌کننده
539 عکس
162 ویدیو
33 فایل
🌴هیئت مؤسسه فرهنگی قران وعترت قدیم الاحسان ,جهت نشر معارف مهدوی و امام زمانی در این شهرستان ایجاد شده است.. 🌴 نمایندگی بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عج در مهریز #آموزشگاه مجازی معارف اهل بیت علیهم السلام 📬ارتباط با مدیر: 09130999145
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علف های هرز مهدویت حجت الاسلام محمد شهبازیان در مورد شگردها، اهداف و برنامه‌های مدعیان دروغین مهدویت، اظهار کرد: در بحث آسیب شناسی مباحث مهدویت امروز با چهار گونه از مدعیان دروغین روبه رو هستیم، یک گونه از این مدعیان مستقیماً ادعای امامت و مهدویت دارند، گونه‌ای دیگر کسانی هستند که ادعای نیابت خاص می‌کنند، گونه دیگر کسانی که ادعای زمینه سازی ظهور دارند و به عنوان مثال در قالب یمانی و غیره ظهور می‌کنند. دسته چهارم کسانی هستند که ادعای ارتباط با حضرت دارند، این ارتباط را در قالب نسبی ذکر می‌کنند و می‌گویند که من همسر و فرزند امام زمان هستم. ایکنا ✳️➖➖➖➖➖ ⏰ مهدی موعود عجل الله شهرستان مهریز قدیم الاحسان شهرستان مهریز @ghadimal_ehsan_mehriz
🔴«مَن مات و لم یعرف امام زمانه مات میتهً جاهلیه.» شناخت امام زمان(عج) معادل دین داری است. کسی که امامش را نشناسد زندگی او رنگ بندگی به خود نمی گیرد و از برکات واقعی دین داری، بهره ای نخواهد برد. اما کسی که امام را شناخت، با او همراه و هم فکر شده در می یابد که از کجا آمده و برای چه هدفی زندگی می کند، سرگردانی و حیرت هم سراغش نخواهد آمد. حال، راه شناخت امام چیست؟ یکی از معارفی که امام را به خوبی به ما می شناساند زیاراتی است که در مورد ائمه معصومین علیهم السلام وارد شده است. معرفی چهره امام در زیارت محقق می شود، زیارت نامه ها یکی از بهترین دریچه های شناخت به سوی امام هستند؛بنابراین اگر صرفاً به خواندن زیارت نامه اکتفا کرده و به محتوایش عنایتی نداشته باشیم از دریای عمیق معارف محروم خواهیم شد. 👈زیارت امام زمان(عج) در روز جمعه، یکی از زیارت هایی است که می تواند زمینه شناخت بیشتر ما را نسبت به امام و حجت حق، فراهم سازد منبع:معارف مهدوی،حسن محمودی ⏰ مهدی موعود عجل الله شهرستان مهریز قدیم الاحسان شهرستان مهریز @ghadimal_ehsan_mehriz
بگو با خستگان ، صبح سعادت سر زد از خاور مشام جان معطر می شود ار نکهت دلبر سحر بشگفت در دامان نرجس نوگل زهرا تبسم می کند منجی عالم بر رخ مادر خدایا عیدی ما را ظهور او عنایت کن که ما را جز ظهور او نباشد حاجتی دیگر
بيا توافقنامه امضا كنيم، من رآكتور قلبم را به نامت ميكنم، تو هم تحريم چشمانت را از من بردار ...!مهدی جان میدانی آقاجان خواب مانده ایم ازهمان روز اول همان روز در سقیفه همان موقع کنار در خانه میدانی اگر خواب نبودیم کار به پهلوی مادر نمیرسید به خار در چشمان پدر نمیرسید به جگرِ سوخته مجتبی به ظهر عاشورا به زندان به زهر به غربت یتیمی نمیرسید اگرخواب نبودیم کار به انتظار شما نمیرسید... اللهم عجل لولیک الفرج
✅ گوشه ای از فداکاری‌های بزرگ همسر علامه طباطبایی و عاقبت وقتی مهاجرت (ره) از تبریز به قم اتفاق افتاد، همسر ایشان زندگی مرفه تبریز را کنار گذاشت و به زندگی ساده‌ی در قم رضایت داد و هرگز نگذاشت علامه از شرایط سخت زندگی چیزی بداند. در اتاقی که کرایه کرده بودند، پرده ای آویزان کردند. در یک طرف ، علامه برای طلاب تدریس می‌ کرد و خانواده اش در پشت پرده زندگی می‌ کردند. ؛ در حالی كه در تبریز دو مطبخ كه هر كدام به ترتیب 24 متر و 35 متر مربع وسعت داشت استفاده می کرد، حالا آشپزخانه نداشت؛ خانواده‏ ای كه هر سه ماه یك بار نان سنتی، مرغوب و خوشمزه در خانه می‏پختند، حالا باید به مغازه‏ای دوردست رفته و نان تهیه كنند و به خانه آورند. همسر علامه مشکلات را از همسرش پنهان می‌ کرد و معتقد بود حتی یک ساعت اشتغال ذهن علامه به مسائل زندگی، برای او گناه محسوب خواهد شد. و تمامی مشکلات زندگی را از همسرش پنهان می‌ کرد تا ایشان با خیال آسوده به تحصیل و تدریس بپردازند. وقتی مشغول تحقیق و پژوهش بودند ، با ایشان سخن نمی‏گفت که رشته افکار گسسته نشود. علامه هر نیم ساعت چای می خورد. همسر ایشان وقتی چای می‌برد به ایشان نگاه نمی کرد و آرام چای را می‏گذاشت و می‏رفت، بطوری که علامه اصلا متوجه آمد ورفت ایشان نمی شدند. بعد از اینکه علامه طباطبایی از دنیا رفتند، علّامه حسن‌زاده آملی ایشان را در خواب می‌بینند، ایشان می‌گویند: در آنجا به من گفتند که نصف ثواب ، مال خانمت است که آن‌گونه برای تو، چای را می‌آورد. اسلامی ⏰ مهدی موعود عجل الله شهرستان مهریز قدیم الاحسان شهرستان مهریز @ghadimal_ehsan_mehriz
📌 هر روز با آقام حرف می‌زدم 👤 اسمش «عبدالمطلب اکبری» بود. چون کر و لال بود، خیلیا مسخره‌اش می‌کردن. یه روز رفتیم کنار قبرستان و عبدالمطلب رو دیدیم که با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت «شهید عبدالمطلب اکبری»! ما هم کلی خندیدیم و مسخره‌اش کردیم! هیچی نگفت؛ سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت… 🔆 فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست، قبر خودش رو کشیده بود و مسخره‌اش کردیم! 📝 وصیت نامه‌اش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود: «یک عمر هر چی گفتم به من می‌خندیدن! یک عمر هر چی می‌خواستم به مردم محبت کنم، فکر کردن من آدم نیستم و مسخره‌‌ام کردن! یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم. اما مَردُم! ما رفتیم. بدونید هر روز با آقام امام زمان حرف می‌زدم. آقا خودش گفت: تو شهید میشی...» 📚 روایت از همرزم شهید؛ منبع: خبرگزاری بین المللی قرآن 🌷 مهدی موعود عجل الله شهرستان مهریز قدیم الاحسان شهرستان مهریز @ghadimal_ehsan_mehriz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📞 شما یک تماس از دارید. لطفا گوشی را بردارید 🍃 کلیپ بسیار زیبا و دلنشین👌🏻🌱 🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْـ ... 🥀 ❁🌺🍃❁🍃🌸🍃❁🍃🌺❁ 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 ⏰ مهدی موعود عجل الله شهرستان مهریز قدیم الاحسان شهرستان مهریز @ghadimal_ehsan_mehriz
❤️خشنودی قلب (عج) چند روز پیش به قصد دیدار پدر و مادرم راهی شدم، بین راه نیت کردم که برای خشنودی قلب نازنین امام زمانم دست پدر و مادرم را بوسه بزنم... و چقدر خوشحال بودم که توانستم دل (عج) را شاد کنم... 📚 قسمتی از دست نوشته های در کتاب "سربلند" ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 ⏰ مهدی موعود عجل الله شهرستان مهریز قدیم الاحسان شهرستان مهریز @ghadimal_ehsan_mehriz
9.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹تو زندگی،امام زمانت رو حس میکنی؟؟؟ تهیه کننده:باشگاه مجازی(جبهه مردمی منتظران) 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 ⏰ مهدی موعود عجل الله شهرستان مهریز قدیم الاحسان شهرستان مهریز @ghadimal_ehsan_mehriz
متنی زیبا از نماز خوان شدن سه نوجوان : سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک☺ قرار گذاشتیم همخونه بشیم. خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا . می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمت شم به بودجه مون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند . نزدیک دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ عالی. فقط مونده بود اجاره بها!!!😅 گفتند این پیرزن اول می خواد با شما صحبت کنه، رفتیم خونه ش و شرایط مون رو گفتیم پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجه مون بدیم که خیلی عالی بود .😉 فقط یه شرط داشت که همه مونو شوکه کرد اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای نماز منو به مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید. واقعا عجب شرطی !!!!! همه مون مونده بودیم چه کنیم ؟ من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می خوندن مسخره می کردم . دوتا دوست دیگه م ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود. پس از کمی مشورت قبول کردیم. پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا بمونین . خلاصه وسایل خونه مونو بردیم خونه ی پیرزن. شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنه رو ببره تا مسجد که جنب خونه بود. پاشد رفت و همراهیش کرد.نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم. همه مون خندیدیم. شب بعد من رفتم . با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم. برگشتنی پیرزن گفت شرط که یادتون نرفته ؟ من صبحها ندیدم برای نماز بیدار شید ! به دوستام گفتم از فردا ساعت مونو کوک کردیم ، صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم. شب ، بعد از مسجد ، پیرزن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد. واقعا عالی بود بعد چند روز غذای عالی. کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت ، برامون جالب بود. بعد یک ماه که صبح پامیشدیم و چراغو روشن می کردیم ، کم کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم . من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می خوندند. واقعا لذت بخش بود .لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر ترم هر سه تا با پیرزن به مسجد میرفتیم نماز جماعت .خودمم باورم نمی شد. نماز خون شده بودم😅 اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت.هرسه تامون تغییر کرده بودیم.بعضی وقتا هم پیرزن از یکی مون خواهش می کرد یه سوره کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم. تازه با قرآن و معانی اون آشنا می شدم. چقدر عالی بود. بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره ها را حفظ بوده ، پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با عملش و رفتارش همه مونو تغییر داده بود. خدای بزرگ چقدر سپاسگزارم که چنین فردی را سر راهم گذاشتی 🍃 *خداجو با خداگو فرق دارد* *حقیقت با هیاهو فرق دارد* *خداگو حاجی مردم فریب است* *خداجو مومن حسرت نصیب است* *خداجو را هوای سیم و زر نیست* *بجز فکر خدا،فکر دگر نیست* ⏰ مهدی موعود عجل الله شهرستان مهریز قدیم الاحسان شهرستان مهریز @ghadimal_ehsan_mehriz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠ازشوق می میرند..... تهیه کننده:باشگاه مجازی(جبهه مردمی منتظران) ⏰ مهدی موعود عجل الله شهرستان مهریز قدیم الاحسان شهرستان مهریز @ghadimal_ehsan_mehriz