eitaa logo
کانال محتوایی غدیر
1.6هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
4.3هزار ویدیو
122 فایل
اینجا یک رسانه است برای کسانی که منتظر یک اتفاق تازه اند.سامانه محتوایی غدیر اخلاقی/ معرفتی/ فرهنگی/ بصیرتی/ واخبارصالحین کرمان ارتباط با ما 🆔 @ahmadnm
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️به رسم ادب و ارادت هر روز صبح سلام می دهیم به ارباب بی کفن 💐السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن💐 🇮🇷eitaa.com/ghadir_ch
🍃السلام علیک یاصاحب الزمان ..! 🌹گفتم چرا قلبم دگر بر تار زلفت گير نيست 💚سر برزمين افڪند و گفت خودڪرده را تدبير نيست 🌹اشڪی به زير مقدمش انداختم رحمی ڪند 💚گفتا ڪه اشڪ بی ورع در رتبهٔ تاثير نيست 🌹اَللَّھُـمَ ؏ـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹 سلام محبوب قلبم✋✋ صبحت بخیر آقای دو عالم🤲 🇮🇷eitaa.com/ghadir_ch
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️تلاوت_روزانه_قرآن_کریم ✅ سوره یونس آیه ۳۴ 🇮🇷eitaa.com/ghadir_ch
🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷☘🌷 ✔️تفسیر آيه ٣٤ سوره یونس: يكى از نشانه‌هاى حق و باطل: 🦋 قرآن همچنان استدلالات مربوط به مبدأ و معاد را تعقيب مى‌كند نخست به پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» دستور مى‌دهد «به آنها بگو: آيا هيچ يك از اين معبودهايى كه شما شريك خدا قرار داده‌ايد مى‌تواند آفرينش را ايجاد كند و سپس بازگرداند» (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ). 🦋 بعد اضافه مى‌كند «بگو: خداوند آفرينش را آغاز كرده و سپس باز مى‌گرداند» (قُلِ اللّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ). 🦋 «با اين حال چرا از حقّ روى گردان (و در بيراهه سرگردان) مى‌شويد» (فَأَنّى تُؤْفَكُونَ). 📗برگزیده تفسیر نمونه 🇮🇷eitaa.com/ghadir_ch
🍃حضرت‌على(علیه السلام): «از قران اين كتاب بزرگ الهى وآسمانى براى بيمارى‌هاى خودشفا و براى حل مشكلاتتان يارى بطلبيد،چون دراين كتاب،درمان بزرگ‌ترين دردهاست‌...» 📗نهج‌البلاغه،خطبه۱۷۵ 🇮🇷eitaa.com/ghadir_ch
🍃رهبر انقلاب: همکاری و هماهنگی دستگاههای اطلاعاتی با یکدیگر در همه سطوح باید وجود داشته باشد. ✏️یکی از وظایف دستگاه اطلاعاتی همکاری با دولت است. ✏️توجه ویژه مجموعه‌های اطلاعاتی به تزکیه اخلاقی و مسائل معنوی بسیار مهم و ضروری است. ۱۴۰۳/۱۲/۱ 🇮🇷eitaa.com/ghadir_ch
✔️احکام شرعی 📚 بالا بردن دست‌ها در قنوت 🔹 به طور کلی اگر نمازگزار بخواهد قنوت بخواند به احتیاط واجب باید دست‌ها را بلند کند و مستحب است دست‌ها را تا مقابل صورت بلند نموده و کف دست‌ها را رو به آسمان قرار دهد و به قصد رجاء، انگشتان دست‌ها را به جز ابهام، به هم بچسباند و هر دو کف دست‌ها را پهلوی هم متصل به هم قرار دهد و نگاهش هنگام قنوت به کف دست‌هایش باشد. 🇮🇷eitaa.com/ghadir_ch
🍃 از آیـت الله بهـجـت (ره) پرسیدند: برای پیدا کردن شغل چه دعایی خوب است؟ فرمودند: بعد از نماز صـبـح این دعـا را زیـاد تکرار کنید: «الـلَّـهُـمَ‏ أَغْـنِـنِـی‏ بِـحَـلَالِـکَ‏ عَنْ‏ حَـرَامِـکَ‏ وَ بِفَضْلِکَ عَـمَّنْ سِوَاکَ» و بعد از آن صـلـوات بفرستید؛ان شاء الله فرج حاصل گردد. 🇮🇷eitaa.com/ghadir_ch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 زمینی بودند و به آسمون رفتند... 🍃هدیه به ارواح مطهر شهیدان سیدحسن نصرالله و سید هاشم صفی الدین صلوات🍃 🇮🇷eitaa.com/ghadir_ch
وقتی عاشقانه به مردم خدمت کنی، محبوب قلب ها میشوی! 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🇮🇷eitaa.com/ghadir_ch
🔴 روایت حمید داوودآبادی نویسنده دفاع مقدس از دیدار روز گذشته با رهبر معظم انقلاب همزمان با تشییع شهید سیدحسن نصرالله ♦️ روز یکشنبه حمید داودآبادی از نویسندگان دفاع مقدسی دیداری با رهبرمعظم انقلاب داشته‌ که آن را روایت کرده است: داغون بودم،‌ خسته و کلافه ... ششم مهر ۱۴۰۳ که خبر شهادت سیدحسن نصرالله را شنیدم، همه احوال داغونم، صد برابر شد. هیچ‌وقت حتی در خواب هم باور نمی‌کردم خبر شهادت سید را بشنوم. ۵ ماه بُغض، داغ، سوز و ... زبانم بند آمده بود. فقط به تصاویر سیدخندان و خوش‌سیما می نگریستم و با خود می‌گفتم: خدا کند دروغ باشد و همه خبرها و شایعه‌هایی که می‌گویند سید زنده است، راست باشد! ولی دنیا به کام من ‌نچرخید. قرار شد سید را ۵ اسفند ماه تشییع کنند. یعنی دیگر همه امید زنده بودن سید، تمام شد. چند روز پیش گفتند: روز یک‌شنبه ۵ اسفند، تو و مسعود ده‌نمکی، بیایید برای نماز خدمت حضرت آقا. خدا را شکر. خیلی خوشحال شدم. می‌توانستم بغضم را با کسی تقسیم کنم. هرشب، در خواب و رویای خودخواسته، خویش را در آغوش آقا می‌دیدم‌ که می‌گریم و بغض چندماهه می‌گشایم! صبح یک‌شنبه، باران عالم و آدم را طراوت و زیبایی بخشده بود که مسعود که آمد دنبالم، نیم ساعت قبل از اذان ظهر وارد اتاقی شدیم که قرار بود آقا بیاید. (درست ۲۶ سال پیش، در همین اتاق، غروب بعد عیدفطر، در جمعی شش-هفت نفره، نماز مغرب‌وعشا را به امامت آقا خواندیم و نشستیم ساعتی به گفت‌وگو با آقا و لذت دنیا و آخرت بردن!) جمعی شاید حدود صدنفر که خانواده‌هایی هم بودند، صفوف نماز را تشکیل دادند که چندین بچه کوچک، شاد و بی‌توجه به همه،‌ میان صفوف می‌دوبدند و محافظین برایشان بیسکوئیت و سرگرمی می‌آوردند. اذان که دادند، آقا تشریف آوردند و نماز به امامت ایشان اقامه شد.‌ همه‌ش با خودم می‌گفتم: - حتما الان امروز که تشییع سیدعزیز است، آقا مثل من، بدجوری حالش گرفته است، خسته است و عزادار. نماز که به پایان رسید، برخلاف تصور من، آقا صحبت نکرد و آمد به حال‌واحوال با حاضرین. به ما که رسید، با تبسمی زیبا با مسعود صحبت کرد که مسعود درباره کتاب‌های اخیرش که منتظر انتشار هستند، صحبت کرد که آقا فرمودند نمونه‌هایی را که فرستادی، دیدم. آقا، نگاهی محبت‌آمیز به من انداخت ‌و با لبخندی زیبا فرمود: - باز که چاق شدی ... و زدیم زیر خنده. مانده‌ام با این شکم ورقُلُمبیده چی‌کار کنم. کاشکی می‌شد قبل از دیدار، پیچ‌هایش را باز کنم و گوشه‌ای پنهان کنم‌ که هربار مورد لطف آقا قرار نگیرد و شرمنده‌ نشوم! رو در رو که شدم با آقا،‌ چشم درچشم، نگاه انداختیم و خندیدیم. وقتی فرمودند: - شما چطورید؟ چیکار می‌کنید؟ همان اول، کتاب "راز احمد" آخرین سفر بی‌بازگشت حاج احمد متوسلیان، چاپ نشر یازهرا (س) را به آقا هدیه دادم، توضیح کوتاهی دادم و خواستم تورق کنند. سر دلم باز شد. بغضم داشت می‌ترکید. شروع کردم به نالیدن: - آقا، خسته‌ام، حالم خوب نیست، دارم کم‌ میارم ... آقا چشمانش را در نگاهم دوخت و با تعجب گفت: - چیزی نشده که، شما دیگه چرا کم میارید، خبری نیست، الحمدلله همه چیز خوب است ... نالیدم: آقا، سید رفت، بغض دارم، دعا کنید خدا این‌ آرامش قلب شما را به من هم بدهد ... - همه چیز خوبه و همه ‌کارها به روال خودش دارد پیش می‌رود. امیدت به خدا باشد ... می‌خندید و می‌خندیدم. وقتی از امید گفت، قربانش رفتم ‌و ناخواسته می‌گفتم: ای جانم ... جانم ... خدا همین امید و اطمینان قلبی شما را‌ به من هم عطا کند ... واقعا از آرامش و اطمینان قلبی ایشان، همه ناامیدی و خستگی‌ام به یکباره فرو ریخت و بر فنا رفت و همه آن اطمینان قلب که همواره از خدا طلب می‌کردم،‌ همچون‌خورشیدی بر قلبم تابیدن گرفت و آرامم کرد. دقیقا دنبال همین بودم که امروز با یاد سیدعزیز که بر دوش آزادگان جهان بدرقه شد تا آغوش خدا، بر دستان حضرت آقا بوسه زدم و خدا را شکر کردم‌ که این ‌نعمت الهی بر سرمان‌ می‌تابد. یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ | 🇮🇷eitaa.com/ghadir_ch