#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت شصتم
✳️ گفتوگویی صریح و قاطع با طلحه و زبیر
🔻[ شبی در بیتالمال مشغول حسابرسی اموال بودم که طلحه و زبیر وارد شدند. آنها برای کاری شخصی به آنجا آمده بودند؛ از اینرو چراغ بیتالمال را خاموش کردم و دستور دادم چراغی از منزل شخصی آوردند. آنها دلیل این کار را پرسیدند. گفتم: ]
🔻روغن این چراغ به بیتالمال متعلق است و شایسته نیست که در پرتو نور آن با شما به گفتوگو[ های شخصی] بنشینم!
[ طلحه و زبیر شروع به صحبت کردند و گفتند: ای امیرالمومنین! از اوضاع و احوال روزگار اطلاع داری و میدانی که ما در چه تنگناها و سختیهای قرار داریم. آمدهایم تا چیزی در اختیار ما بگذاری تا به وضع خود سر و سامانی دهیم و بخشی از مشکلاتمان را برطرف کنیم. به آن دو پیشنهاد کردم: ]
🔻از امکاناتی که در "ینبع " دارم خبر دارید. اگر میخواهید، بنویسم که هر مقدار از اموال آنجا مقدور بود، در اختیار شما بگذارند.
[ آنها جواب دادند: ما به اموال تو در ینبع نیازی نداریم. گفتم: ]
پس چه باید بکنم؟
[ طلحه و زبیر گفتند: از بیتالمال به اندازهای که زندگی ما بگذرد، به ما پرداخت کن. با تعجب به آن دو گفتم: ]
🔻سبحان الله! من چه اختیاری در بیتالمال دارم؟! این اموال متعلق به مسلمانان است و من مسؤول و امین آنها در نگهداری و توزیع صحیح آن هستم. اگر میپذیرید، من بالای منبر میروم و درخواست شما را با مسلمانان در میان میگذارم، اگر آنها اجازه دادند، تقاضای شما را میپذیرم؛ اما خود من شخصاً چنین اجازهای ندارم که مطابق خواست شما، در بیتالمال تصرف کنم. این اموال به همه مسلمانان تعلق دارد، چه آنها که حاضر و شاهد هستند و چه کسانی که حضور ندارند و غایباند. من از پذیرش درخواست شما معذورم و شما می توانید هر راهی که میخواهید، انتخاب کنید.
🔻[ گفتند: ما انتظار نداریم که شما از مسلمانان برای کمک به ما اجازه بگیری و اگر هم با مسلمانان در میان بگذاری، آنها اجازه چنین کاری نخواهند داد. گفتم: ]
پس من چه باید بکنم؟
🔻گفتند: شنیدیم آنچه باید می شنیدیم. آنها رفتند و فردی که در بیرون بود، شنیده بود که آن دو میگفتند: به خدا سوگند، بیعت ما با علی بیعت با دل نبود. ما فقط با زبانهایمان با او بیعت کردهایم.
🔻وقتی این سخن را برای من نقل کرد این آیه را تلاوت کردم:
" إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُاللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا؛
کسانی که با تو بیعت میکنند با خدا بیعت مینمایند و دست خدا بالای دست آنهاست. پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است و آن کس که به عهدی که با خدا بسته وفا کند، به زودی پاداش عظیمی به او خواهد داد ".
📚منابع:
۱. مناقب آل ابی طالب، ج۲،ص۱۱۰
۲. قرآن کریم، سوره فتح، آیه ۱۰
۳. الجمل، ص۱۶۴
۴. تذکرة الخواص،ص۵۹
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
دوستان بزرگوار 📢📢📢📢
به جهت اثر گذاری بیشتر حدیث
هر حدیث سه روز متوالی تکرار خواهد شد
✅شرح حکمت سی و یکم نهج البلاغه
ارکان ایمان ،کفر ،شک
💧💧💧💧
از آنجایی که آیه بسیار طولانی است ،فقط شرح آن در چند قسمت ذکر میشود.
شرح :
ز امير المؤمنين معنى ايمان را پرسيدند، فرمود: ايمان را چهار پايه است: شكيبايى و يقين و عدل و جهاد.
شكيبايى را نيز چهار شعبه است: شوق و ترس و پارسايى و انتظار.
پس، هر كه در او شوق بهشت باشد، بايد كه از شهوات دورى جويد و هر كه از آتش دوزخ ترسد، بايد كه از محرمات اجتناب كند، و هر كه در دنيا پارسايى گزيند، تحمل مصيبتها بر وى آسان شود و هر كه در انتظار مرگ باشد، به كارهاى نيك شتاب كند.
و يقين را چهار شعبه است: بينايى هوشمندانه و دريافت از روى حكمت و پند گرفتن از چيزهاى عبرت آميز و رفتن به روش پيشينيان.
هر كه از روى هوشمندى نگرد، حكمت بر وى آشكار شود و هر كه از حكمت بر وى آشكار شود، آموخته است كه چگونه از حوادث عبرت گيرد و هر كه عبرت گرفتن را آموزد، گويى با گذشتگان در گذشته، زيسته است.
و عدالت را چهار شعبه است: فهمى كه به عمق چيزها رسد و علمى كه حقايق را دريابد و داورى كردنى نيكو و راسخ بودن در بردبارى. آنكه نيكو فهم كند به عمق دانايى رسد و هر كه به عمق دانايى رسد، از آبشخور احكام دين سيراب بيرون آيد و هر كه بردبارى را شعار خود سازد، در كارها تقصير ننمايد و در ميان مردم، ستوده زيست كند.
جهاد را نيز چهار شعبه است: امر به معروف و نهى از منكر و پيكار در راه دين و دشمنى با فاسقان.
پس، هر كه امر به معروف كند، مؤمنان را پشتيبانى نيكوست و هر كه نهى از منكر نمايد، بينى منافقان را بر خاك ماليده و هر كه در راه خدا پيكار كند، آنچه را بر عهده داشته به جاى آورده و هر كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشمگين شود، خدا را در روز جزا خشنود ساخته است.
كفر را چهار پايه است: كنجكاوى بيهوده و خصومت كردن و انحراف از حق و دشمنى ورزيدن.
كسى كه در كارها بيهوده كنجكاوى كند، به حق نرسد. هر كه به سبب نادانى به خصومت پردازد، همواره ديده اش از ديدن حق نابينا باشد و هر كه از حق منحرف گردد، نيكى را بدى انگارد و بدى را نيكى پندارد و به باده گمراهى مست شود و هر كه دشمنى ورزد، راههايش ناهموار و پر وحشت گردد و كارش دشوار شود و راه بيرون شدن بر او بسته ماند.
شك را نيز چهار شعبه است: جدال بيهوده و هول و هراس و دودلى و تسليم.
هر كه جدال را عادت خود سازد شبش به روز بدل نگردد و هر كه از كارهايى كه در پيش دارد بترسد، واپس ماند و به مقصود نرسد و هر كه به ترديد و دودلى گرفتار آيد، پس سپر سمهاى شياطين شود و هر كه به تباهى دنيا و آخرت تن در دهد، هم در دنيا هلاك شود و هم در آخرت.
سید رضى گويد: پس از اين كلامى است، كه ما از ذكر آن خوددارى كرديم از بيم به درازكشيدن سخن و خارج بودنش از موضوع ما.
ادامه دارد....
به ما بپیوندید🌷🌷🌷
--‐----------🍃-----------
@ghadirtazohoor
-----🍃-------------------
https://chat.whatsapp.com/HvZlGQ3qAp1KUIuwEnAO9P