تحلیلی بر عمق، پیچیدگی و بحران در سوریه
آنچه در ده روز گذشته در سوریه رخ داده به اندازهی بحران 2009 تا 2013 پیچیده و به میزان جنگ 2013 تا 2017 جدی و حیاتی است.
طرف مقابل با سلاح غربی، آموزش اوکراینی، اطلاعات ترکیهای، جنگ شناختی اماراتی و پول گروه قدرتمندی از کشورها به صف شده تا اینبار کار را برای دولت اسد تمام کند.
سقوط پیدرپی شهرها در عرض ده روز هم نشان از آن دارد که این هدف چندان دور از دسترس نیست، به ویژه با سقوط حماه به عنوان شهری که دروازه حمص و خط ساحلی سوریه است. جالب اینکه نقاطی در این ده روز سقوط کرده که در کل ده سال آغازین جنگ سقوط نکرده بود.
جبهه النصره نیز با چهرهای کاملا مدنی به میدان آمده؛ اولین کار آنها پس از فتح حلب، ترمیم شبکه برق این شهر برای بهبود خدمات رسانی بوده است. آنها در سه سال گذشته توانسته بودند ادلب را به منطقهای نمونه از لحاظ خدمات اجتماعی تبدیل کنند. درحالیکه این شهر برق 24ساعته داشت، حلب کمتر از 4 ساعت برق روزانه را ذیل دولت مرکزی به مردم ارائه میداد. اینها علاوه بر جنگیدن با اسلحه و پهبادهای غربی، به سبک همانها برای شبکه اجتماعی، طرحریزی میکنند و مردم را به خود جذب مینمایند. لذا وجه اجتماعی ماجرا بسیار پیچیده و عمیق است.
حالا مشخص میشود که چرا خبر پیشنهاد امارات درباره پیشنهاد ساخت سوریه منتشر و توزیع شد. طرف عربی- غربی میخواست مردم سوریه را در میانهی دو انتخاب ایران و جبهه مقاومت یا غرب به عاملیت امارات بگذارد.
با تصویرسازی از ایرانِ در تحریم و دوبی پیشرفته در شبکه اجتماعی هم مشخص بود که دل عامه به کدام طرف جذب میشود. ولو در واقعیت قطعی باشد که امارات اساسا در سوریه سرمایهگذاری خاصی نمیکند چراکه سوریه خارج از مدار ژئوپولتیک محور اماراتی است.
احتمالا علت اینکه بخشی از ارتش سوریه چندان جدی نمیجنگد هم همین موارد اجتماعی، رسانهای و برخی موضوعات اقتصادی باشد. تصویر ذهنی برای برخی از آنان این است که دارند برای ایران میجنگند درحالیکه کشورشان فرصتهای بهتری میتواند داشته باشد.
وضعیت روی زمین هم بسیار وخیم است. احتمالا به زودی وضعیت جبهه درعا هم روشن خواهد شد. پس از آن، جنگ هستههای مخفی در دمشق و نقاط دیگر برای فتح شهری شروع میشود و بحرانی بسیار عمیق پیشروی ما خواهد بود.
برخی ابزارهای جبهه مقاومت برای کمک به سوریه نیز دیگر در دسترس نیست یا به شدت تضعیف شده و دولت مرکزی در این زمینه با مشکلات جدی لجستیک و نیروی رزمی مواجه خواهد بود.
دورنمای فعلی واقعا خطرناک و حساس است. باید با توکل بر خدا و تدبیر به سراغ این جریان خطرناک رفت و از برخی اتفاقات یک سال و نیم اخیر درس گرفت.
برای درک بهتر اوضاع سوریه، توصیه میکنم این متن را بخوانید:
بافت مذهبی جمعیت سوریه به این شرح است:
74 درصد اهل سنت، 13 درصد علوی نُصَیریه،
2 درصد شیعه امامی و اسماعیلی، 3 درصد دروزی،7 درصد مسیحی و 1 درصد یهودی و ایزدی هستند.
اهلسنت در سوریه با سایر کشورهایی مثل عربستان و مصر متفاوت است.
اهل سنت سوریه به دو بخش است:
اکثریت: اموی
اقلیت: شافعی (کُرد)
دمشق، مهد تفکر عثمانی اموی است و سالها مرکز حکومت معاویه و بنی امیه بوده است. برای همین اهل سنت سوریه با ریشه اموی و بصورت صدها گروهک رشد کرده است.
تفاوتشان با سایر اهل سنت عربستان و مصر این است که علی را اصلا جز خلیفه چهارم نمی دانند، معتقدند خلفا به این ترتیب است: ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، یزید و.... و نسبت به اهل بیت و بنی هاشم بغض و کینه دارند. بخاطر همین اغلب اهل سنت سوریه، ناصبی هستند.
علوی نصیریه که خاندان اسد و بشار اسد رییس جمهور سوریه از آن هستند فرقه تاریخی غالی هستند که در زمان امام عسکری، شخصی به نام محمد نمیری است که از اصحاب امام حسن عسگری معرفی شده و بعد از شهادت ایشان مدعی وکالت و نیابت از امام زمان شد. ولی به دلیل ابراز عقاید الحادی چون تناسخ و غلوآمیز با نامه امام حسن عسگری رسوا شد. سپس ادعا نمود که او فرستاده خداوند است و از جانب امام هادی فرستاده شده است و منکر امامت امام حسن و امام زمان شد و بعد از این مدعی ربوبیت شد و به اباحهگری روی آورد.
بعد از نمیری، حسین بن حمدان خصیبی (صاحب کتاب هدایه الکبری) است که این فرقه را سازماندهی کرد و قبرش در حلب است که در سال 91 توسط ارتش آزاد سوریه تخریب شد.
تفکر نصیریه ، مخلوط شیعه و مسیحیت و ایران پیش از اسلام است معتقدند که خدا ذات یگانهای است مرکب از سه اصل جداناپذیر بنامهای: «معنی»، «اسم»، «باب».
این سه گانگی به نوبت در انبیا متجلی شده است و آخرین تجسم با ظهور اسلام مصادف شده و آن ذات یگانه در تثلیث در وجود علی، محمد و سلمان فارسی تجسم یافت. بدین سبب تثلیث مزبور را با حروف عمس (ع - م - س) معرفی مینمودند که اشاره به حروف اول سه اسم علی، محمد و سلمان است.
اعمال و مناسک نصیریه این موارد است:
1. نماز در پنج نوبت به جا میآورند که در تعداد رکعات با هم تفاوت دارند در حالی که سجده ندارد اما کاری شبیه رکوع در آن وجود دارد.
2. نماز جمعه ندارند و وضوء و تحصیل طهارت برای رفع جنابت قبل از نماز ندارند.
3. مسجد نداشته بلکه نمازهایشان را در خانه انجام میدهند و به همراه نماز اعمال خرافی نیز انجام میدهند.
4. حج را قبول ندارند بلکه رفتن به حج را کفر و عبادت بت میپندارند.
5. زکات را قبول نداشته و خمس اموال خود را به مشایخ و روساء فرقه تحویل میدهند.
6. روزه نزد ایشان دوری جستن از زنان در طول ماه رمضان است.
7. نسبت به صحابه بغض دارند و ابوبکر و عمر و عثمان را لعنت میکنند و آنها را جز محرمات الهی می دانند.
8. این فرقه معتقد به اسرار باطنی برای عقاید است و خودشان را عالم به اسرار نهان میپندارند.
9. اعتقاد دارند که امام حسین در روز عاشورا، کشته نشده بلکه مانند مسیح، کسی شبیه امام حسین مشبه شد و بجای امام حسین کشته شد و امام حسین به آسمان رفت!
اهل سنت سوریه که غالبشان اموی هستند، بشار اسد و خاندان اسد که حکومت را به دست دارند، را از لحاظ اعتقادی و سیاسی مهدور الدم می دانند و معتقدند که حرمهایی مانند حرم زینب باید نابود شود و حق حاکمیت بر سرزمین سوری باید از آن اکثریت (اهل سنت) باشد، نه از اقلیت 13 درصدی (علوی).
معتقدند که خاندان اسد، حق 75 درصدی مردم سوریه را مصادره کرده است و هر طوری شده باید این خاندان حذف شوند!
اینکه می بینید مردم عربی از جمله فلسطینی ها از حمله به حلب اظهار خوشحالی می کنند، از این منظر عقیدتی و سیاسی ببینید که خاندان اسد، کافر هستند و علی اللهی هستند!
اهل سنت اموی سوریه، در گذشته توسط امپراطوری عثمانی و حالا توسط ترکیه پشتیبانی می شوند و اهل سنت شافعی کرد هم مخالف ترکیه هستند.
طبیعی است که خاندان اسد با این پشینیه تاریخی و مذهبی، با حکومت های عربی متفاوت باشد، به انقلاب اسلامی ایران بخاطر شیعه بودن احساس نزدیکی کند و در دوران جنگ هشت ساله عراق بر ایران، در کنار ایران باشد و دشمن اسرائیل باشند و جامعه عربی و حکومت های عربی از حکومت بشار اسد دلخوشی نداشته باشند
آیا سیاست ایران در مورد سوریه تغییر کرده است؟
1️⃣ بیتردید مقصر اول اتفاقات اخیر سوریه را باید ارتش فاسد و ناکارآمد این کشور دانست که البته چندان هم موضوع عجیبی نیست. رزمندگان مدافع حرم خاطرات تلخی از ارتش بعثی سوریه در دوران مبارزه با تروریستها دارند. از تسلیم خطوط به تروریستها تا نفوذ عناصر جاسوس و حتی فساد اخلاقی و اعتقادی. طبیعی است که چنین ارتشی در برابر یک نیروی تکفیری که با عقیده ولو غلط در حال جنگ و قتال است نمیتواند کاری از پیش ببرد و دلیل اصلی عقبنشینیهای مکرر ارتش عربی سوریه از حلب و حماه و ... همین است. این که میبینیم بشار اسد دستور افزایش 50 درصدی حقوق ارتش را میدهد در واقع تلاشی برای تکان دادن این نظامیان است و ناگفته پیداست که این مشوقهای مالی هم موفق نخواهد بود.
البته معدودی از فرماندهان و نیروهای با غیرت ملی مثل ژنرال سهیل حسن را باید از این کلیت استثنا کرد.
2️⃣ ایران و جبهه مقاومت در این ماجرا به هیچ وجه غافلگیر نشدند. برآوردهای اطلاعاتی از سه ماه پیش کاملا گویای این بود که تروریستهای مستقر در ادلب در حال آمادگی برای حمله هستند. قبل از آن هم میدانستیم که به تعهدات ترکیه در سوچی و آستانه نمیتوان تکیه کرد و اردوغان ابایی از هزینه کردن تکفیریها برای مقاصد خود ندارد. اما مشکل اینجاست که در سوریه تصمیمگیری نهایی با ایران نیست. لذا خطای محاسباتی دولت سوریه در بیتوجهی به هشدارهای ایران را باید در نظر گرفت.
3️⃣ قدری ریشهای تر باید به موضوع نگاه کرد: ترکیب جمعیتی سوریه حدود 75 درصد سنی، 10 درصد مسیحی و تنها 13 درصد شیعه علوی و اسماعیلی است. تمامیتخواهی و دیکتاتوری حزب بعث بشار در راه ندادن اهل سنت در ساختار حکومتی از یک طرف و فساد گسترده در بین علویهای حاکم از طرف دیگر، زمینه اصلی بحران 2011 و نیز اتفاقات فعلی است. (البته بالا کشیدن علویان در دوره حافظ اسد دلایل دیگری داشت که فعلا مجال توضیح این موضوع نیست) اما در جامعهای با اکثریت سنی که از دیرباز با اسلام اموی و ضدشیعی خو گرفتهاند و ترکیب فعلی صحنه، بزرگترین انگیزهها را در اختیار عناصر تکفیری قرار میدهد تا بر روی گسلهای موجود بحرانآفرینی کنند. ایران با فهم صحیح از این مسئله به خوبی میدانست که پاکسازی سوریه و حتی شاید بتوان گفت آزادسازی ادلب پایان کار نخواهد بود و باید تغییرات ریشهای در دستور کار قرار گیرد وگرنه هر لحظه امکان بازگشت معکوس وجود دارد.
4️⃣ شهید سلیمانی بعد از آزادسازی بخش اعظم خاک سوریه از عناصر تکفیری، پیشنهاد ایجاد اصلاحات در ساختار حاکمیت را به بشار اسد داد و خود نیز با مذاکره با عناصر میانهرو سنی تلاش کرد تا وضعیت صحنه را به شکل معتدلتری در آورد و توفیقاتی هم در این زمینه کسب کرد ولی متاسفانه برخورد حکومت سوریه (و البته بعضی دولتها در ایران) با این وضعیت را باید فرصتسوزی بزرگ نامید. نتیجه این شد که ما فرصت بهرهبرداری از پیروزیهای میدانی را از دست دادیم و کشورهایی مثل امارات و ترکیه در خلاء حضور ما میداندار شدند.
5️⃣ قطعا رژیم صهیونیستی، آمریکا و ترکیه –هر کدام به دلایل و نیاتی- در فتنه فعلی ایفای نقش میکنند ولی تجربه نشان داده ما از اشتباهات جبهه خودی بیش از تحرکات دشمن باید واهمه داشته باشیم. یک نمونه روشن آن موج مشکوک افغانستیزی در یکی دو سال اخیر خصوصا بعد از روی کار آمدن طالبان است که هدف آن انشقاق بین صفوف رزمندگان فاطمیون و جبهه مقاومت بود. در زمان جنگ تحمیلی خودمان وقتی که وزیر سپاه از حافظ اسد درخواست موشک کرد او بسیار ناراحت شد و بعد از مرخص کردن اطرافیان خود گفت: «مگر شما نمیدانید سوریه پر از جاسوس است چرا این درخواستها را علنی مطرح میکنید؟» البته مسئله «تجارت اطلاعات» به درجاتی دیگر در لبنان و حتی اسرائیل هم وجود دارد.
6️⃣ چرا ایران در فتنه جدید سوریه حضور سریع میدانی پیدا نکرد؟
باید حکومت سوریه به این درک برسد که قرار نیست تاوان ندانمکاریهای آنها را ایران و رزمندگان جبهه مقاومت پرداخت کنند. موضعگیری فالح الفیاض و حشدالشعبی عراق در مورد عدم مداخله حداکثری در سوریه را باید در این چهارچوب دانست. البته حرکتهای ایذایی نیروهای آمریکایی در منطقه نیز تا حدی بر سرعت عمل ایران تاثیر گذاشته است.
7️⃣ در کل اما جای نگرانی جدی نیست؛ چراکه به لحاظ میدانی و نظامی، هر منطقهای که به سرعت فتح شود به سرعت نیز قابل بازپسگیری است؛ ضمن اینکه که تحرکات عناصر تحریر الشام (النصره سابق) در این مدت به صورت پیشرویهای سریع ولی بدون تثبیت خطوط دفاعی بوده است.
8️⃣ چرا جای نگرانی جدی نیست؟ هلیبرد نیروهای لشکر 25 سوریه و نیروهای واگنر روسی در ارتفاعات مشرف به حماه و غرب حلب نشاندهنده سست بودن عقبه تکفیریهاست؛ این یعنی فرصت برای جبران این اتفاقات هست ولی سوریه باید در این زمینه نصایح و توصیههای ایران را زودتر بپذیرد. درست است که سوریه برای ما پل ارتباطی با حزب الله است ولی این موضوع نباید در تصمیمات داخلی حزب بعث سوریه اشتباه محاسباتی ایجاد کند.
9️⃣ متاسفانه فضای رسانه داخل کشور یا مشغول تحلیلهای آخرالزمانی است!
که طبق آنان اساسا باید اجازه دهیم سوریه سقوط و سفیانی ظهور کند!
که طرح این موضوعات غیر قطعی و انحرافی به شدت حاج قاسم سلیمانی عزیز را آزار میداد،یا همه چیز را به منازعه ایران و رژیم صهونیستی خلاصه میکنند و روی هر واقعه و اتفاقی سریعا برچسب «عقبنشینی غیرتاکتیکی و عذاب الهی(!)» میزنند.
متاسفانه بعضیها به دنبال سادهترین و بسیط ترین تحلیل هستند نه دقیقترین تحلیل.
خناسی رسانههای معاند و غربگرایان داخلی نیز جای خود دارد.
اما باید بدانیم که صحنه سوریه پیچیده و ذوابعاد است و باید در تصمیمگیری دقیق بود.
🔟 اکنون وقت آیه یأس خواندن و تحلیلهای صد من یک غاز صادر کردن بدون اطلاعات دقیق و گمانه زنی های بدون تخصص نیست.
(متاسفانه سرعت پیشروی تکفیری های سوریه در ایتا و تلگرام بسیار بیشتر از سرعت پیشروی آنها در میدان است)
علاوه بر اینکه نه میتوان با هر کجروی سوریها کنار آمد و نه میتوان بالکل رهایشان کرد.
تردید نکنید که ایران و رهبر تیزهوش و با فراست آن و نیز کلیت جبهه مقاومت صحنه را کاملا تحت نظر و اشراف دارند.
برای آرامش بیشتر فقط کافیست روند مدیریت رهبر انقلاب را در بحران های داخلی و منطقه ای بیشتر مطالعه کنیم و از تحلیل های کانال هایی که رهبر انقلاب را در امور نظامی هیچکاره و دست بسته جلوه میدهند و مجموعه نظام را به تعلّل متهم میکنند، فاصله بگیریم.
این منطقه، منطقه ماست و آن همه در ابعاد گوناگون هزینه نکردیم که امروز به سادگی واگذارش کنیم.
تردیدی نیست که سیاست ایران در مورد سوریه و حزب الله هیچ تغییری نکرده است.
در روزهای آینده ایران نشان خواهد داد که ارادهاش در حفظ محور مقاومت چقدر جدی است.
پیام جلسه سه جانبه امروز میان وزیران خارجه ایران، عراق و سوریه، سه پیام اصلی بود:
پیام اول، حمایت از دولت و ملت سوریه در مبارزه با گروههای تروریستی تکفیری است که بدون تردید در یک توطئه آمریکایی صهیونیستی این حملات را انجام می دهند، اگر کسی نقش صهیونیست ها در طراحی این توطئه را نادیده بگیرد حتما اشتباه کرده است.
گروههای تروریستی تکفیری که توسط سازمان ملل به عنوان تروریستی شناسایی شده اند مانند «تحریرالشام»، حملاتی را علیه مردم سوریه انجام داده اند که ملت و دولت و ارتش سوریه در حال مقابله با آنها هستند و ما حمایت خود را از دولت و ملت و ارتش سوریه اعلام کرده و جمهوری اسلامی ایران همیشه از سوریه حمایت کرده و همچنان با تمام قوا حمایت خواهد کرد .
پیام دوم، اینکه تهدیدهای تروریسم علیه سوریه تنها به سوریه محدود نخواهد بود و تهدیدی علیه تمام منطقه است. اگر سوریه مامن تروریستها شود با بازگشت داعش و دیگر گروههای تروریستی، تهدید آنها تنها به سوریه و کشورهای همسایه محدود نخواهد شد و به کشورهای دیگر تسری پیدا خواهد کرد.
تروریسم مرز نمی شناسد و برای مقابله با تروریسم نباید به مرزها اکتفا کرد، باید با تروریستها در نطفه آنها مقابله کرد. اگر ما بخواهیم از امنیت خود محافظت کنیم باید از امنیت کشورهای همسایه خود حمایت کنیم.
پیام سوم، اینکه نباید مبارزه با تروریسم مورد تبعیض قرار گیرد، گروههای تحریرالشام و جبهه «النصره» و بقیه گروههای تروریستی که در سوریه مشغول جنگ با دولت سوریه هستند، توسط سازمان ملل به عنوان تروریست شناسایی شده اند، بنابراین، مقابله با تروریسم وظیفه بین المللی است و ائتلاف بین المللی نباید در این زمینه تبعیض قائل شود.
ما تروریست خوب و بد نداریم و با همه تروریستها باید مقابله شود. لیست تروریسم توسط سازمان ملل مشخص شده، کشورهایی که در برابر این حرکت وسیع گروههای تروریستی در سوریه ساکت مانده و حتی حمایت می کنند مسئول هستند و باید پاسخگو باشند که چرا هر جا به نفعشان است از تروریسم حمایت می کنند و دست تروریستها را باز می گذارند.
کانالها و شبکههای اجتماعی، پر شده از انواع تحلیلها و گمانه زنی ها و مطالبه گریها و بعضا هم بی تفاوتیها و گاهی یقه گیریهای سیاسی و بدتر از همه کج فکرانی معترض و متهم کردن مقام معظم رهبری و مجموعه نیروهای مسلح و...به سکوت در تحولات منطقه!!!
اینکه پیگیرِ وقایع و حوادث منطقه و نگران از جنگ در نزدیک(مرزهای خود و یا داخل مرزها) با سقوط سوریه و لبنان و فلسطین باشیم و تحلیلهای مرتبط نمایم، قطعا نشانهی خوبی از فهم و مهمتر دغدغه مردم ما است.
اما فراموش نکنیم در کنار این دغدغه ها بایستی مخلص ترین آدمها در ایمان به تدبیر ولی فقیه باشیم و هم چنین کمک مالی برای شیعیان بیدفاع سوریه و مردم بیپناهِ غزه و لبنان را در برنامه داشته و مهمتر توسل و دعای ویژه برای پیروزی آنها کنیم ودر کنار این توسل ها ،بعنوان سربازان پا به کار ولایت، سازماندهی های خودرا تکمیل و در حالت آماده باش و البته هوشیار به وقایع داخلی و خارجی و گوش به لبان حضرت آقا باشیم.
اتفاقات سوریه، پیچیدهترین صحنه های جهان و بنظر من، پیش جنگ جهانی سوم به طرفیت غرب به سردمداری آمریکا و اسرائیل و ترکیه و در طرف مقابل ایران بعنوان قطب تاثیر گذار منطقه و محور جنگ چابک ،همراه با روسیه و چند کشور محورمقاومت می باشد و زمین جنگ مذکور منطقهی حساس سوریه و لبنان و غزه و یمن است و برندهی این جنگ ، تعیین کننده تحولات منطقهی خاورمیانه و پیش جنگ جهانی سوم خواهد بود و امیدوارم با فضایی که رصد می کنم ایران اسلامی با همدلی و اقتدار رهبری و مردم،برندهی این میدان که پای آن خونهای ارزشمندی تقدیم کردیم ،باشد.
لذا اینگونه نیست که بتوان بدون شناخت اتاق جنگ و مرکز فرماندهی، به این سادگی تحلیل جامع و قطعی در این تحولات کرده و کسی را محکوم به کم کاری یا خیانت کنیم،در این صحنهی حساس اتاق جنگ و فکر اطلاعاتی و امنیتی و سیاسی بزرگی می خواهد تا با حداقل خسارات، بالاترین دستاوردها را حاصل کند که فرماندهی این اتاق عالم بلا شک در این حوزه،مقام معظم رهبری است.
ازسوی دیگر ما با یک قولی جهانی بنام مجازی و رسانه روبرو هستیم که ذهن مردم و حتی صحنه میدان را به لحاظ جنگ روانی در برزخی از حقایق و شایعات محصور کرده و تاسف بارتر اینکه، جماعتی نادان ، متحجر و تندرو،کج فهم و... واقعیتِهای صحنه و احتمالا تدابیر عاقلانه پس پرده را ندیده و یا نمی فهمند و به حساب تعلل حاکمیت در پاسخ به رژیم جعلیِ صهیونیستی تفسیر می کنند!!
در این غبار فتنهی داخلی و خارجی، باید صرفا نگاهمان به لبان و اشارات رهبری معظم باشد و اسیر این هیجانات و جنگ رسانه ای نشویم و با بصیرت و البته تیز هوشی، نسبت به تدابیر حاکمیت در تنبیه رژیم جعلیِ صهیونیستی و مدیریت صحنهی جنگ معتمد باشیم.
برخی تحلیلگران خوش باور می گویند نگران نباشید بدون بشار اسد هم می شود کار کرد!
این آقایان با خوشخیالی می گویند که می رویم و با سوریه بدون بشار اسد، سوریه مطیع ترکیه، سوریه با دولت تکفیری روابط راهبردی برقرار می کنیم و جولانی مصاحبه کرده و منافع ایران را تأمین می کند و او چنین گفته و چنان!
این خوشخیالی است؛ خوش خیالی از جنس همان خوشخیالی برخی مقامات جمهوری اسلامی که می گفتند می شود با مذاکره و نشست و برخاست و لبخند با آمریکایی ها، مشکلات را حل کرد! متوجه عمق مسئله نیستند.
تکفیری های سوریه مطیع دولت ترکیه هستند و کاملاً هماهنگ و ذیل چتر حمایتی آمریکا و اسرائیل! اینکه آتش بس لبنان اسرائیل برقرار شود و فردای آن، تکفیری ها به خط پشتیبان لجستیکی اسرائیل بزنند یعنی چه؟!
ترکیه دو دهه در آذربایجان سرمایه گذاری کرده و دولتی همسو با خود را در آذربایجان روی کار آورده که امروز موی دماغ ایران است و چندین حمله تروریستی و حملات امنیتی اطلاعاتی از خاک این کشور علیه ایران صورت گرفته است.
با سقوط سوریه، نفوذ ایران بیخ گوش اسرائیل نیز قطع می شود و تسلیحات راهبردی ایران یا باید از سوریه خارج شود یا هم به دست تکفیری ها می افتد و تکفیری ها به تسلیحات موشکی و غیره نیز مسلح می شوند!
البته برخی جریانات سیاسی - مثل اصلاح طلبان از اواخر دهه 70 رسماً به بوش نامه نوشتند که حاضرند از حزب الله لبنان و فلسطین حمایت نکنند؛ همین ها در سال 88 شعار «نه غزه نه لبنان» سر می دادند؛ سال قبل محمدجواد ظریف، رئیس جمهورِ سایه دولت پزشکیان رسماً اعلام کرد که مردم ایران از اینکه بجای فلسطین و لبنان بجنگند خسته شده اند! در حالیکه ایران هیچوقت به جای لبنان و فلسطین نجنگیده فقط در کنار آنها بوده و منظور اصلی ظریف هم همین است که ما از اینکه از لبنان و فلسطین و سوریه و عراق در برابر تکفیری ها و اسرائیل حمایت کنیم پشیمان و خسته ایم!
برخی فکر می کنند برخی مسئولین جمهوری اسلامی اگر در داخل کشور دچار سوءتدبیر و ناکارآمدی هستند اما در سیاست خارجه معصومند و عالی کار می کنند!!
نه عزیزان؛ همین ناکارآمدی داخلی در انفعال خارجی هم مؤثر است!!
سوریه اگر با تصمیمات و توافقات پشت پرده از جنس برجام هم سقوط کند، هیچ فشاری از روی ایران برداشته نمی شود و هیچ تحریمی رفع نمی شود! در عوض فشارها به ایران افزایش پیدا می کند و ما یکی از برگه های برنده خود در مقابله با آمریکا و اسرائیل را با انفعال از دست خواهیم داد!!
بیانیه مشترک قطر، عربستان سعودی، اردن، مصر، عراق، ایران، ترکیه و روسیه درباره سوریه:
بحران کنونی نشان دهنده یک تحول جدی برای امنیت منطقه ای و بین المللی است و برای توقف عملیات نظامی و حفاظت از غیرنظامیان به یک راه حل سیاسی نیاز است.
چرا سوریه سقوط کرد؟
فشارها و تنگنظریهای یک سال اخیر بشار اسد نسبت به جبهه مقاومت، تحت تأثیر شرایط تحمیلی امارات و عربستان سعودی که وعده حمایت مالی به سوریه داده بودند، باعث شد اسد با دست خود، دوستان واقعیاش را محدود کند و آنها را در موقعیتی دشوار قرار دهد.
این تصمیمات نادرست به شکلگیری وضعیتی انجامید که اکنون نظام سوریه را در آستانه بحرانی جدی قرار داده است.
از جمله عوامل تشدیدکننده این بحران میتوان به اجبار جبهه مقاومت به تخلیه اماکن استراتژیک، انحلال نیروهای دفاع وطنی - که بهعنوان یک نیروی مردمی با حمایت ایران شکل گرفته بود - و کاهش شدید نیروی انسانی محور مقاومت در سوریه اشاره کرد.
علاوه بر این، پذیرش دستورات تحمیلی تحت نظارت اسرائیل از سوی امارات و روسیه، همراه با وعده پرداختهای میلیارد دلاری، نقش مهمی در تضعیف موقعیت سوریه ایفا کرده است.
در کنار این موارد، عدم انجام اصلاحات سیاسی جدی و بیتوجهی به راهکارهای پیشنهادی ایران، بهویژه در حوزههای سیاسی و اجتماعی، مزید بر علت شده است.
همچنین، فروپاشی اقتصادی ناشی از تحریمهای شدید جهانی و ناتوانی دولت در برقراری گفتوگو با مردم و توجیه و همراه کردن آنها در تحمل این فشارهای سنگین، نظام سوریه را به نقطه بحرانی رسانده است.
ابو محمد الجولانی کیست؟
از ریاض تا جولان و از دمشق تا عراق، مسیر پر فراز و نشیب یکی از چهرههای جنجالی و تأثیرگذار در تحولات سوریه
از تأثیر حوادث ۱۱ سپتامبر تا نقشآفرینی در گروههای تروریستی القاعده و داعش و حضور در سوریه.
اونهایی باید نگران باشن که به ولایت، اعتقادی ندارن، چون بارشون سنگینه و نمیدونن تکلیفشون چیه!
تکلیف ما روشنه و بارمون سبک،
تکلیف ما تبعیت از رهبری هست و بس!
گفتن سکوت، سکوت میکنیم،
گفتن حرکت، حرکت میکنیم.
اگر نیت رضای الهی باشه راهش مشخصه،
اگر دنبال خواست دلمون باشیم کارمون سخت میشه.
الحمدلله رهبری حکیم و فرزانه داریم که اگر ولی فقیه ما هم نبودن باز شرط عقل بود از رهنمودهای خردمندانشون استفاده کنیم و چه عالی که خداوند منت گذاشت و این انسان حکیم ولی فقیه ما هستن و اطاعتشون واجب.
پس نه نگران باشید و نه ناامید،
این ناخدا بلده کجا لنگر بندازه و کی بادبان رو برافراشته کنه!
صد تا دار و دسته ظریف هم در برابر ناخدا هیچ اند.
ما باید یاد بگیریم چطور پشت سرشون حرکت کنیم.
شهیدحاج قاسم سلیمانی:
به زودی فتنه هایی پیش رو خواهید داشت که کل شهدا آرزوی حضور به جای شما را خواهند داشت!
آن روز من نیستم، ولی شما پشت آقا را خالی نکنید.
برخی اشتباهات دولت سوریه:
۱- عدم پاکسازی ادلب (بر مبنای مذاکرات روسیه-ترکیه) علیرغم اصرار محور مقاومت (به فرماندهی ایران) بر انجام آن.
۲- عدم ایجاد خطوط دفاعی در اطراف ادلب، علیرغم تاکید محور مقاومت
۳- عدم همراهی با محور مقاومت در حمله به جولان اشغالی، در میانه طوفان الاقصی و حتی ایجاد محدودیت
۴- تحت فشار گذاشتن نیروهای محور مقاومت برای خروج آنها از سوریه (با نزدیکی به امارات و عربستان و... با وسوسه دریافت مشارکت مالی آنها)
۵- عدم قبول فرماندهی محور مقاومت در ابتدای تهاجم تکفیریها (با تکیه و اعتماد به سایر همپیمانان)
چرا ایران در این دوره وارد سوریه نشد؟
زمانی که داعش در سوریه ظهور کرد و شرایط امنیتی برای سوریه سخت شد دولت این کشور طی روندی رسمی از ایران درخواست کمک کرد.
تحولات سریع سوریه در یک هفتۀ گذشته و مداخله نداشتن ایران در این تحولات مسئلهای است که باید در عوامل مختلف جستجو و تحلیل کرد.
تروریستها جهش ژنتیکی پیدا کردند و دست از خشونت برداشتند و ژست دیپلماتیک به خود گرفتند. مردم سوریه نیز دیگر به مانند قبل از ارتش سوریه در قبال تروریست ها حمایت نمیکردند.
ارتش سوریه نیز بهدلایل مختلف از جمله ضعفهای اعتقادی و اقتصادی دیگر مانند قبل انگیزه مقابلۀ در برابر تروریستها را نداشت.اما مهمترین تغییر در خود بشار اسد بود. آخرین دیدار اسد با رهبر انقلاب حاوی نکتۀ مهمی بود. رهبر انقلاب ۱۰ خرداد امسال تذکری به بشار دادند.
این تذکر ناشی از شناخت واقعی از صحنه بود. ایران پیش از آغاز جنگ در لبنان، بارها تذکرات لازم را درباره تقویت قوای تروریستها به اسد اعلام کرده و حتی پیشنهاد لازم را بهصورت رسمی به او داده بود اما به این تذکرات توجه نشد.
ادامۀ این روند تا آخرین ساعات سقوط اسد نیز ادامه داشت. حضور بالاترین رده مقامات ایرانی برای مذاکره با اسد نشاندهنده عزم جدی ایران برای تقویت اسد بود اما یک خطای راهبردی سبب شد بشار در سراشیبی سقوط قرار گیرد و آن همان تذکر رهبر انقلاب بود؛ اسد دلخوش به وعدههای جریان عربی و غربی منطقه شد.
ایران نیز زمانی که تمایل نداشتن اسد را برای حمایت میدانی دریافت کرد بنا را بر دخالت نکردن گذاشت اما تلاش خود را برای متقاعد کردن اسد تا آخرین لحظه ادامه داد اما اسد زمانی متوجه توخالی بودن وعدههای دشمنان خود شد که کار از کار گذشته بود.
ایران دو ماه پیش به اسد هشدار داد که HTS در حال آماده شدن برای انجام یک حرکت است، اما او این تهدید را رد کرد.
بنابراین وزیر خارجه ترکیه اطمینان داد که هیچ اتفاقی نخواهد افتاد که آشکارا دروغ بود.
پس از ورود HTS به غرب حلب، ایران انتظار داشت که اسد درخواست کمک نظامی کند و آماده بود تا این کار را انجام دهد - اما چنین درخواستی ارائه نشد.
پس از سقوط حلب، مشخص شد که اسد هیچ قصدی برای ماندن در قدرت ندارد، بنابراین ایران شروع به گفتگوهای دیپلماتیک با مخالفان کرد و خروج نیروهای ایرانی از سوریه را ترتیب داد.
ضمنا بشار اسد قصد کناره گیری کامل از سیاست دارد.
راه اندازی یک بیمارستان بین المللی تخصصی در حوزه چشم پزشکی در روسيه و آبخازیا و دبی و انجام فعالیتهای خیریه از برنامه های اعلامی اوست که در روزهای آینده رسما اعلام خواهد شد.
لینک کانال نهضت روشنگری (غفارعلیپور ) در پیام رسان های داخلی:
سروش
splus.ir/ghaffaralipour
ایتا
https://eitaa.com/ghaffaralipour
.
اسد، اردوغان را ناکام گذاشت!!!
بامداد امروز سرانجام پس از 11 روز پر خبر و حادثه، بدون آنکه ارتش سوریه بخواهد در برابر تروریستهای تکفیری ترکتبار مقاومت کند، با ترک کشور توسط بشار الاسد، تروریستهای القاعده وارد دمشق شدند تا سوریه که 14 سال پیش یکی از امنترین و زیباترین کشورهای منطقه بود، به ناامنترین و بدترین کشور منطقه تبدیل شود.
ورود تروریستها به دمشق نشان داد که یک همسایه بد، تا چه اندازه میتواند ویرانگر باشد؛ همسایههایی که اگر حواسمان نباشد هر خیانت و جنایتی از آنها سر میزند، از صدام گرفته تا اردوغان و سرکردههای برخی کشورکهای منطقهای در این دسته میگنجند.
باید در مورد سوریه و تحولات آن بسیار نوشت و ماجرای این کشور به این سرعت به پایان نخواهد رسید و ما در ابتدای بازی قدرت و جنگ و درگیری در سرزمین شام هستیم.
اسد با ترک سوریه و خالی کردن میدان به تروریستهای اردوغانی همه را کیش و مات کرد، حتی خود اردوغان را؛ شاید برای بسیاری این نکتهای عجیب و غیرقابل توجیه باشد، شاید برای گروهی دیگر این هم یک توجیه است!
اما اگر نگاهی به کنه ماجرا داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که اسد با خالی کردن کشور و دادن سوریه به دست عناصر تکفیری و تروریستی، نه تنها جامعه سوریه را با واقعیتی جدید (هر چند به صورت موقت) مواجه کرد، بلکه در عرصه جهانی نیز دنیا با یک واقعیت جدید روبهرو شده است.
در طول چند روز گذشته سران اخوانی حاکم بر ترکیه بارها گفتند که ما «دست دوستی به سمت اسد دراز کردیم، اما او آن را پس زد» و هر کسی که نداند و نفهمد، در این زمینه رئیس جمهور سابق سوریه را مقصر میداند!
اردوغان میدانست دارد چه میکند و اسد هم میدانست که باید چه کاری را انجام ندهد.
از دو سال پیش، با وساطت روسها و با هدایت سرویس امنیتی سوریه و وزارت دفاع این کشور و البته بدون اطلاع ایران، سوریها شروع کردند به برقراری تماس با دولت ترکیه؛ هر یک از طرفین شروطی برای مذاکره داشت و اهداف هر کدام هم متفاوت بود.
اسد به دنبال پایان جنگ و درگیری در سوریه و برقراری دوباره امنیت در سوریه بود و اردوغان نیز میخواست به هر شکل ممکن از بلایی که درست کرده، نجات پیدا کند.
برای اردوغان، تنها راه نجات این بود که با دولت سوریه به توافقی برسد که طی آن یک دولت ترکیبی (متشکل از تروریستهای که وابسته به ترکیه بودند) تشکیل شود و قانون اساسی هم به نحوی تغییر کند.
اردوغان به شدت بر این مساله تاکید میکرد، در حالی که در رسانهها همواره داد و بیداد میکرد که دنبال بازگرداندن آنچه که او «آوارهها» میخواند به سوریه است.
اما اسد با این خواسته به شدت مخالفت کرد و حتی تا روز آخر هم با این خواسته مخالفت کرد و با این مخالفت خود، عملا اردوغان و سیستم سیاسی و امنیتی او را کیش و مات کرد.
در واقع، اردوغان تا آخرین لحظات هم امیدوار بود که با بشار اسد به عنوان رئیس جمهور سوریه در این زمینه به یک توافق برسد.
اما حقیقت موضوع چه بود؟
چرا ما اردوغان را به عنوان یک منافقِ دروغگوی شارلاتان میشناسیم؟
واقعیت امر این است که اردوغان دنبال این بود که با نوعی توافق با بشار الاسد به عنوان دولت مستقر و قانونی سوریه و با آوردن تروریستهای تکفیری که در لیست گروههای تروریستی سازمان ملل قرار داشتند، برای آنها «مشروعیت» بخرد؛
او به خوبی میدانست که هیچ کشوری در جهان به سادگی حاضر نیست تروریستهای چندملیتی را که سوابق آتش زدن و سر بریدن آنها همچنان در ذهن مردم جهان برقرار است در هر شرایط دیگری به عنوان یک گروه مشروع سیاسی در سوریه قالب کرده و جا بیندازد.
اسد هم به خوبی از هدف و نیت اردوغان خبر داشت و در برابر این خواسته با تمام توان مقاومت کرد، در واقع او میدانست که با پذیرش و مشروعیت دادن به عناصری که ریشه در آنکارا دارند، دیگر جایی در دمشق و سوریه نخواهد داشت، به همین دلیل نپذیرفت.
این موضوعی بود که به شدت اردوغان را برآشفت؛
پس از تخلیه حماه و در حالی که تروریستها در شمال حمص حضور داشتند در نشست دوحه هاکان فیدان به عنوان مراد تروریستهای چندملیتی بیانیهای را با ایران و روسیه امضا کرد که طی آن قرار شد میان «معارضان مشروع» و «دولت سوریه» مذاکره صورت بگیرد؛
در واقع اردوغان تا آخرین لحظه هم امیدوار بود که با اسد به یک معامله دست پیدا کرده و تروریستهای تکفیری را به دست او «مشروعیت» بخشید و «سفیدشویی» کند.
اما مخالفت بشار اسد با این درخواست و تصمیم به پایان دان به حضور در قدرت و دادن سوریه به دست تروریستهای وابسته به ترکیه؛ امروز اردوغان و رژیم او را در بد مخمصهای انداخته است.
حجم ماموریت ایران و محور مقاومت روز به روز افزایش می یابد!!
قبلا یک محور غربی بود،
بعد شد غربی، عبری،
بعد شد غربی، عبری، آمریکایی،
بعد شد غربی، عبری، عربی
ده روز پیش شد غربی، عبری، عربی، ترکی،
الان شد غربی، عبری، عربی، ترکی، تکفیری.
جبهه باطل بطور کامل اومده وسط میدون!!
" ترور دکتر حمدی اسماعیل ندی، دانشمند شیمی آلی در منزلش در دمشق "
بعد از زدن زیرساختها، نوبت متخصصان و دانشمندان سوریه است:
ترور دکتر حمدی اسماعیل شیمیدان برجسته در داخل خانهاش در دمشق پس از تسلط گروههای تروریستی بر سوریه.
سوریه خلع سلاح شده و بدون دانشمند رو 10ها سال عقب خواهند برد و به یک کشور ضعیف و بدون دردسر تبدیل میکنند.
پس از اشغال عراق توسط آمریکا بیش از ۵۵۰۰ دانشمند عراقی در علوم مختلف توسط سیا و موساد ترور شدند.
ننگ بر کسانی که می گفتند مشکل دشمنان فقط با صدام و بشار است
و لعنت بر کسانی که می گویند مشکل دشمنان با ایران فقط با جمهوری اسلامی است.
فردای براندازی، آزادی و رفاه و رونق و پیشرفت اقتصادی، همین است که در سوریه می بینید!!
خب پس چرا اسراییل نه تنها زیرساخت های نظامی، بلکه اماکن علمی تحقیقاتی و حتی دانشمندا رو ترور میکنه؟!
چرا جولانی هیچ واکنشی به حملات اسرائیل نداره؟ حتی برای حکومت خودش نیازی به این زیر ساخت ها نداره؟!
نه چون دیگه قرار نیست دیگه چیزی به اسم کشور سوریه وجود داشته باشه!
صرفا یک کشور مخروبه چند پاره میخوان که هرکس یک گوشه رو غارت کنه!
این سرانجام رویای براندازان و اپوزوسیون احمق برای ایرانه!
بنام خدا
آقا یک تنه جریان سازی می کنند، انگاره های دشمن را نابود می کنند، به شبهات پاسخ می دهند، تلقی شکست را زدوده و با تزریق امید، پیروزی را برای مقاومت به ارمغان می آورند.
اهم فرمایشات ایشان به شرح زیر است:
١. مخالفت علنی با اقدامات ترکیه
٢. اشاره به نقش آمریکا و اسرائیل و عدم تردید در دخالت آنها
٣. مخالفت شدید با تحریرالشام و عدم پذیرش آنها
۴. عدم توقف مقاومت با سقوط سوریه
۵. پاسخ متقابل مقاومت به طراحی آمریکایی ها، اخراج آنها از منطقه خواهد بود.
۶. غالب جوانان و جمعیت سوری منفعل شده اند اما آقا با تزریق امید، به دنبال فعال کردن آنها برای بازپس گیری سوریه از تروریست ها هستند.
٧. برخلاف ادراک جریان رسانه ای و سیاسی غالب در جهان، از منظر آقا، کار در سوریه تمام نشده و دولت تروریستی شکل نخواهد گرفت و دوامی نخواهند داشت.
٨. در رسانه ها سقوط بشار اسد، عامل شکست ایران قلمداد شده است اما آقا با رد این نگاه، ایران قوی تر از قبل را وعده دادند.
٩. رسانه ها و اسرائیل، به دنبال القاء شکست ایده، ساختار و لجستیک مقاومت هستند اما آقا با رد این ادعا و تبین ماهیت نرم افزاری آن، بر توسعه بیش از پیش مقاومت در گستره منطقه تاکید کردند.
١٠. سقوط بشار اسد ماحصل عدم توجه به توصیه های قبلی است.
١١. عدم دخالت ایران، علی رغم تمایل، به دلیل عدم همراهی ارتش بوده است.
١٢. پاسخ به شبهات و چرایی دفاع از حرم: داعش بمب ناامنی بود و خالقان آن، در نهایت به دنبال ایجاد ناامنی در ایران بودند.
آقا در نبرد اراده ها محکم ایستاده است ...
هرصدایی که از حسینیه امام خمینی ره بیرون بیاد؛ صدای ماست، نه یک قدم جلوتر! نه یک قدم عقب تر.
از مقداد پرسیدند هنگام حمله به خانه حضرت زهرا و امیرالمومنین چه کردی؟!
گفت: مامور به سکوت ولی دست به قبضه شمشیر و چشم در چشم علی، منتظر اشاره علی بودم.
خداوندا:
ما را از اهل تقوا و عمل صالح قرار ده و از عذاب جهنم رهایی بخش.
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
خداوندا...آخر و عاقبت کارهاے ما را ختم به خیر و شهادت کن.
اللهم عجل لولیک الفرج
جمهوری اسلامی در هیچ مشکلی در طول دوران انقلاب، یک لحظه دچار انفعال نشد،
در موفقیتها، غرور، سم است و در ناکامیها، انفعال، زهر.
امام خامنه ای فرمودند، جبههی مقاومت نه از پیروزیها، مغرور باید بشود، نه از شکستها مأیوس باید بشود. پیروزی و شکست هست، زندگی شخصی انسانها هم همین جور است. در آن موفقیت هست، ناکامی هست. زندگی گروهها همین جور است، در آن موفقیت هست ناکامی هست.
یک جریانی یک روز بر سر کار است، یک روز منعزل از کار است، دولتها همین جور، کشورها همین جور. فراز و نشیب در زندگی هست، از فراز و نشیب نمیشود انسان پرهیز بکند، آنچه لازم است این است که وقتی بر فراز قرار میگیریم مغرور نشویم. چون غرور، جهل میآورد. خود مغرور شدن انسان را غافل میکند وقتی که به فرود رسیدیم، یک جایی ناکام ماندیم، بایست افسرده و مأیوس و دلشکسته نشویم.
جمهوری اسلامی در این چهل و چند سال با حوادث بزرگ و سختی مواجه شده. حوادث بزرگ. جوانها آن روز را ندیدند، در همین تهران در خانه نشسته بودند، مردم تهران جنگندهی میگ ۲۵ ساخت شوروی متعلق به صدام میآمد بالای سر ما اینجا حرکت میکرد اگر نجابت میکرد بمباران نمیکرد اما میترساند و ما هم هیچ کار نمیتوانستیم بکنیم. نه پدافندش را داشتیم نه امکاناتش را داشتیم. با اینها مواجه شدیم ما.
جمهوری اسلامی با این حوادث گوناگون، حوادث تلخ مواجه شده اما در این حوادث یک لحظه جمهوری اسلامی دچار انفعال نشده. انفعال از مؤمن نباید سر بزند. انفعال گاهی از خود حادثه خطرش بیشتر است. انفعال یعنی اینکه انسان نگاه کند به این احساس برسد که هیچ کاری نمیتواند بکند، پس تسلیم بشود. این انفعال است.
پس در پیشرفتها و موفقیتها، غرور سم است. در ناکامیها، مشکلات، انفعال زهر است. ۱۴۰۳/۹/۲۱
" حضرت آقا در نبرد اراده ها محکم ایستاده است "
اهم فرمایشات ایشان به شرح زیر است:
١. مخالفت علنی با اقدامات ترکیه
٢. اشاره به نقش آمریکا و اسرائیل و عدم تردید در دخالت آنها
٣. مخالفت شدید با تحریرالشام و عدم پذیرش آنها
۴. عدم توقف مقاومت با سقوط سوریه
۵. پاسخ متقابل مقاومت به طراحی آمریکایی ها، اخراج آنها از منطقه خواهد بود.
۶. غالب جوانان و جمعیت سوری منفعل شده اند اما آقا با تزریق امید، به دنبال فعال کردن آنها برای بازپس گیری سوریه از تروریست ها هستند.
٧. برخلاف ادراک جریان رسانه ای و سیاسی غالب در جهان، از منظر آقا، کار در سوریه تمام نشده و دولت تروریستی شکل نخواهد گرفت و دوامی نخواهند داشت.
٨. در رسانه ها سقوط بشار اسد، عامل شکست ایران قلمداد شده است اما آقا با رد این نگاه، ایران قوی تر از قبل را وعده دادند.
٩. رسانه ها و اسرائیل، به دنبال القاء شکست ایده، ساختار و لجستیک مقاومت هستند اما آقا با رد این ادعا و تبین ماهیت نرم افزاری آن، بر توسعه بیش از پیش مقاومت در گستره منطقه تاکید کردند.
١٠. سقوط بشار اسد ماحصل عدم توجه به توصیه های قبلی است.
١١. عدم دخالت ایران، علی رغم تمایل، به دلیل عدم همراهی ارتش بوده است.
١٢. پاسخ به شبهات و چرایی دفاع از حرم: داعش بمب ناامنی بود و خالقان آن، در نهایت به دنبال ایجاد ناامنی در ایران بودند.
آقا در نبرد اراده ها محکم ایستاده است ...
اردوغان:
به احتمال بسیار زیاد شهرهای حلب، ادلب، حماه، دمشق و رقه یکی از استانهای ما خواهند بود!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنچه این روزها در خاورمیانه میبینیم همان طرح مخفیانهٔ وزارت دفاع آمریکا برای شکست ٧ کشور در بازهٔ زمانی ١٠ ساله است.
طرحی برای ایجاد کشورکهای ضعیف و لیلیپوتی در اطراف اسرائیل غاصب.