eitaa logo
قلم آهسته های من
327 دنبال‌کننده
490 عکس
271 ویدیو
6 فایل
کانال قلم آهسته های من بستر اشتراکی سیاه قلم های این حقیر است در حوزه داستان،شعر،سیاست ،آموزش ودفاع مقدس. قابل دونستید سری بزنید! سیدعلیرضا مهرداد 09155027923
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالباقی شاید شما باور نکنید ویا شایدهم اطلاع ندارید. جوانید سنتان قد نمیدهد. ولی من خوب یادم می آید اولین باری که مرحوم حسین مهرابی فر را دیدم.در دهکده شهید حیدری بود حدفاصل سایت ۵ و فکه شاید قبل از عملیات خیبر بود.خبرشدم تعدادی از بسیجیان اعزامی از آیسک آنجا مستقرند خودم را رساندم . دهکده ای بود با خانه های مخروبه و خالی از سکنه حسین مهرابی فر آنجا کنج یک خانه گلی چندتا پتو پهن کرده بود وتخت پادشاهی اش را به دنیا نمیداد. نصف روزی کنارش بودم مجموعه ای بود از عرفان وفلسفه وحکمت. اشتباه نکنید حسین آقا فلسفه نخوانده بود. حکیم مادرزادی بود.بعداز جنگم گاهی با او برخورد میکردم از همان حرفی های فلسفی میزد، فلسفه عامه . این ها همه ی آنچه میخواستم بگویم نبود در آن نیمروز ملاقات من و مرحوم حسین آقا چه گذشت وهمکلاسی و رفاقت برادر حسین آقا جناب سرهنگ مهرابی فر و رفت .آمد خانوادگی ما به خاطر این همکلاسی بماند برای بعد. میخواستم بگم از کنار آدم ها ساده عبور نکنیم خداوند او را بابسیجیان حضرت روح الله محشور کند. خانواده مهرابی تسلیت مشهد مقدس سیدعلیرضا مهرداد
بسم رب الغفور یکی از نوستالژی های من یا همون( گذشته لذت بخش) شباهت تام وتمام اسم وفامیل مرحوم رجایی با ریس جمهوری محبوب شهید محمد علی رجایی بود. البته ایشون خودش هم دوست داشتنی بود. مردی متدین، بی آزار ، متواضع وسخت کوش وبرادر عباس آقای رجایی فرمانده ما بود ولی این مسئله شباهت فامیلی این قدر برایمان مهم بود که پیش دیگران پزش را می دادیم ومیگفتیم ما در آیسک یک ریس جمهور محمدعلی رجایی داریم برای نسل ما رجایی خیلی محبوب بود که حتی هم نامش را هم دوست داشتیم حتی یک وقتی در مدینه به مزرعه شیخ الامری رهبرشبعیان عربستان رفته بودم وقتی پسرش گفت اسم پسرانم را به خاطر علاقه به شهید رجایی گذاشته ام محمد،علی، رجایی خندیم ویاد مرحوم محمد علی رجایی خودمان افتادم آن مرد صبور سالهای متمادی مریضی و ویلچرنشینی را صبورانه تحمل کرد و پس از رسیدن امر پروردگار دعوت حق را لبیک گفت روحش شاد و باشهید محمدعلی رجایی محشور باد جناب عباس آقای رجایی فرمانده زمان جنگ بنده و جناب علی غدیر حاتمی دوست گرانقدر وسایر خانواده های معزی تسلیت بنده را بپذیرید مشهد مقدس سید علیرضا مهرداد
💐بسم رب الحماسه رب العشق💐 بلا تشبیه (شاید هم کوچه مرد خیز ۳) نوشته ای دنباله دار برای ابوالفضل خیاط سید علیرضا مهرداد دیگر نمی خواهم از کوچه مردخیز بگویم. از افرادی که در کوچه مردخیز بودند و خانواده هایی که در آن کوچه زندگی کردند و رفتند. رزمندگان کوچه مردخیز یاپاسداران کوچه مردخیز و اینکه کوچه ما یک سپاه پاسداران کوچک بود. نمیخواهم هم بگویم تنزل الاسما من السما. اینکه نامش ابوالفضل بود بلاتشبیه به ابوالفضل شباهت داشت یا جوانمرد بود یا اینکه فامیلش خیاطی بود ورفتار شیخ رجبعلی خیاط را در عرفان پیشه کرده بود.از اینها هم نمی خواهم چیزی بنویسم. شاید درباره هویت و اصالت تفکر کوچه مردخیز بنویسم و اختصاصا درباره یکی از ساکنان کوچه مردخیز و درباره این آیه قرآن که کلمه طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السما. در قسمت اول و دوم کوچه مردخیز بیشتر به جغرافیا و اجتماع کوچه مردخیز اشاره کردم که این کوچه از کجا تا کجا بود و چه خانواده هایی درکوچه بودن،اصالت و ریشه آنها از کجا بود و فرزندانشان چند نفر بودند و البته مختصری به حضور این خانواده ها در انقلاب و نقششون در انقلاب و عضویتشون در سپاه پاسداران و حضورشون در دفاع مقدس پرداختم .اگر بگویم که شعله اولیه انقلاب در محدوده جغرافیایی ما و در کوچه توسط خانواده حاجی خیاطی بلند شد و شعله کشید گزاف نگفتم، چابلوسی هم نکردم،نقش آنها در بیداری سایر خانواده های این جغرافیا و این کوچه نقش بی بدیلی بود. شاید به.... ادامه دارد
💐بسم رب الحماسه رب العشق💐 بلا تشبیه (شاید هم کوچه مرد خیز ۳) نوشته ای دنباله داربرای ابوالفضل خیاط قسمت دوم شاید به لحاظ ظاهر خود مرحوم حاج حسن رضا خیاط خیلی در اجتماعات ضد رژیم و راهپیمایی ها و فعل و انفعالات انقلابی حضور فعالی نداشت. اما فضای خانواده خیاط و مخصوصا حاج خانم و تحلیل و تفسیر مراحل انقلاب، تظاهرات ها، آمدن امام و دولت بازرگان در سایر ساکنان کوچه تاثیرمثبت و رو به جلویی داشت تحلیل های حاج خانم از انقلاب و اتفاقات عامیانه بود اما در سطح عامه مردم و جامعه پیرامون بود. نقش خانواده های دیگر کوچه را انکار نمی کنم، تضعیف هم نمی کنم اما آنها،یعنی خانواده حاجی خیاطی شور و هیجان و التهابی که در روحیه ماها ایجاد می کردندمهم بود.بعد از پیروزی انقلاب خانواده خیاطی با حضور محمد خیاط و شیخ علی خیاط و بعد دامادهای خانواده مصطفی بنی اسد و حسین رجایی این نقش را پررنگ تر کردند و در دفاع مقدس خانواده خیاط مرکز ثقلی بود در خصوص دفاع مقدس. و مصطفی بنی اسد وحسین رجایی وشادروان محمد خیاط از اولین نفراتی بودند که از آیسک به جبهه اعزام شدند و محمد خیاط از مجروحان عملیات طریق القدس بود. سالهای بعد حاج علی خیاط وحاج حسین خزایی داماد کوچک خانواده هم به رزمندگان کوچه اضافه شدند. بعداز دفاع مقدس حسین و عباس خیاط هم درمسائل فرهنگی ،اجتماعی، سیاسی آیسک تاثیر گذاری فراوانی داشتند و این جریان ادامه پیدا کرد تا اون چیزی که الان میخوام خدمت شما بنویسم. چیزی که در شادروان ابوالفضل خیاط دیدم ... ادامه دارد
💐بسم رب الحماسه رب العشق💐 بلا تشبیه (شاید هم کوچه مرد خیز ۳) نوشته ای دنباله داربرای ابوالفضل خیاط 🌸قسمت سوم🌸 ابوالفضل بعنوان شاخه ای از آن شجره و ریشه اصالتی بود که حفظ شده و نو شده بود. این یعنی نسل نو کوچه مرد خیز از پیشقراولان خود فاصله زمانی گرفته اند اما فاصله عقیدتی وایدئولوژی نگرفتند. ابوالفضل خیاط شباهتی اخلاقی به سیدحسین مهرداد داشت که به معلمی علاقه مند شده بود. شباهتی به شهیدسید محمدعلی وشادروان محمد خیاط عمویش داشت که تیغ وتبر می زد تا وارد سپاه پاسدران شود. شباهت به سردار مصطفی بنی اسد داشت که دنبال ورود به سیستم امنیتی نظام اسلامی بود. ابوالفضل نمود جدیدی از تفکرات و تعهدات انقلابی مردان کوچه بود. نابغه ای که نبوغ علمی و هوشی اش را سازمانهای سنجش هوش تایید کرده بودند. در عین حالی که جوانی پرشور و هیجان و امروزی بود متین و سربه زیر بود. البته در پرورش چنین نخبه ی متدینی نقش پدرش عباس خیاط بی بدیل است. اصلا بخشی از این متانت ،سکوت و عرفان میراث ژنتیک چنین پدری باید باشد. اما این گل( یعنی هر گلی) دو باغبان داشته. مادر. مادر.مادر. هرکس هرچه دارد از مادر دارد. عشق، وفا، معرفت، حب، حب علی، محبت حسین، نماز، دعا، روزه، و آخر امر رستگاری را ما از مادرانمان داریم مادر،مادر،مادر مادر ابوالفضل در مواجهه با مصیبت گرانبار فرزندنش صبر ومتانتی بروز داد که حاصل تربیت خانوادگی ومعرفتی دینی اش از زینب کبری و فاطمه زهرا سلام الله علیهما بود. من خداحافظی مادران زیادی... ادامه دارد...
💐بسم رب الحماسه رب العشق💐 بلا تشبیه (شاید هم !!!!!!؟؟) نوشته‌ای دنباله دار برای ابوالفضل خیاط قسمت پایانی من خداحافظی مادران زیادی را با پیکر فرزندانشان دیده‌ام.ضجه.ناله، مو پریشانی. حتی رقص از سر جنون. اما خداحافظی مادر ابوالفضل باشکوه بود. شکوه زینبی، وقار فاطمی با ابوالفضل حرف زد.خلوت کرد( مثل مادر شهید مهرداد) او را بوسید. تربت سیدالشهداء (ع) همراهش کرد. مانند مادر بزرگوار شهید محمد خیاط. مادر ابوالفضل صبور بود مثل مادران شهدا. حالا که به اینجا رسیدیم برخی به من ایراد می‌گیرند که چقدر از کوچه‌ی مردخیز می نویسی؟ در آیسک هزاران کوچه هست که قهرمان زن و مرد دارد. پاسدار دارد، رزمنده دارد، آزاده دارد ( تازه کوچه مردخیز که آزاده هم ندارد) این کاملا درست است. هرکوچه‌ی این شهر یکی بیشه شیر است از دامن زن، پرورش مرد دلیر است پس اصلا صحبت کوچه و خانواده‌ی خیاط نیست صحبت زنانی است که کام فرزندانشان را با تربت پاک سیدالشهداء برمی دارند. به آنها با وضو شیر می‌دهند ( مانند مادر دانش آموز علی اکبر اسماعیلی) با حدیث کساء و زیارت جامعه‌ی کبیره و عاشورا آنها را بزرگ میکنند و ذره ذره عشق حسین ابن علی علیه السلام را با گوشت و پوست و خون آنها می آمیزند.«عجنو بماء محبتنا» (مانند مادر ابوالفضل خیاط).حالا اگر روزی هم گفتند:گل پرورده‌ات را می خواهیم میگوید: امانت بود، دادند و گرفتند امانت از خیانت در امان شد پس بدانید که این کوچه نماد است، نشانه است، و الا سالها است که مردان از آن کوچه رفته‌اند حالا ابوالفضل هم رفته. اصلا مادر صبور و مؤمنه و ولایتمدار ابوالفضل اهل این کوچه نبوده. والسلام پایان
بسم الله الملک حی القدیر فی البداهه درموضوع تودیع ومعارفه معاون کشیک دوم خدام حضرت حجه الاسلام آقای دکتر اسماعیلی اورا به عشق وعلم وصفا میشناختیم در کار زهد و ضد ریا می شناختیم از شدت تواضع وازخاکساریش خادم به خادمان رضا می شناختم دکتر که بود حجة الاسلام هم که بود اما فقط به مرد خدا می شناختیم اهل کتاب ،صاحب چندین کتاب خوب با این صفات در همه جا می شناختیم حالا به خان هفتم خدمت. رسیده است او را که خادم الشهدا میشناختیم در خطبه ها وصفه و فوق ضریح نیز او را محب آل عبا می شناختیم ای خادمان نوبت هفتم هلا بهوش این آنچه از ریس شما می شناختم دیگر شما و جان همه دومین کشیک فرصت شمار! آنچه که ما می شناختیم سید علیرضا مهرداد
🌸بسم رب الشهدا والصدیقین🌸 سیدمجید ایافت کی شهید شد؟ چه کسی می تواند به این سوال جواب دهد؟ _این که شد سوال در جواب سوال. اصلا مگر مجید ایافت شهید شد ؟ یادر بیمارستان فوت کرد؟ _این که همه اش شد سوال پس کو جواب؟ _به نظر شما این سوالات فنی را از کی باید پرسید؟ چه کسی میداند عباس تیموری کی شهید شد؟ سیدهادی هاشم زاده هاشمی کی شهید شد؟ فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون اهل ذکر کیانند؟ البته اهل ذکر در اینجا قطعا ومسلما ائمه هداة مهدیین هستند اما هل ذکر دفاع مقدس کیانند؟ احبار وعلمای دفاع مقدس همین عباس تیموری ها وسیدهادی ها وسید مجیدهایند خب آنها هم که الان نیسنتد چه معمای پیچیده ای اما خلاصه جوینده یابنده است. کاملا بصورت تصادفی در مراسم شبی با شهدا روبرو شدم با دکتر حسین سهرابی همرزم قدیمی ومشترک حاج مجید ایافت و حاج محمود کاوه. من او را از احبار دفاع مقدس میدانم.ژئو پولتیک نظامی هم خوانده. پرسیدم سردار می فرمایید : حاج مجید ایافت کجا به شهادت رسید؟ دکترحسین سهرابی که خودش هم نویسنده وبقولی اهل بخیه است شیطنت نهفته در سوالم را دریافت وبعد از یک نگاه چپکی گفت: حاجی ایافت روده اش مشکل پیدا کرد بستری شد تا عمل کنه بعد از عمل اکسیژن خونش پایین آمد و به کما رفت. حسین سهرابی بعد از یک مکثی طولانی گفت: اما چرا اکسیژن خونش پایین بود. شلمچه بود، مجید ایافت بود قدرت الله منصوری. منم بودم. خط شلوغ بود. گلول توپ می آمد. آرپی جی می آمد.عراقی ها شیمیایی زدند.همه ماسک زدند. منم زدم. منصوری وایافت هم ماسک زدند. ولی خب ماسک دست پاگیر بود. برای کسانی مثل سیدمجید ایافت که می خواست با بیسیم حرف بزنه، بچه ها رو توجیه کنه، روحیه بده ،امر ونهی کنه، باید ببیننش، بشناسنش، خلاصه که با ماسک کار پیش نمیرفت!! حرف سردار سهرابی را قطع کردم وگفتم ببخشید حاجی چرا به کما رفت؟ سهرابی گفت: اکسیژن خون،عامل شیمیایی جوابم را گرفته بودم آرام گفتم شملچه کربلای ۵ سهرابی گفت:قربون آدم چیزفهم معما حل شد جمعه بیست ویکم اردیبهشت ۱۴۰۳ سیدعلیرضا مهرداد
36.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا غریب الغربا زیارت به نیابت از شهدا واموات خصوصا مرحوم کربلایی محمدعلی رجایی و مرحوم کربلایی مهدی عرب نژاد