برنامه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ را در تلوبیون ببینید
http://www.telewebion.com/episode/0x6500ccf
هوا لکاتب.
سعید و احیای مکتب خراسان.
مقراض اول
جشن امضای کرونایی کتاب در حوزه هنری با حضور چند نویسنده و دو ناشر برگزار میشود و پس از امضای تابلوی رونمایی از نویسنده میخواهیم کتاب را امضا کند سعید کتاب را میگیرد و روی آن مینویسد.
برای برادرم، رفیقم
سعید تشکری
و من میدانم که این کلمه برادر و رفیق نهایت تواضع و محبت استاد سعید تشکری است وگرنه من نه برادرم و نه رفیق. بلکه شاگردم.
کتاب را نگاه میکنم و بیشاز همه طرح جلد کتاب به خود مشغولم میکند. گرده ای از سفالِ ازهم پاشیده شده که روی آن با برشهایی از سفال نوشتند اند پریزاد و در اطرافش ماهیهای سفالی رها شدهاند.قسمتی از گرده خشک است و قسمتی نمور. پریزاد و ماهی و آب و سفال، ذهنم را تا سمت وسوی افسانههای جن و پری و حوض انبارهای نمور و شوره زده و موری های سفالی وقنات های قدیمی میبرد. ولی به سرمنزل مقصودی درباره محتوای کتاب نمی رسم. بخشی از کتاب را پشت فرمان و چراغ قرمزهای هاشمیه، سیدرضی و امامیه میخوانم .تا به خانه برسم ،غیاثالدین ،صنم بیگم ، نوالدین جامی و شیرعلی را شناختهام . گره کتاب از شناخت اسامی آغاز میشود. نام هایی که در پروسه مقراض ها کامل میشود و تو را به درون حفرههای سایهروشن تاریخ میبرد. اول نورالدین جامی است بعد میشود نورالدین عبدالرحمن جامی. یا اول علیشیر است بعد میشود علیشیر نوایی. یا اول پیر هرات است بعد خواجه عبدالله انصاری. اول حسین است بعد سلطان حسین بایقرا. شخصیتهای تاریخی و حقیقی که حالا داستانی شدهاند.کشف زمان واقعه، اسامی افراد، شغل و هنر آنها و ارتباط شهرها و آدمها گرههای اولیه داستان است. بهنظر میرسد تشکری اول طرح داستان را چیده ،بعد پازل را بههمریخته و حالا در ذهن شما دارد مقراض به مقراض و بخش به بخش قطعاتی از پازل پیرنگ را میچیند و به اینگونه کشفِ خود پیرنگ داستان و ارتباط آدمها،موضوعات، حوادث، شهرها و شغلها با یکدیگر میشود جزو گره افکنیها و تعلیقهای داستانی زیبا که نمیگذارد کتاب را زمین بگذاری. تازه وقتی از این ارتباط پیچیده سر در میآوری شیفتگی به آنهای یقه ات را میگیرد تا یکنفس تا آخر کتاب بروی .تشکری به شعور مخاطب توهین نمیکند. برای مخاطب تصمیم ونتیجه نمیگیرد. بلکه برخی از اجزاء صحنه را میچیند بهطوریکه ذهن مخاطب فعال شود و به مخاطب اجازه میدهد باقی فضا و صحنه داستان را بسازد و ادامه بدهد و اینگونه لذت کشف و مشارکت را به کام خواننده میچشاند. برای این است که وقتی رمانهای تشکری را میخوانم هم میآموزم و هم لذت میبرند و در هر رمانی که از تشکری میخوانم روشهای جدیدی برای صحنهپردازی، خلق شخصیت ،فضاسازی و زاویه دید میآموزم.
فصلبندی و تقسیمبندیهای نادر و بدیع از دیگر نوآوریهای سعید تشکری است که در هر رمان با تکنیکهای جدیدی مواجه میشویم . ترانزیشنهای صیقلی و سیال بهراحتی تو را از فضایی به فضایی دیگر، به گذشته و حال و آینده، مشهد و هرات و چشمه گیلاس میبرددر مقراض اول ابوسعید،پدر سلطان حسین بایقرا تصمیم میگیرد غیاثالدین و پدر علی شیر را از هرات به چشمه گیلاس تبعید کند، تا بین حسین و علیشیر جدایی بیاندازد. خیلی سریع به مقراض دوم میرسم. شکست زاویه دید و تنوعطلبی تشکری در تغییر زاویهای باعث میشود که در مقراض دوم قسمت اول تا سوم روایت پریزاد در زاویه دید سومشخص ارائه شود،ولی در قسمت چهارم برود سراغ زاویه دید اول شخص.
کسی روایت میکند. نمیدانی کیست. پیش میرود.میفهمد زن است. میفهمم در حجره ای وارد شدهاست. میفهمم حجره علیشیر است در چشمه گیلاس. میفهمم پریزاد است که به حکم پدر حروفی مسلک اش آمدهاست سراغ علیشیر نوایی.در قسمت پنج و شش دوباره سومشخص و در قسمت هفتم باز اول شخصی است که در پایان میفهمی علی شیر است. و این تنوع زاویه دید تا دومشخص هم میرود و دوباره برمیگردد. تشکری همه زوایای اید را میآزماید.
مقراض ها (فصلها) فقط جداکننده نیستند بلکه پیوند دهنده هم هستند.در مقراض سوم میگوید....
ادامه دارد
هوالکاتب
سعید احیای مکتب خراسان
مقراض دوم
- به پل مالان برو کنار هریر رود، همانجا که بند وبساطِ بازرگانان براه است. از ابتدای پل تا سیزدهمین طاقش را با شمردن جلو برو و آنجا روی طاق سیزدهم زنی به نام این نِجلا را میبینی که فال میفروشد.و اینچنین زنی به نام این نجلا خلق میشود و طاقهای پل هری رود مقابلت ظاهر میشود.و تا در مقراض چهارم پریزاد طاقهای پل مالان را بشمارد وتابه طاق سیزدهم بالای سر نجلا بایستد.و نجلا ی کفبین، کف دستش را بخواند. و این پاس دادن از مقراضی به مقراض دیگر بهقدری سیال و روان است که هنوز ساعت از یازده شب نگذشته من در صفحهی صد و پنجاه و هفت بههمراه علی شیر خودم را مقابل بقعهی امام می بینم و جالبتر این که خودم را جای شیرعلی نوایی هنرمند خطاط میبینم.سخت میگریم ،چون به قول سعید تنهایم و تنها یاورم امام است و دلم به درد آمده از دوروییها، دورنگیها از گفتنها و نکردن ها، از ندیدن ها و نشنیدن ها، از بزرگیهای دروغی آنگاه مثل علیشیر خودم را به خدای حضرت میسپارم .
وقتی داستان پریزاد در هرات میگذرد باید ردپای زبان و لهجه و گویش هراتی را هم ببینم و اینجا محل هنرنمایی زبانی سعید است.
به خدا ی خانه (مسجد) داخل شدی، وضو گرفتی،و به نماز ایستادی . زیر سقف یکدستِ کاشیِ هنرِ دست ِتنها دخترت نشستی.
این خدایخانه بهجای مسجد و این چینش کلمات و جملات اگرچه افغانی نیست اما میپذیرم که یک هراتی حرف می زند.یا وقتی مکالمه ای حروفی ها را میخوانم که
خیر صاحب خیر قبول، فقر درویشان بر مزید، منکر فنا شود، صفا شود، عطاء شود، نور معرفت شود،
مبهوت ادبیات خانقاهی و مرید و مرادی میشوم.زبان سعید تشکری در پریزاد دائم در حال تراولینگ به تئاتر، فیلمنامه و رمان است آنجاکه میگوید گفت:
شنید:
یا گفتم:
شنیدم:
و اینگونه حظ و بهرهی زبانی من از پریزاد مضاعف می شود.ادبیات و زبان لیلی سادات با نجلا و پریزاد با صنم بیگم متفاوت است و این وجه ممیزه شخصیتهای قوی و برجسته رمان پریزاد است زنانی که هنرمند، تیرانداز. چابکسوار، غماز و عاشق پیشه اند و تداعیکننده زنان شاهنامه و حافظ و لیلی مجنون ِنظامی اند .زنان اسطورهای.
هنوز که دربارهی زبان حرف میزنم باید بگویم که تشکری گاهی با یک جمله بنیاد بعضیها را بر باد میدهد و آنها را با خاک یکسان میکند مثل.
کثافت از سر و صورت تمام شما در باریان میبارد.کاخ پر از حروفی شده
حسین (سلطان حسین بایقرا )گوش شنوا ندارد.
تو هنوز چون نیاکان هستی! از نیاکانی خونریز نباید انتظار ثمره فرشته خویی داشت. گناه تو نیست تیمورزاده! از بیعقلی و بیکفایتی من است .
بگذرم. سعید تشکری در پی احیای مکتب خراسان است. چنانکه چوبک و فصیح و احمد محمود در پی تزریق بوم و فرهنگ و زبان جنوب در رمانها هستند . سعیدمقراض و نی و خطا و سفال و قنات و شعر و حکایت حکمرانی و خادمی و تئاتر و رمان و صحنه و فضا و شخصیت و زبان و هرات و مشهد و چشمه گیلاس و هری رود و نقش و مشقو عشق واستاد و شاگرد و پیر و مراد و غلام و نوکر و ارباب و گوهرشاد و پریزاد را مثل شیر و شکر بههم میآمیزد تا رمان بیبدیل و تاریخی مثل پریزاد بیافریند .تازه در پایان مقراض ها هست که میفهمم منظور پریزاد میتواند غیر از بتِ عیارِ کتاب،مدرسهی پریزاد هم باشد. مانند خیلی از رمانهای سعید تشکری در پریزاد هم کار به حرم امام رضا ختم میشود. چه حسن ختام زیبایی
علیشیر نوایی که مانند -مفتون در مفتون و فیروزه کباب خبوشانی در پاریس پاریس، حسین در مشاق - خود سعید تشکری است، در مشهد در نگارخانه حرم در ملک امام رضا میایستد و میگوید: دیگر نه وزیر سلطانم، نه وزارت را برعهده دارم.ما را از هرات و نیشابور تاران. حالا اینجاییم. در حرم تو. مکتب هنرِ خراسان میماند،نو میشود. آخ آقای ما! دوست داریم خسته نباشیم. دوست داریم کنار هم همه عمر برای تو زنده بمانیم. دوست داشتن تو خوب است.آقای ما تا جان داریم هم قسم با تو میمانیم ومارا از خانه ات از حرمت مران ،
تازه میفهمم حکمتش چه بودهاست که روی تابلوی رونمایی کتاب پریزاد نوشتهام از آستان رضایت خدا جدا نکند !
استاد سعید تشکری! دیر زی! نیک زی! و برقرار باش!
آمین
شاگردت سید علیرضا مهرداد
🎥 #نماهنگ_معرفی | تقریظ رهبر انقلاب بر «کتاب خاتون و قوماندان»
📣 «چهاردهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» همراه با انتشار تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب «خاتون و قوماندان» توسط مؤسسهی پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار خواهد شد.
🗓 جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲، مشهد مقدس
💻 Farsi.Khamenei.ir
19.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفی کتاب خون وخردل در شبکه خراسان رضوی
♦️ نشستهای تخصصی #انتشارات_انقلاب_اسلامی در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
⏰ ساعت ۱۶
در محل غرفهی انتشارات
شبستان اصلی، راهروی ۲۲
📚 نشست تخصصی بررسی مجموعهی پنج جلدی «نقش و رسالت زن» با حضور دکتر فاطمه قاسمپور - جمعه ۲۲ اردیبهشت
📚 نشست تخصصی بررسی تفاسیر رهبر معظم انقلاب با حضور حجتالاسلام والمسلمین مسعود تاجآبادی - شنبه ۲۳ اردیبهشت
📚 نشست تخصصی بررسی کتاب «مو به مو» با حضور دکتر عبدالله گنجی - یکشنبه ۲۴ اردیبهشت
📚 نشست تخصصی بررسی کتاب «متولد ۴۲» با حضور آقای سید علیرضا مهرداد - دوشنبه ۲۵ اردیبهشت
📚 نشست تخصصی بررسی کتاب «پیشوای صادق» با حضور دکتر محمدحسین رجبی دوانی - سه شنبه ۲۶ اردیبهشت
📚 نشست تخصصی بررسی کتاب «حقیقت عظیم» با حضور حجتالاسلام والمسلمین حامد کاشانی - چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت
📚 نشست تخصصی بررسی کتاب «صراط» با حضور دکتر ابراهیم برزگر - پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت
📚 نشست تخصصی بررسی کتاب «زندگی اینجاست» با حضور حجتالاسلام والمسلمین سید امید مؤذنی - جمعه ۲۹ اردیبهشت
@KhameneiBook
بسم رب الحسین
صلی الله علی الباکین علی الحسین
استاد گرامی
حضرت حجة الاسلام و المسلمین
حاج آقای رضوانی نسب
مطلع شدم والد پرهیزگار و متعبد حضرتعالی مرحوم حاج کربلایی امیر رضوانی نسب از معتمدین و مومنین شهرستان دار المومنین فردوس دار فانی را وداع کرده و سفره نشین حضرت ارباب شدند
شنیدن این خبر، حقیر را بعنوان پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی بسیار اندوهگین کرد چرا که آن مرد بزرگ بعنوان پیشکسوت مبارزه با طاغوت و پیشرو درمسیر انقلاب اسلامی یکی از مطلعین اخبار و تاریخ شفاهی انقلاب در منطقه بشمار می آمد.و سینه اش مشحون از اسرار مجاهدین و مبارزین بود. و حسرت مصاحبه و هم کلا می با ایشان بر دلم باقی ماند. فقدان آن بقیةالسلف متدینین شهر فردوس
را به حضرتعالی، اخوی گرام و سایر خاندان رضوانی نسب تسلیت عرض می نمایم
روحش غریق رحمت بی انتهای حق
مشهد مقدس
سیدعلیرضا مهرداد