یک مدت بود وقت نمیکردم پیامهای ناشناس رو چک کنم
الان رفتم دیدم . میخوام باهاتون به اشتراک بگذارم👇👇👇
#پیام_ناشناس
بابای محسن پسرشو دوست داره. آرزوشه که پسرشون سالم و صالح باشه. الان بابای محسن داره میبینه پسرش صالح نیست و کاری ازش برنمیاد. دیگه بچه نیست با کتک زدن و زندانی کردن اصلاح بشه. خطاهای پسرش رو میفهمه و دلش میسوزه. پدر محسن، پسرش روو دوست داره ولی وقتی خطای محسن پشت خطا رو میبینه مستاصل شده این تبدیل شده به خشم، اعتراض که من ازت راضی نیستم. اینکه بگیم روش درست چیه مال توی کتاباست که بخونیم و ژست روشنفکری بگیریم، درست رفتار کردن در مقابل خطای عزیزان خیلی سخته. محسن هم باباش رو دوست داره. خیلی سخته کسی رو که دوست داری ازت ناراضی باشه و تو نتونی رضایتش رو بدیت بیاری. محسن نمی تونه رضایت باباش رو بدست بیاره چون تو یه باتلاقی افتاده که بیرون اومدن ازش خیلی سخته. درگیری محسن با خودش و حس عذاب وجدانی که داره، اینکه باباش کسی که دوست داشت باعث افتخارش بشه از خطاهاش خبره داره و شنیدن تیکههاش شرایط رو سخت میکنه. بازم موندن و تیکه شنیدن و احترام پدر رو نگه داشتن ژست روشنفکرانه است. خیلی سخته تحمل کردن طعنه و سکوت کردن. فلذا هر کدوم رفتار طبیعی خودشون رو دارن سخت نگیر بابا..گور بابای این زندگی
#پیام_ناشناس
چقدر خوبه اینقدر طبیعی و واقعی مینویسی...
آدمهای قصهات با یه تلنگر متحول و عارف نمیشن، آدمهای خوبت اشتباه میکنن و معصوم نیستن، آدمهای بیخود قصه هم روزنهای از نور دارن که اگه پیاش را بگیرن از بیخودی درمیان...
خلاصه که دمت گرم
#پیام_ناشناس
بنظرم چون موضوعی هست که نمیتونن پروانهومحسن با هم درموردش راحت صحبت کنند و مشکلات رو چاره اندیشی کنند،ما که صحبت های یکیشون رو میخونیم فکر می کنیم که مقصر رومیشناسیم و راهکار میدیمدرحالیکه پروانه خبر نداره تویذهن محسن چه خبره
#پیام_ناشناس
سلام . وقتتون بخیر چقدر حال پروانه رو درک می کنم . الان توی این شرایط گیر کردم . شوهرم با خانواده اش سر یک موضوع الکی قهر کرده . با مادرش قهره . با خواهرش صمیمی ام موضوع رو بهش گفتم . در جریان بود . گفتم که یه کاری کنید اینا با هم آشتی کنن . خیلی بده آدم توی این شرایط باشه خیلی فشار عصبی به آدم وارد می شه . مشکل اینجاس خانواده اش از چشم من می بینن . می گن اگر تو بخوای اینا با هم آشتی می کنن . درصورتی که من هم با همسرم صحبت کردم هم با خواهرش که مشکل حل بشه . ولی خب فایده نداشته . من باید چی کار کنم . موندم واقعا 😭 . مادرش هم یه زن قدیمی هست با افکار عجیب و غریب که صحبت من باهاش فایده ای نداره و کار بدتر می شه . حالا شوهرم افتاده رو دنده ی لج که اول باید مادرم کوتاه بیاد . تو رو خدا اگه راهکاری دارید بگید 😭
ببخشید دیر شد.. هنوز سر اون ویروسه رو نیومدم.
یا خوابم یا بیحال.
انشاءالله بتونم جبران کنم
سلام خودتون رو مشتاق خوندن رمان نشون بدید. بهش بگید چه جالب منم خیلی علاقه دارم به خوندنش. بیا با هم بخونیم. یا بهش بگید بلند بخونه براتون. بعد با هم در مورد محتواش تحلیل کنید. اگر مضمون داستان سخیف و بیارزشه بدون اینکه نظرتون رو مستقیم بهش بگید ازش بخواین نظرشو بگه. معمولا اینطور رمانها پر از روابط علی و معلولی غیر منطقی، مضمونهای آبکی و دیالوگهای غیرواقعی و لوس هستند. ذهن دختر خانمتون رو دربارهی همهی این موارد به چالش بکشید تا خودش زده بشه از قلم ضعیف نویسنده. اگر هم قلم قوی بود و محتوا سخیف، بهش نگید وای ببین چه صحنههای زشتی گذاشته تو داستان، بشینید با هم تحلیلش کنید. شما میتونید. اصلا سخت نیست. فقط رفیقش باشید. همین.
مجله قلمــداران
سلام خودتون رو مشتاق خوندن رمان نشون بدید. بهش بگید چه جالب منم خیلی علاقه دارم به خوندنش. بیا با هم
سلام ...برای اون مادر محترم نگران دختر سیزده ساله ......یه چیز جالب بگم .....من چهل ساله مه اصلا تو دنیای رمان خوندن نبودم ...چند سال پیش تو گوشی دختر شونزده ساله م چند تا کانال رمان دیدم اصلا بروش نیاوردم ...لینکاشو پنهانی برای خودم فرستادم و عضو شدم و خوندم ...بعضیاش متاثرم میکرد .....ولی باعث شد تو ارتباطم با دخترم تجدید نظر کنم چون دیگه میدونستم اون چه اطلاعاتی داره و سعی کردم بطور غیر مستقیم اطلاعات غلط اون رمانها رو براش اصلاح کنم و مثلا بعنوان رفتارهای غلط و درست جامعه بحث مینداختم و درباره ش صحبت میکردیم ...جالبه دخترم بنظرش میومد چه مادر بروزی هم داره و از خلافای جوونا خبر داره 😂درحالیکه تازه داشتم تو رمانایی که از خودش کش رفته بودم میفهمیدم و کلیم حرص میخوردم ولی مجبور بودم بروخودم نیارم ....حتی فیلم هم توگوشیش پیدا میکردم همین کارو میکردم 😉 الان که نوزده ساله ش هنوزم نمیدونه از کجا خورده😅 و الان اون رمان رو رها کرده رفته سراغ فیلم کره ای ومن موندم و اعتیادم به رمان 😁 اها یه چیز دیگه م بگم
بهترین راه برای رفتار غلط بچه ها جایگزین کردن
شما فقطنگو اون زمان خوب نیس ...خودتون رمانای خوب با قلم خوب و عشق پاک که اموزنده باشن بهشون معرفی کنید ....کمکم شمای مادر بجای دوستا میشی منبع برا بچه تون ...حتی به دوستاشم با ذوق معرفی میکنه که مامانم معرفی کرده که ببینید چه مامان به روزی دارم 😉
همین الان داشتم فیلم یوسف نبی رو میدیدم و با خودم فکر میکردم خانم معصومی کجاست؟ حالش خوبه یا نه..
یکهو پیام درگذشتشون رو تو کانالها دیدم..
قلبم گرفت..
سینهام فشرده شد..
یکی بهم گفته بود وقتی چشمت از رفتن کسی که ندیدیش خیس شد یعنی اون فرد رو خدا خیلی دوست داره..
نمیدونم چقدر این حرف صحت داره ولی من چشمهام خیسه..
به سلامت بانو
انشاءالله منظرهی منزل بعدیت از این منظره سبزتر و خوش آب و هواتر باشه..
#پیام_ناشناس
سلام خیلی واقعی مینویسید دست مریزاد هرچند ادم استرس میگیره و یاد خاطرات ناخوشایندی میفته ولی قلم و تحلیلتون عااالیه
#پیام_ناشناس
محسن خیلی خاک بر سره
تو ذهنش خیلی قابل درک و پسر خوبیه ولی رفتاری که انجام میده خیلی زشته
#پیام_ناشناس
سلام
اینکه پروانه حق داره بله قبول. زیادم قبول.
محسن باید از خجالت پروانه بمیره
روزی هزار بار
چون پاک مونده براش
چون اونقدر بهش اعتماد کرده و واسش خوشحاله
فکر میکنه محسن خودشه نه فیلم.
اینقدر قاتی نکنید رو محسن
محسن بودن خیلی سخته
انگار خودتو از یه باتلاق میخوای بکشی بیرون
تو تمایلت به بیرون اومدنه
ولی پات گیره این باتلاقه
باید صدبار جون بدی ، آخرشم یه دستی باید باشه
و با تمام وجودتم بخدا التماس کنی تا معجزشو بفرسته
تا رها شی
ولی شدنیه
شده که میگم شدنیه
#پیام_ناشناس
سلام خانم مقیمی.
پارت دیشب رو الان خوندم،خیلی متاثرشدم.
من یه خانم مقید ومحجبه و حافظ قرآنم.
تاقبل از ازدواجم اصلا بلدنبودم برقصم،چون هیچوقت نگاه نکرده بودم.
بعد عقد دلم میخاست برا شوهرم برقصم،شیطون گولم زد چندتافیلم رقص دانلود کردم که ببینم و یاد بگیرم..با دیدنش تحریک شدم و دیگه ندیدم اما متاسفانه بعداز اون هربار رابطه داشتم با شوهرم، تصاویر اون فیلمها میومد تو ذهنم و ارضا میشدم،الان ۶ سال درگیر این قضیه ام ،خییلی عذاب وجدان دارم،چون شوهرم فک میکنه از اون دارم لذت میبرم ولی درواقع با تصورات ذهنی ام ارضا میشم،بدیش اینه هرچندوقت یه بار باید به چیزای جدید فک کنم تا ارضا بشم..هرچی استغفار و توسل کردم فایده نداشت، هرچی خودمو تهدید کردم فایده نداشت.. خیلی اذیت میشم از این مشکل،درسته که خ.ا نیست،ولی عذاب وجدان دارم و میترسم به کناه کشیده بشم.. توروخدا اگه راهکاری دارین کمکم کنین