eitaa logo
غلیان قلم
76 دنبال‌کننده
8 عکس
6 ویدیو
0 فایل
اسمم حمید؛ ۴۰ ساله و اهل شیرازم. گرچه دانش‌آموخته فکر و فلسفه اسلامی از مدرسه ابن‌سینا و ملاصدرا هستم، اما هنوزم شاگردی میکنم و گاهی مشق‌هایم را در اینجا می‌نویسم. اگر دوست داشتید تصحیح و اصلاحش کنید. @hatefeqeyb313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹ضرورت نقد بنیادین 🔸هر مکتب فکری و نظری ممکن است از بدو پیدایش یا در مسیر رشد و بالندگی‌اش تناقض‌هایی را در دل خود جای دهد. هرچه این مکتب فکری فربه‌تر باشد، نقد و موشکافی در آن، برای تناقض‌کُشی‌هایش سخت‌تر است. حال اگر آن مکتب، علاوه بر فربگی، به قدسی‌بودن، آسمانی‌بودن، دینی‌بودن و نظیر آن نیز منسوب باشد، نقد آن به‌ مراتب، سخت‌تر و دشوارتر خواهد بود. 🔸حال اجازه دهید منظورم از دینی‌بودن را بیشتر توضیح دهم. یا فهم معطوف به نصوص دینی که تقریبا اُس‌وأساس فکر و اندیشه اسلامی محسوب می‌شود، آنچنان قدرتی دارد که برخی معتقدند نسخه تلطیف‌شده، تقویت‌گشته و تربیت‌یافته‌ای از است. مقصودم این است که یک فهم دینی باید باشد تا فکر و اندیشه یونانی را در مداری متفاوت قرار دهد، نامش را فلسفه اسلامی بگذارد. 🔸بنابراین فهم دینی، فهمی است که چونان شاهینی بر فهم و فلسفه یونانی چنگ‌یازدیه، آن را در جایی شایسته و بایسته نشانده است. به‌راستی سازوکار این نوع از فهمیدن چیست ؟ آبشخور و منظرگاهش کجاست؟ بر کدامین قله استاده و طرح‌افکنی می‌کند؟ این‌ها پرسش‌های بنیادینی هستند که می‌بایست طرح و نقد شوند. 🔸به هر حال این فهم دینی با هر سازوکاری، بنیان منطق و فلسفه‌ای است که اکنون منطق و فلسفه اسلامی خوانده می‌شود. تلفیقی از منطق و فلسفه اسلامی با علم زبان و معانی در کنار ارائه تحلیل‌هایی از ارتکازات عرفی، پایه و اساس علم اصول تلقی می‌شود؛ ترکیبی از این علوم با رفت‌و‌آمدهایی که با نصوص دینی پیدا می‌کند، علم فقه را فراهم آورده است. علمی که به یک معنا سیاست فرد و جامعه را بر عهده دارد و در معنای دیگر حداقل در سیاست فرد و جامعه اثرگذار است. 🔸در نتیجه: فهم دینی چون بنیانی مرصوص، ساختمانی استوار از نظروری را فرآهم‌آورده است که در مقام نظر، مدعی اداره جامعه است. حال اگر اشکالی یا ایرادی یا تناقض‌هایی در این ساختمان یا در لایه‌هایی از دیوارچینی‌هایش وجود داشته باشد کی و کجا خودش را نشان می‌دهد؟ 🔸بهترین وعایی که می‌توان در آن، ایرادات یک مکتب فکری را نشان داد، وعای میدان است. به نظر می‌رسد تا مکتب نظری در ظرف عمل و در مقام اداره امور جامعه، خودش را نیازماید، نه نقدها معلوم می‌شود و نه انتقاد منتقدان شنیده می‌شود. 🔸ساحت عینیت فکر به‌مثابه آزمایشگاهی می‌ماند که ایرادات را برای همگان آشکار می‌سازد؛ یک مکتب نظری در ظرف عمل یا تعین عینی نمی‌تواند اشکالاتش را مخفی نگه‌دارد. حتی عوام هم متوجه اصل ایرادات می‌شوند، گرچه نتوانند آن را صورت‌بندی یا تبیین کنند. 🔸اکنون که جمهوری اسلامی ایران به‌مثابه عینیت یک مکتب نظری به منصه ظهور رسیده و نقاط قوت و ضعف خود را تا حدودی آشکار ساخته است، لازم است با نگاه به میدان و رصد ناکارآمدی‌های موجود در اداره امور، به مناشی نظری آن یعنی همان ایرادات و اشکالات یا تناقضات احتمالی که خود را به نحوی در دل آن مکتب جای داده است توجه شود‌ و با زمینه‌سازی نقد بنیادین، اجازه بررسی موشکافانه، بازخوانی جسورانه و بازاندیشی و بازطراحی خلاقانه را صادر کرد. 🔸خلاصه و جان کلام اینکه اندیشه و فکر اسلامی یا فقاهت به معنای عام کلمه ممکن است با تناقض‌‌هایی در ریشه یا میانه مواجه باشد که احتمالا رنگ‌وبوی قدسی مانع نقادی آن، آنگونه که شایسته بوده، شده است. 🔸گاهی باید ققنوس بود؛ از سوخته خویش هم می‌توان حیاتی دوباره یافت. فقط لازم است جسور باشید. @ghalayaane_ghalam/حمید احتشام‌کیا