فرمول جذابیت
❓فکر کردن راجع به جذابیت و مورد توجه گرفتن ته دل همه مارا یک قلقلکی میدهد. دوست داریم انسان های کاریزماتیک باشیم و نگاه ها را به سمت خود بکشیم. فارغ از اینکه این احساس نیاز چقدر واقعی است، شما را دعوت میکنم به خواندن فرمول اصلی جذابیت.
🔥۱.ممکن است بگویید راز جذابیت پول است. کسی که پولدار شد حتما مورد توجه همه است. باید عرض کنم که کاملا درست است. اما این خصوصیتِ پول است و نه شما. اگر پولی نبود شما هم ارزشی ندارید. و اگر پولدار باشید بازهم از ته دل از جذابیتتان راضی نخواهید بود. فکرش هم مشمئز کننده است که به خاطر پول به شما توجه کنند.
🔥۲.زیبایی چهره هم جذاب است. از پول بهتر است چون مربوط به خودتان است. اما زیبایی یک نعمت خدادادی است و نظر شما در شکل گیری چهرهتان نقشی ندارد. البته ممکن است بتوان زیبایی تصنعی و ساختگی برای خود دست و پا کرد. اما هیچ یک از زیبایی های خدادادی و ساختگی دوام ندارند. از پنجاه سالگی به بعد باید به دست به دامن عمل های زیبایی متعدد شوید و در نهایت این گذر ایام و پیری است که موفق میشود.
🔥۳.استعداد یا مهارت خاص هم جذابیت آور است. از دو مورد اول بهتر است چرا که اصالت دارد و اتصالش به ما واضح است. هرکسی میتواند داشته باشد و زائل شدنی نیست. اما دو نقص جدی دارد. یکی اینکه همه مهارت ها و استعداد ها برای همه جذاب نیستند و دیگر اینکه با مرگ ما زائل میشود. بله بعد از مرگ هم میتوان جذاب بود.
از این قبیل موارد مثل قدرت، شهرت، اختراع یا کشف بزرگ و... میتوان شمرد که همگی دارای نقص های جدی در محبوبیت هستند. ما به دنبال عمیقترین و فراگیرترین نوع جذابیتی هستیم که تا ابد باقی بماند...
🌿عمیق ترین و فراگیرترین دوست داشتنیِ همه مردم جهان موجودی است به نام الله. یکایک افراد بشر به عمق ناپیدایی به این موجود علاقه مندند و این سرشت و فطرتی است که در جانمان نهاده شده. قرب حقیقی به این منبع لایزال جذابیت، شما را به طرز وحشتناکی تا ابد جذاب خواهد کرد چرا که خود وعده داده إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا«همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند»(مریم-۹۶)
خدایش بیامرزد مرد محبوب خدا و خلق، حاج قاسم عزیز را..
غلیان
@ghalayan
مردم شریف
نگران بودم کلاهی سرم برود و در این معامله ضرر کنم. یک پایین شهر نشین ساده که میخواست برای پسربچهاش دوچرخهای بخرد. روال معمولی اش را طی کرد و بدون تکلف دوچرخه را خرید. به سادگی زندگیاش
نگرانیام منطقی به نظر میرسید. اعتماد بدون شناخت یعنی تو بازندهای. این روزها پدر به پسر رحم نمیکند. نباید ساده باشم. هرکسی به دنبال منفعت خودش است.
همه ما تجربه یک بدبینی حاد نسبت به اطرافیان را داریم. نسبت به غریبهتر ها بیشتر اما بلایی است که به جان ارتباطمان با نزدیکان هم افتاده. با هزارویک گزاره ظاهرا منطقی به گونهای توجیهش میکنیم که اگر کسی برخلاف آن رفتار کند حتما سادهلوح است.
اجازه بدهید کمی ساده لوحانه حرف بزنم!
امام جعفر صادق(ع): سخن برادرت را مادامی که حمل بر خیرخواهی توانی کرد هیچگاه آن را بر بدبینی و غرضورزی حمل مکن. (بحار، ج ٧٨، ص ٢٥١)
شاید تجربهاش را داشته باشید. شخصی در نهایت مهربانی و آغوش باز به گونهای با ما رفتار میکند که همه نگرانی مارا از اینکه نکند ضرری از او به ما برسد میشورد و میبرد. همه رفتار و کلام او را با نهایت خوش بینی تحلیل میکنیم.
چه شد؟ ما همان آدم بدبینی هستیم که نزدیکترین ها از تیر آن در امان نبودند اما حالا چه اتفاقی افتاده که خود را به دست او سپردهایم؟ چگونه شد که اعتماد کردیم؟
خیلی ساده است. انسان های اطراف ما و خود ما دل ضرر زدن و رنجاندن دیگران را نداریم. ما انسان های شریفی هستیم که کمی نسبت به یکدیگر بیاعتماد شدیم. باید روح حاکم بر ارتباطاتمان را عوض کنیم
اینکه ریشه این بدبینی نوظهور کجاست و چیست بماند. اما بیایید تصمیم بگیریم خوشبین باشیم. نگذاریم تعداد محدود منفعت طلب اطرافیان مارا نسبت به همه بیاعتماد کند. بگذارید بعضی جاها ضرر کنیم. میارزد که این فرهنگ سمی ریشه کن شود. میتوان از نزدیک ترین ارتباطات شروع کرد.
ما مردم شریفی هستیم فقط کمی بدبین شدیم
همین!
@ghalayan
روایتِ کرامت(۱)
ساعت۶عصر نوبت داشتم. ایام ماه مبارک و من برای کارهای دندان راهی مطب شدم.
وقتی خانم دستیار شروع به کار کردند تقلای من برای فرو نبردن مواد در گلو دستگیرشان شد.
مثل اینکه کشفی کرده باشند گفتند: راستی شما روزهاید!
به نشانه تایید سری تکان دادم.
گفت: عیبی نداره دندوناتو جدا میشورم
این را گفت و با سرعت عملی که داشت بعد از هربار ترمیم، مواد را خارج میکرد که نکند در گلو فرو ببرم و روزهام باطل شود.
مراجعه کننده دیگری آمد. بعد از ساعت رسیده بود و شلوغی خیابان بهانهاش. دستیار در جواب گفت: ببین عزیزم خب الان غروب و دم افطاره یادت باشه اینموقع خیابونا خیلی شلوغه. منم گناه نکردم که. باید موقع اذان خونه باشم. ولی شما برو پذیرش اگه واسه دوهفته دیگه نوبت دادن که هیچ اما اگه دیرتر بود بیا پیش خودم کارت رو راه بندازم.
بعد از دستیار نوبت دکتر بود. هربار که رویش را به سمت من میچرخاند و میخواست مواد را روی دندان بگذارد بسمالله الرحمن الرحیم میگفت.
دکتر ریز اندام و جوانی بود. مریض های زیادی منتظر بودند که نوبتشان شود.
خارج که شدم همچنان خیابانها شلوغ بود. پیاده رو سفره افطار پهن و مردم منتظر اذان نشسته بودند. از شلوغی ها گذشتم و راهی هیئت شدم...
غلیان
@ghalayan
ایستاده در غبار(۱)
شاید خیلی از شما دیده باشید
شاید هم نه. آماری که میگوید هشتاد و خوردهای درصد از مردم اعمال شب قدر را به جا میآورند.
آماری که در غبار تحلیل ها و مشاهدات و سایر آمارهای عدم دینداری، تمام قد ایستاده است
از حوزه علمیه که در آن درس خواندهام و مسجد و هیئت گرفته تا خیابان و کوچه و بازار و فضای حقیقی و مجازی فریاد وا اسلاما شنیدهام و همه دلواپس از کاهش تقیدات دینیاند.
آیا دینداری قابل سنجش است. اگر قابل است که هست شاخص چیست؟
عمدتا با سه شاخص دینداری مردم نقد میشود. هرچند ارزیابی با این شاخصها مناسب نیست اما خود این موارد هم برخلاف تصور ما هستند:
۱.تقید به عفاف و حجاب
۲.تقید به نماز
۳.تقید به روزه
حجاب و عفاف یکی از مسائل مربوط به سبک زندگی است که ناشی از ملکه حیا است. باید توجه داشت که مردم ما حیا و عفت را ارزش میدانند ولی در عمل برخلاف این ارزش رفتار میکنند. چرا که رفتار مارا سبک زندگیمان مشخص میکند و عمده تلاش دشمن تغییر سبک زندگی موجود میباشد و در سبک زندگی یکی از مسائلی که طرح های جدی امنیتی-فرهنگی برای آن در نظر گرفته شده حجاب است.
شاید برای شما صداقت ارزش باشد اما در جایی که ترس دارید این صداقت به ضررتان تمام شود از این ارزش دست میکشید و دروغ میگویید.
این شبیه رفتاری است که ما در حجاب و عفاف دچارش شدهایم. ما به دلیل فضای ذهنیای که دشمن برایمان ایجاد کرده از انتخاب حجاب ناشی از ملکه حیا دست میکشیم در حالی که جامعه از این اتفاق در عذاب است. این اتفاق نسخه بروز شده کشف حجاب رضا خانی است. آن زمان مردمِ با حیا به زور سربازهای رضاخانی حجاب از سرشان برداشته میشد و امروز به زور سربازهای مجازی غرب.
از طرفی در این سمت تلاشی برای ترویج فرهنگ حجاب و عفاف نشده و به قول حاج علیرضا پناهیان حجاب موجود را هم مدیون خون شهدا هستیم
و البته حجاب موجود را نباید دست کم گرفت چرا که اگر جریان غالب در کشور بیحجابی بود باید دور هم مینشستیم و میگفتیم چه خوب که بعضی از مردم باحجاباند!
نتیجه اینکه مسئله بیحجابی موجود فارغ از مقایسه آن با گذشته، نه ناشی از بیحیایی بلکه بیحجابی تحمیلی است.
ادامه دارد...
غلیان
@ghalayan