«به کجا چنین شتابان؟»
گَوَن از نسیم پرسید
«دلِ من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»
«همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم...»
«به کجا چنین شتابان؟»
«به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم»
«سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را»
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز
در مرز چشمهای تو گیرم...فقط همین !
#محمدعلی_بهمنی
تورا با غیر می بینم صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
#مهدی_اخوان_ثالث
@ghalb_sabz💚
بس شب به دعا ، دو دست برداشتهام
بس روز به راه تو نظر داشتهام
از خویشتنم خیر مبادا همه عمر
گر بی تو ز خویشتن خبر داشتهام ...
#وطواط
دل، شیشه بود و خانهی ما نبش کوچه بود
هر کودکی نشانه گرفت و شکست و رفت...
#زهرا_ایزدی_نیا
شب است... منتظرم، پس چرا نمیخوابی؟!
بخواب، شب شده، باید به خوابِهم برسیم...
#حامد_فلاحی_راد
این روزا هرجا میرم توو خودمم
نیستی و ثانیهها نمیگذرن...
جمعهها همیشه غم دارن ولی
تو که نیستی جمعهها جمعهترن!
#محمدرضا_صبوریان
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
شب و روز در خيالی و ندانمت کجايی...!
#سعدی
تو فصل مشترک عشق و شعر من بودی
که با جدایی تو بینشان طلاق افتاد
#حسین_منزوی
دل آیهی ناگاهی و ناآگاهیست
دفترچهی خاطرات خاطرخواهیست
دل بی غم عشق، قصهی بیهیجان
دل بی غم عشق برکهی بیماهیست
#محمدمهدی_سیار
اگرچه عکس تو سنگ صبور خوبی نیست
خوشم که بی تو مرا باز همکلامی هست!
#علیرضا_نورعلیپور