قدیم ترا که عکسها چاپ میشدن انگار ارزش بیشتری برامون داشتن
دور همدیگه جمع میشدیم و همین
که دونه دونه عکسهارو دست به دست کنیم و
خاطرات رو مرور کنیم یه حس و حال دیگه ای بهمون میداد
کاش میشد یه سری از حس هارو دستکاری نمیکردیم
کاش بشه حس های گذشته رو با همین کار هایی کوچیک برگردونیم:)
🌿°°قلب شیشه ای°°🌿
باید بروم..
دلتنگ که شدی
گلدان کوچک پشت پنجره را ببوس!
من، یک روز که خیلی دلتنگت بودم
دلم را همان جا خاک کردم...(:
🌿°°قلب شیشه ای°°🌿
سلام بر کسانی که
برای همه تکیه گاه بودند
ولی وقت تنهایی شانه ای
برای تکیه کردن نیافتند:)!
🌿°°قلب شیشه ای°°🌿
امروز بدترین روز بود
و سعی نکن منو متقاعد کنی که..
توی هر روز لحظات خوبی پیدا میشه!
اگه با دقت نگاه کنیم
زندگی دشواره
با اینکه؛
خیلی وقتا اتفاقات خوبی میفته!:)
🌿°°قلب شیشه ای°°🌿
دوجین کار سرم ریخته ...
اول باید خورشید را به آسمان سوزن کنم
و بعد منت ماه را بکشم تا به شب برگردد،
سپس باد ها را هل بدهم تا دوباره وزیدن بگیرند... و
آنقدر با گل ها حرف بزنم
تا به یاد آورند روزی زیبا بوده اند...
بعد از تو
این دنیا
یک دنیا
کار دارد
تا دوباره دنیا شود:)
🌿°°قلب شیشه ای°°🌿
«یا مَن یُعْطی مَن لَم یَسئَلهُ..»
‹ ای خدایی که حالِ دلِ اونایی که
حتی ازت نخواستن هم
خوب میکنی... ›:))
🌿°°قلب شیشه ای°°🌿
از لحاظ روحی دلم میخواد آدمِ مورد علاقمو دعوت کنم
موهامو گوجه ای کنم و
دسر و سالاد و سوپ قارچ درست کنم...
دو سه فنجون کافی و اینجور چیزا درست کنم..
کیک پفکی بپزم و
بوی وانیل و شکلاتِ آب شده فضا رو پر کنه...
صدای زنگ فر سکوت رو پشت سر هم بشکنه...
زییینگ لازانیا
زینگگگگ کوکی
زیییینگ شیرینی زبون...
و زینگ مرغ و ماهی کباب شده ای که با کره پوشونده شده و در نهایت یه قالب ته چینِ خوش رنگ و
خوش عطر از فر دربیاد و زنگ دیگه استراحت کنه..:)
🌿°°قلب شیشه ای°°🌿
ولی از لحاظ جسمی نیاز دارم چوب کبریت بذارم
لای چشمام که تا شب باز بمونن و به کارام برسم...
و شب بخوابم تا فردا شب😶
گاهی وقت ها گفتن یه جمله
کوتاه مثل "خدایا لطفا بهم
کمک کن" میتونه زندگیت رو
جوری که حتی فکرش رو هم
نکنی تغییر بده:)