سلام صبح بخیر✋ 💖دعای صبحگاهی💖 رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَةً طَيِّبَة اِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء🤲 آل عمران/۳۸

🌹صبحانه فرهنگی شهدایی 🌱در مشكلات است كه انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه كنید كه دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم. هر چه كه می‌كشیم و هر چه كه بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد. #شهید_حسین_خرازی🌷

✅صبحانه فرهنگی کتاب سه دقیقه درقیامت 🌹🌹🌹🌹🌹 مقدمه این کتاب رو گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی چاپ کردن خیلی از کتاب هایی که چاپ کردن جالبه چون ساده و روان نوشتن و هر کسی میخونه دیگه دلش نمیاد تا آخر نخونه مخصوصا کتاب شهدا رو اول کتاب نویسنده میگه سال ۹۶ رفتم به اصفهان اونجا یه دوستی که فرمانده ی سپاه بود و دیدم که میگفت برای همکارش که جانبازه و مدافع حرم حین عمل جراحی ۳ دقیقه از دنیا میره بعد با شوک برمیگرده از وقتی از اون دنیا برگشته اخلاق و رفتارش خیلی عوض شده ولی نمیخواد زیاد پخش بشه که چی دیده تلفنش رو گرفتم و خیلی طول کشید تا راضیش کنم هر چی دیده رو کتاب کنیم آخرش گفت به شرطی که اسمم و نبرید

کتاب سه دقیقه در قیامت گذر ایام پسری بودم که تو مسجد و پای منبر بزرگ شدم توی خانواده ی مذهبی تو پایگاه بسیج فعال بودم توی دوره ی دفاع مقدس تونستم مدتی برم جبهه ولی حسرت شهادت به دل من موند ولی تو همون دوره نوجوانی سعی می‌کردم گناه نکنم یه شب که ۱۷ سالم بود نشستم و خیلی گریه کردم و به خدا گفتم دلم میخواد زودتر بمیرم که آلوده به گناه نباشم مرگ منو زودتر برسون اون زمان سن من کم بود و فکر میکردم کار درستی میکنم چند روز بعدش جور شد بریم مشهد شب قبلش خواب دیدم یه جوان خوشگل اومد به خوابم و بهم گفت ازم چی میخوای؟ چرا اینقده اصرار میکنی به مرگت هنوز وقت تو نشده فرداش ظهر بود با موتور داشتم میرفتم به کاروان مشهد برسم سر چهار راه با یه ماشینی تصادف کردم اونقدر بد پرت شدم که گفتم حتما مردم راننده هم میلرزید فکر می‌کرد مردم بعد یاد خواب دیشبم افتادم گفتم من حالا نمیمیرم بلند شدم رفتم برسم به کاروان مشهد تا دو روز بدنم درد میکرد ولی فهمیدم نباید به مرگ اصرار کرد خودش به وقتش میان سراغ آدم فقط همیشه دعا میکردم شهید بشم چند روز بعدش جور شد بریم مشهد شب قبلش خواب دیدم یه جوان خوشگل اومد به خوابم و بهم گفت ازم چی میخوای؟ چرا اینقده اصرار میکنی به مرگت هنوز وقت تو نشده فرداش ظهر بود با موتور داشتم میرفتم به کاروان مشهد برسم سر چهار راه با یه ماشینی تصادف کردم اونقدر بد پرت شدم که گفتم حتما مردم راننده هم میلرزید فکر می‌کرد مردم بعد یاد خواب دیشبم افتادم گفتم من حالا نمیمیرم بلند شدم رفتم برسم به کاروان مشهد تا دو روز بدنم درد میکرد ولی فهمیدم نباید به مرگ اصرار کرد خودش به وقتش میان سراغ آدم فقط همیشه دعا میکردم شهید بشم همیشه فکر میکردم لباس سپاه همون لباس سربازان امام زمان هست برای همین با اشتیاق سعی کردم برم سپاه و بلاخره به آرزوم رسیدم 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻

📖 نشست بصیرتی با موضوع: تحلیل آخرین وضعیت جبهه مقاومت به مناسبت هفته مبارک بسیج 🎙با حضور دکتر حامد مهرآبادی، کارشناس مسائل سیاسی 🗓 زمان: پنج‌شنبه دوم آذر ماه 🕒 ساعت: بعد از نماز مغرب و عشاء 🕌 مکان: حرم مطهر امامزاده سلطان صالح-پایگاه مقاومت بسیج غدیر روستای کاغذی 🌹با افتخار دعوتتان می‌کنیم تا در این نشست شرکت فرمایید و از حضور گرمتان سپاسگزاریم. #پایگاه‌مقاومت‌بسیج‌غدیر‌روستای‌کاغذی #حوزه‌سوم‌بسیج‌امام‌حسین‌شهر‌ابوزیدآباد -قرارگاه غدیری ها🔸 -پایگاه بسیج غــدیــر

💥عرضه پرچم ویژه ایام فاطمیه به قیمت عمده به تعداد محدود... در راستای ترویج فرهنگ روضه خانگی و فضاسازی محیطی محلات 🏴 پرچم سردری ابعاد ۹۰×۵۰ سانتیمتر جنس پارچه: فلامنت 🏴 پرچم ستونی ابعاد ۲۰۰×۹۰ سانتی متر جنس: پارچه فلامنت جهت خرید وهماهنگی با شماره ۰۹۱۳۰۵۴۹۷۱۸ خانم دهقانی #هر_خانه_یک_پرچم