حُبُّالحُسِین_۲۰۲۱_۰۷_۲۳_۱۸_۰۹_۳۷_۷۱۱.mp3
4.6M
•°🌱
یاد اولین نگاه به ضریح تو بخیر
لحظه ی که من شدم دیگه عاقبت بخیر
🎤#حاج_جواد_غفاریان
👌👌
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#ما_نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم
🏴 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌙کانون فرهنگی وهیئت آقاقمربنی هاشم.روستای کاغذی ✴
•°🌱 یاد اولین نگاه به ضریح تو بخیر لحظه ی که من شدم دیگه عاقبت بخیر 🎤#حاج_جواد_غفاریان 👌👌 #اللهم_
•°🌱
تلخی چای عراقی رو میخوام
گریه تو صحن ساقی رو میخوام
آروم جونم😭
#ما_نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم
@ghamarbaniihashem
... 🧡🌱
یادِ امام زمان عج ک فقط
مخصوص روز جمعه نیست مشتی
یه تسبیح بردار
برا تعجیل در امر فرج مولا
ذکر بگو
#صلواتبفرسدلاور
🔴این داستان عالیه با اوضاع الانمون کاملا همخوانی داره!!👌
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد.
همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.
صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.
او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!
همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد.
روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!
🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری.لطفا خبرهای بد را نشر ندهیم و تلاشمان فقط آگاهی دادن در مورد پیشگیری و درمان باشد.
یک عزم همگانی برای عبور از این بحران لازم است. بیایید خودمان به فکر باشیم و فقط اخبار و اطلاعات درست را نشر دهیم.
برای شروع همین متن را برای دیگرانی که دوستشان داریم بفرستیم🌹
#نشر_صدقه_جاریه
#ما_نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم
@ghamarbaniihashem
30.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈 #گلایه سنگین و جانسوز امام عصر علیه السلام به زائر اربعین❗️
♻️ راوی حاج آقا جواد شاهمرادی
ایشون در قید حیات هستند و بیش از هفتاد سال سن دارن و با بسیاری از منتظران قدیمی نشست و برخاست داشتن.
یادت نره اگه کربلا میخوای همین الان عهدت رو ببند 🔰
با قمر بنی هاشم علیه السلام عهد میبندم :
در صورت تشرف به کربلا، تحت قبه مقدسه، به نیابت از ایشان هزار مرتبه برای #فرج دعا کنم
#ما_نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
@ghamarbaniihashem
•| #از_روایتها |•
پسرِ طلحه در کوچه های شام،
به امامِسجاد{ع} با نیشخند گفت:
«حالا بگو چه کسی پیروز شد؟»
آقا با سربلندی جوابش داد:
«در اذان و اقامۀ نمازت خواهی فهمید!»
ــــــــــــــــــــــــــــ🌱🌖ــــــــــــــــــــــــ
#ما_نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
@ghamarbaniihashem
✅ تلنگر
اگر «نماز و روزه» قضا بشود، میشود جبران کرد
ولی اگر «ولایت» قضا بشود ، نمیشود جبران کرد
⚫️ یکبار در سقیفه قضا شد ، حضرت زهرا (س) را شهید کردند 😔
⚫️ یکبار در صفین قضا شد ، حضرت علی (ع) را شهید کردند 😔
⚫️ یکبار در کوفه قضا شد ، تابوت امام حسن (ع) تیرباران شد 😔
⚫️ یکبار در کربلا قضا شد ، امام_حسین (ع) و اصحابش، شهید شده و بر پیکرشان اسب تازانده شد 😔
🚩 مواظب باشیم ولایتمان قضا نشود.
👌تاریخ ، تکرار میشود و هر لحظه کربلاست !
✅ نباشیم زمانی را که ما را امان نامه بدهند برای دست کشیدن از حسین زمان !!
#ما_ملت_امام_حسینیم #محرم
#ما_نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم
@ghamarbaniihashem