eitaa logo
❤️🤍💚مسجدحضرت قمربنی هاشم علیه السلام💚🤍❤️
78 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6.2هزار ویدیو
39 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 اجتهاد و فهم 🔹 مرحوم حاج فقیهی نقل می‌کرد: درباره يک مسأله قضایی به یکی از علما مراجعه شد و ایشان در این مسأله حکمی کرد. حاج فقیهی و سیّد علی خلخالی شاگرد آن عالِم بودند. حاج فقیهی می‌گفت: تا مرحوم آقای امضا نمی‌کرد، قابل اجرا نبود؛ چون ایشان رئیس على الإطلاق بود. 🔹 می‌گفت: من و آسیّد علی خلخالی - شوهر همشیره حاج فقیهی و از ارباب حلّ و عقد نجف و شاگرد مشترک آن عالِم و آسیّد ابوالحسن که در دستگاه آقای آسیّد ابوالحسن خیلی ذی‌نفوذ بود ـ نزد آسیّد ابوالحسن رفتیم تا ایشان این حکم را امضا کند. 🔹 مرحوم آسیّد علی خلخالی دارای بیان سحّاری بود. شروع کرد به بیان مطلب برای آسیّد ابوالحسن و ایشان هم ساکت بود و گوش می‌کرد. تا رسید به اینجا که «ایشان مجتهد است و حکم کرده است و اگر شما تنفيذ نفرمایید، حکم مجتهد زمین می‌ماند». 🔹 اینجا آسیّد ابوالحسن سکوت را شکست و گفت: «او مجتهد است؟ این چرت و پرت‌ها اجتهاد است؟!» حاج فقیهی می‌گفت که تصوّر ما از آن عالِم با تصوّر آسیّد ابوالحسـن كـاملاً متفاوت بود. مدّتی بر جلسه سکوت حاکم شد سپس آسیّد ابوالحسن رو به من کرد و فرمود: «می‌دانید اجتهاد چی است؟ ، مذاق امام فهمی است! این چیزها اجتهاد نیست». 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۱ ص ۵۶۱ زندگانی عالمان | عضو شوید👇 eitaa.com/Alemin
❇️ (ره) 🔹️ آیت الله شهید سید محمد باقر صدر وقتی در حال و بودند، کاملاً از دنیای پیرامونشان بریده می‌شدند و این چیزی نیست که کسی به‌سادگی بتواند خودش را به آن عادت بدهد. 🔹️ به یاد ندارم که شهید صدر حتی در گرم‌ترین روزهای ، غرق در خواب شوند. حتی در همان روزهای گرم و درحالی‌که به سن پنجاه سالگی نزدیک شده بودند هم از کتاب‌ هایشان جدا نمی‌شدند. درحالیکه جوان نیرومند و بانشاط هم توان مقاومت، در برابر وسوسه خواب را نداشت. 🔹️ در سال آخر عمر شریفشان که نیروی بدنی‌شان (بر اثر فشارهای حکومت بعثی و شرایط حصر) تحلیل رفته بود، کمتر از یک ساعت در رختخوابش دراز می‌کشیدند. 🔹️ وقتی مرا در خواب می‌دیدند، به من می‌فرمودند: من خودم را به خواب عادت نداده‌ام، چون است. تو که هنوز جوانی چرا خودت را به خواب عادت می‌دهی؟! 🔹️ در یکی از روزهای بسیار گرم تابستان که بعد از ناهار خوابیده بودم، ایشان مرا بیدار کردند و فرمودند: وقتی من هم‌سن تو بودم روزانه حدود درس می‌خواندم و حتی در آن چهار ساعت دیگر هم که می‌خوابیدم، خواب‌های علمی می‌دیدم و برای همین خوابم هم، خواب معمولی نبود. 🔹️ در خواب می‌دیدم که مشغول مطالعه یا علمی و فقهی هستم. اگر شب و روز بخوابی، همه زندگی‌ات را با خواب سپری خواهی‌ کرد! 📚السیرة و المسیرة فی حقائق و وثائق، ج ۲، ص ۲۸۹.(مجموعه آثار ایشان در ۱۹۱ جلد) زندگانی عالمان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
"" 🔸️ مرحوم علامه امینی با مطالعاتی که داشت در این فکر بود که مسلمان‌ها با داشتن قرآن و معارف و احکام اسلامی که جامعیت هم دارد، علت اختلاف و زیادی که در هست و از جهت سیاسی و اجتماعی هم با و انحطاط مواجه هستند چیست؟ 🔸️ او با فکر مواج و دقیق خود برای ریشه‌یابی این موضوع، اسلام و مسلمین را مورد مطالعه قرار داد و قسمت مهمی از عمر خود را در مطالعه کتب تواریخ گذرانید و مطالب تاریخی را با دقت مورد تجزیه‌ و تحلیل قرار داد، به طوری‌ در این قسمت غور و بررسی کرد که می‌توان او را نیز نامید. 🔸️ او می‌گوید تاریخ اسلام یک واحد پیوسته و مربوط به‌هم است مانند حلقه‌های یک زنجیر یا بستر یک رود، که پاره‌ای از آن زمینه پاره‌ای دیگر است و وضع کنونی امت نتیجه سیر تاریخی گذشته است و تاریخ نیز سرآغاز راه‌گشایی بسوی آینده است؛ بنابراین برای درک علت وضع کنونی و این‌که چه علت‌هایی باعث این قضایا شده‌است و چه عاملی موجب پیشرفت در آینده خواهد شد باید تاریخ را مورد قرار داد چون همه این‌ها در اعماق تاریخ گذشته مسلمان‌ها است. و مساله در این بین سرنوشت ساز است. 📘 اسلام مجسم، ج۱، ص۱۱۵. زندگانی عالمان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ آیت الله بهجت(ره): 🔺️ما به اختیار، دوری را انتخاب کرده ایم!!! 🔺️ این خدایی که به حیوانات در بیابان روزی میدهد... به آنها روزی میدهد به ما نمی دهد؟ 🔺️ به چه کسی شکایت کنیم از دست خودمان؟؟ زندگانی عالمان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/2211447209Cc704661bd7
❇️ شرط وصال 📖 رحمه الله علیه: زمانی در همان ایام جوانی از جناب شیخ محمد کوفی رحمه الله علیه راه رسیدن به دیدار حضرت بقیت الله اروحنا فداه را پرسیدم و ایشان فرمود: «کار خاصی لازم ندارد، همة واجبات را انجام بده و محرّمات را ترک کن؛ به مستحبات عمل کن و از مکروهات دوری نما، آن وقت راه باز می شود». بنده با شوخی به ایشان عرض کردم: «این کار خیلی مشکل است» و مثلی آوردم و راه نزدیک تری خواستم. ایشان در جواب فرمود: « را بسیار مواظبت کن». 📚 مجله خُلُق مصاحبه با حضرت ایت الله ناصری رحمه الله علیه( مرداد و شهریور ۱۳۸۷) زندگانی عالمان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
🔰"انسان برای رسیدن به مقصد عالی باید و کند" ✅حضرت استاد شب زنده دار: 🔹️ انسان برای رسیدن به مقصد عالی باید و کند و اینگونه نیست که انسان در لحظه ای به احسن نیات برسد بلکه تلاش و تحرک می خواهد، وصول به کوشش زیاد می خواهد چرا که موانع بسیاری برای آن وجود دارد. 🔹️ اما به اندازه ای عظمت دارد که می ارزد انسان آنچه که دارد خرج راه رسیدن به مقامات عالی کند. زندگانی عالمان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
❇️ 🔹️ آیت الله شب زنده دار: 🔹 کج فهمی یک عیب بسیار بزرگ ونقمت بزرگی است. انسان روی مسائل فکر می‌کند، ولی آن‌ها را کج می فهمد. یک وقتی خدمت مقام معظم بودیم، صحبت از یکی از علمای قریب عصر شد، ایشان از فرد دیگری در مورد فقه آن عالم پرسیدند، گفت: بد نبود. 🔹️ اما خودشان فرمودند: «نه، آن آقا شذوذ داشت؛ چون کم دیده بود، و به فکر خودش متکی بود». معمولاً کسانی که استاد نمی بینند و خودشان زود حالت استقلال پیدا می‌کنند، دارای حرف‌های شاذ و نادر می‌شوند؛ زیرا از اصحاب نظر و پخته‌های در فن، حرف را نشنیده‌اند و خودشان یک چیزهایی به ذهنشان می آید که به اشکالاتش نیز نمی توانند توجه بکنند و قهراً دچار شواذ و نوادر می‌شوند. 📚 درس خارج فقه آیت الله شب‌ زنده‌دار @pand_saadat. زندگانی عالمان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin
🔰 مردم نباشید !!! ▫️آیت الله سیستانی فرموده بودند: زمانی که من در قم شاگرد آقای بروجردی بودم یک روز توصیه اخلاقی داشتند با این عنوان: مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید. ▫️حضرت فرموده بودند یک روز دزدها جلو کاروانی را می گیرند واموال آن راغارت می کنند، میان اموال واثاثیه آنان بقچه ای بود که روی آن نوشته شده بود "بسم الله الرحمن الرحیم"آن را به رئیس دزدها نشان دادند و او پرسید این بقچه مال کیست؟ معلوم شد متعلق به یک پیرزن است ازآن پیرزن پرسید این کاغذ بسم الله برای چیست؟جواب داد این را نوشتم تا از خطر دزدها محفوظ بماند! رئیس دزدها گفت :محفوظ ماند بردار و برو. ▫️نوچه های رئیس اعتراض کردند که این همه زحمت کشیدیم و دزدیدیم چرا به او برگرداندی ؟جواب داد :ما دزد اموال هستیم ،دزد عقیده نیستیم! ⬅️ آقای بروجردی با نقل این داستان فرموده بودند: شما طلاب عزیز مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید. 📚حقیقتی پنهان جلد ۱ صحفه ۱۳۲ زندگانی عالمان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/2211447209Cc704661bd7
📌 و اعمال 🔹️ : ای عزیزان من! اگر میتوانید در شبانه روز، ساعات و لااقل دقایقی را به فکر خود باشید! تا بر شما روشن شود چکاره هستید برای چه هستید کجا می روید تا عمر به غفلت نگذرد!! 🔹️ ای عزیزان من ! محاسبه و مراقبه را در تمام اعمال و گفتار و کردارتان باید داشته باشید، نه سال و ماهی یک مرتبه؛ بلکه یک مرتبه، اگر نگوییم ساعتی یک مرتبه محاسبه و هر آنی مراقبه لازم است. 🔹️ ای عزیزان! من اگر را آزاد گذاشتید و مراقب آن نبودید و محاسبه ی اعمال نکردید و دوش به دوش غفلت؛ عمر را گذراندید از بترسید. 📚رسائل عرفانی آیت الله سعادت پرور،ص190. زندگانی عالمان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/2211447209Cc704661bd7
❇️ یک شاهی آن هم حساب است ❇️ ▪️یکی از روزها (آیت الله شیخ غلامرضا یزدی) بر منبر برای تشویق مردم به بزرگداشت و تکریم مجالس اباعبدالله الحسین (ع) به نقل خوابی که دیده بودند پرداختند؛ به این مضمون: ▪️من در منزل قصابی به نام مشت حسن منبر می‌رفتم. ایشان اول هر ماه روضه میخواند در آخرین مجلسی که وی برگزار کرد و من منبر رفتم، شب بعد از این مجلس خواب دیدم که صحرای محشر است و به حساب و کتاب هر کس به صورت دقیق رسیدگی می‌شود تختی بسیار رفیع گذاشته بودند و شخصی بر فراز این تخت نشسته و بغل دستشان هم جوانی رشید نشسته است پرسیدم اینها کیستند؟ ▪️گفتند آن بزرگوار حضرت اباعبدالله الحسین (سلام الله عليه) و بغل دستشان هم حضرت ابوالفضل (سلام الله علیه) هستند.حضرت سیّدالشهداء (ع) به حضرت ابوالفضل (ع) صورت تمام فعالیتها و هزینه هایی که افراد برای برقراری ابا عبدالله (ع) در یزد و دیگر جاها انجام شده بود را با اسامی افرادی که عامل انجام خدمتی بودند انشا می فرمودند و حضرت ابوالفضل (ع) هم یادداشت میفرمودند. ▪️از جمله فهرست خریدهای مشت را حضرت بیان میکردند و حضرت ابوالفضل هم یادداشت میکردند تا رسیدند به کله قند. حضرت ابوالفضل (ع) به لحاظ استمرار کار روضه خوانی مشت حسن قصاب و اینکه ماههای قبل که قیمت هر سه شاهی۱ می نوشتند مرقوم فرمودند «سه شاهی»، ولی حضرت سيدالشهدا فرمودند نه برادر بنویس «صنّار»۲. من این منظره را که دیدم از خواب پریدم. ▪️به فکر فرو رفتم یادم آمد قند موجود در بازار دو نوع بود. یک نوع قند آبکوه بود که رنگ آن سفید بود و گرانتر بود و یک نوع دیگر قندی بود که رنگ آن زرد بود و نامرغوبتر از نوع آبکوه بود به یاد آوردم چای که جلو من گذاشتند، قندش سفید و مرغوب بود و از نوع آبکوه بود همین مرا بیشتر به تفکر واداشت. ▪️سرانجام بلند شدم و آمدم درب مغازه قصابی مشت حسن. او با دیدن من به استقبالم آمد و گفت حاج آقا فرمایشی دارید؟ گوشت میخواهید؟ گفتم نه با تو کار دیگری دارم مشتریهایت را راه بیانداز تا با هم صحبت کنیم. ▪️او هم سفارشات مشتریان را انجام داد و وقتی مغازه خلوت شد، گفت: بفرمایید من درخدمتم. گفتم: مشت حسن، بار آخری که من آمدم ،منزلتان چه نوع قندی برای چای مردم خریده بودی؟ گفت: فرصت نکردم به موقع برای خرید قند بروم وقتی رفتم قند آبکوه که قیمتش سه شاهی بود تمام شده بود و من مجبور شدم قند غیر آبکوه را که قیمتش بود خریداری نمایم ▪️با شنیدن این توضیحات به گریه افتادم مشت حسن گفت: حاج آقا چرا گریه میکنید؟ گفتم: یک خوابی دیده بودم که الآن برایت تعریف میکنم اما قبل از آن بگو بدانم چای که جلو من گذاشتی قندش سفید بود و از نوع مرغوب چگونه بود که آن قند متفاوت بود؟ گفت: از ماه قبل مقداری قند کنار گذاشته بودم که آن را برای شما آوردم و آن مقدار کمی بود و برای عموم مستمعین کافی نبود. وقتی جریان خواب خود را برای وی گفتم هر دو به گریه افتادیم . حاج شیخ گفتند: مردم هزینه ای که برای امام حسین (ع) میکنید حتی آن هم حساب است. ۱. شاهی واحد پول قدیم که در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی رایج بوده است هر شاهی, معادل دو پول یا ۵۰ دینار آن زمان بود. ۲. صنار (مخفف صد نار یا صد دينار) معادل صد دینار یا دو شاهی 📚تندیس پارسایی،ص۶۹۵_۶۹۴ 🔰@hadithedoost 🔰eitaa.com/Alemin
🔹️ آیت الله مجتهدی تهرانی (ره): 🔺️ مال تاجری در تیمچه آتش گرفت و همه اش سوخت. شخصی به من گفت: روز قبل از آتش سوزی من آنجا بودم، از اولاد پیغمبر حاجتی داشت. 🔺️ پول می خواست و آنها این سید را کردند ، پول که او را ندادند، هیچ، مسخره اش هم کردند. فردا دکان همان مغازه آتش گرفت! " آنقدر گرم است بازار مکافات عمل / " دیده گر بینا بود هر روز روز محشر است " زندگانی عالمان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/2211447209Cc704661bd7
❇️ قضیه آیت‌الله شیخ محمدتقی اصفهانی معروف به (۱) 🔹️ آقای حاج‌آقا جواد زنجانی ظاهراً از آقای حاج‌آقا مهدی حائری یزدی و او هم از آقای سید محمدکاظم عصار نقل کرد که ایشان می‌گفت معروف به آقا نجفی را از اصفهان به تهران تبعید کردند؛ چون آقا نجفی بر نهی‌ از منکر خیلی اصرار داشت و دستور می‌داد بابی‌ها را بکشند و از این قبیل کارها می‌کرد. 🔹️ معمولاً چنین کارهایی برای سلاطین ناخوشایند است، چند مرتبه ایشان به تهران احضار شد، یک‌بار که به تهران احضار شد از او خواستند که در بماند و به اصفهان برنگردد تا در بین علمای تهران هضم می‌شود! 🔹️ ایشان که به تهران وارد می‌شود در آن‌جا درسی شروع می‌کند و شهریه‌ای هم می‌دهد که به این وسیله حلقه درسش را هم درست می‌کند، می‌گفت وضع درس آقا نجفی این‌گونه بود که اوایل ماه جمعیت طلبه‌ها فراوان بود، بعد جمعیت تدریجاً تحلیل می‌رفت، اواخر ما که نزدیک اول ماه می‌شد دوباره جمعیت به حد نصاب می‌رسید.. 🔹️ می‌گفت: من هم به درس ایشان می‌رفتم، یک وقت دستگاه حاکمه که می‌خواست آقا نجفی را خرد کند بعضی افراد را تحریک کردند که با اشکال کردن در درس، او را در آن محیط کوچک کنند!!! .... 📚 جرعه ای از دریا، ج۱، ص۵۲۸. زندگانی عالمان | عضو شوید👇 https://eitaa.com/Alemin