فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کودک در خان یونس به خواهر خردسالش میآموزد که در هنگام شنیدن صدای انفجار ها و بمباران چه دعایی کند… 💔
"اللهم أنت الحافظ الدافع المانع الحكيم "
@news_fath
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هواداران ایران پیش از شروع بازی در ورزشگاه نماز جماعت خواندند
کانال رسمی پاسخ به شبهات👇👇👇
┏⊰✾🌹✾⊱━━━─━━┓
http://eitaa.com/joinchat/1402208256Cb57404510b
┗━━─━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝((مهمان معنوی امشب 🏝
🕊 تخریب چی شهید :جعفر خوش لفظ
تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۱۰/۲۵
محل شهادت : ماووت عراق - عملیات بیت المقدس (۲)
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
┅┅❅ ((هیئت همرزمان شهدای تخریب چی استان همدان)) ❅┅┅
📌#روایت_کرمان
بزرگ شده ام
🌱میان زخمهایش گفته بود می خواهد در آینده افسر شود.
👮♂افسر آینده کشورمان از زخمهایش گذشت و بلند شده است، افسری که قبل از گرفتن درجه، مجروح شد!
باید کم کم خبر شهادت محمدعلی را به او می دادند، گفتند:(( شهید آوردن گلزار یزدان آباد.))🥀
الیاس بی معطلی گفت:(( وقتی رفتین استقبالش، ازش بخواید محمد علی زودتر از آی سی یو مرخص بشه! ))
همه نگاهش می کردند. دایی(پدر محمدعلی) کنار گوشش گفت:((ممدعلی رفته، همون روز شهید شد، نگفتیم چون حالت خوب نبود. ))
الیاس جا خورد. ماتش برده بود،
😭بلندبلند گریه کرد و گفت:(( چرا همون روز بهم نگفتین؟ ... مگه بی تابی از من دیدین؟ فک کردین اونقدر بزرگ نشدم که بتونم تحمل کنم؟!))
📝راوی:رحیمه ملازاده
مجروح الیاس ایزدی
💟رمان جالب و عاشقانه #ازعشق_تاپاییز💟
☘اسم دیگه رمان؛ #خاطرات_یک_طلبه
🍄قسمت ۳۵
بعد از خوردن ناهار تو هوای آزاد
خواب میچسبید. اما هروقت پلکامو رو هم میذاشتم یاد اون دخترخانم میافتادم. خیلی سعی کردم خوابم ببره اما نشد.
دراز کشیدم
و از گالری گوشیم زیارت آلیاسین رو پخش کردم. مناجات و درد دل با امام زمان انسان رو آروم میکنه.
طبق سنت همیشگی به خواستهی مامان
رفتم برای دختر پسرای فامیل سبزه گره زدم. اون سال به نیت همه مجردای فامیل سبزه گره زدم الا خودم. یعنی خودمو یادم رفت. خودم رو کلا فراموش کرده بودم.
دم دمای غروب بود
که بساطمون رو جمع کردیم و به سمت خونه راه افتادیم. تو دلم آشوب بود. دوست داشتم هرچه زودتر فرداشب فرا بشه و ما بریم خونشون. از اینکه سیزدهبهدر امسالمون هم به خیر و خوشی گذشت خداروشکر کردم.
وقتی به خونه رسیدیم
اولین کاری که مامان کرد گوشی تلفن رو برداشت و به آبجی بهاره تماس گرفت. و اتفاقات امروز رو برای بهاره شرح داد
بهاره ابتدا گارد گرفت
و کلی دعوام کرد که کیو دیدی تا حالا تو پارک عاشق بشه و بره خواستگاری. اما با هر بدبختی بود تونستم قانعش کنم که خواهر من هرکی یه مدل عاشق میشه و منم یه مدل
راستشو بخاین همیشه دوست داشتم
خودم عاشق بشم و از ازدواج های واسطهای متنفر بودم. چه قد چندش اوره که دیگران برات تصمیم بگیرند.
وقتی رسیدم خونه
از فرط خوشحالی رفتم سمت کمد لباسام یه بلوز سفید تمیز و شلوار مشکی پیدا کردم و اتو زدمشون. و آویزونشون کردم که یه وقت چروک نشه. راستش اولین باری بود که از ته دلم داشتم به خودم میرسیدم و لباس رنگی میپوشم. بعد از اتمام کارهام و آماده کردن کتابهام رفتم دوش گرفتم. بعد از دوش گرفتن هم گرفتم خوابیدم.
صبح روز بعد...
بعد از خوندن نماز و صرف صبحانه به سمت حوزه راه افتادم. اولین روز درسی در سال ۸۸ اکثر طلبهها حاضر شده بودند و کلاسها طبق روال برقرار بود. سرکلاس فکر و ذهنم شده بود مهمونی امشب و اینکه قراره چی بشه. یادمه از اینکه قراره برم خواستگاری با احدی حرف نزدم حتی علیرضا که از جیک و پیکش خبر داشتم. بعد از اتمام کلاسهای عصر رفتم خونه
آقای شادمانی وقتی فهمید میخوام برم خونه با تعجب پرسید
-سابقه نداشته تو اول هفته یا وسط هفته بری خونتون
لبخندی زد و گفت
-نکنه خبریه؟
منم خندیدم و گفتم
-دعا کن خیر باشه
این و گفتم و از درب حوزه اومدم بیرون
و سریع یه تاکسی گرفتم و سمت خونه رفتم. همه اومده بودند و منتظر من بودند. بعد از اینکه نماز مغرب و عشامو خوندم رفتم داخل اتاقم و لباسایی که اتو کردم رو پوشیدم. با اینکه شب بود برای رفع چروکای کوچیکی رو پیشونیم بود از ضدآفتابی که پزشکم تجویز کرده بود استفاده کردم.
یادمه خیلی به خودم میرسیدم
البته الانم میرسم. و مثل بقیه کارهام به پوست و موم ارزش خاصی قائلم و چون موهای لختی داشتم همیشهی خدا از اسپری مو استفاده میکردم.
وقتی از اتاقم اومدم بیرون
ادامه ۳۵
همه داشتند باهم صحبت میکردند. با دیدن من سکوت محضی فضای هال رو پر کرد. همه باتعجب نگام میکردند.
که ناصر سکوت و شکست و گفت
-اووووو چه عوض شدی نمیشه همیشه همین قدر خوشتیپ باشی؟
چشمکی زدمو و گفتم
-من آمادهم میتونیم بریم
طفلی ناصر بلند شد صورتمو بوسید و گفت
-راستی راستی میخوای از پیشمون بری؟
یه اخم ریزی کردمو گفتم
-حالا کو تا برم. تازه امشب میخوایم همو ببینیم.
لبخند مظلومانهای زدمو گفتم
-شاید اصلا پسند نشدم
ناصرم یه کم جدی شد و گفت
-خیلی هم دلشون بخواد. پسر به این خوبی اونم تو این قحطی شوهر. حالا اگه منم ازشون خوشم بیاد شاید باهات باجناق شدم
خندیدم و گفتم
-انشاالله خدا از زبونت بشنوه
سرگرم صحبت با ناصر بودم که مامان خطاب به داداش غلامرضا گفت
-اگه صلاح میدونید بریم که دیر میشه
نگاهی به ناصر انداختم و گفتم
-تو نمیای؟؟
-نه بابا کجا بیام اصل کار تویی
این و گفت و اومد بغلم و به آرومی گفت
-انشاالله خوشبخت شی
منم با لبخند ازش تشکر کردم
-راستی ناصر
-جانم؟؟
-لباسام خوبه؟
-عاااالی سفید خیلی بهت میاد. ان شاالله مثل بلوزت سفیدبخت شی
با بدرقه ناصر و رد شدن از زیر قرآن به سمت منزلگه معشوق حرکت کردیم. یادمه راننده زن داداش بود و غلامرضا تو مسیر اونها رو از اومدنمون باخبر کرد
به در منزلشون که رسیدیم
از شدت استرس قبلم داشت از جا کنده میشد.
صدای ضربان قلبم به وضوح شنیده میشد. اینقدر استرس داشتم که دلم میخواست برگردیم و یه شب دیگه بیایم. ولی باید شجاع باشم. با این روحیه که نمیشه رفت تو. نفس عمیقی کشیدم و متوسل به امام زمان شدم. و ازشون خواستم کمکم کنند.
با استقبال پدر خانواده وارد منزل شدیم
یه مرد میانسال و خوش برخورد به همراه مادر خانواده که به تبع خوش برخوردتر وارد خونه شدیم. و با راهنمایی پدر خانواده روی مبل نشستیم. با اشتیاق منتظر ورود عروس خانم بودم.
غلامرضا دهنشو آورد کنار گوشم و گفت
-از اون خانواده پرجمعیت فقط این پدر مادر موندن
آرومی لبمو گاز گرفتم و گفتم
-داداش بیخیال به چه چیزایی دقت میکنی
☘ادامه دارد....
🍄 نویسنده؛ آقای اسماعیل صادقی
@zojkosdakt
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
سروش
https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
سفارش تبلیغات
https://eitaa.com/hosyn405
❄️چهارصد دستگاه جک J۷ برقی با قیمت ۱.۳۲۰ میلیارد تومان (بصورت وارداتی) تحویل تاکسیرانی تهران شد.
❄️ این خودروها به جز سقف فلزی، تفاوتی با نسخه بنزینی در امکانات رفاهی ندارد.
╭━━⊰❀☀️❀⊱━━╮
💠کشکولوار؛کانالیهمگانی
🌸🍃
@kashkoolvar
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟩🔶🔴🔶🟩
🎥 جکسون هینکل فعال آمریکایی:
👈 این محشرترین برهه تاریخ است که در آن زندگی میکنیم جهان غرب در همه جبهه در حال شکست خوردن است، روسیه در اوکراین در حال پیروزیست، ایران با چکش منطقهای خود مدام بر سر اسرائیل میکوبد حوثیها در حال فلج کردن اقتصاد نظام جهانی هستند و...
🟩🔶🔴🔶🟩
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم.
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
@kalamenaghz
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
🟩🔶🔴🔶🟩
🌷 حضور مردم در صحنه، بخاطر اسلام است!
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
امام خمینی (ره):
مردم را در صحنه حاضر نگه دارید که آنچه انقلاب و ایران را حفظ کرده، حضور مردم در صحنه است.
در تمام دنیا، مردمی به خوبی مردم ایران پیدا نمیشود.
امروز مردم پشتیبان انقلاب اسلامی و دولت هستند. پشتیبانی مردم از دولت، به خاطر این است که دولت را اسلامی میدانند و میدانند که طرفداری از دولت، طرفداری از اسلام است.
تنها به این خاطر است که از دولت پشتیبانی میکنند. این پشتیبانی را باید حفظ کنید.
🟩🔶🔴🔶🟩
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم.
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
@kalamenaghz
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
🟩🔶🔴🔶🟩
🌷 روزهِ روشنفکر نماها
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
از همین حالا، در فضای مجازی عده ای می گویند ما بجای اینکه به بدن خود آسیب بزنیم تا در اثر تحمل گرسنگی با فقرا هم درد شویم، هزینه سحر و افطارمان را به فقرا میدهیم!
ظاهر این حرف شاید جذابیتی داشته باشد اما هدف از روزه داری فقط این نیست.
روزه یکی از فروعات دهگانه در احکام است، مانند نماز، خمس، حج و...
اما متاسفانه فضای به اصطلاح روشنفکری ما با هر نمادی که بوی دین بدهد مشکل دارد.
مثلا اگر میلیونها دلار هزینه سفر به پاتایا و آنتالیا برای دیسکو رفتن باشد و یا واردات چندصد میلیون دلاری لوازم آرایشی، اشکال ندارد
ولی اگر همان پول برای سفر کربلا و زیارت خرج شود، همانها که شبهای آنتالیا را تجربه کرده اند، یاد فقرا می افتند.
حالا هم پیکان حمله روشنفکری سمت روزه است
هدف از روزه داری فقط تحمل گرسنگی و همدردی با فقرا نیست.
چند روایت از اهل بیت در مورد فلسفه روزه
امام رضا علیه السلام فرمود: مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند. (وسائل الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرایع، ص 10 )
امام علی(ع):
خداوند روزه را واجب كرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید. (نهج البلاغه، حكمت 252 )
امام سجاد(ع):
حق روزه آن است كه بدانى اين پرده اى است كه خداوند در برابر زبان، گوش، چشم، اندام و شكمت آويخته تا ترا از آتش بپوشاند.
تحف العقول ص 258
روزه یک عبادت است، تمرین بندگی است اینکه در خفا و بدور از چشم دیگران میتوانی غذا بخوری اما چون خدا را ناظر میدانی، امتناع میکنی، در واقع روزه تمرین اخلاص است.
رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
🟩🔶🔴🔶🟩
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم.
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
@kalamenaghz
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟩🔶🔴🔶🟩
👈 تا دیر نشده، خودت به فکر آخرتت باش، به امید فرزندان نمون که بعد از مرگت کاری برات نمیکنند!
🎙 گفتاری تکان دهنده از مرحوم شیخ احمد کافی ...
🟩🔶🔴🔶🟩
🌼 ما به همراهی شما مباهات و افتخار میکنیم.
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅
@kalamenaghz
┅🌷🍃🌼🍃🌷┅