eitaa logo
قامت 🌱
255 دنبال‌کننده
406 عکس
85 ویدیو
0 فایل
خانمی‌که‌تا‌خود‌خورشید#قامت‌داشته در‌رشادت‌با‌ابوالفضلش،رقابت‌داشته کانال نذر‌ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و مادر گرامیشان حضرت ام البنین سلام الله علیها💚 کپی فقط با ذکر ۵ #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
. آن تخته اے ڪه قسمت گهواره اش نشد یارب براے فاطمه س تابوت مے شود! ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
رازِ غسل‌ِ نیمه‌شب‌ را فاطمه‌ فهمیده‌ بود ! شب اگر باشد علے ڪمٺر خجالٺ مے‌ڪشد ... ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
عارفے رفت به آینده چو برگشت، همی دیدم او مست شده،حال و هوایے دارد گفتمش چیست درآینده چه دیدی؟! گفتا بح بح ایوان حسن عجب صفایے دارد... ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
ای اولین روز بی مادری سلام حرفی نمیزند کسی، گریه والسلام ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
پیشِ‌چشمش‌چھ‌کُتک‌هاکهـ‌بھ‌زھرانزدند هِۍکتک‌خوردودلِ‌حیدرِکرارشکستـ . . ! ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
هركس كه تو را بی حرمت كرده ندانست خود خواسته بودی كه شوی شبيه مادر ... ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
اول صبح دلم پر زده سوے حرمت چه ڪنم بی‌ڪس و ڪارم ، غیر تو یارے ندارم ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
قامت 🌱
هركس كه تو را بی حرمت كرده ندانست خود خواسته بودی كه شوی شبيه مادر ... #یاحسن ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat
. هر کسی را که زِ نسل اش دیدیم حرمی داشته اِلا زهرا ~|💔|°• ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
بیراهه میرَوَم تو مَرا سَر به راه کن از دوری‌اَت همیشه بد آوَردِه اَم حُسین... ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
دست و پا گم کرده زینب، آب آورده حسین باز با کابوس کوچه مجتبی بیدار شد.. ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
به صبح روی تو غیر از سلام جایز نیست به پیش پای تو جز احترام ، جایز نیست ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
هر چند حال و روز زمين وزمان بد است يك تكه از بهشت در آغوش مشهد است حتي اگر به آخر خط هم رسيده اي  اينجا براي عشق ،شروعي مجدد است هر جا دلي شكست به اينجا بياورند اينجا بهشت،شهر خدا ،شهر مشهد است ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
پیران روضه هاے تو هنگام هروله افسوس مے خورند ڪه از ما دگر گذشت! یڪ روز مے رسد ڪه بپیچد درون شهر: دیوانه ے غمت، وسط روضه درگذشت ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
🖤🏴 سلام حضرتِ مادر، سلام حضرت راز «منم که دیده به دیدار دوست کردم باز»* ...؟ سلام هستیِ حیدر، مَـهِ تمامِ علی! سلام، قصه‌ی غمناکِ ناتمامِ علی... تمامِ سال برای تو و سرودنِ تو، برای گفتنِ از اوج "ماه" بودن ِ تو، کم است؛ بانوی "تا آخرِ جهان، یکتا" ... پناه حیدر کرار، مادرِ بابا... تمام سال کم است و تمام عمر کم است برای گفتنِ از "قامت تو... آه! خم است" برای دم زدن از رنج بی‌امان علی عزا و ماتمِ بر درد جاودان علی (درود بر شب و بر رازپوشیِ یک چاه و مرگ بر سرطانِ طمع به مسند ماه) ‌ رخ تو‌ آینه‌ی حق، دل تو عرش خدا همین‌قدَر هم اگر از تو... بر جهالتِ ما... به رخوت و به سکون و به عمق غفلت ما... شبی و روزی عزا و دریغ، قسمت ما، و بعد... هیچ! پر از بی‌کسی، پر از تردید و بی‌نشانیِ از عشق تو و از خورشید فقط به حرف، غم و نوحه و عزا و سپس، اگر بشود، اشک و وای و آهی... و بس! کسی نگفت که پیش از سقیفه از زهرا هزار قصه‌ی ننوشته دارد این دنیا کسی نگفت عزا کلِ قصه‌هاشان نیست شهادت، آخرِ این داستانِ جانان نیست کسی به عمرِ پر از برکت تو فکر نکرد به علتِ همه‌ی محنت تو فکر نکرد ببخش بانو، اگر هیچ هم نمی‌دانیم ببخش... پای عمل، بی‌مرام و نادانیم ببخش... این‌همه از تو شنیده‌ام، اما به پای روضه و مدحت نشسته‌ام، اما همان که بوده‌ام -و هیچ بوده- می‌مانم پر از ندیدن تو... وَه! چقدر نادانم! بس است، چرخه‌ی بی‌حاصلِ "همین بودن" و هِی دویدن و هِی شکل آن و این بودن درود بر جریانِ "فقط تو را بودن" شبیه مادر سادات، چون خدا بودن پناه می‌دهی امشب به جان غمگینم؟ "خودِ" دروغِ مرا می‌زدایی از دینم؟ منم که تشنه‌ی "شکلِ تو تر" شدن، ماندن منم که مضطرب از "تا ابد زَغَن**" ماندن فرا بخوان منِ مأیوس را به خانه‌ی خود! بده به من کمی از آب و مهر و دانه‌ی خود... که شاید این "منِ خودبین" بالأخره برود به لطف تو، "شبِ" من مثل شب‌پره بپرد که شاید آخرِ قصه، من اهلی‌ات بشوم "خدا" بباری و من خیسِ خالی‌ات بشوم نمی‌شود که برایم تو مادری بکنی؟ به رسم آل عبا، ذره‌پروری بکنی؟ نمی‌شود بگذاری که دخترت بشوم؟ به من توان بدهی شکل زینبت بشوم؟ غریب شهر پَیَمبر، تمامِ جان علی! نبودت علتِ غم‌های بی‌کرانِ علی... تو مهربان‌تر از آنی که نشنوی غمِ من و بگذری و ندانی چرای ماتم من بگو به نوکری‌ات می‌پذیری‌ام، بانو! شبی به دختری‌ات می‌پذیری‌ام، بانو! تو را قسم به حسین و حسن، بیا مادر! شبی به خانه‌ی چشمان من بیا مادر! سکوت و خنده‌ی پرمهرت، حلِ مسئله‌هاست دویدنم به سویت، کذبِ کل فاصله‌هاست و کاش، خوب برای تو نوکری بکنم و تا ابد -منِ ناچیز- دختری بکنم «چه شکر گویمت ای کارسازِ بنده‌نواز؟» «منم که دیده به دیدار دوست کردم باز»... * * و * : حافظ. ** : زغن یعنی زاغ. ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
قامت 🌱
🖤🏴 سلام حضرتِ مادر، سلام حضرت راز «منم که دیده به دیدار دوست کردم باز»* ...؟ سلام هستیِ حیدر، مَـهِ
این‌شعر‌زیبا‌،شاعرشون‌یکی‌از‌اعضای‌کانال‌‌ هستندوخواستندگمنام‌بمونند🥺❤️ طبق‌خواسته‌خودشون،اگر‌شعرشون‌به‌دلتون‌نشست، برای‌این‌شاعرخوش‌ذوق‌و‌حاج‌ دعابفرمایید...🌿💔
هم رضا باشد علی، هم مرتضی باشد علی پس نجف توس است وُ توس ایوان طلای حیدر است و ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
‏اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ.. @ghamat 🌱
«مُتولدشُدم‌اَصلا‌ڪِہ‌شـوَم‌نُوڪَرتو(: بےتوعُمـرم‌هَمہ‌باطِل،هَمہ‌دَم‌عَلـافےستــ» ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
حضرتِ عشق عَجَب كرب و بَلايى دارَد شَبِ جُمعه حَرمش حال و هَوايى دارَد... ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
نسیم صبح ، سلامم رسان به اربابم بگو ڪہ قلب من از دورے تو آب شده ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
. این روزها ڪہ مےگذرد، غرق حسرتم مـثـل قـنـوت‌ هـــاے بــدون اجــابـتـم! بستہ ست چشم‌هاے مرا غفلت گناه تو حاضرے! منم ڪہ گرفتار غیبتم ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
شاهنشهي و شد نجفَت مركز شاهي ايوان تو نور است و جهان جمله سياهي ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
قامت 🌱
شاهنشهي و شد نجفَت مركز شاهي ايوان تو نور است و جهان جمله سياهي #یاعلی ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat #قامت
. من رعْيَتِ مُلك توام اي شاه ولايت شاهي بنما و بده بر ما تو پناهی ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
قامت 🌱
شاهنشهي و شد نجفَت مركز شاهي ايوان تو نور است و جهان جمله سياهي #یاعلی ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat #قامت
. ديوار حرم، سنگ حرم، صحن و سرايت دل را ببرد تا به خدا، گر كه بخواهی ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯
کریمان مات طرز بخشش انگشترش بودند بگوحاتم بیاموزد ز دست او سخاوت را ╭─┅═🌱🍃═┅─╮ @ghamat ╰─┅═🌱🍃═┅─╯