eitaa logo
📚📖 مطالعه
72 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
84 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
[تفسير العياشي ] ، عَنْ دَاوُدَ اَلرَّقِّيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ نِعْمَ اَلْأَرْضُ اَلشَّامُ وَ بِئْسَ اَلْقَوْمُ أَهْلُهَا وَ بِئْسَ اَلْبِلاَدُ مِصْرُ أَمَا إِنَّهَا سِجْنُ مَنْ سَخِطَ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ دُخُولُ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِصْرَ إِلاَّ مِنْ سَخَطٍ وَ مَعْصِيَةٍ مِنْهُمْ لِلَّهِ لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَةَ اَلَّتِي كَتَبَ اَللّٰهُ لَكُمْ يَعْنِي اَلشَّامَ فَأَبَوْا أَنْ يَدْخُلُوهَا فَتَاهُوا فِي اَلْأَرْضِ أَرْبَعِينَ سَنَةً فِي مِصْرَ وَ فَيَافِيهَا ثُمَّ دَخَلُوهَا بَعْدَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ وَ مَا كَانَ خُرُوجُهُمْ مِنْ مِصْرَ وَ دُخُولُهُمُ اَلشَّامَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ تَوْبَتِهِمْ وَ رِضَى اَللَّهِ عَنْهُمْ وَ قَالَ إِنِّي لَأَكْرَهُ أَنْ آكُلَ مِنْ شَيْءٍ طُبِخَ فِي فَخَّارِهَا وَ مَا أُحِبُّ أَنْ أَغْسِلَ رَأْسِي مِنْ طِينِهَا مَخَافَةَ أَنْ يُورِثَنِي تُرَابُهَا اَلذُّلَّ وَ يَذْهَبَ بِغَيْرَتِي .
عَنِ اِبْنِ مَاجِيلَوَيْهِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ هِلاَلٍ اَلصَّيْقَلِ عَنْ شَرِيكِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ اَلْجُعْفِيِّ عَنِ اَلْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: وَلَّى عُمَرُ رَجُلاً كُورَةً مِنَ اَلشَّامِ فَافْتَتَحَهَا وَ إِذَا أَهْلُهَا أَسْلَمُوا فَبَنَى لَهُمْ مَسْجِداً فَسَقَطَ ثُمَّ بَنَى لَهُمْ فَسَقَطَ ثُمَّ بَنَاهُ فَسَقَطَ فَكَتَبَ إِلَى عُمَرَ بِذَلِكَ فَلَمَّا قَرَأَ اَلْكِتَابَ سَأَلَ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ هَلْ عِنْدَكُمْ فِي هَذَا عِلْمٌ قَالُوا لاَ فَبَعَثَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَقْرَأَهُ اَلْكِتَابَ فَقَالَ هَذَا نَبِيٌّ كَذَّبَهُ قَوْمُهُ فَقَتَلُوهُ وَ دَفَنُوهُ فِي هَذَا اَلْمَسْجِدِ وَ هُوَ مُتَشَحِّطٌ فِي دَمِهِ فَاكْتُبْ إِلَى صَاحِبِكَ فَلْيَنْبُشْهُ فَإِنَّهُ سَيَجِدُهُ طَرِيّاً لِيُصَلِّ عَلَيْهِ وَ لْيَدْفِنْهُ فِي مَوْضِعِ كَذَا ثُمَّ لْيَبْنِ مَسْجِداً فَإِنَّهُ سَيَقُومُ فَفَعَلَ ذَلِكَ ثُمَّ بَنَى اَلْمَسْجِدَ فَثَبَتَ وَ فِي رِوَايَةٍ اُكْتُبْ إِلَى صَاحِبِكَ أَنْ يَحْفِرَ مَيْمَنَةَ أَسَاسِ اَلْمَسْجِدِ فَإِنَّهُ سَيُصِيبُ فِيهَا رَجُلاً قَاعِداً يَدَهُ عَلَى أَنْفِهِ وَ وَجْهِهِ فَقَالَ عُمَرُ مَنْ هُوَ قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَاكْتُبْ إِلَى صَاحِبِكَ فَلْيَعْمَلْ مَا أَمَرْتُهُ فَإِنْ وَجَدَهُ كَمَا وَصَفْتُ لَكَ أَعْلَمْتُكَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَلَمْ يَلْبَثْ إِذْ كَتَبَ اَلْعَامِلُ أَصَبْتُ اَلرَّجُلَ عَلَى مَا وَصَفْتَ فَصَنَعْتُ اَلَّذِي أَمَرْتَ فَثَبَتَ اَلْبِنَاءُ فَقَالَ عُمَرُ لِعَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا حَالُ هَذَا اَلرَّجُلِ فَقَالَ هَذَا نَبِيُّ أَصْحَابِ اَلْأُخْدُودِ .
دَعَوَاتُ اَلرَّاوَنْدِيِّ ، عَنْ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ مُوسَى لَمَّا أُمِرَ أَنْ يَقْطَعَ اَلْبَحْرَ فَانْتَهَى إِلَيْهِ ضُرِبَتْ وُجُوهُ اَلدَّوَابِّ وَ رَجَعَتْ فَقَالَ مُوسَى يَا رَبِّ مَا لِي قَالَ يَا مُوسَى إِنَّكَ عِنْدَ قَبْرِ يُوسُفَ فَاحْمِلْ عِظَامَهُ وَ قَدِ اِسْتَوَى اَلْقَبْرُ بِالْأَرْضِ فَسَأَلَ مُوسَى قَوْمَهُ هَلْ يَدْرِي أَحَدٌ مِنْكُمْ أَيْنَ هُوَ قَالُوا عَجُوزٌ لَعَلَّهَا تَعْلَمُ فَقَالَ لَهَا هَلْ تَعْلَمِينَ قَالَتْ نَعَمْ قَالَ فَدُلِّينَا عَلَيْهِ قَالَتْ لاَ وَ اَللَّهِ حَتَّى تُعْطِيَنِي مَا أَسْأَلُكَ قَالَ ذَلِكِ لَكِ قَالَتْ فَإِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ أَكُونَ مَعَكَ فِي اَلدَّرَجَةِ اَلَّتِي تَكُونُ فِي اَلْجَنَّةِ قَالَ سَلِي اَلْجَنَّةَ قَالَتْ لاَ وَ اَللَّهِ إِلاَّ أَنْ أَكُونَ مَعَكَ فَجَعَلَ مُوسَى يُرَادُّ فَأَوْحَى اَللَّهُ أَنْ أَعْطِهَا ذَلِكَ فَإِنَّهَا لاَ تَنْقُصُكَ فَأَعْطَاهَا وَ دَلَّتْهُ عَلَى اَلْقَبْرِ .
علیه‌السلام
📚📖 مطالعه
ثالثاً این موضوع برای صیقل دادن احساسات اسلامی و انسانی است، اما به شرط اینکه ما این را درست درک بکن
2. نهضت حسینی، حماسه‏‌ای مقدس‏ گفتیم یک سخن یا منظومه، یک شعر یا نثر حماسی آن است که در روح انسانی جولان و هیجانی در جهت سلحشوری و مقاومت و ایستادگی و دفاع از عقیده ایجاد کند، و یک شخصیت حماسی آن کسی است که در روحش این موج وجود دارد؛ یک روحیه متموّجی از عظمت، غیرت، حمیت، شجاعت، حس دفاع از حقوق و حس عدالت‌خواهی دارد. و باز عرض کردیم که تاریخچه عاشورا تاریخچه‏‌ای است که دو صفحه دارد. یک صفحه آن صفحه‏‌ای است سیاه و تاریک، نمایشی است از جنایت بشریت، جنایت بسیار بسیار عظیمی، یک داستان جنایی و یک ظلم بی‏‌حد و حساب است و بنابراین، داستان جنایی ما قهرمانانی دارد که قهرمانان جنایتند. پسر معاویه، پسر زیاد، پسر سعد و یک عده افراد دیگر، قهرمان این داستان جنایی هستند. اما تمام این داستان جنایت نیست؛ یعنی داستان ما یک صفحه ندارد، دو صفحه دارد. تنها این نیست که یک عده جنایتکار بر یک عده مردم پاک و بی‌گناه جنایت وارد کردند. بله، داستانهایی هست که فقط و فقط جنایی است، یک صفحه بیشتر ندارد و آن هم مملوّ از جنایت است. مثلاً داستان پسران مسلم بن عقیل فقط یک داستان جنایی است و بس، که دو تا طفل نابالغ بی‌گناه پدرکشته غریب در یک شهر به دست یک آدم جانی می‏‌افتند و او به‏ طمع اینکه به پولی برسد، به شکل فجیعی آنها را به قتل می‌رساند. وقتی ما این تاریخچه را مطالعه
می‌کنیم، از یک طرف جنایت می‌بینیم و از طرف دیگر دو تا طفل معصوم نابالغ غریب که جنایت بر آنها وارد شده است که اینها حرفی هم نداشته‌اند و نمی‌توانسته‌اند حرفی داشته باشند چرا که بچه‌هایی در سنین ده ساله و دوازده ساله یا کمتر بوده‌اند. این فقط یک داستان جنایی است و از نظر آن دو طفل، رثاء است، مصیبت است، مظلومیت است. اما داستان کربلا این‏ طور نیست؛ یک داستان دو صفحه‏‌ای است که از نظر آن صفحه دیگر بیشتر قابل مطالعه است. از نظر آن صفحه، جنبه مثبت دارد، صورت فعالی دارد، نمایشگاهی است از عظمت و علوّ بشریت، از رفعت بشریت، نمایشگاه معالی و مکارم انسانیت است، سراسر حماسه است، عظمت و شجاعت و حق‌خواهی و حق‌پرستی در آن موج می‌زند. از این نظر، دیگر قهرمان داستان ما پسر معاویه و پسر زیاد و پسر سعد و دیگران نیستند. از این نظر قهرمان داستان پسران علی هستند، حسین بن علی است، عباس بن علی است، دختر علی زینب است، یک عده از مردان فداکار درجه اوّلی هستند که خود حسین که حاضر نیست یک کلمه مبالغه و گزاف در سخنش باشد آنها را ستایش می‌کند. امام حسین در شب عاشورا اصحاب خودش را ستایش کرد؛ نگفت یک عده مردم بی‌گناه و بیچاره فردا کشته می‌شوید و به عمر شما خاتمه داده می‌شود، بلکه آنها را ستایش کرد و فرمود: «فَانّی لا اعْلَمُ اصْحاباً اوْفی‏ وَلا خَیراً مِنْ اصْحابی» [1] من یارانی در جهان بهتر از یاران خودم سراغ ندارم؛ یعنی من شما را بر یاران «بدر» (که یاران پیغمبر بودند) ترجیح می‌دهم، بر یاران پدرم علی ترجیح می‌دهم، بر یارانی که قرآن کریم برای انبیاء ذکر می‌کند (وَ کاینْ مِنْ نَبِی قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیونَ کثیرٌ فَما وَهَنوا لِما اصابَهُمْ فی سَبیلِ اللهِ وَ ما ضَعُفوا وَ مَا اسْتَکانوا وَاللهُ یحِبُّ الصّابِرینَ) [2] ترجیح می‌دهم، یعنی اعتراف می‌کنم که همه شما قهرمان هستید. سخنش این‏طور آغاز می‌شود: «مرحبا، مرحبا به گروه قهرمانان!».بنابراین حالا که فهمیدیم این داستان دو صفحه دارد، می‌خواهیم صفحه دوم آن‏ را هم مورد مطالعه قرار دهیم و اعتراف کنیم که ما در گذشته این اشتباه را مرتکب شده‌ایم که این داستان را فقط از یک طرف آن مطالعه کرده‌ایم و غالباً آن طرف دیگر داستان را مسکوتٌ عنه گذاشته‏‌ایم؛ یعنی ما نمایشگر قهرمانی‌های جنایتکارانه پسر معاویه و پسر زیاد و پسر سعد بوده و هستیم. . ارشاد شیخ مفید، ص 231. ↩ . آل عمران/ 146. ↩
من برای این دسته‌ها [1] حقیقتاً احترام قائل هستم چون ابراز احساسات است، احساساتی صددرصد طبیعی ناشی از عقیده و ایمان. آنهایی که می‌دانند اگر در یک ملت احساسات طبیعی ناشی از عقیده و ایمان درباره قهرمانان بزرگ آن ملت وجود داشته باشد چقدر ارزش دارد، می‌دانند که من چه می‌گویم. نباید اینها را نسخ کرد، نباید با اینها مبارزه کرد، باید اینها را اصلاح کرد. باید این احساسات بسیاربسیار عظیم را که فقط ناشی از قدرت عقیده و ایمان است، اصلاح کرد. آیا اگر شما میلیاردها دلار خرج کنید، می‌توانید یک چنین احساساتی در ملت به وجود بیاورید؟!. اینکه آن بابا از جیب خودش پول خرج می‌کند، خودش را بیکار می‌کند، زنجیر برمی‌‏دارد پشت خودش را سیاه می‌کند و اشک او هم متصل جاری است، ارزش دارد و نباید با آن مبارزه کرد و گفت این کارها وحشی‌گری است. ابراز احساسات برای قهرمانان بزرگ تاریخ وحشی‌گری نیست. فقط اشتباه او در این است که وقتی می‌خواهد ابراز احساسات کند، به شکلی ابراز احساسات می‌کند که نمایشگر قهرمانی جنایتکارانه جنایتکاران و نمایشگر مظلومیت آن کسی است که به او عشق می‏‌ورزد و علاقه دارد. او نمی‌داند حالا که می‌خواهد نمایشگری بکند باید طوری نمایشگری بکند که نمایشگر حماسه حسینی باشد، نمایشگر آن جنبه نورانی و روشن تاریخ عاشورا باشد، نمایشگر روح حسین بن علی باشد. خوشبختانه کم و بیش این بیداری پیدا شده است و گاهی انسان به چشم می‌بیند که بعضی از دستجات توجه کرده‌اند که چه باید بکنند و چه می‌کنند. مرد بزرگ، روحش صاحب حماسه است، خواه برای خودش کار کرده باشد یا برای یک ملت و یا برای بشریت و انسانیت کار کرده باشد و یا حتی بالاتر از انسانیت فکر کند و خودش را خدمتگزار هدفهای کلی خلقت بداند، که اسم آن را «رضای خدا» می‌گذارد، بدین معنی که خداوند این خلقت را آفریده و برای آن یک مسیر و هدف کلی قرار داده است؛ این راه، راه رضای خداست. مرد بزرگ کسی است که در روحش حماسه وجود داشته باشد؛ غیر از این نمی‌تواند باشد. نادرشاه افشار اگر یک حماسه در روحش وجود نمی‌داشت، نمی‌توانست افاغنه را از ایران بیرون کند و نمی‌توانست هندوستان را فتح کند؛ این خودش یک حماسه است. اما اینکه بعد کارش به یک مالیخولیا کشید و خودش دشمن جان ملت خودش شد، مطلب . [دسته‌های عزاداری‏] ↩
دیگری است. اسکندر، خواه ناخواه در روحش یک حماسه، یک موج وجود داشته است، شاه اسماعیل همین‌طور، ناپلئون همین‌طور. اسکندر، نادرشاه و شاه اسماعیل، همه اینها یک اراده بزرگ هستند، یک همت بزرگ هستند، یک حماسه بزرگ هستند ولی حماسه مقدس نیستند، برای اینکه هر یک از اینها می‌خواهد شخصیت خودش را توسعه بدهد، می‌خواهد همه چیز را در خودش هضم کند، می‌خواهد ملتها و مملکتهای دیگر را در مملکت خویش هضم کند؛ و لذا از نظر یک ملت، یک قهرمان ملی است ولی از نظر ملت دیگر یک جنایتکار است. اسکندر برای یونانیان یک قهرمان است و برای ایرانیان یک جنایتکار؛ برای یونانی یک قهرمان است چون به یونان عظمت داد، چون قدرتهای دیگر، ثروتهای دیگر، عظمتهای دیگر را خرد کرد و پرچم یونان را در مملکت‌های دیگر به اهتزاز درآورد. اما از نظر قوم مغلوب، او نمی‌تواند یک قهرمان باشد. ناپلئون برای فرانسوی‌ها قهرمان است، اما آیا برای روسیه یا برای انگلستان هم قهرمان است؟ البته نه. آنها حماسه هستند، ولی یک حماسه فردی از نوع خودخواهی. یک حماسه بزرگ است یعنی یک خودخواهی بزرگ است، یک خودپرستی بزرگ است، یک جاه طلبی بزرگ است. (در مقابل جاه طلبی‏‌های کوچک، جاه طلبی‏‌های بزرگ هم در دنیا پیدا می‌شود.) اما این حماسه‌ها حماسه‌های مقدس شمرده نمی‌شوند. مشخصات حماسه مقدس‏ حماسه مقدس مشخصات دیگری دارد که عرض می‌کنم، مشخصاتی که به موجب آنها دیگر ناپلئون و اسکندر نمی‌توانند حماسه مقدس باشند. حماسه مقدس آن کسی است که روحش برای خود موج نمی‌زند، برای نژاد خود موج نمی‌زند، برای ملت خود موج نمی‌زند، برای قاره یا مملکت خود موج نمی‌زند؛ او اساساً چیزی را که‏ نمی‌بیند شخص خود است، او فقط حق و حقیقت را می‌بیند و اگر خیلی کوچکش بکنیم باید بگوییم بشریت را می‌بیند. این آیه قرآن یک آیه حماسی است: «قُلْ یا اهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا الی‏ کلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکمْ الَّا نَعْبُدَ الَّا اللهَ وَلا نُشْرِک بِهِ شَیئاً وَلا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً ارْباباً مِنْ دونِ اللهِ» [1] ای اهل کتاب، ای کسانی که ادعای مذهب دارید! بیایید با همدیگر یک سخن داشته باشیم، بیایید . آل عمران/ 64. ↩
خودمان را فراموش کنیم و فقط عقیده را ببینیم، بیایید در راه یک عقیده خود را فراموش کنیم، بیایید یک سخن را ایده خودمان قرار بدهیم: «الَّا نَعْبُدَ الَّا اللهَ» جز خدا هیچ موجودی را قابل پرستش ندانیم، «وَلا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً ارْباباً مِنْ دونِ الله» بیایید استثمار را ملغی‏ کنیم، استعباد را ملغی‏ کنیم، بشرپرستی را ملغی‏ کنیم، عدل و مساوات را در میان بشریت بیاوریم. نگفت قوم من، قوم تو، با هم همدست شویم و پدر یک قوم دیگر را دربیاوریم؛ این حرفها نیست. پس یک جهت که این حماسه مقدس می‌شود این است که هدفش مقدس و پاک و منزّه است؛ مثل خورشید عالمتاب است که بر همه مردم و بر همه جهانیان می‌‏تابد. دومین جهت تقدس این گونه قیامها و نهضتها این است که در شرایط خاصی که هیچ کس گمان نمی‌برد قرار گرفته‌اند؛ یعنی یکمرتبه در یک فضای بسیاربسیار تاریک و ظلمانی یک شعله روشن می‌شود، شعله‌‏ای در یک ظلمت مطلق؛ فریاد عدالتی است در یک استبداد و ستم مطلق، جنبشی است در یک سکون و درحالی که همه ساکن و مرعوبند، کلام و سخنی است در یک خاموشی مرگبار. به عنوان مثال نمرودی پیدا می‌شود که یک مرد باقی نمی‌گذارد، و در همین زمان نهضت مقدس ابراهیم صورت می‌گیرد: «انَّ ابْراهیمَ کانَ امَّةً قانِتاً» [1]. یا فرعونی پیدا می‌شود و همان طوری که قرآن می‌فرماید: «انَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأرْضِ وَجَعَلَ اهْلَها شِیعاً یسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یذَبِّحُ ابْنائَهُمْ وَ یسْتَحْیی نِسائَهُمْ» [2] و در همین عصر موسایی پیدا می‌شود. و یا در عصر بعثت خاتم‌الانبیاء که تمام دنیا در ظلمت و خاموشی و هرج و مرج و فساد فرو رفته است ناگهان فریاد «قولوا لا الهَ الَّا اللهُ تُفْلِحوا» بلند می‌شود. دولت اموی است، تمام نیروها را به نفع خودش تجهیز کرده است حتی نیروی مذهب را، به این ترتیب که محدّثین از خدا بی‌خبر را استخدام کرده و به آنها پول‏ می‌دهد تا به نفع او حدیث جعل کنند. می‌گویند یک عالم اموی گفته است: «انَّ الْحُسَینَ قُتِلَ بِسَیفِ جَدِّهِ» [3] حسین با شمشیر جدّش کشته شد، و منظور او این بوده است که حسین به حکم دین جدّش کشته شد. ولی من می‌گویم این حرف به معنی دیگری درست است و آن اینکه بنی امیه توانسته بودند اسلام را آن چنان استثمار و استخدام و منحرف کنند که یک عده . نحل/ 120. ↩ . قصص/ 4. ↩ . مقتل الحسین مقرّم، ص 6. عبارتی است از ابوبکربن ابن العربی اندلسی در عواصم، ص 232. ↩ —— ⃟‌ ———————— ادامه مطلب : ↓ ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | اربعین حسینی(علیه السلام) ✏️ رهبر انقلاب: وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة. قوّت اسلام است. 🏴 ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚📖 مطالعه
#خطبه_اول | ۱۴ کِتابَ رَبِّکُمْ فیکُمْ: مُبَیِّناً حَلالَهُ وَ حَرامَهُ و فَرائِضَهُ وَ فَضائِلَهُ
| ۱۵ وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرامِ الَّذى جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلاَنامِ یَرِدُونَهُ وُرُودَ الاَنْعامِ وَ یَاْلَهُونَ اِلَیْهِ وَلُوهَ الْحَمامِ وَ جَعَلَهُ سُبْحانَهُ عَلامَةً لِتَواضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ اِذْعانِهِمْ لِعِزَّتِهِ وَ اخْتارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمّاعاً اَجابُوا اِلَیْهِ دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقوا کَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَواقِفَ اَنْبیائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلائِکَتِهِ الْمُطیفینَ بِعَرْشِهِ، یُحْرِزُونَ الاَرْباحَ فى مَتْجَرِ عِبادَتِهِ وَ یَتَبادَرُون عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ جَعَلَهُ سُبْحانَهُ و تَعالى لِلاِسْلامِ عَلَماً وَ لِلْعائِذینَ حَرَماً فَرَضَ حَقَّهُ وَ اَوْجَبَ حَجَّهُ وَ کَتَبَ عَلَیْکُمْ وِفادَتَهُ فَقالَ سُبْحانَهُ: و للّٰهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبیلا وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنیّ عَنِ الْعالَمینَ. علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراز پانزدهم ؛ (خداوند) حجّ بيت الله الحرام (خانه گرامى و محترمش) را بر شما واجب کرده است، همان خانه اى 🕋 که آن را قبله مردم قرار داده است که همچون تشنه کامانى که به آبگاه مى روند به سوى آن مى آيند و همچون کبوتران به آن پناه مى جويند. خداوند، حج را علامت فروتنى در برابر عظمتش قرار داده و نشانه اى از اعتراف به عزّتش و از ميان خلق خود، شنوندگانى را برگزيده که دعوت او را اجابت کرده و سخنانش را تصديق نموده اند و در جايگاه پيامبران الهى وقوف کرده و به فرشتگانى که بر گِرد عرش الهى مى گردند، شبيه مى شوند. سودهاى فراوانى در اين تجارت خانه عبادت الهى به دست آورده و به سوى ميعادگاه آمرزش و مغفرتش مى شتابند. خداوند متعال اين خانه را پرچم (يا علامتى) براى اسلام قرار داده و حرم امنى براى پناه جويان. اداى حقّ آن را واجب شمرده و آن را لازم کرده، و بر همه شما زيارت خانه اش را به طور دسته جمعى مقرّر داشته و فرموده است: براى خدا بر همه مردم است که آهنگ خانه او کنند آنها که توانايى رفتن به سوى آن را دارند و هر که کفر ورزد (و حجّ را ترک کند به خود زيان رسانده) خداوند از همه جهانيان بى نياز است. ┅─────────── مطالعه شرح این فراز ؛ https://eitaa.com/ghararemotalee/10736 —— ⃟‌ ———————— 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح و تفسیر آخرین بخش خطبه، بیان عظمت فریضه حج گرچه معلوم نیست که امام(علیه السلام) بعد از بیان عظمت مقام قرآن، به چه بخشى از احکام دینى اشاره فرموده است، زیرا همان گونه که مى دانیم بناى سیّد رضى گردآورنده نهج البلاغه، بر این نبوده است که خطبه ها را به طور کامل ذکر کند، بلکه از آنها گلچین کرده است. ولى به هر حال، انگشت گذاردن روى مسأله حجّ از میان وظایف مختلف اسلامى و فردى، آن هم در خطبه اى که از آغاز آفرینش جهان و مراحل مختلف سیر انسان را، تا قیام پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مورد بحث قرار مى دهد، معنا و مفهوم خاصّى دارد و نشان مى دهد که حجّ بیت الله، عصاره اسلام و در برگیرنده مسائل مهمّ فردى و اجتماعى و تربیتى و اخلاقى و سیاسى است و در واقع نیز چنین است که در پایان این بخش به خواست خدا بیان خواهد شد، با این اشاره به تفسیر این فراز از کلام امام مى پردازیم: در آغاز، سخن از مسأله وجوب حج مى گوید و با تعبیرات بسیار لطیف و زیبا، مسلمین جهان را به انجام این فریضه بزرگ الهى تشویق مى نماید، مى فرماید: «خداوند حجّ بیت الله الحرام (خانه گرامى و محترمش) را بر شما واجب کرده است» (وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرامِ). سپس در توصیفى براى خانه کعبه مى فرماید: «همان خانه اى که خداوند آن را قبله همه مردم قرار داده است» (الَّذى جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلاَنامِ).(۱) در هر شبانه روز، چندین بار رو به سوى آن مى کنند و مرکز دایره صفوفِ جماعتِ آن، رمز وحدت همه مسلمین جهان است. آن گاه در توصیف دیگرى از این خانه بزرگ و مراسم واقعى حج که عاشقان بى قرار الهى را به سوى خود دعوت مى کند، مى فرماید: «آنها همچون تنشه کامانى که به آبگاه مى روند به سوى آنها مى آیند و همچون کبوتران به آن پناه مى جویند». یَرِدُونَهُ(۲) وُرُودَ الاَنْعامِ وَ یَاْلَهُونَ(۳) اِلَیْهِ وَلُوهَ الْحَمامِ(۴)). به راستى آنها که معناى حج را درک مى کنند، همین گونه به سراغ خانه خدا مى آیند، قلب و روح خود را با آن شستشو مى دهند و از معنویت و روحانیّت حج با تمام وجود بهره مى گیرند و از شرّ شیاطین و هواى نفس و بلاى گناه به آن پناه مى جویند، عاشقانه زمزمه لبیک سر مى دهند و مشتاقانه سعى صفا و مروه مى کنند و پروانهوار به گرد شمع کعبه، مى گردند. تشبیه به انعام یا به خاطر تواضع فوق العاده حجّاج بیت الله است یا اشاره به بى قرارى و بى تابى آنها به هنگام هجوم به سوى کعبه و طواف مى باشد و باید توجّه داشت که این گونه تعبیرات در عرف عرب مفهومى متفاوت با عرف ما دارد. و تشیه به حمام (کبوتر) به خاطر آن است که این پرنده، رمز محبّت و صلح و صفا و امنیّت و زمزمه آمیخته به شوق است. جالب توجّه این که اوّلین نقطه شروع حج همان احرام و گفتن لبیک است، همان لبیک که مفهومش اجابت دعوت الهى است. آرى خدا زوّار خانه اش را به میهمانسراى بزرگش دعوت نموده و آنها لبیک گویان در حالى که دلها پر از شوق و سرها پر از عشق و هواى اوست به سوى خانه اش حرکت مى کنند و خود را در جوار قرب او مى بینند و نخستین اثر آن آشکار شدن جوانه هاى تقوا و معنویّت در دل و جان آنهاست. سپس به یکى از فلسفه هاى حج پرداخته، مى فرماید: «خداوند سبحان حج را علامت فروتنى در برابر عظمتش قرار داده و نشانه اى از اعتراف به عزّتش» (وَ جَعَلَهُ سُبْحانَهُ عَلامَةً لِتَواضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ اِذْعانِهِمْ لِعِزَّتِهِ). زیرا مناسک و مراسم حج مشتمل بر اعمال و رفتار بسیار متواضعانه اى است که در برابر حق انجام مى شود و هیچ عبادتى در میان عبادات تا این حد، نشانه هاى تواضع در آن نمایان نیست، احرام بستن و از تمام لباس و زر و زیورها به دو قطعه پارچه ندوخته قناعت نمودن و طواف خانه خدا و سعى صفا و مروه و وقوف در بیابان عرفات و مشعر و منى و رمى جمرات و تراشیدن سر، همه اعمالى است متواضعانه که در برابر عظمت پروردگار انجام مى گیرد و به راستى غرور و تکبّر و نخوت هر انسانى را در هم مى شکند. سپس به این حقیقت اشاره مى کند که قرار گرفتن در صفوف حاجیان و زائران بیت الله، افتخار بزرگى است که خداوند به گروهى از بندگانش بخشیده، مى فرماید: «و از میان خلق خدا شنوندگانى را برگزیده که دعوت او را به سویش اجابت کرده و سخنش را تصدیق نموده اند» (وَ اخْتارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمّاعاً(۵) اَجابُوا اِلَیْهِ(۶) دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقوا کَلِمَتَهُ). در احادیث اسلامى آمده است که ابراهیم و اسماعیل بعد از آن که مأموریت خدا را در بناى خانه خدا انجام دادند خداوند به ابراهیم دستور داد که مردم را با صداى رسا به حج دعوت کند.
او عرضه داشت: صداى من به جایى نمى رسد، خداوند فرمود: بر تو صدا زدن و بر من رساندن، ابراهیم بر فراز مقام که در آن روز به خانه کعبه چسبیده بود قرار گرفت، مقام مرتفع شد تا آن جا که از کوه ها برتر گشت، ابراهیم انگشت در گوش خود گذاشت و با صداى بلند در حالى که رو به شرق و غرب کرده بود گفت: «اَیُّهَا النّاسُ کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْحَجُّ اِلَى الْبَیْتِ الْعَتیقِ فَاَجیبُوا رَبَّکُمْ; اى مردم حجّ خانه خدا بر شما مقرّر شده است دعوت خدا را اجابت کنید» و تمام کسانى که در پشت دریاهاى هفتگانه و در میان مشرق و مغرب تا انتهاى زمین بودند بلکه کسانى که در پشت پدران و رحم مادران قرار داشتند، صداى او را شنیدند «وَ لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْکَ» گفتند.(۷) در بعضى از روایات آمده است، آنها که لبّیک گفتند به تعداد لبیک گفتنهایشان موفّق به انجام حجهاى متعدّد مى شوند و آنها که نگفته اند توفیقى نصیبشان نخواهد شد.(۸) بار دیگر به فلسفه حج و آثار سازنده آن باز مى گردد و مى فرماید: «آنها (حجّاج بیت الله) در جایگاه پیامبران الهى وقوف کرده و به فرشتگانى که به گرد عرش الهى مى گردند شبیه مى شوند» (وَ وَقَفُوا مَواقِفَ اَنْبیائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلائِکَتِهِ الْمُطیفینَ بِعَرْشِهِ). تعبیر به «مواقف انبیا» به خاطر آن است که پیامبران زیادى بعد از ابراهیم و حتّى طبق روایاتى قبل از ابراهیم به زیارت این خانه توحید شتافتند(۹) و تعبیر به تشبّه به فرشتگان به خاطر آن است که خانه اى درست بر فراز خانه کعبه در آسمانها قرار دارد که فرشتگان بر گرد آن طواف مى کنند.(۱۰) در ادامه اسرار و آثار حج مى افزاید: «آنها سودهاى فراوانى در این تجارتخانه عبادت الهى به دست مى آورند و به سوى میعادگاه آمرزش و مغفرتش مى شتابند» (یُحْرِزُونَ(۱۱) الاَرْباحَ فى مَتْجَرِ عِبادَتِهِ وَ یَتَبادَرُون عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ). تعبیر به «یُحْرِزُون; انبار مى کنند» و «اَرْباح; سودها» و «مَتْجَر; تجارتخانه» تعبیرات لطیفى است که این برنامه مهم معنوى را با برنامه محسوس و ملموس مادّى که براى همگان قابل درک است، تشبیه مى کند و راستى چه تجارتى برتر و بالاتر از عملى که اگر صحیح انجام شود انسان از تمام گناهانش پاک مى شود! درست مانند روزى که از مادر متولّد شده است، آن گونه که در احادیث اسلامى آمده است. سپس مى افزاید: «خداوند متعال این خانه را پرچمى (یا علامتى) براى اسلام قرار داده و حرم امنى براى پناه جویان» (جَعَلَهُ سُبْحانَهُ و تَعالى لِلاِسْلامِ عَلَماً وَ لِلْعائِذینَ حَرَماً). به راستى خانه کعبه، پرچم بزرگ اسلام است که همیشه در اهتزاز مى باشد، پرچمى است که مسلمین گرد آن جمع مى شوند و استقلال و عظمت و عزّت خود را در مراسم آن مى جویند و هر سال روح تازه اى با مشاهده آن در کالبد مسلمین جهان دمیده مى شود و خون تازه اى در عروقشان به جریان مى افتد. سپس بعد از ذکر این همه فضایل و اسرار به مسأله واجب بودن زیارت خانه خدا اشاره کرده، مى فرماید: «خداوند اداى حقّ آن را واجب شمرده و حجّ آن را لازم کرده و بر همه شما زیارت آن را به طور دسته جمعى مقرّر داشته و فرموده است: و براى خدا بر همه مردم است که آهنگ خانه (او) کنند ـ آنها که توانایى رفتن به سوى آن را دارند، و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند به خود زیان رسانده) خداوند از همه جهانیان بى نیاز است» (فَرَضَ حَقَّهُ وَ اَوْجَبَ حَجَّهُ وَ کَتَبَ عَلَیْکُمْ وِفادَتَهُ(۱۲) فَقالَ سُبْحانَهُ: ولِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبیلا وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنیّ عَنِ الْعالَمینَ).   نکته ها در مورد حج مسائل و مباحث زیادى است که ذکر همه آنها کتاب مستقلّى را مى طلبد و در این جا به چند نکته که از اهمیّت خاصّى برخوردار است قناعت مى کنیم:     ۱ـ تاریخچه خانه کعبه این خانه که نام دیگرش بیت الله الحرام است، تاریخچه بسیار مفصّلى دارد که مطابق روایات(۱۳) به زمان حضرت آدم(علیه السلام) برمى گردد. او نخستین کسى بود که خانه را بنا کرد و بر گرد آن طواف نمود، سپس در طوفان نوح ویران شد و ابراهیم به کمک فرزندش اسماعیل، طبق آیات صریح قرآن(۱۴) بار دیگر آن را بنا کرد و حجّ خانه خدا به جا آورد و این اوّلین خانه توحید است که براى انسانها قرار داده شد: «اِنَّ اَوَّلَ بَیْتِ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذى بِبَکَّةَ مُبارکاً»(۱۵) و همان گونه که قبلا اشاره شد ـ طبق روایات ـ در محاذى آن در آسمانها مرکز عبادتى است که فرشتگان بر گرد آن مى گردند،حتّى گفته شده که محلّ خانه کعبه اوّلین نقطه خشکى بود که سر از زیر آب درآورد(۱۶) و داستان «دحوالارض» نیز اشاره به همین معناست که در آغاز، مجموعه روى زمین بر اثر بارانهاى سیلابى زیر آب بود; آبها کم کم در مناطق پایین تر جاى گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و اوّلین نقطه، همین محلّ خانه کعبه بود.
درباره عظمت و اهمیّت خانه کعبه روایات فراوان ـ چه در نهج البلاغه و غیر نهج البلاغه ـ وارد شده است، از جمله در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم: «ما خَلَقَ اللهُ عَزَّوَجلَّ بُقْعَةً فِى الاَرْضِ اَحَبَّ اِلَیْهِ مِنْها ـ ثُمَّ اَوْمَأ بِیَدِهِ نَحْوَ الْکَعْبَةِ ـ وَلا اَکْرَمَ عَلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْها; خداوند هیچ نقطه اى در زمین را نیافریده که محبوب تر به سوى او از آن باشد ـ سپس با دست خود به سوى کعبه اشاره کرد ـ و نه هیچ نقطه اى نزد خداوند گرامى تر از آن است». در آغاز همین حدیث آمده است: «اِنَّ النَّظَرَ اِلَیْها عِبادَة; حتّى نگاه کردن به آن عبادت است».(۱۷) خانه کعبه، رمز وحدت مسلمین و مرکز دایره صفوف جماعات آنها در شبانه روز، در کلّ جهان است. خانه کعبه، بزرگترین مرکز اجتماع مسلمین در طول سال و مهمترین کانون عظمت آنهاست که از سراسر جهان به سوى آن مى آیند و مشمول برکات فوق العاده معنوى و مادّى آن مى شوند. جالب این که «زُرارة» که از بزرگان اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) بود روزى خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: «جَعَلَنِىَ اللهَ فِداکَ اَسْئَلُکَ فِى الْحَجِّ مُنْذُ اَرْبَعینَ عاماً فَتُقْتینى; فدایت شوم از چهل سال قبل تا کنون درباره احکام حج از تو سؤال مى کنم و به من پاسخ مى گویى (و هنوز تمام نشده است)»، امام در پاسخ او فرمود: «یا زُرارَةُ بَیْت یُحَجُّ اِلَیْهِ قَبْلَ آدَمَ بِاَلْفَىْ عام تُریدُ اَنْ تَفْنى مَسائِلُه فى اَرْبَعینَ عاماً; اى زرارة! خانه اى که از دو هزار سال قبل از خلقت آدم(ع)، حجّ آن بجا آورده مى شده است، مى خواهى مسائلش در چهل سال پایان گیرد»!(۱۸) از این حدیث به خوبى استفاده مى شود که حتّى قبل از آدم، خانه کعبه مورد توجّه فرشتگان یا مخلوقاتى بوده که قبل از وى در زمین زندگى مى کرده اند.   ۲ـ فلسفه حج در فراز بالا از کلام مولا على(علیه السلام) اشارات پرمعنایى به فلسفه و اسرار حجّ شده است. در روایات اسلامى نیز تعبیرات آموزنده و سازنده اى در این زمینه دیده مى شود و از مجموع آنها مى توان گفت که این مناسک بزرگ در حقیقت داراى چهار بعد است: بعد اخلاقى و عبادى، بعد سیاسى و اجتماعى، بعد فرهنگى و بعد اقتصادى. در بُعد اخلاقى و عبادى که مهمترین فلسفه حج را تشکیل مى دهد تربیت نفوس و تهذیب اخلاق و تقویت پایه هاى تقوا و اخلاص مطرح است. تعبیر معروفى که در احادیث اسلامى آمده که مى گوید: «یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَتِهِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ; کسى که حجّ خانه خدا را (از روى اخلاص و توجّه و با حفظ آداب و اسرار آن) انجام دهد از گناه پاک مى شود همانند روزى که از مادر متولّد مى شود!»(۱۹) دلیل روشنى براى تأثیر حجّ بر روح و جان انسان است که او را از همه آلودگیها پاک مى کند و آثار گناهانى که یک عمر در دل نشسته است، مى زداید و این بزرگترین فایده اى است که نصیب زوّاربیت الله الحرام مى شود. اگر آنها به اسرار اعمال و مناسکى که انجام مى دهند دقیقاً توجّه داشته باشند، هر گامى که برمى دارند گامى به سوى خدا نزدیک تر مى شوند و معبود و محبوب حقیقى را در همه جا حاضر مى بینند. آرى حج یک تولّد دوباره است! کسانى که حج را با تمام وجودشان درک مى کنند آثار معنوى و روحانى آن را تا پایان عمر در دل خویش احساس مى کنند و شاید به همین دلیل است که حج، یکبار، در تمام عمر واجب شده است. در بُعد سیاسى و اجتماعى، هرگاه این مراسم آن گونه که اسلام دستور داده و ابراهیم بت شکن، جهانیان را به آن فرا خوانده انجام گیرد، سبب عزّت مسلمین و تحکیم پایه هاى دین و وحدت کلمه و مایه قدرت و شوکت در برابر دشمنان و برائت از مشرکین جهان خواهد بود. این گنگره عظیم الهى که هر سال در کنار خانه خدا تشکیل مى شود، بهترین فرصت را به مسلمانان براى بازسازى نیروهاى خویش و تقویت پیوند برادرى و خنثى کردن توطئه هاى دشمنان و باطل کردن نقشه هاى شیطانى آنها مى دهد. مجموعه اى این چنین فراگیر و همگانى با انگیزه هاى بسیار والاى معنوى در دنیا بى نظیر است. افسوس که مسلمانان هنوز قدرت عظیم حج را درنیافته اند وگرنه هر سال مى توانستند در زیر سایه حج، بزرگترین خدمت را به اسلام و شدیدترین ضربه را بر پایه کفر بزنند، به همین دلیل در بعضى از روایات اسلامى آمده است: «لا یَزالُ الدّینُ قائِماً ما قامَتِ الْکَعْبَةُ; آیین اسلام برپاست تا کعبه برپاست».(۲۰) گویا بعضى از دشمنان قسم خورده اسلام به خوبى قدرت عظیم حج را در مسائل سیاسى دریافته اند که شدیدترین موضع گیرى را در برابر آن داشته اند.
«گلادستون» نخست وزیر سیاستمدار انگلستان در گفتار معروفى در مجلس عوام آن کشور گفت: «مادام که نام محمّد در مأذنه ها (صبح و شام) به عظمت یاد مى شود و قرآن برنامه زندگى مسلمانان است و حج (هر سال با شکوه تمام) برگزار مى گردد، جهان مسیحیّت در خطر بزرگى است و ما از اصلاح جهان (البتّه اصلاح از دیدگاه خودشان که مساوى با استعمار است) عاجز خواهیم بود».(۲۱) در بعضى از نقلها جمله هاى دیگرى نیز بر آن افزوده شده و آن این است که «گلادستون» در ذیل این سخن افزود: «بر شما سیاستمداران مسیحى واجب است که نام محمّد را از اذان مسلمانان حذف کنید و یاد او را از خاطره ها ببرید و قرآن را بسوزانید و کعبه را ویران کنید»! این جمله نیز معروف است که یکى از رجال مسیحیّت و غرب مى گوید: «واى بر مسلمانان اگر معناى حج را نفهمند و واى بر دیگران اگر مسلمانان معناى حج را بفهمند». بدیهى است آنها قرآن را به صورت ظاهر هرگز نمى سوزانند و براى ویران کردن کعبه هرگز موفّق نمى شوند ولى مى تواند در صورت غفلت مسلمین، احکام اسلام را از بین ببرند و حج را از محتوا خالى کنند. در بُعد سوّم یعنى بُعد فرهنگى همان گونه که در اخبار اسلامى نیز آمده این مراسم بزرگ سبب مى شود که آثار رسول الله و ائمه معصومین(علیهم السلام) از آن اجتماع بزرگ به همه جاى دنیا پخش شود و حضور دانشمندان بزرگ اسلامى از تمام کشورها ـ اعم از علماى بزرگ دین و اساتید فنون دیگر و گویندگان و نویسندگان که همه ساله عده اى از آنان از تمام جهان اسلام در این مراسم شرکت مى کنند ـ فرصت خوبى براى مبادله افکار و اطلاعات و دانستنیها و احیاى آثار رسول الله(صلى الله علیه وآله) و ائمه دین(علیهم السلام) به آنها مى دهد. در بُعد چهارم یعنى فلسفه اقتصادى حج، در روایات اسلامى نیز اشاره شده است که حج مى تواند قدرت اقتصادى مسلمین را بیشتر کند و از تنگناهاى مالى برهاند. ممکن است افرادى تصوّر کنند که حج را با مسائل اقتصادى چه کار، ولى هنگامى که به این نکته دقّت کنیم که خطرناکترین مشکل مسلمانان امروز وابستگى اقتصادى آنها به بیگانگان است چه مانعى دارد که در کنار مراسم حج، کنگره ها و سمینارهاى بزرگى از اقتصاددانان جهان اسلام تشکیل شود و به عنوان یک عبادت الهى و نجات مسلمین از چنگال فقر و وابستگى به بیگانگان، درباره مشکلات اقتصادى جهان اسلام بیندیشند و طرح هاى سازنده اى تهیّه کنند؟ مسأله، جنبه شخصى ندارد که سر از دنیاپرستى بیرون آورد، بلکه هدف تقویت کلّ جهان اسلام و نجات از فقر و خدمت به عظمت مسلمین است.(۲۲) از آنچه در بالا آمد عمق کلام مولا على(علیه السلام) در این بخش از خطبه ـ که حجاج خانه خدا را به فرشتگان طواف کننده گرد عرش الهى تشبیه مى کند و این مراسم را سبب گردآورى انواع سودها در این تجارت خانه بزرگ الهى مى شمرد ـ روشن مى شود و شاید به همین دلیل است که در این بخش از خطبه، تنها انگشت روى حجّ بیت الله الحرام گذارده شده است، چرا که عبادتى است اجتماعى و همگانى که دنیا و آخرت و اخلاق و معنویّت و عظمت و شوکت و قدرت در آن جمع است. البتّه بحث پیرامون حج بسیار گسترده تر از آن است که در بالا آمده ولى از آن جا که مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) در خطبه هاى دیگرى از نهج البلاغه نیز به مسأله حج و بیان نکات دیگرى از آن پرداخته، شرح بیشتر را به آن خطبه ها موکول مى کنیم تا حقّ همه این کلمات بزرگ تا آن جا که میسّر است، ادا شود. پاورقی : ۱. «انام» بعضى آن را به معناى انسانها و بعضى به معناى موجودات عاقلى که بر روى زمين زندگى مى کنند اعم از جن و انس تفسير کرده اند، در صورت اوّل مفهوم جمله اين است که حج تنها قبله انسانهاست و در صورت دوّم، قبله براى جن و انس هر دو محسوب مى شود. بعضى آن را از ريشه «ونام» به معناى صدا دادن دانسته اند، سپس به همه موجودات ذى روح يا خصوص جن و انس اطلاق شده است. (تاج العروس مادّه انم). ۲. «يردون» از مادّه «ورود» در اصل به معناى وارد شدن حيوانات تشنه به آبگاه است، سپس به هر گونه داخل شدن در هر محل اطلاق شده است. ۳. «يألهون» بعضى آن را از ماده «اَلَهَ، اُلُوهاً» به معناى عبادت کردن دانسته اند. بنابراين يألهون يعنى پرستش مى کنند و گاه گفته شده اين ماده به معناى تحيّر است چرا که وقتى انسان درباره ذات و صفات خدا مى انديشد، متحيّر مى شود و گاه گفته اند که ماده اصلى آن وَلَهَ مى باشد که و او آن تبديل به همزه شده است (تعبير به ولوه در ادامه جمله بالا به صورت مفعول مطلق نيز مؤيّد اين معناست) و وَلَهَ به معناى پناه گرفتن و تضرّع کردن همراه شوق است.
۴. «حَمام» (به فتح) به معناى کبوتر و «حِمام» (به کسر) به معناى مرگ است و در عبارت بالا همان معناى اوّل منظور است. ۵. «سُمّاع» بر وزن طلاّب، جمع «سامع» است (مانند طلاّب که جمع طالب است). ۶. ضمير «اليه» ممکن است به خانه کعبه يا به خداوند بازگشت کند و در مفهوم جمله تفاوت چندانى حاصل نمى شود. ۷. نورالثّقلين، ج ۳، ص ۴۸۸، ح ۷۴. ۸. شرح نهج البلاغه مرحوم خويى، ج ۲، ص ۲۴۹ (به نقل از کافى) و بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۸۷. ۹. در احاديث آمده است که از جمله پيامبرانى که اين خانه توحيد را زيارت کرده اند آدم و نوح و ابراهيم و موسى و يونس و عيسى و سليمان و همچنين پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بود. (شرح نهج البلاغه خويى، ج ۲، ص ۲۵۲). ۱۰. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱، ص ۱۲۴. ۱۱. «يحرزون» از مادّه «احراز» به معناى حفظ کردن و ذخيره کردن و انبار نمودن است. به همين دليل، حرز به محلّى مى گويند که محفوظ است مانند صندوق، انبار و مانند آن. ۱۲. «وفادة» در اصل به معناى طلوع کردن و آشکار شدن مى باشد; سپس به معناى نزول و ورود آمده و وَفْد به هيأت و جمعيّتى گفته مى شود که به سراغ کشورى يا زمامدارى يا فرد يا گروهى که داراى شأن و مقامى هستند مى روند. ۱۳. بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۸۶. ۱۴. سوره بقره، آيه ۱۲۷. ۱۵. سوره آل عمران، آيه ۹۶. ۱۶. شرح نهج البلاغه خويى، ج ۲، ص ۲۳۵. ۱۷. فروع کافى، ج ۴، ص ۲۴۰ (باب فضل النظر الى الکعبه). ۱۸. وسائل الشيعه، ج ۸، ص ۷ (باب وجوبه على کلّ مکلف مستطيع). ۱۹. بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۲۶. ۲۰. در روايتى که هشام بن حکم از امام صادق(عليه السلام) نقل کرده است به همه اين فلسفه هاى چهارگانه به طور اجمال اشاره شده است (وسائل الشيعه، ج ۸، ص ۹) براى توضيح بيشتر درباره فلسفه حج مى توانيد به ج ۱۴ تفسير نمونه مراجعه کنيد. ۲۱. فروع کافى، ج ۴، ص ۲۷۱ (باب انه لو ترک الناس الحج لجائهم العذاب). ۲۲. راهنماى حرمين شريفين، ج ۱، ص ۵۴ (به نقل از گفتار ماه).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚📖 مطالعه
📼 جلسه بیست و نهم ... ●━━━━━────── ⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻ 🎧 #با_هم_بشنویم | #بشنویم    ♡ ㅤ    ❍ㅤ    
📼 جلسه سی‌ام ... ●━━━━━────── ⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻ 🎧 |    ♡ ㅤ    ❍ㅤ     ⎙ㅤ     ⌲    ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ     ˢʰᵃʳᵉ‌ ↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓ https://eitaa.com/ghararemotalee/10744 —— ⃟‌ ———————— 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
8163141654.mp3
12.06M
🔊 | ۳۰  •──•❃❀✿◇✿❀❃•──• 00:30 ◇ ماجرای سوم کتاب آن سوی مرگ ( آقای دکتر ) * ویژگی درختان بهشت برزخی * عدم مالکیت اعتباری در بهشت * تفاوت سطح بهره‌مندی افراد از نور خدا * بهشت برزخی جای تعارف نیست همه‌چیز مطابق با شانیت است * همه صورتها در برزخ جلوه است * میوه‌های بهشتی جلوات یک حقیقت * جلوه‌ی بی‌انتهایی انسان در عالم برزخ * شریعت، فعال‌کننده قوای بهشتی * فوائد روزه * ظهور کمالات، محصول تحمل برخی فشارها * چرا روزه‌خواری علنی در جامعه جایز نیست؟ * اثرات فشارهای قبل از ظهور * همه نعمت‌های بهشتی اثر عمل خود فرد * در بهشت همه چیز حاضر است و نابودی، تبدیل و تحول نداریم * آیا بهشتیان نیازی به خوردن و آشامیدن دارند؟ * کیفیت لذت‌های بهشتی ؟! * همه لذت‌های بهشتی لذت عقلی است * کیفیت گرسنگی یا تشنگی برزخیان * وجه شباهت تغذیه جنین و بهشتیان * عذاب‌های روحی برزخی، فراموشی ندارد. 📅 ۱۳۹۸/.../... ⏰ مدت زمان : ۲۹:۰۳ 🧾دسترسی به فهرست جلسات : https://eitaa.com/ghararemotalee/2494 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - -
34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| ۸۹ ✘ با این سختی و گرمای کشنده نمیدونم برم اربعین یا نه؟ 🎙 @ostad_shojae | montazer.ir —— ⃟‌ ———————— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
حرف خاص.mp3
20.87M
با این سختی و گرمای کشنده نمیدونم برم یا نه؟ | @ostad_shojae | montazer.ir ┅─────────── 🤲 ‌ ‌ ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - -