eitaa logo
📚📖 مطالعه
82 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
98 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۰/۴ آن گاه امام(علیه السلام) در پایانُ این بخش با اشاره به تمام دستورات گذشته که درباره اقشار نیازمند جامعه بیان کرد مى فرماید: «گرچه انجام این امور (درباره قشر محروم و نیازمند) بر زمامداران سنگین است، ولى اداى حق تمامش سنگین است»; (وَ ذَلِکَ عَلَى الْوُلاَةِ ثَقِیلٌ، وَ الْحَقُّ کُلُّهُ ثَقِیلٌ). این تعبیر که تنها در این مورد آمده شاید اشاره به این باشد که در کار نیازمندان و محرومان دقت زیاد باید کرد و همان گونه که گفته شد، دور و نزدیک را باید در نظر داشت و لحظه اى از کار آنها غافل نگشت. این دقت با توجّه به کثرت نیازمندان در جوامع انسانى کار سنگینى است. اضافه بر این خدمت کردن به گروه هایى که پیش از این اشاره شد به جهت خدماتى که در مقابل انجام مى دهند آسان تر است; اما گروه نیازمندان باید به آنها خدمت شود بى آنکه انتظار خدمتى از سوى آنها باشد و این بر سنگینى کار مى افزاید. افزون بر اینها بسیارى از محرومان بر اثر فشار زندگى عصبانى 🤬 و ناراحتند و تعبیرات تند و خشن و ناگوارى بر زبان مى رانند که تحمّل آنها کار آسانى نیست. روى این جهات سه گانه امام هشدار مى دهد که اداى حق این گروه بر زمامداران کار سنگینى است. جمله «وَ الْحَقُّ کُلُّهُ ثَقِیلٌ» اشاره به این است که اداى حقوق تنها در این مورد سنگین نیست; در همه جا سنگین است؛ زیرا غالباً بر خلاف خواسته نفس است و انسان ها به طور طبیعى به هنگام مزاحمت حقوق با یکدیگر جانب خویش را ترجیح مى دهند. امام در ادامه این سخن راه آسان شدن این امر سخت و سنگین را در چند جمله کوتاه و پرمعنا بیان مى کند. مى فرماید: «گاه خداوند تحمل حق را بر اقوامى سبک مى سازد; اقوامى که طالب عاقبت نیک اند و خویش را به استقامت و شکیبایى عادت داده و به صدق وعده هاى الهى اطمینان دارند»; (وَ قَدْ یُخَفِّفُهُ اللهُ عَلَى أَقْوَام طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللهِ لَهُمْ). جمله «طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ» اشاره به افراد دوراندیش، عاقبت نگر و طالب حسن عاقبت است. قرآن مجید نیز مى فرماید: «(وَ العاقِبَةُ لِلمتقین); عاقبت نیک براى پرهیزکاران است».(۱۵) جمله «صَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ» اشاره به این است که خود را به استقامت و شکیبایى وادار مى کنند تا عادت و حالت آنها شود و جمله «وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللهِ لَهُمْ» اشاره به ایمان قوىّ آنها به معاد و وعده هاى الهى در حق نیکوکاران است. نکته حمایت از نیازمندان در اسلام ← همان گونه که در این بخش از عهدنامه امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) به مالک اشتر یا به تعبیر دیگر به همه زمامداران حق جو و حق طلب آمده بود، امام بیشترین تأکید را درباره قشر نیازمند جامعه فرمود و سفارش هایى را که درباره آنها ذکر کرد درباره هیچ یک از گروه هایى که دست اندر کار تولید و سوددهى و امنیّت جامعه هستند نفرمود، هرچند به آنها نیز اهمّیّت فراوان داد با اینکه تصور بسیارى بر این است که از کارافتادگان اجتماع و نیازمندان بى دست و پا چون نقشى در تولید و پیشرفت جامعه ندارند نباید اهمیتى داشته باشند. حتى در دنیاى مادى، امروزه گروه هایى هستند که معتقدند از بین بردن آنها با یک طریق آسان و بدون درد کار شایسته اى است و بحث هاى مربوط به «أتانازى»; (مرگ از روى ترحّم) مدافعان سرسختى دارد. البته تفکرات مادّى نتیجه اى جز این ندارد؛ زیرا به عقیده آنها این گروه تنها مصرف کننده و سربار جامعه اند; ولى از نظر ادیان آسمانى و مخصوصاً اسلام که بر محور مسائل اخلاقى و انسانى دور مى زند و پرورش عواطف بشرى را در سایه خدمت به این گروه مى داند بیشترین تأکید براى رسیدگى به آنها شده است. در جهان خلقت نیز چنین است: اگر مثلاً عضوى از بدن انسان آسیب ببیند و کارایى خود را موقتاً یا براى همیشه از دست بدهد قلب❤️ و سایر اعضا، خدمات به آن را هرگز تعطیل نمى کنند، بلکه گاهى قلب خون بیشتر🫀 و غذاى فراوان ترى به آنجا مى فرستد و تا حد ممکن در ترمیم🫁 آن مى کوشد. اضافه بر این نباید فراموش کرد که بسیارى از این گروه روزگارى در خدمت جامعه بوده اند و گاه بهترین خدمات را ارائه داده؛ اگر امروز به فراموشى سپرده شوند یا کسى تسریع در مرگ آنان را با قساوت و بى رحمى طالب باشد انگیزه خدمت در دیگران که پایان کار خود را به این صورت مى بینند ضعیف مى شود.
۲۰/۵ افزون بر این نهایت بى انصافى است که در روز توانایى خدمت کنند و در روز ناتوانى محروم گردند و این سخن یادآور حدیث معروفى است که از مولا على(علیه السلام)نقل شده و در آن آمده است: «مَرَّ شَیْخٌ مَکْفُوفٌ کَبِیرٌ یَسْأَلُ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) مَا هَذَا فَقَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَصْرَانِیٌّ قَالَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّى إِذَا کَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَیْهِ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ; پیرمرد نابیناى ناتوانى در حال عبور بود که از مردم درخواست کمک مى کرد. حضرت فرمود: او کیست (که دست به سؤال دراز کرده؟) عرض کردند: مردى است نصرانى. فرمود: در آن روز که قوى و توانا بود از وجود او استفاده کردید; اما امروز که پیر و ناتوان شده رهایش ساختید؟ باید از بیت المال مسلمین او را اداره کنید».(۱۶) آنچه امام در این بخش از سخنانش فرموده با روایات زیادى که از رسول خدا و سایر معصومان(علیهم السلام) در زمینه کمک به نیازمندان وارد شده و آن را یکى از بزرگ ترین حسنات شمرده اند هماهنگ است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فَکَأَنَّمَا عَبَدَ اللهَ تِسْعَةَ آلاَفِ سَنَة صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیْلَهُ; کسى که براى انجام حاجت برادر مسلمانش تلاش و کوشش کند مانند آن است که خدا را نه هزار سال عبادت کرده باشد; تمام روزها را روزه بگیرد و شب را تا به صبح به عبادت برخیزد».(۱۷) در حدیث دیگرى از (علیه السلام) مى خوانیم: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الاَْرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الآْمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ; خداوند بندگانى در زمین دارد که براى رفع نیازهاى مردم تلاش مى کنند. آن ها در روز قیامت در امنیّت اند».(۱۸) (علیه السلام) نیز مى فرماید: «مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اللهِ کَتَبَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَة; کسى که براى انجام حاجت برادر مسلمانش کوشش کند و این کار را براى خدا انجام دهد خداوند متعال هزار هزار حسنه به او عطا مى کند».(۱۹) ____________ پاورقی : ۱. «بُؤسى» از ريشه «بُؤس» گرفته شده که به معناى شدت فقر است، در مقابل «بأس» که به معناى شجاعت است. ۲. «زَمْنى» جمع «زَمِن» (به کسر ميم) به معناى کسى است که به بيمارى هايى گرفتار شده که او را از کار انداخته است. ۳. کافى، ج، ۳، ص ۵۰۱، ح ۱۶. ۴. «صَوافِي» جمع «صافيه» به معناى زمين هايى است که به عنوان غنيمت به دست مسلمانان افتاده يا از طريق ديگرى در اختيار حکومت اسلامى قرار گرفته است. اين زمين ها که عمدتاً همان زمين هاى خراجى است، درآمدش به همه مسلمانان تعلق دارد. و تعبير به «صافِية» براى آن است که آن را جزء خالصه جات حکومت مى دانستند که اشخاص حق خاصى در آن نداشتند. ۵. فى ظلال نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۰۰. ۶. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱۷، ص ۸۶. ۷. «بَطَر» بر وزن «بشر» به معناى طغيان و غرور بر اثر فزونى نعمت است و ترک شکرگزارى در معناى آن نهفته شده است. ۸. «تافِه» به معناى چيز قليل و کم ارزش از ريشه «تَفَه» بر وزن «ثمر» به معناى کاستى و قِلّت گرفته شده است. ۹. «لاتُشْخِصْ» از ريشه «اِشْخاص» در اصل به معناى تير زدن در نقطه بالاتر از هدف است و سپس به خارج ساختن و بيرون کردن اطلاق شده، بنابراين جمله «فَلا تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ» مفهومش اين است که فکر خود را از گروه نيازمند بيرون مبر. ۱۰. «تُصَعِّر» از ريشه «صَعْر» در اصل يک نوع بيمارى است که به شتر دست مى دهد و گردن خود را کج مى کند و جمله «وَلا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لَهُمْ» يعنى با بى اعتنايى از ايشان روى مگردان. ۱۱. «تَقْتَحِمُ» از ريشه «اِقْتِحام» در اصل به معناى داخل شدن در کار شديد و پر زحمت است و جمله «تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ» مفهومش اين است که از بس کوچک هستند چشم ها به زحمت آنها را مى نگرند. ۱۲. «فَرِّغ» از ريشه «فَراغ» بر وزن «بلاغ» در اصل به معناى خالى شدن ظرف و مانند آن است و هنگامى که به باب تفعيل برود به معناى خالى کردن مى آيد. سپس اين واژه در مورد کسى که فکر خود را از همه چيز خالى مى کند و تنها به يک موضوع مى انديشد استعمال شده است. ۱۳. بحارالانوار، ج ۴۰، ۲۸، ح ۵۵. ۱۴. بقره، آيه ۲۷۳. ۱۵. قصص، آيه ۸۳ . ۱۶ . تهذيب، ج ۶، ص ۲۹۲، ح ۱۶; وسائل الشيعة، ج ۱۵، ص ۶۶. ۱۷. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۱۵، ح ۷۲. ۱۸. همان مدرک، ص ۳۱۹، ح ۸۴ . ۱۹. بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۳۳، ح ۱۱۰. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۶۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : چرا خداوند انسان‌ها را متفاوت آفريده و آيا اين تفاوت‌ها ظلم نيست‌؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : يك دانشمند كه كتاب يا مقاله‌اى مى‌نويسد، حروف متفاوتى را در كنار هم قرار مى‌دهد تا مقاله‌اش كامل شود؛ امّا اگر تمام صفحات را تنها از يك حرف پر كند، ديگر آن مقاله نمى‌شود و مفهومى نخواهد داشت. تفاوتِ حروف ظلم نيست، اگر شما كلمۀ «ادب» را نوشتيد، در اين كلمه حرف «الف» عمودى و حرف «ب» افقى و حرف «د» خميده است كه تركيب آن يك كلمه معنادار مى‌سازد. هيچ يك از اين حروف حق ندارد به نويسنده اعتراض كند و مثلاً «الف» بگويد: چرا من ايستاده‌ام‌؟ «ب» بگويد: چرا من خوابيده‌ام‌؟ و «د» بگويد: چرا من خميده‌ام‌؟ زيرا ظلم در جايى است كه مثلاً حرف «د» قبلاً خميده نبوده و ما كمر او را خم كرده باشيم و يا از حرف «د» صداى ديگرى توقّع داشته باشيم. امّا اگر از آغاز، «د» را خميده خلق كرديم و از آن انتظار صداى خودش را داشتيم، ظلمى در كار نيست. چنانكه اگر يك قالى بزرگ را با چاقو تكه تكه كنيم و آن را به صورت چند قاليچه كوچك درآوريم، ظلم است، چون بزرگى را از او گرفتيم و كوچكش كرده‌ايم؛ امّا اگر از آغاز قاليچه‌هاى كوچكى بافتيم، اينجا ظلمى صورت نگرفته است، چون كمالى را از آن نگرفته‌ايم. هيچ كَس به مديران كارخانه‌هاى چينى‌سازى كه ظروف🏺 كوچك و بزرگ و متفاوتى را توليد مى‌كنند، ظالم نمى‌گويد، چون هيچ ظرفى از اوّل نبوده و از خود كمالى نداشته تا كمالش گرفته و به او ظلمى شده باشد. تفاوتِ‌ انسان‌ها در خلقت نيز براساس الهى است، نه آنكه ظلم به كسى باشد؛ زيرا از هر كَس به همان مقدار كه به او داده شده، انتظار مى‌رود نه بيشتر. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۶۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : پرونده عمل انسان، چه زمانى بسته مى‌شود؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : شخصى برق💡 سالن و تالار عروسى را خاموش و فرار🏃🏻 مى‌كند. اگر او را براى مجازات دستگير كنند، كيفر عادلانه زمانى است كه تمام حوادثِ‌ پيش آمده را به حساب آورند. مثلاً: به خاطر تاريكى ظرف‌هايى شكسته شد. دو نفر از پله‌ها افتادند. سر چند نفر به ستون خورد.🤕 شيرينى‌ها🧁 ريخت. اطفالى ترسيدند😱 و گريه 😭كردند. براى خارج شدن از سالن تاريك، زمان زيادى تلف شد. خانواده‌هاى عروس و داماد از مهمان‌ها خجالت كشيدند.😓 آرى، تمام آثار خاموش 🔌 شدن سالن، بايد محاسبه و بر اساس آن، تعيين شود. قرآن در اين زمينه مى‌فرمايد: «نَكتُبُ‌ ما قَدّموا و آثارهم» هم خود اعمال را مى‌نويسيم و هم آثار آنها را. در مى‌خوانيم: هر كَس كار خوبى را بنا نهد، پاداش تمام كسانى كه به آن كار عمل كنند، بدون آنكه از عامل كم شود، به او داده مى‌شود. همان گونه كه اگر كسى راه بدى را به روى مردم باز كند، در گناه تمام كسانى كه در آن راه پا نهند شريك است. « مَن سَنّ‌ سُنَّة حَسنةً‌ عُمِل بها من بَعده كان له أجره و مثل اجورهم من غير أن ينقصّ‌ من اجورهم شيئا و مَن سَنّ‌ سُنَّة سَيِّئة فَعُمل بها بعده كان عليه وزره و مثل أوزارهم من غير أن يَنقصّ‌ من أوزارهم شيئاً» گاهى يك نفر ديگرى را سيگارى🚬 يا معتاد مى‌كند و دومّى نفر سوم را و او نفر چهارم را، نفر اول در گناه نفرات بعدى شريك است. در حديث مى‌خوانيم: والدين در تمام كارهاى خير فرزندان شريكند و معلّم كلاس اول، در پاداش تحصيل دوره‌هاى بعد شريك است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۶۳ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : چرا قرآن، غيبتِ‌ ديگران را به خوردن گوشت برادر مرده تشبيه كرده است‌؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : دلائل متعدّدى براى اين تشبيه قرآن بيان شده است: «أ يُحِبُّ‌ أحدكم أن يأكل لحم أخيه مَيتاً» ١- مُرده، روح ندارد تا از خود دفاع كند و شخصى هم كه مورد قرار مى‌گيرد، حضور ندارد تا از خود دفاع كند. ٢- غيبت، ريختن آبرو است و آبرو كه رفت، قابل جبران نيست. همان‌گونه كه گوشت مرده، اگر كنده شود، قابل جبران نيست. اگر مالى گم شود، قابل جبران است امّا آبرو كه رفت، ديگر جبرانش شبيه محال است و تفاوتى هم نمى‌كند كه به قصد جدّى باشد يا از روى شوخى و مزاح؛ زيرا در هر دو صورت، آبروى طرف مى‌ريزد. ٣- گوشت به تدريج رشد مى‌كند ولى يكباره خورده مى‌شود، آبرو هم به تدريج پيدا مى‌شود ولى غيبت كننده يك مرتبه آن را مى‌ريزد. انسان سالها زحمت كشيده تا وجهه و آبرويى كسب كرده است و شما با غيبت كردن، نتيجۀ زحمات او را نابود مى‌كنيد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat ╰๛────────
| ۶۴ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : توبه چيست و چگونه بايد باشد؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : اگر راننده در مسيرى به انحراف رفت، پس از توجّه، از راهى كه رفته بازمى‌گردد، ولى اگر به مسير خود ادامه دهد و فقط‍‌ به زبان بگويد: منحرف شدم، منحرف شدم، ماشين به مسير اصلى برنمى‌گردد و هيچكدام از مسافران، عذر اين راننده را نمى‌پذيرند. ↩️ توبه، يعنى بازگشت از خلافكارى و جبران گذشته، كه در اين صورت خداوند، هم را مى‌پذيرد: «انّ‌ اللّه يقبل التوبة» و هم توبه كننده را دوست مى‌دارد: «انّ‌ اللّه يُحبّ‌ التّوابين» 😎 اگر مال كسى را به ناحق خورده است، به صاحبش برگرداند و اگر نمى‌خواهد شناخته شود، از طريق بانك 💳 يا واسطۀ ديگر، بدون آن كه خودش را معرّفى كند، مبلغ را به حساب او بريزد. اگر كسى را آزرده، عذرخواهى كند. اگر نمازى را نخوانده، قضا كند. اگر حقّى را كه بايد اظهار كند، كتمان كرده است اعلام كند و به هر حال آنچه را خلاف كرده بايد به نحو مطلوبى اصلاح كند. قرآن در كنار جملۀ «تابوا» فرمود: «و اصلحوا» يعنى توبه، همراه با اصلاحات و جبران كاستى‌هاست. توبه بايد فورى باشد؛ زيرا اگر گناهان جمع شوند، توبه مشكل مى‌شود. 🌬 غُبار روى لباس با فوتى برطرف مى‌شود، ولى انبوه خاكِ‌ روى زمين، با فوت برطرف نمى‌شود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۶۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : چگونه مردم را به كارهاى نيك دعوت كنيم‌؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : راه‌هاى دعوت مردم به حق، گوناگون است كه به موارد آن اشاره‌اى مى‌كنيم: ١- دعوت زبانى: آياتى كه مى‌فرمايد: «قل» يعنى بگو. ٢- دعوت عملى: «و ثيابك فطهّر» لباس خود را تطهير كن (تا ديگران نيز لباسشان را تطهير كنند). ٣- دعوت مستقيم: «أقيموا الصّلوة» به طور مستقيم به مردم بگو: نماز به پا داريد. ٤- دعوت غيرمستقيم: داستان‌هاى قرآن ←مثلاً وقتى مى‌گويد: برادران حسود، يوسف را به اسم بازى بردند و او را در چاه انداختند، به طور غير مستقيم به همۀ نوجوانان مى‌دهد كه دشمنان نيز به نام ورزش، شما را گمراه و از هدف اصلى پرت مى‌كنند و به چاه ذلّت مى‌كشانند. ٥ - دعوت جمعى: «و كان رَسولاً نَبيّاً» پيامبران مأمور دعوتِ‌ عموم مردم بودند. ٦- دعوت خصوصى: «و كان يَأمر أهله بِالصّلوة» پيامبر موظّف است خانوادۀ خود را به نماز دعوت كند. ٧- دعوت همسر و فرزند: «قل لأزواجك و بَناتك»؛ اى پيامبر! به همسران و دخترانت بگو... ٨ - دعوت فاميل: «و أنذر عَشيرتك الاقربين»؛ بستگان نزديك‌تر را هشدار ده. ٩- دعوت هموطنان: «لِتُنذر امّ‌ القُرى‌ و مَن حَولها»؛ مردم مكّه و اطراف آن را هشدار ده. ۱۰- دعوت جامعه بشريّت: «اِنّى رسول اللّه اليكم جَميعاً»؛ من به سوى همۀ شما فرستاده شده‌ام. آرى، غوّاصى 🤿كه به دنبال لؤلؤ و مرجان است و صيّادى كه به دنبال صيد ماهى🎣 است، نبايد تلاش خود را به يك گوشۀ دريا و به يك ماهى و لؤلؤ متمركز كند. 🛑 افرادى كه به دنبال بدست آوردن سود بيشترى هستند، عمر خود را در داد و ستد يك كالا تلف نمى‌كنند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 استحکام مبانی معرفتی ✏️ رهبر انقلاب در دیدار رمضانی دانشجویان: اگر مبانی معرفتی یک جوان، بخصوص جوان دانشجو مستحکم باشد، دل او قرص میشود، گام او استوار میشود،‌ حرکت او استمرار پیدا میکند، دیگر خستگی وجود ندارد. اطمینان دل موجب میشود که ایمان هم افزایش پیدا کند، خود ایمان اطمینان می‌آورد؛ اطمینان دل و سکینه‌ی قلب هم ایمان را افزایش میدهد. هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی‌ قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایماناً مَعَ ایمانِهِم. 🗓 ۱۴۰۲/۱/۲۹ 🎥 Farsi.Khamenei.ir ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
16.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | بلا به سخن گفتن موکول است. البلاء موکّل بالمنطق ... ✏️ اخلاق توسط حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای مدظله العالی Farsi.Khamenei.ir ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
📢 تأکید رهبر انقلاب بر فرصت فعالیتهای دانشجویی و وظیفه دانشجویان: 👈🏻 حرکت مبنایی برای تحول در جامعه و جهان 🖼 ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────