هدایت شده از مباحث
24.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 #بشنوید
📖 #دعای_کمیل
🎙️ شهید محراب آیتالله حاج سید عبدالحسین #دستغیب رضوان الله تعالی علیه
🕌 مسجد جامع شیراز
🗓️ محرم۱۴۰۲ ه.ق | آبان ۱۳۶۰ ه.ش
📖 مَتْنِ دُعٰایِ کُمَیل
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
هدایت شده از مباحث
423_62360373271768.mp3
6.35M
🌌 شب #نیمه_شعبان، یک شب باعظمت است که خداوند آن را #فرصت ویژه ای برای رشد انسان قرار داده است !
🤔 چگونه میتوان بهترین بهره را از آن برد؟
🎙#استاد_شجاعی
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
انسان شناسی 144.mp3
11.52M
#انسان_شناسی ۱۴۴
#استاد_میرباقری
#استاد_شجاعی
▫️چی میشه که بعضیا تحمّل رنج و سختی رو زیاد دارند،
و بعضیا تا به یه مشکل میخورن، اونقدر بیطاقتند که میبرّن و موضوع رو رها میکنن، یا کلّاً میذارن و میرن؟
@Ostad_Shojae
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
📚📖 مطالعه
🏷 روی آنـتـن ...
📖 کلاس در سکوت معناداری فرو رفت. همین طور که دستم روی شانه ی احسان بود گفتم ... [ ادامه در متن ]
#کتابخوانی_دکل
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#داستانهای_شگفت
۱۴۳ - آب آشامیدنی در میان دریا
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
نظیر این داستانِ جنابِ قندهاری را مرحوم حاج محمد کویتی که تقریباً در ۳۵ سال قبل با آن مرحوم حج مشرَّف بودم برایم نقل کرد:
وقتی پسرعمویم نارگـ🥥ـیل بار کشتی خود نموده از بمبئی به قصد دُبی حرکت کرد به حسب قاعده باید در مدت یک هفته برسد ولی سه هفته گذشت و از او خبری نشد یقین کردیم که غرق شده و با همراهان مرده اند، مجلس ترحیم برایشان گرفتیم .
پس از یک ماه کشتی آنها در دریا نمودار شد در حالی که دیرک آن شکسته و پرده نداشت و به وسیله پارو خود را به ساحل رساندند، حالات خود را گزارش دادند و گفتند یک روز که از بمبئی بیرون شدیم ناگاه طوفان 🌪 عجیبی شد بطوری که دیرک کشتی که پرده به آن متصل بود شکست و پرده پاره پاره شد و پس از آرام شدن دریا به ناچار به وسیله پارو روزی چند کیلومتر حرکت می کردیم تا اینکه آب شُرب ما تمام شد به ناچار نارگیل ها را شکسته و از مایع وسط آن رفع عطش می نمودیم تا اینکه نارگیل ها هم تمام شد و از شدت گرما و سختی عطش از حس و حرکت افتادیم به طوری که بمانند محتضر شدیم و آماده مردن.
ناگهان قطعه ابری🌫️ بالای سرمان شروع به باریدن نمود، دهن خود را باز نموده و قطرات باران🌧 که به درون ما رسید توانستیم حرکت کنیم؛ پس ظرفها را گذاردیم تا از باران پر می شد و در خُم می ریختیم تا اینکه خم پر شد و ابر رفت و تا امروز که به وسیله پارو خود را به دُبی رساندیم آب تمام شد.
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/57881
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
11.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #خاطره حجتالاسلام قرائتی از نیمه شعبان در مدینه