هدایت شده از مباحث
10.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ تورم شاهنشاهی
📍زمان شاه تورم نبود؛ همهچیز مُفت!!!
📍چند سکانس بجامانده از دوران خفقان پهلوی؛ باطلالسحری برای ذهن سلطنتطلبان و سادهلوحان!
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
هدایت شده از مباحث
19.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔚 #پایان_نوکری_غرب
🤔 آیا حاضرید تمام اموال دارایی، جواهرات، اسناد خود را به یک کودک ۷ساله بسپارید؟ اگر کسی چنین کاری کرد شما در یک کلمه به او چه میگویید⁉️
👈 در تاریخ ایران این قضیه دو بار تکرار شد و تمام مملکت به نام دو کودک ۷ساله سند خورد...‼️
#دستاوردهای_انقلاب
#جهاد_تبیین
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
هدایت شده از مباحث
11.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکومت از #حجاب چه سودی میبرد؟
👌این کلیپ ۲دقیقهای را برسانید بدست تمام دختران و زنان ایرانزمین...
📍عبرت گرفتن از تجربه و شکست کشورهای غربی!
سود یا ضرر در #برهنگی برای حکومت؟!
📍افشای نامه محرمانه شاه ایران به پادشاه عربستان درباره مدرن شدن
🍷 ۴۰۰هزار بطری مصرف روزانه آبجو تهران!
💃🏻 ایران، در رتبه ۴ کاباره برتر دنیا!
#پاسخ_به_شبهات
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
هدایت شده از تلاوت
3.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔍 بررسي دقیق دکتر محمد علي انصاري مفسر قران درباره واژه #جلباب در قرآن
#حجاب_حکم_خداست
#حجاب
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│💌 @arame_janam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 استقبال از #ماه_رجب در نسلهای گذشته چگونه بود؟
خاطره #شهید_مطهری از دوران کودکی خود
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فراریان دنیاپرست از پاره اى از جمله هاى اضافى که در کتاب تمام نهج البلاغه ذیل این نامه آمده استفاده مى شود که این نامه امام(علیه السلام) در واقع پاسخى بود به نامه اى که «سهل بن حنیف» خدمت امام نوشته بود و از گروهى از مردم مدینه که به شام فرار کرده بودند شکایت کرده بود.
امام در پاسخش او را دلدارى داده نخست مى فرماید: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) به من خبر رسیده که افرادى از قلمرو تو مخفیانه به معاویه مى پیوندند; هرگز از این تعداد که از دست داده اى و از کمک آنان بى بهره شده اى تأسف مخور»; (أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رِجَالاً مِمَّنْ قِبَلَکَ(۳)یَتَسَلَّلُونَ(۴) إِلَى مُعَاوِیَةَ، فَلاَ تَأْسَفْ عَلَى مَا یَفُوتُکَ مِنْ عَدَدِهِمْ، وَیَذْهَبُ عَنْکَ مِنْ مَدَدِهِمْ).
آن گاه امام براى اینکه روشن سازد این گونه افراد کسانى نیستند که بتوان از آنان در مشکلات یارى جست و بر آنان اعتماد کرد و از دست رفتن آنها هرگز مایه تأسّف نیست مى افزاید: «این گمراهى براى آنان بس و براى آرامش خاطر تو کافى است، که آنها از هدایت و حق به سوى کوردلى و جهل شتافته اند»; (فَکَفَى لَهُمْ غَیّاً، وَلَکَ مِنْهُمْ شَافِیاً، فِرَارُهُمْ مِنَ الْهُدَى وَالْحَقِّ، وَإِیضَاعُهُمْ(۵) إِلَى الْعَمَى وَالْجَهْلِ).
اشاره به اینکه آنها افراد بى شخصیت، کوردل و فاسد و مفسدى بودند که اگر در کنار تو مى ماندند نه تنها به حل مشکلات کمک نمى کردند، بلکه چه بسا مایه فساد در منطقه حکومت تو مى شدند.
این دلدارى شبیه مطلبى است که قرآن مجید نسبت به کارشکنى منافقان براى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بیان مى کند: «(لَوْ خَرَجُوا فیکُمْ ما زادُوکُمْ إِلاّ خَبالاً وَلاََوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ); اگر آنها همراه شما (به سوى میدان جهاد) خارج مى شدند جز اضطراب و تردید و فساد چیزى بر شما نمى افزودند و به سرعت در بین شما به فتنه انگیزى مى پرداختند».(۶) جمله «وَلَکَ مِنْهُمْ شَافِیاً» را جمعى از شارحان نهج البلاغه به این معنا دانسته اند که امام مى فرماید: براى آرامش خاطر تو و شفاى درونت همین بس که بدانى آنها از هدایت به ضلالت فرار مى کنند; ولى بعضى دیگر معتقدند این جمله اشاره به این دارد که این گونه افراد همچون جرثومه هاى بیمارى هستند; چه بهتر که فرار کنند و پیکر جامعه از این بیمارى وجود آنها شفا یابد و اگر امام مى فرماید: «براى تو اسباب شفاست» براى آن است که رئیس حکومت نماینده تمام مردمى است که تحت فرمان او هستند.
البته جمع میان هر دو معنا به اعتقاد ما که استعمال لفظ را در اکثر از یک معنا جایز مى دانیم رواست.
آن گاه امام در توضیح بیشترى مى فرماید: «(غم مخور زیرا) آنها فقط اهل دنیا هستند و به آن روى آورده اند و با سرعت به سوى آن مى شتابند در حالى که عدالت را به خوبى شناخته و دیده بودند و گزارش آن را شنیده و به خاطر سپرده بودند و مى دانستند که همه مردم نزد ما حقوق برابر دارند، پس آنها از این «برابرى» به سوى «تبعیض هاى ناروا» گریختند.
خداوند آنها را از رحمت خود دور سازد و هلاک کند»; (وَإِنَّمَا هُمْ أَهْلُ دُنْیَا مُقْبِلُونَ عَلَیْهَا، وَمُهْطِعُونَ(۷) إِلَیْهَا، وَقَدْ عَرَفُوا الْعَدْلَ وَرَأَوْهُ، وَسَمِعُوهُ وَوَعَوْهُ، وَعَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَنَا فِی الْحَقِّ أُسْوَةٌ(۸)، فَهَرَبُوا إِلَى الاَْثَرَةِ(۹)، فَبُعْداً لَهُمْ وَسُحْقاً(۱۰)).
بدیهى است هیچ کس براى حق و هدایت و درک حقیقت اسلام به سوى معاویه نمى رفت; آنها مى دانستند او در تقسیم بیت المال هرگز رعایت مساوات را در میان آحاد مردم نمى کند، بلکه گروهى را که براى او کار مى کنند و سنگ او را به سینه مى زنند بر دیگران مقدم مى دارد.
به این ترتیب اگر نزد امام بمانند سهم کمى به آنها مى رسد و اگر نزد معاویه بروند صاحب آلاف و الوف مى شوند.
مشکل دیگر آنها این بود که آنها جاهلانى نبودند که از حق و عدالت بى خبر باشند همه آنها عدالت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)را یا دیده و یا شنیده بودند و با این علم و آگاهى به سوى باطل رفتند و از حق چشم پوشیدند، بنابراین هرگز فرار آنها نباید اسباب تأسف باشد و چه بسا ماندن آنها سبب فساد در جامعه اسلامى مى شد و چه بهتر که به مقتضاى (الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَالْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ) آن ها به شام رفتند.
آن گاه امام(علیه السلام) در پایان این نامه باز بر این حقیقت تأکید مى کند که آنها از باطل به سوى حق و از ظلم به سوى عدالت نگریختند.
مى فرماید: « به خدا سوگند آنها از ستم نگریختند و به عدل نپیوستند و ما امیدواریم که در این راه، خداوند مشکلات را بر ما آسان سازد و سختى ها را بر ما هموار کند، إن شاءالله والسلام»; (إِنَّهُمْ وَاللهِ لَمْ یَنْفِرُوا مِنْ جَوْر، وَلَمْ یَلْحَقُوا بِعَدْل، وَإِنَّا لَنَطْمَعُ فِی هَذَا الاَْمْرِ أَنْ یُذَلِّلَ اللهُ لَنَا صَعْبَهُ، وَیُسَهِّلَ لَنَا حَزْنَهُ(۱۱)، إِنْ شَاءَ اللهُ، وَالسَّلاَمُ).
به این ترتیب امام تحلیل روشنى از فرار این گروه دنیاپرست و بى ایمان ارائه کرده و اگر از این نظر مشکلاتى براى بعضى از ساده دلان روى داده و تزلزلى در آنان به وجود آورده است حل آن را از خداوند بزرگ مى طلبد.
نکته ها ۱.
سهل بن حنیف انصارى کیست؟ در عظمت سهل بن حنیف همین بس که از یاران خاص رسول خدا(صلى الله علیه وآله)و امیرمؤمنان على(علیه السلام) بود.
به گفته ابن عبدالبر در استیعاب او از کسانى بود که در جنگ بدر و تمام غزوات اسلامى با پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) شرکت جست و از معدود اشخاصى بود که روز احد فرار نکرد و با پیغمبر تا سر حد مرگ بیعت نمود.
هنگامى که مردم مدینه با على(علیه السلام)بیعت کردند و امام مى خواست براى خاموش کردن آتش فتنه شورشیان جمل به بصره بیاید، سهل را به عنوان فرماندار مدینه انتخاب فرمود.
او مدت ها در مدینه بود سپس در جنگ صفین به خدمت على(علیه السلام)آمد و بعد از صفین امام او را والى فارس کرد و سرانجام در سال سى و هشت هجرى در کوفه بدرود حیات گفت و امام بر او نماز خواند و در نماز او شش تکبیر گفت.(۱۲) در روایتى که قاموس الرجال (شرح حال سهل بن حنیف) آن را از کافى نقل کرده آمده است که امام پنج تکبیر بر او گفت و باز هم نماز را تا پنج مرتبه تکرار کرد و در هر مرحله پنج تکبیر مى گفت.
در کلمات قصار نهج البلاغه مى خوانیم: هنگامى که سهل بن حنیف انصارى در بازگشت از صفین بدرود حیات گفت امام سخت ناراحت شد و فرمود: «لَوْ أحَبَّنی جَبَلٌ لَتَهافَتَ; حتى اگر کوهى مرا دوست بدارد از هم مى شکافد و فرو مى ریزد».(۱۳) همچنین در خبرى آمده است که سهل از دوازده نفرى بود که بر بیعت ابوبکر ایراد کردند(۱۴) و جزء شرطة الخمیس و محافظان خاص امیرمؤمنان على(علیه السلام)بود(۱۵)و در کتاب مستدرکات علم الرجال آمده است که امیرمؤمنان على(علیه السلام)بهشت را براى سهل تضمین فرمود.(۱۶) نیز در روایتى آمده است هنگامى که على(علیه السلام) زمام خلافت را به دست گرفت، سهل بن حنیف را به عنوان والى شام به سوى آنجا فرستاد و این نشان مى دهد که فوق العاده مورد علاقه و اعتماد امام بود، هرچند طرفداران معاویه جلوى او را گرفتند و اجازه ندادند وارد شام شود و او برگشت.(۱۷) از نکات جالبى که در منابع تاریخى درباره سهل آمده است این است که امیرمؤمنان على(علیه السلام) هنگام هجرت از مکه به مدینه چون به قبا آمد و به رسول خدا(صلى الله علیه وآله)ملحق شد، به مهمانى خانواده اى رفت که سرپرست خود را از دست داده بودند.
امام(علیه السلام) ملاحظه کرد زن آن خانه نصف شب به در خانه مى رود و کسى مى آید و چیزى به او مى دهد.
حضرت سؤال کرد: چه چیز از او مى گیرى؟ گفت: او «سهل بن حنیف» است که هر روز مخفیانه مى رود قسمتى از بت هاى قبیله خود را مى شکند و شکسته هاى آن را براى من مى آورد و مى گوید: اینها را به صورت هیزم بسوزان و استفاده کن.
هنگامى که امیرمؤمنان این مطلب را درباره «سهل بن حنیف» شنید احترام خاصى براى او قائل شد.(۱۸) و این نشان مى دهد که «سهل بن حنیف» از همان ابتدا مخالف با بت پرستى و موافق توحید بود.
۲.
فراریان به شام چه کسانى بودند؟ از کتب تاریخى و روایات به خوبى استفاده مى شود که گروهى از یاران على(علیه السلام) را صحابه مهاجر و انصار تشکیل مى دادند و همان ها بودند که حضور چشمگیرى در میدان جمل، نهروان و صفین داشتند و اطرافیان و نزدیکان به معاویه غالباً طلقا (مشرکانى که در فتح مکه به فرمان پیغمبر از مجازات آزاد شدند و اسلام را ظاهرا پذیرفتند) و فرزندان طلقا و در مجموع بازماندگان دوران جاهلیت بودند، کسانى که براى او فعالیت گسترده اى داشتند و به فریب مردم شام مشغول بودند.
اما در این میان عده کمى از صحابه که دنیاى معاویه و بذل و بخشش هاى بى حساب او از اموال بیت المال قلب و روح آنها را تسخیر کرده بود نه تنها از مدینه که از کوفه و حتى در ایام جمل و صفین به او پیوستند.