eitaa logo
📚📖 مطالعه
81 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
96 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷۳ - نجات از اسیری و به روزی حلال رسیدن ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ مرحوم آقا میرزا محمود شیرازی که چند داستان از ایشان نقل گردید فرمود شنیدم از مرحوم حاج میرزا حسن ضیاء التجار شیرازی که سالها در شیراز و اخیرا در تهران داروخانه( عمده فروشی) داشت، سالی به قصد زیارت کربلا از طریق کرمانشاه همراه قافله حرکت کردم و الاغی کرایه نمودم و اسباب و لوازم خود را بر آن گذاشته و سوار شدم تا نزدیک قزوین یک نفر پیاده همراه قافله بود. چون مرا تنها دید نزدیکم آمد و در کارهایم با من همراهی کرد و با هم غذا صرف نمودیم و با من قرار🤝 گذاشت تا کاظمین با من همکاری کند و زودتر به منزل رسیده و جای مناسبی آماده کند تا من برسم و در خوراک شریک شوم. به همین حال بود تا به کاظمین رسیدیم اسم و حالاتش را پرسیدم گفت نامم کربلائی محمد از اهالی قمشه اصفهان هستم، هفت سال قبل به قصد زیارت علیه السّلام با قافله می رفتم تا حدود استراباد، ترکمن ها قافله را غارت کردند و مرا هم همراه خود بُردند و غلام خود قرار دادند روزها مرا به کار وامی داشتند و سخت ناراحت و در فشار بودم تا اینکه روزی تصمیم گرفتم هر طوری هست از دستشان فرار کنم و خود را نجات دهم. نذر کردم که اگر خداوند مرا یاری فرمود و نجاتم داد که به وطن خود بروم از همان راه مشرّف شوم؛ پس به بهانه ای قدری از آنها دور شدم و چون شب بود و خواب بودند مرا ندیدند پس سرعت کردم تا به محلی رسیدم که یقین کردم از شرّ آنها در امانم؛ شکر خدای را به جای آورده و از همانجا به قصد کربلا آمده ام. مرحوم ضیاءالتجار گفت من عازم سامرا بودم، گفتم بیا با هم برویم و بعد با هم کربلا مشرّف می شویم، هرچه اصرار کردم نپذیرفت و گفت هرچه زودتر باید به نذرم وفا کنم. مقداری پول جلوش گرفتم و گفتم هرچه می خواهی بردار، هیچ برنداشت و چون زیاد اصرار کردم سه ریال ایرانی برداشت و رفت و دیگر او را ندیدم. هنگامی که در نجف اشرف مشرّف شدم، روزی در صحن مقدس از سمت بالای سر عبور کردم، جمعی را دیدم که دور یک نفر جمعند. چون جمعیت را عقب زده نزدیک رفتم، دیدم همان کربلائی محمد قُمشه ای همسفر من است و با پارچه ای، گردن خود را به شباک رواق مطهر بسته و گریه می کند و یک نفر تهرانی به او می گفت هرچه می خواهی به تو می دهم و نقداً صد تومان حاضر شد به او بدهد قبول نکرد. نزدیکش شدم گفتم رفیق از حضرت امیر علیه السّلام چه می خواهی، برخیز همراه من به منزل برویم و هرچه لازم داشته باشی به تو می دهم؛ قبول نکرد و گفت به این بزرگوار حاجتی دارم که جز او دیگری بر آن توانا نیست و تا نگیرم از اینجا بیرون نمی روم. چون در اصرار خود فایده ندیدم او را رها کرده رفتم. روز دیگر او را در صحن مقدس دیدم خندان و شادان، گفت دیدی حاجتم را گرفتم. پس دست در بغل نمود و حواله ای بیرون آورد و گفت از حضرت گرفتم؛ پس نقش آن را دیدم طوری است که پشت و رو ، پایین و بالای آن مساوی است و از هر طرف خوانده می شود. 🤔 از او پرسیدم که حواله چیست و بر عهده کیست ؟ 🗣 گفت پس از وصول آن به تو خبر می دهم، آدرس مرا در تهران گرفت و رفت. پس از چند سال، روزی در تهران وارد مغازه ام شد؛ پس از شناسائی او گله کردم و گفتم مگر نه قول دادی مرا به آن حواله ای که حضرت امیر علیه السّلام به تو عنایت فرمودند خبر دهی؟ گفت من چند مرتبه به تهران آمدم و تو به شیراز رفته بودی و الحال آمده ام تو را خبر دهم که حاجت من از آن حضرت رزق حلالی بود که تا آخر عمرم راحت باشم و آن حضرت حواله ای به یکی از سادات محترم فرمود که قطعه زمین معینی با بذر زراعت آن را به من دهد. آن سید هم اطاعت کرد، از آن سال تا کنون از زراعت 🌾 آن زمین در کمال خوشی معیشت من می گذرد و راحت هستم. 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/49585 —— ⃟‌ ———————— داستان قبلی ↓ ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۵۶ 『 پنجاه‌ و شش – در یاد دادن درخواست بی‌نیاز شدن از مردم 』 ࿐ྀུ༅࿇༅══‎═‎═‎═‎═‎═‎═‎ ⤶ شخصی در حضور آن حضـرت گفت: اَللّٰهُمَّ اَغْنِنِی عَنْ خَلْقِكَ یعنی: خداوندا مرا از آفریدگانت بی‌نیاز کن. امام (علیه‌السلام) به او فرمود: اینگونه نگو (زیرا) که مردم به مردم (وابسته) هستند ولی بگو: اَللّٰهُمَّ اَغْنِنِی عَنْ شِـرٰارِ خَلْقِكَ. خداوند مرا از بدان خلقت بی‌نیاز کن. ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
Mahalle Gharar.mp3
30.28M
🔈 * مسجد مقدس جمکران، محل قرارِ زلالترین و پاکترین دوستی ها در دنیا [2:50] * امام زمان(علیه‌السلام) در حکم روح برای کالبد مادی عالم [4:50] * نسبت مساجد و مشاهد و حرمها با امام زمان (علیه‌السلام)، مانند نسبت سر به روح [10:45] * در محل قرار با امام زمان (علیه‌السلام)، ارتباطات قویتر و موانع کمتر است [14:45] * تشرّف حسن‌بن‌مُثله جمکرانی و دستور احداث مسجد جمکران از جانب امام زمان(علیه‌السلام) [18:00] * تعیین محدوده مسجد جمکران با میخ و زنجیر، توسط امام زمان(علیه‌السلام) [36:25] * اثر شفابخشی میخ و زنجیری که امام زمان(علیه‌السلام) بکار بردند! [40:40] * آیت‌الله بهجت: «با قلب فارغ به سجده بروید و ذکر اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج را زیاد بگویید.» [43:28] * التماس دعای امام زمان(ارواحنافداه)، از زائرین مسجد جمکران! [43:50] * تخریب چاه عریضه جمکران؛ [48:04] * «مداومت بر دعای عهد، ضامن عاقبت بخیریست.» [50:24] * توسل به نرجس خاتون(سلام‌‌الله‌علیها)، بهترین راه ارتباط با امام زمان (علیه‌السلام) است. [50:44] * امام زمان (علیه‌السلام)، مانند آفتاب پشت ابرند؛ اگر کسی از حجاب بگذرد، نایل به زیارت حضرت می شود. [53:12] * چهل شبِ چهارشنبه حضور در مسجد جمکران، براتِ تشرّف به محضر امام زمان(علیه‌السلام). ⏰ مدت زمان: ۱:۰۰:۳۰ 📆 ١۴۰٣/٠٢/١۶ علیه‌السلام @Aminikhaah_Media ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
اللّٰهم صلِّ علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم علیه السلام 📿 —— ⃟‌ ———————— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚📖 مطالعه
#خطبه_اول | ۵ ثُمَّ اَنشَاَ ـ سُبْحانَهُ ـ فَتْقَ الاَجواءِ وَ شَقَّ الاَرْجاءِ وَ سَکائِکَ الْهَو
| ۶ 🌊 فَاَجْرى فیها ماءً مُتلاطِماً تَیّارُهُ مُتَراکِماً زَخّارُهُ، حَمَلَهُ عَلى مَتْنِ الرّیحِ العاصِفَة وَ الزَّعْزَعِ القاصِفَة، فَاَمَرَها بِرَدِّهِ، وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ، وَ قَرَنَها اِلَى حَدِّهِ، الهَواءُ مِنْ تَحْتِها فَتیق، وَ الْماءُ مِنْ فَوْقِها دَفیق. سپس خداوند در آن (فضاى عظيم) آبى جارى ساخت که امواج متلاطم و متراکم داشت و آن را بر پشت تندبادى شديد و طوفانى کوبنده و شکننده سوار کرد سپس باد را به بازگرداندن آن امواج فرمان داد و بر نگهداريش مسلّط ساخت و تا حدّى که لازم بود، آن دو را با هم مقرون ساخت، فضاى خالى در زير آن گشوده شده بود و آب در بالاى آن در حرکت سريع قرار داشت. ┅─────────── مطالعه شرح این فراز ؛ https://eitaa.com/ghararemotalee/8779 —— ⃟‌ ———————— 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نخستین مخلوق، آب بود آنچه از کلمات مولا امیرمؤمنان على(علیه السلام) در این بخش از کلماتش و بخش آینده، در توضیح چگونگى پیدایش جهان استفاده مى شود، این است که خداوند در آغاز، آب ـ یا به تعبیر دیگر ـ مایعى همانند آب آفرید و آن را بر پشت تندبادى سوار کرد، این تندباد مأمور بود آن مایع را کاملا حفظ کند و از پراکندگى آن جلوگیرى نماید و در حدود و مرزهایش متوقّف سازد. سپس تندباد دیگرى برانگیخت که کارش ایجاد امواج در آن مایع عظیم و گسترده بود و آن تندباد، امواج عظیم آب را عظیم تر ساخت و آن را مرتّباً در هم کوبید، سپس موجها آن چنان اوج گرفتند که پشت سرهم به فضا پرتاب شدند و از آن آسمانهاى هفتگانه به وجود آمد. ناگفته پیداست الفاظى همچون آب و باد و طوفان و مانند آن ـ در آن روزى که نه آبى بود و نه باد و طوفانى و نه حتّى روزى ـ کنایه از موجوداتى شبیه به آب و باد و هوایى که امروز ما مى بینیم مى باشد، چرا که واضعین لغات این واژه ها را براى این امور قرار داده اند و براى آنچه در آغاز جهان رخ داد هرگز واژه اى وضع نکردند. با کمى دقّت مى توان آنچه را در کلام مولا(علیه السلام) آمده است، با آخرین فرضیّاتى که دانشمندان امروز گفته اند تفسیر کرد، نمى گوییم به طور قطع منظور مولا این است، بلکه مى گوییم به طور احتمال چنین تفسیرى را مى توان براى آن ذکر کرد. توضیح این که: آخرین فرضیّات امروز، درباره پیدایش جهان این است که در آغاز، تمام عالم به صورت توده بسیار عظیمى از گاز فشرده بود که هم به مایع شبیه بود و هم نام «دخان» (دود) بر آن مى توان گذاشت، یا به تعبیر دیگر در قسمتهاى بالاتر، دخان بود و هر چه به مرکز جهان نزدیکتر مى شد فشرده تر و صورت مایع به خود مى گرفت. آنچه این توده فوق العاده عظیم را نگه مى داشت، همان نیروى جاذبه بود که در میان تمام ذرّات عالم برقرار است، این نیروى جاذبه بر این گاز مایع گون مسلّط بود و آن را محکم به هم پیوسته و اجازه نمى داد از مرزهایش بیرون رود. سپس این توده عظیم حرکت دورانى دور خود را آغاز کرد (یا از آغاز به دور خود گردش داشت) در این جا نیروى گریز از مرکز به وجود آمد.(۱) این نیروى گریز از مرکز سبب شد توده هاى عظیمى از این گاز فشرده به فضاى خالى پرتاب شوند و به تعبیر «نهج البلاغة» امواج این دریا را، به هر سو بفرستد و یا در تعبیر دیگر کفهایى را که بر صفحه آن آشکار شده بود، بیرون فرستاد و آن را در هواى باز و جوّ وسیع بالا برد (همین تعبیرات در جمله هاى آینده این خطبه آمده است) و از آن منظومه ها و کهکشانها و کرات کوچک و بزرگ عالم بالا ـ یا به تعبیر «قرآن» و «نهج البلاغه» آسمانهاى هفتگانه ـ پدید آمد. ما بى آن که اصرار داشته باشیم، تعبیرات فوق را بر این نظریّات تطبیق کنیم، این اندازه مى گوییم که در افق نظریه ها و فرضیّات علمى کنونى در مورد پیدایش آسمانها و منظومه ها و کهکشانها و کره زمین، جمله هایى که در کلام مولا آمده است، کاملا قابل درک است. اکنون به تعبیرات دقیق و ظریفى که در کلام حضرت آمده است گوش فرا مى دهیم: نخست مى فرماید: «خداوند در آن فضاى عظیمى که قبلا آفریده بود آبى جارى ساخت، آبى متلاطم که امواج آن شدیداً در حرکت بود» (فَاَجْرى فیها ماءً مُتَلاطِماً(۲)تَیّارُهُ(۳)). «تلاطم» به معناى برخورد امواج به یکدیگر و «تیّار» به معناى هر گونه موج است مخصوصاً امواجى که آب را به بیرون پرتاب مى کند. آیا این آب متلاطم و پرجوش و خروش همان گازهاى فشرده مایع گون نخستین نیست که ماده اوّلیه جهان را طبق نظریّات دانشمندان امروز تشکیل مى دهد؟ سپس در تأکید بیشترى در زمینه جوش و خروش و تلاطم این آب مى فرماید: «این در حالى بود که امواج از این دریاى خروشان برمى خاست و بر یکدیگر سوار مى شد» (مُتَراکِماً(۴) زَخَارُهُ(۵)). سپس اضافه مى کند:«خداوند این آب را بر پشت تندبادى شدید و طوفانى کوبنده سوار کرد» (حَمَلَهُ عَلى مَتْنِ الرّیحِ العاصِفَة(۶) وَ الزَّعْزَعِ(۷) القاصِفَة(۸)). «عاصف» به معناى کوبنده و شکننده و «زعزع» به معناى مضطرب و شدید و «قاصف» نیز به معناى شکننده است و همه اینها تأکیدهاى پى در پى براى بیان قدرت آن تندباد و شدّت و وسعت آن است. «این طوفان عظیم و وحشتناک مأمور بود امواج آب را حفظ و اجزاى آن را به هم پیوند دهد و آنها را در محدوده خود نگهدارد» (فَأمَرَها بِرَدِّهِ، وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ،(۹)وَ قَرَنَها اِلى حَدِّه). آیا این طوفان عظیم و شدید اشاره به امواج جاذبه نیست که خداوند آن را بر تمام ذرّات عالم مادّه، مسلّط ساخته و سبب به هم پیوستگى اجزاى آن و مانع از پراکندگى ذرّات آن مى شود، همه را مهار مى کند و در محدوده خود نگه مى دارد؟ چه تعبیرى براى بیان امواج عظیم جاذبه در آن شرایط، بهتر از تندباد کوبنده و مهارکننده مى توان پیدا کرد.