eitaa logo
📚📖 مطالعه
72 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
84 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
| ۹۶ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : خدايى كه به وضع و حال ما و به هر چيزى آگاه است، چرا ما را مورد آزمايش قرار مى‌دهد؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : آزمايش الهى براى آن است كه مدّعيان راستين از مدّعيان دروغين شناخته شوند. همۀ انسان‌ها به نوعى ادّعا مى‌كنند كه آدم‌هاى خوبى هستند؛ امّا به هنگام امتحان، افراد شناخته مى‌شوند و هركَس مى‌فهمد كه چه مقدار در ادّعايش راستگو بوده است. خداوند مى‌فرمايد: ما شما را به ترس، گرسنگى و كمبودها مى‌كنيم: «و لَنَبلونّكم بشىء من الخوف و الجوع و نقصٍ‌ من الاموال و الانفُسِ‌ و الثّمرات و بَشِّر الصّابرين» علاوه بر آنكه علم و دانستن خداوند، دليل كيفر و پاداش نيست؛ بلكه بايد از ما عملى سربزند تا به كيفر و پاداش برسيم. به چند مثال توجه كنيد: ١- ما مى‌دانيم كه اين خيّاط‍‌ 🧵🪡✂️ يا بنّا يا نجّار چگونه مى‌دوزد يا مى‌سازد، ولى بر اساس اين دانش، به آنها مزد نمى‌دهيم، بلكه بايد از آنان كارى سربزند تا استحقاق پاداش داشته باشند. ٢- معلّم👨🏻‍🏫 مى‌داند كه اين دانش‌آموز🤓 اهل درس خواندن نيست، ولى نمى‌تواند قبل از امتحان او را مردود قلمداد كند. حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: آزمايشات الهى براى علم پيدا كردن خداوند نيست؛ بلكه براى آن است كه بسترى ايجاد شود و از انسان عملى سرزند تا كيفر و پاداش بر مبناى عمل باشد. اگر امتحان‌ها نباشد، انسان شناخته نمى‌شود. صبر انسان، در برابر حوادث شناخته مى‌شود. رضا و تسليم انسان، در برابر حوادث تلخ شناخته مى‌شود. قناعت و زهد انسان، به هنگام كمبودها روشن مى‌شود. تقوى، حلم و ايثار انسان، در امتحان‌ها معلوم مى‌شود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۹۷ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : آيا براى ادارۀ جهان، تقوا كافى است كه قرآن سرانجام جهان را از آنِ‌ پرهيزكاران مى‌داند؟ پاسخ : در قرآن مى‌خوانيم: «و العاقبة لِلمتّقين»، «و العاقبة للتّقوى»؛ يعنى پيروزى نهائى براى پرهيزكاران است. تقوى، به معناى وارستگى است، نه وارفتگى. مديريّت و حكومت نياز به لياقت و صلاحيّت‌هاى خاصّى دارد. قرآن مى‌فرمايد: «اِنّ‌ الارض يرثها عبادىَ‌ الصّالحون» وارثان زمين دو شرط‍‌ دارند: - يكى بندۀ خدا بودن كه همان تقواى الهى است: «عبادى» - و يكى صلاحيّت كه همان لياقت‌ها و تخصّص‌ها و مديريّت‌هاى لازم است: «الصّالحون» بنابراين آياتى كه مى‌فرمايد پيروزى نهائى براى پرهيزكاران است را بايد در كنار اين آيه معنا كرد. آرى، هرگاه خواستيم چيزى را به نسبت دهيم بايد آيات قرآن را در كنار هم مورد نظر قرار دهيم، به علاوه بايد به روايات پيامبر و اهل‌بيت معصومش عليهم السلام توجّه كنيم تا به نتيجه برسيم. 🤒🤧 براى نجات از بيمارى بايد تمام داروهايى را كه پزشك👨🏻‍⚕ دستور مى‌دهد مصرف نمود و اگر تنها بعضى را مصرف و بعضى را رها كند، ممكن است علاوه بر اينكه بهبود نيابد، مرض او طولانى و يا به امراض ديگرى مبتلا شود. چنانكه خداوند در قرآن از كسانى كه به بعضى از آيات ايمان مى‌آورند و به بعضى ديگر ايمان نمى‌آورند، به شدّت انتقاد كرده است. ❓مگر مدارس و مراكز علمى به شاگردانى كه بعضى دروس را مى‌خوانند و بعض ديگر را نمى‌خوانند، نمره و مدرك مى‌دهند؟ ❓كدام دولت و نظام به كارمندى كه بعضى از بخشنامه‌ها را عمل و بعضى را بايگانى مى‌كند، حقوق مى‌دهد؟ ❓كدام كارفرمايى به كارگرى كه بعضى دستورات كارفرما را اجرا و بعضى را رها مى‌كند، مزد مى‌دهد؟ ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۹۸ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : چرا خداوند چيزهايى آفريده كه براى انسان خطرناك است‌؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : قرآن مى‌فرمايد: هرچه را كه خدا آفريده، نيكو آفريده است: «الّذى أحسنَ‌ كلّ‌ شىءٍ خَلقه» حتى زهرمار در بدن مار🐍 نيكوست، ولى در بدن ما كُشنده☠ است. چنانكه آب دهان در دهان ما نيكوست، ولى اگر به سوى كسى پرتاب شود، جسارت بزرگى محسوب مى‌شود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۹۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : با وجود علم و عقل، چه نيازى به وحى داريم‌؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : اين سخن درست مثل آن است كه فرزندى به والدين خود بگويد: من به راهنمايى شما نيازى ندارم و مى‌خواهم هرچيزى را خودم كنم تا بپذيرم. 🤔 اين سخن به ضرر فرزند است يا والدين‌؟ معتقدين به وحى، علم، عقل و تجربه را كنار نمى‌زنند كه را به جاى آن بنشانند؛ بلكه آن را محدود مى‌دانند و در كنار عقل و تجربه، از وحى نيز بهره مى‌جويند و بر شناخت خود از حقايق هستى مى‌افزايند. كسانى كه نسبت به وحى بى اعتنا هستند و فقط‍‌ بر علم و عقل خود تكيه مى‌كنند، از شناخت بسيارى از امور هستى محروم مانده‌اند. آنها نسبت به سرنوشت خود پس از مرگ هيچ اطلاعى ندارند و از پايان اين هستىِ‌ با عظمت بى خبرند. در اين هستى، رازهاى بسيارى هست كه اگر كسى فقط‍‌ با علم و تجربۀ محدود خود بخواهد زندگى كند، از بسيارى از آنها محروم مى‌ماند. راستى اگر سازندۀ كالايى، به ما اطلاعاتى بدهد بايد بگوييم ما به اطلاعات تو نيازى نداريم، خودمان تجربه مى‌كنيم و مى‌فهميم‌؟ خالق هستى دربارۀ هستى، آينده، اهداف و راه صحيح بهره‌گيرى از آن، اطلاعاتى از طريق بهترين افراد كه پيامبران باشند، در اختيار ما گذارده است. بى اعتنايى به پيام‌هاى الهى، محروم كردن بشر از يك كانال به مراتب گسترده‌تر از كانال تجربه است و چه ظلمى بالاتر از اينكه بشر، چشم و گوش خود را بر بخشى از دانستنى‌ها ببندد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۱۰۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 سؤال : وظيفه ما در برابر دشمنان چيست‌؟ ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ 💬 پاسخ : قرآن، هم مسلمانان به دعوت كرده: «و اعتصموا بحَبلِ‌ اللّه جَميعاً و لا تفرّقوا» و هم از تفرقه نهى فرموده است: «و لا تَنازعوا فتَفشِلوا» با يكديگر نزاع نكنيد كه سُست و ناتوان مى‌شويد. به دو مثال توجّه كنيد: قطرات باران تا وقتى از هم جدا💧 هستند، قدرتى ندارند؛ امّا وقتى در كنار هم قرار مى‌گيرند و به شكل جوى و سپس رودخانه جارى مى‌شوند، چنان قدرتى مى‌يابند كه اگر مهار نشوند، سيل🌊 بنيان‌كن مى‌شوند و اگر در پشت سد مهار شوند، توربين‌هاى عظيمى را به حركت درمى‌آورند كه دهها مگاوات برق⚡️ توليد كرده و چرخ صنعت را به حركت درمى‌آورند. هر دست🤚 ما پنج انگشت دارد؛ امّا در برابر دشمن مشترك، همۀ انگشتان با هم جمع شده و به شكل مشت👊 بر سينه دشمن كوبيده مى‌شود. با آنكه هر انگشت از انگشت ديگر متفاوت و متمايز است، يكى بلند است و يكى كوتاه، يكى نازك است و يكى كلفت و هركدام نباشند، بخشى از كارهاى روزمرّه انسان زمين مى‌ماند. مثلاً بدون انگشت شصت، نمى‌توان دگمه🥼 را بست و يا قلم🖋 را به دست گرفت و چيزى نوشت. «و الحمد للّه ربّ‌ العالمين» ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee │📱 @Mabaheeth ╰───────────
پایان کتاب پرسش‌هایِ مهم، پاسخ‌های کوتاه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
مصر و اردن2.mp3
6.34M
🔊 پادکست | نشستید و نگاه می‌کنید؟! 👀 🔇 هر کسی امروز داد نمی‌زند، اسرائیلی است. 📢 دیگر جای سکوت نیست. @Aminikhaah_Media ┅─────────── 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج 💔 | 🇵🇸 ✌️ ‌ ‌ ‌╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۲۷ ↓↓↓↓↓↓↓↓ ____ 📜 متن : ... إِیَّاکَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْکَهَا بِغَیْرِ حِلِّهَا، فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَدْنَى لِنِقْمَة وَ لاَ أَعْظَمَ لِتَبِعَة وَ لاَ أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَة وَ انْقِطَاعِ مُدَّة، مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ بِغَیْرِ حَقِّهَا. وَ اللهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُکْمِ بَیْنَ الْعِبَادِ، فِیمَا تَسَافَکُوا مِنَ الدِّمَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ; فَلاَ تُقَوِّیَنَّ سُلْطَانَکَ بِسَفْکِ دَم حَرَام، فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُضْعِفُهُ وَ یُوهِنُهُ، بَلْ یُزِیلُهُ وَ یَنْقُلُهُ وَ لاَ عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللهِ وَ لاَ عِنْدِی فِی قَتْلِ الْعَمْدِ، لاَِنَّ فِیهِ قَوَدَ الْبَدَنِ وَ إِنِ ابْتُلِیتَ بِخَطَإ وَ أَفْرَطَ عَلَیْکَ سَوْطُکَ أَوْ سَیْفُکَ أَوْ یَدُکَ بِالْعُقُوبَةِ; فَإِنَّ فِی الْوَکْزَةِ فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَةً، فَلاَ تَطْمَحَنَّ بِکَ نَخْوَةُ سُلْطَانِکَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّیَ إِلَى أَوْلِیَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
🗞️ : ↓↓↓↓↓↓
📄 ... از ريختن خونِ ناحق شديداً بپرهيز؛ زيرا هيچ چيز در نزديک ساختن انتقام الهى و مجازاتِ شديدتر و سرعتِ زوال نعمت و پايان بخشيدن به حکومت ها، همچون ريختن خونِ به ناحق نيست. خداوند سبحان در دادگاه قيامت پيش از هر چيز در ميان بندگان خود در مورد خون هايى 🩸 که ريخته شده دادرسى خواهد کرد؛ بنابراين حکومت و زمامدارى خود را هرگز با ريختن خون حرام تقويت مکن؛ زيرا اين عمل، پايه هاى حکومت را ضعيف و سُست مى کند؛ بلکه بنياد آن را مى کَند يا به ديگران منتقل مى سازد. و هيچ گونه عذرى نزد خداوند و نزد من در قتل عمد پذيرفته نيست، و کيفر آن قصاص است و اگر به قتل خطأ مبتلا گشتى و تازيانه يا شمشير🗡 تو و يا (حتى) دستت به ناورا کسى را کيفر داد ـ چون ممکن است حتى با يک مشت زدن و يا بيشتر، قتل واقع گردد ـ مبادا غرور زمامدارى ات مانع از آن شود که حق اولياى مقتول را بپردازى (و رضايت آنها را جلب کنى). ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ ۲۷ / ۱ ] از ریختن خون🩸 بیگناهان بپرهیز امام(علیه السلام) در این بخش از عهدنامه مسأله بسیار مهم دیگرى را عنوان مى کند و آن احترام به خون انسان هاست. حضرت با تعبیرات متعدد و مؤکد مالک اشتر را از این امر به پرهیز وامى دارد. به یقین مالک کسى نبود که خون بى گناهى را بریزد، بلکه منظور از این سخن آن است که به هنگامى که فرمان قتل افراد مهدور الدم را صادر مى کند، نهایت دقت را به خرج دهد مبادا بى گناهى به اشتباه کشته شود. نخست مى فرماید: «از ریختن خونِ ناحق شدیداً بپرهیز»; (إِیَّاکَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْکَهَا(۱) بِغَیْرِ حِلِّهَا). این جمله در واقع از قبیل توضیح بعد از اجمال است; نخست مى فرماید: از خون ها بپرهیز بعد آن را توضیح مى دهد که منظور ریختن خون ناحق است. آن گاه در ادامه سخن پیامدهاى شوم و مرگبار این عمل بسیار زشت را بیان مى کند و مى فرماید: «زیرا هیچ چیز در نزدیک ساختن انتقام الهى و مجازاتِ شدیدتر و سرعتِ زوال نعمت و پایان بخشیدن به حکومت ها، همچون ریختن خونِ به ناحق نیست»; (فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَدْنَى لِنِقْمَة، وَ لاَ أَعْظَمَ لِتَبِعَة(۲)، وَ لاَ أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَة، وَ انْقِطَاعِ مُدَّة، مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ بِغَیْرِ حَقِّهَا). امام(علیه السلام) در این عبارت چهار اثر بسیار منفى ریختن خون به ناحق را بیان فرموده: انتقام شدید الهى، مجازات سنگین او، زوال نعمت ها از قبیل آرامش، امنیّت، سلامت و سعادت و زوال مُلک و حکومت. تاریخ هم نشان داده است که چگونه خون به ناحق دامان صاحبش را مى گیرد و او را در پرتگاه نیستى مى افکند. سپس پنجمین اثر شوم آن را بیان مى فرماید: «خداوند سبحان در دادگاه قیامت پیش از هر چیز در میان بندگان خود در مورد خون هایى که ریخته شده دادرسى خواهد کرد»; (وَ اللهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُکْمِ بَیْنَ الْعِبَادِ، فِیمَا تَسَافَکُوا مِنَ الدِّمَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ). درست است که حساب در قیامت بسیار سریع انجام مى گیرد; ولى این مانع از آن نمى شود که اعمال بهتر زودتر حسابرسى شود و همچنین اعمال بدتر. در روایات آمده است نخستین چیزى که از اعمال نیک در قیامت به آن نگاه مى شود است «أَوَّلُ مَا یُنْظَرُ فِی عَمَلِ الْعَبْدِ فِی یَوْمِ الْقِیَامَةِ فِی صَلاَتِهِ»(۳) در معاصى بزرگ نیز نخستین چیزى که خدا درباره آن حکم مى کند خون به ناحق است. حضرت در ادامه به چهار پیامد شوم دیگر اشاره مى کند و مى فرماید: «بنابراین حکومت و زمامدارىِ خود را هرگز با ریختن خون حرام تقویت مکن؛ زیرا این عمل، پایه هاى حکومت را ضعیف و سُست مى کند، بلکه بنیاد آن را مى کَند یا به دیگران منتقل مى سازد»; (فَلاَ تُقَوِّیَنَّ سُلْطَانَکَ بِسَفْکِ دَم حَرَام، فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُضْعِفُهُ وَ یُوهِنُهُ، بَلْ یُزِیلُهُ وَ یَنْقُلُهُ). 💡 تفاوت میان این چهار جمله (یُضْعِفُ، یُوهِنُ، یُزِیلُ و یَنْقُلُ) روشن است؛ زیرا گاه ممکن است چیزى ضعیف شود; اما پایه هاى آن سُست نگردد و با آن حال مدت ها بماند، و گاه ممکن است چیزى ظاهرا ضعیف نشود ولى پایه هاى آن سست شده باشد و در آینده خطراتى متوجه آن گردد; مثلاً دولت نیرومندى بر اثر حوادثى لشکرش نصف مى شود، این نوعى ضعف است ولى گاه لشکر به همان تعداد، باقى مانده؛ اما پایه ها سُست است و ممکن است روزى مواجه با خطر شود. جمله (یُزیلُهُ) اشاره به نابودى مطلق یک حکومت است مانند کشورهایى که بر اثر شکست، مستعمره کشورى دیگر و یا ملحق به آن شده است و جمله (یَنْقُلُهُ) اشاره به این است که حکومت باقى است؛ اما گروهى جانشین گروه دیگرى مى شود. آن گاه امام(علیه السلام) اشاره به پیامد شوم قتل عمد کرده مى فرماید: «هیچ گونه عذرى نزد خداوند و نزد من در قتل عمد پذیرفته نیست»; (وَ لاَ عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللهِ وَ لاَ عِنْدِی فِی قَتْلِ الْعَمْدِ). اشاره به اینکه آنچه در بحث هاى سابق گذشت ناظر به قتل هایى است که از بى توجهى صورت مى گیرد نه قتل عمد و اما قتل عمد مجازاتش بسیار سنگین است «و کیفر آن قصاص است»; (لاَِنَّ فِیهِ قَوَدَ(۴) الْبَدَنِ). سپس در ادامه مى افزاید: «اگر به قتل خطأ مبتلا گشتى و تازیانه یا شمشیر تو و یا (حتى) دستت به ناورا کسى را کیفر داد ـ چون ممکن است حتى با یک مشت زدن و یا بیشتر، قتل واقع گردد ـ مبادا غرور زمامدارى ات مانع از آن شود که حق اولیاى مقتول را بپردازى (و رضایت آنها را جلب کنى)»; (وَ إِنِ ابْتُلِیتَ بِخَطَإ وَ أَفْرَطَ عَلَیْکَ سَوْطُکَ أَوْ سَیْفُکَ أَوْ یَدُکَ بِالْعُقُوبَةِ; فَإِنَّ فِی الْوَکْزَةِ(۵) فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَةً، فَلاَ تَطْمَحَنَّ(۶) بِکَ نَخْوَةُ(۷) سُلْطَانِکَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّیَ إِلَى أَوْلِیَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ).
[ ۲۷ / ۲ ] مى دانیم مطابق آنچه فقها از آیات قرآن و روایات اسلامى استفاده کرده اند، قتل بر سه نوع است: یکم: قتل عمد و آن در جایى است که قصدِ جانى، کشتن طرف مقابل باشد و یا اینکه به سراغ کارى برود که غالباً منجر به قتل مى شود، هرچند قصد او قتل نباشد مانند ضربه سنگینى بر مغز وارد کردن که غالباً سبب قتل مى شود و اگر جانى قصد قتل هم نداشته باشد محکوم به قصاص است. مگر اینکه صاحبان خون و جانى بر دیه توافق کنند. دوم: قتل شبه عمد است و آن در جایى است که انسان کارى انجام مى دهد که غالباً سبب قتل نیست و قصد او هم قتل نیست; ولى اتفاقاً منجر به مرگ مى شود; مانند اینکه کسى سوزنى به بدن دیگرى وارد مى کند و بر اثر آن، به طرف شوک⚡️ وارد مى شود و مى میرد این را شبه عمد مى گویند. بسیارى از تصادف هاى وسایل نقلیه در جاده ها از همین قبیل است و حکم آن تعلق دیه در مال جانى است. سوم: قتل خطاى محض است و آن اینکه انسان، دست به کارى مى زند که هیچ ارتباطى به شخص مقتول نداشته; اما بر اثر عواملى، شخص مقتول هدف واقع مى شود و از بین مى رود. مثل اینکه شخصى براى شکار کردن تیرى به سمت راست رها مى کند اما این تیر به سنگیى خورده کمانه مى کند و به فردى خورده او را مى کشد این را خطاى محض مى گویند و حکم آن تعلق دیه به عاقله است. در کتاب حدود و دیات آمده است که اگر مجرى حد یا تعزیر در اجراى آن خطأ کند و بیش از اندازه اجرا نماید; خواه موجب مرگ محکوم شود یا نه در هر صورت باید جبران گردد. این مسأله با مسأله دیگرى که در آن کتاب مطرح شده که هرگاه حد و تعزیر کاملا به اندازه و بدون افراط و خطأ انجام گیرد ولى سببِ مرگ محکوم شود آیا بیت المال یا مجرى حد و تعزیر، ضامن است یا نه؟ ارتباطى ندارد؛ هرچند در آن مسأله، معروف عدم ضمان است; اما آن حکم نیز خالى از اشکال نیست و آنچه در بعضى از شروح دیده مى شود که این دو مسأله را با هم خلط کرده اند صحیح نیست و کلام امام(علیه السلام) ارتباطى با مسأله دوم ندارد. نکته ـــــــــــــــــــــ اهمّیّت گناه قتل نفس در اسلام در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى تعبیراتى درباره ریختن خون بى گناهان آمده که شبیه آن در هیچ موضوع دیگرى دیده نمى شود: از جمله در آیه ۳۲ سوره مائده آمده است: «(مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلى بَنِى إِسْرائیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِی الاَْرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعاً); به همین جهت بر بنى اسرائیل مقرر داشتیم که هر کَس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسان ها را کشته است». در آیه ۹۳ سوره نساء آمده است: «(وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً); هرکَس فردِ با ایمانى را از روى عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است در حالى که جاودانه در آن خواهد بود و خداوند بر او غضب مى کند و او را از رحمتش دور مى سازد و مجازات بزرگى براى او آماده ساخته است». از تعبیر به «خلود و جاودانگى در آتش» چنین بر مى آید که قاتلِ عمد باایمان از دنیا نخواهد رفت؛ زیرا مى دانیم هیچ فرد باایمانى خلود و جاودانگى در آتش ندارد. 🔗 در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است: «لَزَوالُ الدّنْیا جَمیعاً أهْوَنُ عَلَى اللهِ مِنْ دَم سُفِکَ بِغَیْرِ حَقٍّ; تمام دنیا ویران شود در پیشگاه خداوند آسان تر از این است که خونى به ناحق ریخته شود».(۸)
[ ۲۷ / ۳ ] 🔗 در دیگرى از امام معصوم(علیه السلام) مى خوانیم: «أُتِیَ رَسُولَ اللهِ(صلى الله علیه وآله) فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللهِ قَتِیلٌ فِی مَسْجِدِ جُهَیْنَةَ فَقَامَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) یَمْشِی حَتَّى انْتَهَى إِلَى مَسْجِدِهِمْ قَالَ وَ تَسَامَعَ النَّاسُ فَأَتَوْهُ فَقَالَ(علیه السلام) مَنْ قَتَلَ ذَا قَالُوا یَا رَسُولَ اللهِ مَا نَدْرِی فَقَالَ قَتِیلٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ بَیْنَ ظَهْرَانَیِ الْمُسْلِمِینَ لاَ یُدْرَى مَنْ قَتَلَهُ وَاللهِ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاوَاتِ وَ الاَْرْضِ شَرِکُوا فِی دَمِ امْرِئ مُسْلِم وَ رَضُوا بِهِ لاََکَبَّهُمُ اللهُ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِی النَّارِ أَوْ قَالَ عَلَى وُجُوهِهِمْ; کسى خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد: اى رسول خدا کشته اى در مسجد (قبیله) جُهَیْنه افتاده است. پیامبر برخاست و حرکت کرد تا به مسجد آنها رسید. هنگامى که مردم این سخن را شنیدند در آنجا اجتماع کردند پیامبر فرمود: چه کسى این فرد را کشته است؟ عرض کردند: اى رسول خدا نمى دانیم. فرمود: کسى در میان مسلمانان کشته شود و قاتل او معلوم نباشد؟ قسم به خدایى که مرا مبعوث به حق کرده است اگر تمام اهل آسمان ها و زمین شریک خون 🩸 مسلمانى باشند و راضى به آن شوند، همه آنها را به صورت در آتش 🔥 دوزخ خواهد افکند».(۹) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پاورقی : ۱. «سَفْک» در اصل به معناى ريختن خون 🩸 يا ريختن اشک😢 از ديدگان است; ولى غالباً در همان خون ريزى استعمال مى شود. ۲. «تَبِعَة» در اصل از «تَبَع» به معناى متابعت و پيروى کردن و دنبال چيزى رفتن گرفته شده و سپس به مجازات و کيفر که به دنبال اعمال انسان دامان او را مى گيرد اطلاق شده است و در جمله بالا همين معنا اراده شده است. ۳. بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۲۷، ح ۵۳. ۴. «قَوَد» به معناى قصاص است و در اصل از «قَوْد» بر وزن «قول» و «قيادت» گرفته شده که به معناى راه بردن و سوق دادن چيز يا شخصى است. از آنجا که قاتل را به محل قتل مى برند، اين واژه به معناى قصاص آمده است. ۵. «وَکْزَة» به معناى مشت👊 زدن از ريشه «وَکْز» بر وزن «مغز» به معناى زدن و عقب راندن گرفته شده است. ۶. «لا تَطْمَحَنَّ» از ريشه «طُموح» و «طمْح» بر وزن «سهم» به معناى بالا بردن و تکبر کردن گرفته شده و در عبارت بالا به معناى کبر و غرور است. ۷. «نَخْوَة» به معناى تکبّر است. ۸. ميزان الحکمه، ج ۱۰، ص ۴۷۶۹. ۹. بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۳۸۳، ح ۳. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۸ عقیل، مهمان علی‏ علیه‌السلام عقیل در زمان خلافت برادرش علی علیه السلام به عنوان مهمان به خانه آن حضرت در کوفه وارد شد. علی به فرزند مهتر خویش، حسن بن علی، اشاره کرد که جامه‏ای به عمویت هدیه کن. امام حسن (علیه‌السلام) یک پیراهن و یک ردا از مال شخصی خود به عموی خویش عقیل تعارف و اهداء کرد. شب فرا رسید و هوا گرم 🌡 بود. علی و عقیل روی بام دارالاماره نشسته مشغول گفتگو بودند. موقع صرف شام رسید. عقیل که خود را مهمان دربار خلافت می‌دید طبعاً انتظار سفره رنگینی داشت، ولی برخلاف انتظارِ وی سفره بسیار ساده و فقیرانه‏ای آورده شد. با کمال تعجب 😳 پرسید: «غذا هرچه هست همین است؟». علی: «مگر این نعمت خدا نیست؟ من که خدا را براین نعمتها بسیار شکر می‌کنم و سپاس می‌گویم.». عقیل: «پس باید حاجت خویش را زودتر بگویم و مرخص شوم. من مقروضم و زیر بار قرض مانده‏ام؛ دستور فرما هرچه زودتر قرض مرا ادا کنند و هر مقدار می‌خواهی به برادرت کمک کنی بکن، تا زحمت را کم کرده به خانه خویش برگردم.». چقدر مقروضی؟ صدهزار 💶 درهم. اوه، صدهزار درهم! چقدر زیاد! متأسفم برادرجان که این قدر ندارم که قرضهای تو را بدهم، ولی صبر کن موقع پرداخت حقوق برسد، از سهم شخصی خودم برمی‏دارم و به تو می‌دهم و شرط مواسات و برادری را بجا خواهم آورد. اگر نه این بود که عائله خودم خرج دارند، تمام سهم خودم را به تو می‌دادم و چیزی برای خود نمی‏گذاشتم. چی؟! صبر کنم تا وقت پرداخت حقوق برسد؟! و خزانه کشور در دست تو است و به من می‌گویی صبر کن تا موقع پرداخت سهمیه‏ها برسد و از سهم خودم به تو بدهم! تو هر اندازه بخواهی می‌توانی از خزانه و بیت المال برداری، چرا مرا به رسیدن موقع پرداخت حقوق حواله می‌کنی؟! بعلاوه مگر تمام حقوق تو از بیت المال چقدر است؟ فرضا تمام حقوق خودت را به من بدهی چه دردی از من دوا می‌کند؟ من از پیشنهاد تو تعجب می‌کنم. خزانه دولت پول دارد یا ندارد، چه ربطی به من و تو دارد؟! من و تو هم هر کدام فردی هستیم مثل سایر افراد مسلمین. راست است که تو برادر منی و من باید تا حدود امکان از مال خودم به تو کمک و مساعدت کنم؛ اما از مال خودم نه از بیت المال مسلمین. مباحثه ادامه داشت و عقیل با زبانهای مختلف اصرار و سماجت می‌کرد که «اجازه بده از بیت المال پول کافی به من بدهند، تا من دنبال کار خود بروم.». آنجا که نشسته بودند به بازار کوفه مُشرِف بود. صندوقهای پول تجار و بازاریها از آنجا دیده می‌شد. در این بین که عقیل اصرار و سماجت می‌کرد، علی به عقیل فرمود: «اگر باز هم اصرار داری و سخن مرا نمی‏پذیری، 💭 پیشنهادی به تو می‌کنم، اگر عمل کنی می‌توانی تمام دِین خویش را بپردازی و بیش از آن هم داشته باشی.». 🤔 چه کار کنم؟ در این پایین صندوقهایی است. همینکه خلوت شد و کسی در بازار نماند، از اینجا برو پایین و این صندوقها را بشکن و هرچه دلت می‌خواهد بردار! صندوقها مال کیست؟ مال این مردم کسبه است، اموال نقدینه خود را در آنجا می‏ریزند. عجب! به من پیشنهاد می‌کنی که صندوق مردم را بشکنم و مال مردم بیچاره‏ای که به هزار زحمت به دست آورده و در این صندوقها ریخته و به خدا توکل کرده و رفته‌اند بردارم و بروم؟ پس تو چطور به من پیشنهاد می‌کنی که صندوق بیت المال مسلمین را برای تو باز کنم؟ مگر این مال متعلق به کیست؟ این هم متعلق به مردمی است که خود راحت و بی‏خیال در خانه‌های خویش خفته‏اند😴. 💭 اکنون پیشنهاد دیگری می‌کنم، اگر میل داری این پیشنهاد را بپذیر. دیگر چه پیشنهادی؟ اگر حاضری شمشیر🗡 خویش را بردار، من نیز شمشیر خود را برمی‏دارم، در این نزدیکیِ کوفه شهر قدیم «حیره» است. در آنجا بازرگانان عمده و ثروتمندان بزرگی هستند، شبانه دو نفری می‌رویم و بر یکی از آنها شبیخون می‏زنیم و ثروت کلانی بلند کرده می‌آوریم. برادر جان! من برای دزدی نیآمده‌ام که تو این حرفها را می‏زنی. من می‌گویم از بیت المال و خزانه کشور که در اختیار تو است اجازه بده پولی به من بدهند تا من قروض خود را بدهم. اتفاقا اگر مال یک نفر را بدزدیم بهتر است از اینکه مال صدها هزار نفر مسلمان یعنی مال همه مسلمین را بدزدیم. چطور شد که ربودنِ مال یک نفر با شمشیر دزدی است، ولی ربودن مال عموم مردم دزدی نیست؟ تو خیال کرده‌ای که دزدی فقط منحصر است به اینکه کسی به کسی حمله کند و با زور مال او را از چنگالش بیرون بیاورد؟! شنیع‏ترین اقسام دزدی همین است که تو الان به من پیشنهاد می‌کنی‏[¹] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] . بحارالانوار، جلد 9، چاپ تبریز، صفحه 613. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
۳۹ خواب وحشتناک 😱 خوابی😵 که دیده بود او را سخت به وحشت انداخته بود. هر لحظه تعبیرهای وحشتناکی به نظرش می‌رسید. هراسان آمد به حضور علیه‌السلام و گفت: «خوابی دیده‌ام.». «خواب دیدم مثل اینکه یک شبح چوبین، یا یک آدم چوبین، بر یک اسب🏇🏿 چوبین سوار است و شمشیری در دست دارد و آن شمشیر 🗡 را در فضا حرکت می‌دهد. من از مشاهده آن بی‏نهایت به وحشت😨 افتادم و اکنون می‌خواهم شما تعبیر این خواب مرا بگویید.». امام: «حتما یک شخص معینی است که مالی دارد و تو در این فکری که به هر وسیله شده مال او را از چنگش برُبایی. از خدایی که تو را آفریده و تو را می‏میراند بترس و از تصمیم خویش منصرف شو.». حقّا که عالِم حقیقی تو هستی و علم را از معدن آن به دست آورده‌ای. اعتراف می‌کنم که همچو فکری در سر من بود؛ یکی از همسایگانم مزرعه‏ای دارد و چون احتیاج به پول پیدا کرده می‌خواهد بفروشد و فعلا غیر از من مشتری دیگری ندارد. من این روزها همه‌اش در این فکرم که از احتیاج او استفاده کنم و با پول اندکی آن مزرعه‏ را از چنگش بیرون بیاورم‏[¹] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] . وسائل، مجلد 2/ صفحه 582 ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────