eitaa logo
📚📖 مطالعه
72 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
84 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
| ۲۰ 📜 متن : وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّکَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلاْخِرَةِ لاَ لِلدُّنْیَا وَ لِلْفَنَاءِ لاَ لِلْبَقَاءِ وَ لِلْمَوْتِ لاَ لِلْحَیَاةِ وَ أَنَّکَ فِی قُلْعَة وَ دَارِ بُلْغَة وَ طَرِیق إِلَى الاْخِرَة وَ أَنَّکَ طَرِیدُ الْمَوْتِ الَّذِی لاَ یَنْجُو مِنْهُ هَارِبُهُ وَ لاَ یَفُوتُهُ طَالِبُهُ وَ لاَ بُدَّ أَنَّهُ مُدْرِکُهُ فَکُنْ مِنْهُ عَلَى حَذَرِ أَنْ یُدْرِکَکَ وَ أَنْتَ عَلَى حَال سَیِّئَة قَدْ کُنْتَ تُحَدِّثُ نَفْسَکَ مِنْهَا بِالتَّوْبَةِ، فَیَحُولَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ ذَلِکَ، فَإِذَا أَنْتَ قَدْ أَهْلَکْتَ نَفْسَکَ. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
🗞️ : ↓↓↓↓↓↓ 📄 ... (پسرم!) بدان تو براى آخرت آفريده شده اى نه براى دنيا، براى فنا نه براى بقا (در اين جهان)، براى مرگ نه براى زندگى (در اين دنيا) تو در منزلگاهى قرار دارى که هر لحظه ممکن است از آن کوچ کنى، در سرايى که بايد زاد و توشه از آن برگيرى و راه آخرتِ توست. و (بدان) تو رانده شده مرگ هستى (و مرگ پيوسته در تعقيب توست و سرانجام تو را شکار خواهد کرد) همان مرگى که هرگز فرار کننده اى از آن نجات نمى يابد و هرکَس را او در جستجويش باشد از دست نمى دهد و سرانجام وى را خواهد گرفت؛ بنابراين از اين بترس که مرگ زمانى تو را بگيرد که در حال بدى باشى (حال گناه) در صورتى که تو پيش از فرا رسيدن با خويشتن گفتگو مى کردى که کنى; ولى مرگ ميان تو و توبه حايل مى شود و اينجاست که خويشتن را به هلاکت افکنده اى. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
▬▬▬▬▬▬ ➱
هدف آفرینش ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ امام(علیه السلام) در این بخش از وصیّت نامه (بخش بیستم) به چند نکته مهم درباره هدف آفرینش انسان و حقیقت دنیا و زندگى در آن و موقعیت انسان در برابر اشاره مى کند که هر یک هشدارى به فرزند خود و به همه کسانى است که این وصیّت نامه را مى خوانند. نخست مى فرماید: «(پسرم) بدان تو براى آخرت آفریده شده اى نه براى دنیا، براى فنا نه براى بقا (در این جهان)، براى مرگ نه براى زندگى (در این دنیا)»; (وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّکَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلآْخِرَةِ لاَ لِلدُّنْیَا وَ لِلْفَنَاءِ لاَ لِلْبَقَاءِ وَ لِلْمَوْتِ لاَ لِلْحَیَاةِ). از دیدگاه اسلام و ادیان آسمان، هدف آفرینش انسان، زندگى در دنیا نیست، بلکه دنیا گذرگاهى به سوى آخرت و بازار تجارتى براى برگرفتن زاد و توشه است; سرانجامِ زندگىِ دنیا فناست و هیچ کَس حتى پیامبران الهى را بقایى نیست. درباره هدف آفرینش انسان، تعبیرات مختلفى در آیات و روایات آمده; قرآن مجید در سوره ذاریات مى گوید: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ)(۱). بر اساس این آیه هدف از آفرینش انسان، بندگى خداست. در آیه دوم از سوره ملک مى فرماید: «(الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً); آن کَس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى کند». روشن است که آزمایش الهى، براى حسن عمل و عبودیت براى تهذیب نفوس است و نتیجه همه اینها زندگى سعادت بخش آخرت است و به این ترتیب همه اهداف به یکى بازمى گردد. آن گاه به نکته دوم یعنى حقیقت دنیا و موقعیت آن اشاره کرده مى فرماید: «تو در منزلگاهى قرار دارى که هر لحظه ممکن است از آن کوچ کنى، در سرایى که باید زاد و توشه از آن برگیرى و راه آخرتِ توست»; (وَ أَنَّکَ فِی قُلْعَة(۲) وَ دَارِ بُلْغَة(۳)، وَ طَرِیق إِلَى الاْخِرَةِ). ← امام(علیه السلام) در اینجا هم هدف آفرینش انسان را بیان مى کند و هم ماهیت زندگى دنیا را; هدف آفرینش; زندگى سعادت بخش در سراى آخرت است نه زیستن در دنیا و به همین دلیل سرانجام زندگى دنیا فناست نه بقا و به تعبیر قرآن: «(وَ إِنَّ الدّارَ الاْخِرَةَ لَهِىَ الْحَیَوانُ); و فقط سراى آخرت، سراى زندگى (واقعى) است».(۴) این معنا در بسیارى از آیات دیگر قرآن منعکس است. اما اینکه حضرت دنیا را جایگاه «قُلْعة» (محلى که از آن باید کوچ کرد) و سراى «بلغة» (محلى که باید از آن زاد و توشه برگرفت) معرفى مى فرماید این نکته نیز در آیات قرآن مجید منعکس است. آیاتى همچون (إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَّیِّتُونَ)(۵) (کُلُّ نَفْس ذائِقَةُ الْمَوْت)(۶) (کُلُّ مَنْ عَلَیْها فان)(۷) همگى ناظر به همین معناست و آیه شریفه (وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوَى)(۸) نیز اشاره به «دار بلغة» است. هرگاه نگاه ما به دنیا و آخرت آن گونه باشد که امام(علیه السلام) در اینجا بیان فرموده، چهره زندگى ما عوض خواهد شد و دیگر اثرى از حرص و آز، آرزوهاى دور و دراز، تکالب و نزاع با اهل دنیا براى چیره شدن بر اموال بیشتر و بخل و ثروت اندوزى وجود نخواهد داشت، بلکه همه چیز براى خدا و در راه خدا و در طریق جلب رضاى او براى سعادت جاویدان آخرت خواهد بود. امام(علیه السلام) در سومین نکته مى فرماید: «و (بدان) تو رانده شده مرگ هستى (و مرگ پیوسته در تعقیب توست و سرانجام تو را شکار خواهد کرد) همان مرگى که هرگز فرار کننده از آن نجات نمى یابد و هرکَس را او در جستجویش باشد از دست نمى دهد و سرانجام وى را خواهد گرفت»; (وَ أَنَّکَ طَرِیدُ(۹) الْمَوْتِ الَّذِی لاَ یَنْجُو مِنْهُ هَارِبُهُ، وَ لاَ یَفُوتُهُ طَالِبُهُ، وَ لاَ بُدَّ أَنَّهُ مُدْرِکُهُ). تعبیر به «طرید» یعنى شخصى که در تعقیب او هستند یا شکارى که صیاد به دنبال او مى دود تعبیر بسیار جالبى است👌 گویى از آغاز عمر، صیاد مرگ در تعقیب انسان است; گاه در کودکى گاه در جوانى و گاه در پیرى او را شکار خواهد کرد و هیچ کَس از دست این صیاد نمى تواند فرار کند و همان گونه که قرآن مى فرماید: «(أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُّمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِى بُرُوج مُشَیَّدَة); هرجا باشید مرگ شما را در مى یابد، هرچند در برج هاى 🏙🏯🌉 محکم باشید».(۱۰) در جاى دیگر مى فرماید: «(قُلْ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ); بگو: «اگر از مرگ یا کشته شدن فرار کنید، سودى به حال شما نخواهد داشت».(۱۱)
آرى انسان در هر چیز شک کند، در این معنا نمى تواند تردیدى به خود راه دهد که روزى باید از این جهان رخت بربندد، روزى که نه تاریخش معلوم است و نه ساعت و دقیقه آن، ممکن است دور باشد و شاید بسیار نزدیک; فردا یا امروز؟ ⚠️ قابل توجّه اینکه هیچ استثنایى در این قانون نیست. زورمندان، قوى پیکران، صاحبان ثروت و قدرت و طبیبان حاذق و حتى انبیا و اولیا. قرآن مجید خطاب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى گوید: «(إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ); تو مى میرى و آنها نیز خواهند مرد».(۱۲) آن گاه امام(علیه السلام) به نکته مهمى اشاره مى کند که آخرین در این بخش از وصیّت نامه اوست مى فرماید: «بنابراین از این بترس که مرگ زمانى تو را بگیرد که در حال بدى باشى (حال گناه) در صورتى که تو پیش از فرا رسیدن مرگ) با خویشتن گفتگو مى کردى که توبه کنى; ولى مرگ میان تو و توبه حایل مى شود و اینجاست که تو خویشتن را به هلاکت افکنده اى»; (فَکُنْ مِنْهُ عَلَى حَذَرِ أَنْ یُدْرِکَکَ وَ أَنْتَ عَلَى حَال سَیِّئَة، قَدْ کُنْتَ تُحَدِّثُ نَفْسَکَ مِنْهَا بِالتَّوْبَةِ، فَیَحُولَ بَیْنَکَ بَیْنَ ذَلِکَ، فَإِذَا أَنْتَ قَدْ أَهْلَکْتَ نَفْسَکَ). امام(علیه السلام) در این هشدار، فرزندش را به این حقیقت توجّه مى دهد که تاریخ مرگ در هر حال مبهم و ناپیداست و گاه انسان گرفتار گناهى مى شود و تصمیم مى گیرد لحظه اى بعد آن را با آب توبه از صفحه نامه اعمالش بشوید; ولى مرگ ناگهان فرا مى رسد و این را از او مى گیرد. همه ما در زندگى خود دیده یا شنیده ایم افرادى را که تصمیم به انجام کارهاى خوب یا بدى داشتند ناگهان در همان لحظه از ادامه کار و رسیدن به مقصود باز ماندند. در همین ایام که مشغول شرح این وصیّت نامه هستیم خبرى در رسانه ها پخش شد که براى یکى از دانشمندان معروف در محیط ما بزرگداشتى گرفته بودند و گروهى در آن مجلس شرکت داشتند و او با نشاط و خوشحالى در انتظار دریافت لوحه تقدیر بود که ناگهان در همان جا دست تقدیر او را گرفت و ناگاه گرفتار ایست قلبى شد و همه چیز پایان یافت.(۱۳) در حدیث معروف مفضل مى خوانیم که امام صادق(علیه السلام) خطاب به مفضل فرمود: اگر سؤال کنى چرا خداوند مدت حیات انسان را مستور داشته و در هر ساعتى که مشغول انجام گناه و ارتکاب معاصى است، ممکن است مرگش فرا رسد، در پاسخ مى گوییم: حکمت آن این است که با اینکه انسان تاریخ مرگ خود را نمى داند باز هم هر زمان به سراغ گناه مى رود، اگر تاریخ آن را مى دانست و امید به طول بقاى خود داشت بیشتر پرده درى مى کرد؛ بنابراین انتظار مرگ در هر حال براى او از اطمینان به بقا بهتر است و اگر این انتظار در گروهى از مردم اثر نکند در گروه دیگر به یقین مؤثر خواهد بود; دست از گناه مى کشند و به سراغ اعمال صالح مى روند و از اموال نفیس خود براى انفاق به فقرا و مساکین بهره مى گیرند.(۱۴) ____________ ➖ پاورقی : ۱ . ذاريات، آيه ۵۶. ۲ . «قُلعَة» معانى زيادى دارد: به انسان ضعيف و کسى که نمى تواند خود را روى زين اسب نگه دارد و اموالى که دوام و بقايى ندارد و همچنين سرايى که بايد از آن نقل مکان کرد «قُلعة» مى گويند. در عبارت بالا معناى اخير منظور است. اين واژه از ريشه قلع گرفته شده است. ۳ . «بُلْغة» به معناى زاد و توشه اى است که انسان به وسيله آن به مقصد مى رسد از ريشه «بلوغ» و «بلاغ» گرفته شده؛ زيرا چنان زاد و توشه اى انسان را به مقصد مى رساند. ۴ . عنکبوت، آيه ۶۴. ۵ . زمر، آيه ۳۰. ۶ . عنکبوت، آيه ۵۷. ۷ . الرحمن، آيه ۲۶. ۸ . بقره، آيه ۱۹۷. ۹ . «طريد» به تعبيرى که مى آيد به معناى «مطرود» يا صيدى است که صياد به دنبال آن مى دود از ريشه «طرد» به معناى راندن گرفته شده است. ۱۰ . نساء، آيه ۷۸. ۱۱ . احزاب، آيه ۱۶. ۱۲ . زمر، آيه ۳۰. ۱۳ . مرحوم آقاى دکتر باقر آيت الله زاده شيرازى استاد پيش کسوت رشته مرمت و معمارى، از نظر اعتقادات دينى مرد برجسته اى بود که به هنگام سخنرانى در همان مجلس سخن خود را با اين آيه شريفه شروع کرد: (إِنَّا لاَ نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلا) (کهف، آيه ۳۰). ۱۴ . بحارالانوار، ج ۳، ص ۸۴، (با تلخيص و نقل به معنا). ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
۳۰ - اجابت فوری ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ثقه عدل، جناب حاج علی آقا سلمان منش( بزاز )- سلمه اللّه تعالی - که ورع ایشان مورد تصدیق عموم است، گفتند وقتی قَرحه‌ای در بغل ران چپ من پیدا شد که مرا سخت ناراحت کرده بود و برای من رفتن به بیمارستان برای جراحی بسیار دشوار بود، شبی وقت برای تهجّد برخاستم. بوی گند زیادی حس کردم و چون تحقیق کردم معلوم شد از همان محل زخم است. 😔 خیلی پریشان شدم، به خدای خود نالیدم عرض کردم عمری در زیر سایه اسلام و بندگی تو و دوستی محمد و آل او (صلوات الله علیهم أجمعین) به سر بردم، راضی مشو که به این بلیّه گرفتار و ناچار شوم به کسانی مراجعه کنم که از دین اسلام خارجند. خلاصه رِقّت زیادی دست داد به طوری که از خود بی خود شدم. هنگامی که به خود آمدم فهمیدم صبح شده، سخت ناراحت شدم که از تهجّد محروم شده ام، شتابان از پله های غُرفه پایین آمدم به قصد تطهیر، یکوقت متوجه شدم که من با پای درد چگونه به سرعت پایین آمدم و دیدم پایم دردی ندارد، دست بر محل زخم گذاشتم دردی حس نکردم در روشنایی آمدم و به محل زخم نگاه کردم، اثری از زخم ندیدم به طوری که جای آن هم معلوم نبود و با پای راست ابدا فرقی نداشت. آقای حاج علی آقا فرمودند نظیر این قضیه موارد بسیاری برایم پیش آمده که خودم یا بستگانم به مرض سختی یا گرفتاری شدیدی مبتلا شُدیم و به وسیله دعا و به معصومین علیهم السلام خداوند فرج فرمود. آنچه گفته شد نمونه ای از آنهاست . حالت دیگر بُوَد کان نادر است تو مشو مُنکر که حق بس قادر‌است 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/46556 ╭═══════๛ - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💭 داستان دختری که بعد از پارتی متحول شد ... 🎞️ حجت الإسلام داستان پور 🗯️ ماجرای عجیب و واقعی متنبه شدن یک دختر در پارتی بعد از دیدن مرگ دوستش 📼 مربوط به چند سال پیش همه با صحنه مواجه خواهیم شد. | ╭─── │ 📖 @feqh_ahkam ╰──────────
هدایت شده از مباحث
📚 توصیه «حاج قاسم» مطالعهٔ کدام‌ کتاب‌ها بود؟ 📖 از خاطرات جنگ تا شناخت دشمن در فتنه‌ها | ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │ 📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌏 دور کتاب «ترجمۀ الغارات» در یک دقیقه 📖 این کتاب ترجمه‌ای روان بر کتاب «الغارات» نوشتۀ «ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی» از علمای بنام شیعه است. کتاب غارات کهن‌ترین منبع موجود در رابطه با نیمۀ دوم حکومت (علیه‌السلام) و بحث غارات معاویه بوده و به صورت خاص به بررسی آنها پرداخته است. این نیمۀ روایت نشدۀ حکومت حضرت در تاریخ به اسم دورۀ غارات نامگذاری شده است. دلیل این نامگذاری هم بخاطر غارت‌ها و شبیخون‌های مکرر لشکریان معاویه بر شهرها و مناطق تحت قلمرو حکومت امام علی(علیه السلام) بوده است. 🔺این دوره از حکومت حضرت، از جهاتی مهم‌تر و درس‌آموزتر از نیمه اول حکومت ایشان است و همچنین تناسب زیادی با شرایط و اتفاقات کنونی ما و منطقه دارد. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 الغارات، نیمی از تاریخ حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام) که نمیدانیم! 📗 معرفی کتاب «ترجمه الغارات» توسط استاد علیرضا 📖 به همراه قرائت بخش‌هایی از کتاب عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
۳۱ - افاضه قرآن مجید ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ و نیز جناب حاج علی آقا فرمود من در طفولیت به مکتب نرفتم و بی سواد بودم و در اول جوانی سخت آرزو داشتم بتوانم قرآن مجید را بخوانم تا اینکه شبی با دل شکسته به حضرت ولی عصر - عجل اللّه تعالی فرجه - برای رسیدن به این آرزو متوسل شدم. در خواب دیدم در کربلا هستم، شخصی به من رسید و گفت : در این خانه بیا که تعزیه علیه السلام در آن برپاست و استماع روضه کن. قبول کرده وارد شدم، دیدم دو نفر سید بزرگوار نشسته اند و جلو آنها ظرف آتشی است و سفره نانی پهلوی آنها است، پس قدری از آن نان را گرم نموده به من مرحمت فرمودند و من آن را خوردم؛ پس روضه خوان ذکر مصائب اهل بیت (علیهم السلام) کرد و پس از تمام شدن، از خواب بیدار شدم حس کردم به آرزوی خود رسیده ام؛ پس را باز کردم دیدم کاملا می توانم بخوانم و بعد در مجلس قرائت قرآن مجید حاضر شدم، اگر کسی غلط می خواند یا اشتباه می کرد به او می گفتم. حتی استاد قرائت هم اگر اشتباهی می کرد می گفتم. استاد گفت: فلانی! تو تا دیروز سواد نداشتی و قرآن را نمی توانستی بخوانی، چه شده که چنین شده ای ؟ گفتم : به برکت حضرت حجت علیه السلام به مقصد رسیدم. فعلا حاجی مزبور استاد قرائت اند و در شبهای ماه مبارک رمضان مجلس قرائت ایشان ترک نمی شود. از جمله عجایب حاجی مزبور آن است که غالبا در خواب، امور آتیه را می بیند و می‌فهمد که فردا چه می شود با که برخورد می کند و با که طرف معامله می شود و آن معامله سودش چه مقدار است. وقتی به حقیر گفت خداوند بزودی به فرزندت ( آقای سید محمد هاشم ) پسری عطا می کند اسمش را به نام مرحوم پدرت ( سید محمد تقی) بگذار، طولی نکشید خداوند پسری به ایشان عنایت فرمود و اسمش را ( محمد تقی ) گذاردیم. پس از ولادت، سخت مریض شد به طوری که امید حیات به آن بچه نبود. باز حاجی مزبور فرمود ( این بچه خوب خواهد شد و باقی خواهد ماند)، طولی نکشید که خداوند او را شفا داد و الان بحمداللّه در سن پنجسالگی و سالم است.¹ و بالجمله ایشان در اثر تقوا و مداومت بر مستحبّات خصوصاً یومیّه دارای صفای نفس و مورد عنایت و لطف حضرت حجت - عجل اللَّه تعالی فرجه - می باشد. ضمنا باید دانست که راز آگاه شدن بعض نفوس از امور آتیه و إخبار به آن، آن است که خداوند قادر متعال تمام حوادث کَوْنیّه، کلّی و جزئی را تا آخر عمر دنیا پیش از پیدایش آنها در کتابی از کتابهای روحانی و لوحی از الواح معنوی ثبت فرموده است چنانچه در سوره حدید می فرماید: (هیچ مصیبتی در آفاق و انفس واقع نمی شود مگر اینکه پیش از پیدایش آن، در کتاب الهی ثبت است و این کار ( یعنی ثبت امور تماماً در لوحی نزد قدرت بی پایان او) بر خداوند سهل است برای اینکه ناراحت نشوید بر فوت شدن چیزی از شما ( یعنی بدانید خداوند صلاح شما را دانسته و فوت آن چیز را قبلاً تعیین و ثبت فرموده) و خوشحال نشوید و به خود نبالید به چیزی که به شما رسیده ( یعنی بدانید آن را خداوند برای شما مقدّر و مقرّر فرموده )² بنابراین ممکن است بعض نفوسِ صاف در حال خواب که از قیود مادّی تا اندازه ای آزاد شده اند با ارواح شریف و الواح عالی و بعض کتب الهی متصل شده و به بعض اموری که در آنها مشهود است اطلاع یابند و هنگام بیداری و مراجعت تامّ روح به بدن، قوه خیالیش تصرفی در آن نکند و آنچه دیده به صرافت در حافظه اش باقی ماند و از آن خبر دهد. ------------------------------------------------ 1- اینک هنگام چاپ این کتاب، در سن هفت سالگی و در سال اول دبستانِ فرصت، سرگرم تحصیل است (ناشر). 2- (ما اَصابَ مِنْ مُصیبَهٍ فِی اْلاَرْضِ و َلا فی اَنْفُسِکُمْ اِلاّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَبْرَاءَها اِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیرٌ لِکَیْلا تَأْسَواْ عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتیکُمْ) سوره حدید، آیه 23. 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/46616 ╭═══════๛ - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۲۱ 〰〰〰〰〰〰〰 📜 متن : یَا بُنَیَّ أَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ وَ ذِکْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ وَ تُفْضِی بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَیْهِ، حَتَّى یَأْتِیَکَ وَ قَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَکَ وَ شَدَدْتَ لَهُ أَزْرَکَ وَ لاَ یَأْتِیَکَ بَغْتَةً فَیَبْهَرَکَ. وَ إِیَّاکَ أَنْ تَغْتَرَّ بِمَا تَرَى مِنْ إِخْلاَدِ أَهْلِ الدُّنْیَا إِلَیْهَا، وَ تَکَالُبِهِمْ عَلَیْهَا، فَقَدْ نَبَّأَکَ اللهُ عَنْهَا وَ نَعَتْ هِیَ لَکَ عَنْ نَفْسِهَا، وَ تَکَشَّفَتْ لَکَ عَنْ مَسَاوِیهَا، فَإِنَّمَا أَهْلُهَا کِلاَبٌ عَاوِیَةٌ، وَ سِبَاعٌ ضَارِیَةٌ، یَهِرُّ بَعْضُهَا عَلَى بَعْض وَ یَأْکُلُ عَزِیزُهَا ذَلِیلَهَا وَ یَقْهَرُ کَبِیرُهَا صَغِیرَهَا. نَعَمٌ مُعَقَّلَةٌ وَ أُخْرَى مُهْمَلَةٌ، قَدْ أَضَلَّتْ عُقُولَهَا، رَکِبَتْ مَجْهُولَهَا. سُرُوحُ عَاهَة بِوَاد وَعْث، لَیْسَ لَهَا رَاع یُقِیمُهَا، وَ لاَ مُسِیمٌ یُسِیمُهَا. سَلَکَتْ بِهِمُ الدُّنْیَا طَرِیقَ الْعَمَى و َأَخَذَتْ بِأَبْصَارِهِمْ عَنْ مَنَارِ الْهُدَى، فَتَاهُوا فِی حَیْرَتِهَا، وَ غَرِقُوا فِی نِعْمَتِهَا وَ اتَّخَذُوهَا رَبّاً، فَلَعِبَتْ بِهِمْ لَعِبُوا بِهَا، وَ نَسُوا مَا وَرَاءَهَا. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
🗞️ ➖➖➖➖➖➖ ↓↓↓↓↓↓ 📄 ... پسرم! بسيار به ياد مرگ باش و به ياد آنچه به سوى آن مى روى و پس از مرگ در آن قرار مى گيرى به گونه اى که هرگاه مرگ به سراغ تو آيد تو خود را (از هر نظر) آماده ساخته و دامن همت را در برابر آن به کمر بسته باشى. نکند ناگهان بر تو وارد شود و مغلوبت سازد و سخت بر حذر باش که دلبستگى ها و علاقه شديد دنياپرستان به دنيا و حمله حريصانه آنها به دنيا، تو را نفريبد و مغرور نسازد زيرا خداوند تو را از وضع دنيا آگاه ساخته و نيز دنيا خودش از فنا و زوالش خبر داده و بدى هايش را براى تو آشکار ساخته است. جز اين نيست که دنياپرستان همچون سگ هايى هستند که پيوسته پارس مى کنند (و براى تصاحب جيفه اى بر سر يکديگر فرياد مى کشند) يا درندگانى که در پى دريدن يکديگرند، در برابر يکديگر مى غرند، و زوزه مى کشند، زورمندان، ضعيفان را مى خورند و بزرگ ترها کوچک ترها را مغلوب مى سازند يا همچون چهارپايانى هستند که دست و پايشان (به وسيله مستکبران) بسته شده (و بردگان سرسپرده آنهايند) و گروه ديگرى همچون حيواناتى هستند رها شده در بيابان (شهوات) عقل خود را گم کرده (و راه هاى صحيح را از دست داده اند) و در طرق مجهول و نامعلوم گام گذارده اند. آنها همچون حيواناتى هستند که در وادى پر از آفتى رها شده و در سرزمين ناهموارى به راه افتاده اند نه چوپانى دارند که آنها را به راه صحيح هدايت کندو نه کسى که آنها را به چراگاه مناسبى برساند (در حالى که) دنيا آنان را در طريق نابينايى به راه انداخته و چشم هايشان را از ديدن نشانه هاى هدايت برگرفته، در نتيجه در وادى حيرت سرگردانند و در نعمت ها و زرق و برق هاى دنيا غرق شده اند، دنيا را به عنوان معبود خود برگزيده، و دنيا نيز آنها را به بازى گرفته است و آنها هم به بازى با دنيا سرگرم شده اند و ماوراى آن را به فراموشى سپرده اند. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
▬▬▬▬▬▬ ➱
 شرح و تفسیر  دنیاى فریبکار و اهل آن امام(علیه السلام) در این بخش از وصیّت نامه اش به فرزند خود هشدار مى دهد و تأکید مى کند که به یاد مرگ و آماده استقبال از آن باشد و فریب کارهاى دنیاپرستان را نخورد. نخست مى فرماید: «پسرم بسیار به یاد مرگ باش و به یاد آنچه به سوى آن مى روى و پس از مرگ در آن قرار مى گیرى به گونه اى که هرگاه مرگ به سراغ تو آید تو خود را (از هر نظر) آماده ساخته و دامن همت را در برابر آن به کمر بسته باشى. نکند ناگهان بر تو وارد شود و مغلوبت سازد»; (یَا بُنَیَّ أَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ، وَذِکْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ، وَتُفْضِی بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَیْهِ، حَتَّى یَأْتِیَکَ وَقَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَکَ(۱)، وَشَدَدْتَ لَهُ أَزْرَکَ(۲)، وَلاَ یَأْتِیَکَ بَغْتَةً فَیَبْهَرَکَ(۳)). این واقعیّتى روشن است که غالب مردم از آن غافل اند. همه مى دانند براى عمر انسان تاریخ معینى در ظاهر تعیین نشده و هر لحظه و هر زمان بر اثر حوادث بیرونى، فردى یا جمعى یا حوادث درونى (بیمارى هاى ناگهانى) ممکن است انسان از دنیا چشم بپوشد و بسیارند کسانى که این حقیقت را مى دانند و مى بینند و از آن غافل مى شوند. گاه در لحظاتى که در مجالس یادبود عزیزان از دست رفته شرکت مى کنند، به فکر فرو مى روند و شاید تصمیماتى جهت آمادگى براى این سفر مى گیرند; ولى از مجلس که خارج شدند به دست فراموشى سپرده مى شود. امام(علیه السلام) در اینجا تأکید مى فرماید که این واقعیّت عینى و قطعى را فراموش مکن و براى استقبال از مرگ آماده باش و از آن بترس که غافلگیر شوى و بدون آمادگى چشم از جهان فرو بندى. در خطبه ۱۱۴ در کلام دیگرى از امام(علیه السلام) نیز خواندیم: «فَبَادِرُوا الْعَمَلَ وَخَافُوا بَغْتَةَ الاَْجَلِ; به انجام اعمال صالح مبادرت ورزید و از فرارسیدن ناگهانى پایان عمر بترسید.» در دیوان منسوب به امیر  مؤمنان على(علیه السلام) نیز اشعار پر معنایى در این زمینه آمده است از جمله: یا مَنْ بِدُنْیاهُ اشْتَغَلَ * قَدْ غَرَّهُ طُولُ الاَْمَلِ اَلْمَوْتُ یَأْتِی بَغْتَةً * وَالْقَبْرُ صُنْدُوقُ الْعَمَلِ «اى کسى که سرگرم دنیایى و آروزهاى دراز تو را فریفته، بدان مرگ ناگهان فرا مى رسد و قبر نگهدارنده اعمال توست». سپس امام(علیه السلام) در ادامه این سخن هشدار دیگرى به فرزندش مى دهد که فریب کارهاى دنیاپرستان را نخورد که آنها همچون حیوانات درنده اند; مى فرماید: «و سخت بر حذر باش که دلبستگى ها و علاقه شدید دنیاپرستان به دنیا و حمله حریصانه آنها به دنیا، تو را نفریبد و مغرور نسازد»; (وَإِیَّاکَ أَنْ تَغْتَرَّ بِمَا تَرَى مِنْ إِخْلاَدِ(۴) أَهْلِ الدُّنْیَا إِلَیْهَا، وَتَکَالُبِهِمْ(۵) عَلَیْهَا). آن گاه به ذکر دو دلیل براى این سخن پرداخته مى فرماید: «زیرا خداوند تو را از وضع دنیا آگاه ساخته و نیز دنیا خودش از فنا و زوالش خبر داده و بدى هایش را براى تو آشکار ساخته است»; (فَقَدْ نَبَّأَکَ اللهُ عَنْهَا وَنَعَتْ(۶) هِیَ لَکَ عَنْ نَفْسِهَا، تَکَشَّفَتْ لَکَ عَنْ مَسَاوِیهَا). آیات متعدّدى در قرآن مجید درباره بى اعتبارى دنیا دیده مى شود از جمله: (وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماء أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الاَْرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَکانَ اللهُ عَلى کُلِّ شَیْء مُّقْتَدِراً); (اى پیامبر) زندگى دنیا را براى آنان به آبى تشبیه کن که از آسمان فرو مى فرستیم و بهوسیله آن گیاهان زمین (سرسبز مى شود و) در هم فرو مى رود. اما (بعد از مدتى) مى خشکد به گونه اى که بادها آن را به هر سو پراکنده مى کنند; و خداوند به هرچیز تواناست».(۷) این مثال براى کسانى است که مراحل مختلف عمر خود (کودکى و جوانى و پیرى) را طى مى کنند; ولى بسیارند کسانى که چنین امرى نصیبشان نمى شود و در مراحل ابتدایى یا میانى به دلایل مختلفى چشم از جهان برمى بندند. اینکه مى فرماید: دنیا ناپایدارى و بى اعتبارى خود را براى تو شرح داده، منظور به زبان حال است که تعبیر گویاى آن در کلام دیگرى از امام(علیه السلام) آمده است; آن گاه که دید انسان غافل یا ریاکارى به مذمت دنیا پرداخته و از فریبندگى دنیا سخن مى گوید، امام(علیه السلام) مى فرماید: «أَیُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْیَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِیلِهَا... مَتَى غَرَّتْکَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِکَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِکَ تَحْتَ الثَّرَى; اى کسى که دنیا را نکوهش مى کنى و خودت فریفته دنیا شده اى و اباطیل دنیا تو را فریفته...
چه زمان دنیا تو را فریب داده (و با چه وسیله اى) آیا به استخوان هاى پوسیده پدرانت در زیر خاک و یا خوابگاه مادرانت (در درون قبرها)».(۸) به گفته شاعر عرب: هِیَ الدُّنْیا تَقُولُ لِمَنْ عَلَیْها * حَذارِ حَذارِ مِنْ بَطْشی وَفَتْکی فَلا یَغْرُرُکُمْ حُسْنُ ابْتِسامی * فَقُولی مُضْحِکٌ وَالْفِعْلُ مُبْکی «دنیا با صراحت و آشکارا به اهلش مى گوید: برحذر باشید برحذر باشید از حمله و مرگ غافلگیرانه من. تبسم هاى طولانى من شما را نفریبد، سخنانم خنده آور است و اعمالم گریه آور».(۹) آرى زرق و برق دنیا نشاط آور است; ولى هنگامى که به عمق آن دگرگونى ها، بىوفایى ها و ناپایدارى هاى آن بیندیشیم چیزى جز گریه نخواهد داشت. آن گاه امام(علیه السلام) در یک تقسیم بندى حساب شده، اهل دنیا را به چهار گروه تقسیم مى کند و مى فرماید: «جز این نیست که دنیاپرستان همچون سگ هایى هستند که پیوسته پارس مى کنند (و براى تصاحب جیفه اى بر سر یکدیگر فریاد مى کشند) یا درندگانى که در پى دریدن یکدیگرند، در برابر یکدیگر مى غرند، و زوزه مى کشند، زورمندان، ضعیفان را مى خورند و بزرگ ترها کوچک ترها را مغلوب مى سازند یا همچون چهارپایانى هستند که دست و پایشان (به وسیله مستکبران) بسته شده (و بردگان سرسپرده آنهایند) و گروه دیگرى همچون حیواناتى هستند رها شده در بیابان (شهوات)»; (فَإِنَّمَا أَهْلُهَا کِلاَبٌ عَاوِیَةٌ(۱۰)، وَسِبَاعٌ ضَارِیَةٌ(۱۱)، یَهِرُّ(۱۲) بَعْضُهَا عَلَى بَعْض، وَیَأْکُلُ عَزِیزُهَا ذَلِیلَهَا، وَیَقْهَرُ کَبِیرُهَا صَغِیرَهَا، نَعَمٌ(۱۳) مُعَقَّلَةٌ(۱۴)، وَأُخْرَى مُهْمَلَةٌ(۱۵)). به راستى تقسیمى است بسیار جالب و دقیق، زیرا: گروهى از مردم دنیا همچون سگانى هستند که کنار جیفه اى آمده اند و هرکدام سعى دارد جیفه را در اختیار خود بگیرد، پیوسته بر دیگرى فریاد مى زند و با فریادش مى خواهد او را از جیفه دور سازد. نمونه روشن آن همان ثروتمندان از خدا بى خبرى هستند که پیوسته سعى دارند ثروت بیشترى را تصاحب کنند و دیگران را از آن دور سازند; گاه بر سر آنها فریاد مى کشند گاه به دادگاه ها متوسل مى شوند و از طریق وکلاى مزدور و پرونده سازى به تملک اموال دیگران مى پردازند. در میان دولت ها نیز گاه چنین رقابت هایى وجود دارد که از طریق جنگ سرد و تبلیغات پرحجم دروغین سعى مى کنند بازارهاى مصرف دنیا را در اختیار خود بگیرند. گروهى از مردم دنیا که نمونه آن در عصر ما دولت هاى نیرومند و زورگو هستند (یا ثروتمندانى که از آنها پشتیبانى مى کنند) پیوسته در رقابتى ناسالم تلاش و کوشش مى کنند که منابع ثروت را از چنگال یکدیگر بربایند و براى رسیدن به مقصود خود گاه جنگ هاى خونینى به راه بیندازند که هزاران انسان بى گناه در آن به خاک و خون کشیده مى شوند و شهرها و آبادى ها را ویران مى سازند. آرى این گرگانِ خون خوار بر سر جیفه دنیا پیوسته مى غرند و زوزه مى کشند و آنها که نیرومندترند ضعیفان را پایمال مى کنند و آنها که بزرگ ترند کوچک ترها را نابود مى سازند. بنابراین گروه سوم گروه بى دست و پایى هستند که براى تحصیل متاع دنیا به هر ذلتى تن در مى دهند و اسیر و برده جهان خواران مى شوند در حالى که گروه چهارم همچون حیوانات سرکشى هستند که در بیابان به هر سو مى روند و به تعبیر امام(علیه السلام) در ادامه این سخن: «عقل خود را گم کرده (و راه هاى صحیح را از دست داده اند)و در طرق مجهول و نامعلوم گام گذارده اند آنها همچون حیواناتى هستند که در وادى پر از آفتى رها شده و در سرزمین ناهموارى به راه افتاده اند»; (قَدْ أَضَلَّتْ عُقُولَهَا، وَرَکِبَتْ مَجْهُولَهَا سُرُوحُ(۱۶) عَاهَة(۱۷) بِوَاد وَعْث(۱۸)). سپس مى افزاید: «نه چوپانى دارند که آنها را به راه صحیح هدایت کندو نه کسى که آنها را به چراگاه مناسبى برساند (در حالى که) دنیا آنان را در طریق نابینایى به راه انداخته و چشم هایشان را از دیدن نشانه هاى هدایت برگرفته در نتیجه در وادى حیرت سرگردان شده و در نعمت ها و زرق و برق هاى دنیا غرق شده اند، دنیا را به عنوان معبود خود برگزیده و دنیا نیز آنها را به بازى گرفته و آنها هم به بازى با دنیا سرگرم شده اند و ماوراى آن را به فراموشى سپرده اند»; (لَیْسَ لَهَا رَاع یُقِیمُهَا، وَلاَ مُسِیمٌ(۱۹) یُسِیمُهَا، سَلَکَتْ بِهِمُ الدُّنْیَا طَرِیقَ الْعَمَى، وَأَخَذَتْ بِأَبْصَارِهِمْ عَنْ مَنَارِ الْهُدَى فَتَاهُوا(۲۰) فِی حَیْرَتِهَا، وَغَرِقُوا فِی نِعْمَتِهَا، اتَّخَذُوهَا رَبّاً، فَلَعِبَتْ بِهِمْ وَلَعِبُوا بِهَا، وَنَسُوا مَا وَرَاءَهَا).
این همان گروهى هستند که در هر زمان به ویژه در دنیاى امروز وجود دارند; جهان را جولانگاه خود قرار داده و همه جا را به فساد مى کشند; علاقه بى حد و حصر به مال و ثروت و جاه و مقام، چشم آنها را از دیدن حقایق کور کرده و گوش آنها را براى شنیدن سخن حق کر کرده است. غرق نعمت هاى مادى و زر و زیور و عابدان درهم و دینارند و براى به دست آوردن دنیا گاه آتش جنگ به پا مى کنند و گاه سلاح هاى کشتار جمعى ساخته و به قیمت گزاف در اختیار این و آن قرار مى دهند و آنها را به جان هم مى اندازند. دنیا بازیچه آنهاست و آنها هم بازیچه دنیا و به همین دلیل، خدا و روز حساب و برنامه هاى آخرت را به کلى فراموش کرده اند. امام(علیه السلام)، فرزند دلبندش را هشدار مى دهد که خود را از این چهار گروه دور دارد. نه فقط فرزند امام(علیه السلام) بلکه همه انسان ها مخاطب کلام اویند. «عقول» در جمله «قَدْ أَضَلَّتْ عُقُولَهَا» جمع عقل به معناى خِرَد است; ولى بعضى آن را جمع عقال (پاى بند شتران) دانسته اند که مفهوم جمله چنین مى شود: آنها پاى بندهاى خود را گم کرده و به همین دلیل در بیابان زندگى سرگردانند; ولى با توجّه به جمله بعد: «وَرَکِبَتْ مَجْهُولَهَا» معناى اوّل مناسب تر است. اضافه بر این، «عقول» جمع عقل است نه جمع عِقال، زیرا جمع عقال «عُقل» بر وزن قفل و «عُقُل» بر وزن دهل است. به هر حال تقسیمى که امام(علیه السلام) براى اصناف دنیاپرستان و گروه هاى مختلف آن بیان فرموده، تقسیم بسیار جالبى است که انسان را براى تشخیص آنها و دورى از آنها بیدار و آگاه مى سازد: ۱. گروه غوغاگران و صاحبان رسانه هاى گمراه کننده. ۲. گروه درندگانى که براى به دست آوردن منابع دنیا با هم در نبردند. ۳. گروه بردگانى که براى رسیدن به مال و مقام، به هر ذلتى تن در مى دهند. ۴. گروه هوسران و عیّاش که عقل را رها کرده و در بیابان زندگى سرگردانند; خداى آنها زر و سیم و هدفشان عیش و نوش است.   پاورقی : ۱ . «حذر» به معناى پرهيز کردن و مراقبت در برابر خطرات است. ۲ . «ازر» در اصل از «اِزار» به معناى لباس، مخصوصاً لباسى که بند آن به کمر بسته مى شود، گرفته شده و به همين مناسبت به قوت و قدرت اطلاق مى گردد. ۳ . «يبهر» از ريشه «بهر» بر وزن «بحر» به معناى غلبه کردن و مبهوت ساختن گرفته شده است. ۴ . «اِخلاد» از ريشه «خُلد» و «خلود» به معناى سکونت مستمر در يک جا گرفته شده و «اِخْلادِ إلَى الاَْرْضِ» به معناى چسبيدن به زمين و «اِخْلادِ اِلَى الدُّنْيا» به معناى چسبيدن به امر دنياست. ۵ . «تکالب» به معناى حمله کردن براى به دست آوردن چيزى است و در اصل از واژه «کلب» به معناى سگ گرفته شده است. ۶ . «نعت» از ريشه «نعى» بر وزن «سعى» به معناى خبر مرگ کسى را دادن است. ۷ . کهف، آيه ۴۵. ۸ . نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۳۱. ۹ . ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۲۱. ۱۰ . «عاوِيَة» به معناى سگ هايى است که فرياد مى کشند و پارس مى کنند. ۱۱ . «ضارِيَة» به معناى درنده است و از ريشه «ضرو» بر وزن «ضرب» به معناى درنده خويى گرفته شده است. ۱۲ . «يَهِرّ» از ريشه «هرير» به معناى زوزه کشيدن است. ۱۳ . «نعَم» به معناى چهارپاست; ولى غالباً به شتر اطلاق مى شود (اين واژه گاه معناى مفرد دارد و گاه به معناى جمعى استعمال مى شود که در اين صورت شتر و گاو و گوسفندان را شامل مى شود.) ۱۴ . «مُعَقّلةِ» به معناى بسته شدن با عقال است. عقال، طناب مخصوصى است که زانوى شتر را با آن مى بندند. ۱۵ . «مُهْمَلَة» يعنى رها شده و در اينجا به معناى حيوان رها شده است. ۱۶ . «سُرُوح» جمع «سرح» بر وزن «شرح» به معناى حيوانى است که آن را در بيابان براى چريدن، آزاد مى گذارند. ۱۷ . «عاهة» به معناى آفت است. ۱۸ . «وَعْث» به معناى شن زار است که با کندى مى توان در آن حرکت کرد. ۱۹ . «مُسيم» به معناى کسى است که حيوانات را به چرا مى برد. از ريشه «سوْم» بر وزن «صوم» به معناى چريدن گرفته شده است. ۲۰ . «تاهوا» از ريشه «تيه» به معناى سرگردانى گرفته شده است.