eitaa logo
📚📖 مطالعه
101 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
173 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... @athar_shahid و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⎚ سیری در علیهم السلام | ۱۲ ╭ ─━─━─• · · · · · · ❒ مسأله ی ولایتعهد امام رضا علیه السلام (1) ◣ رفتار عباسیان با علویین ◣ مسأله ی ولایتعهد امام رضا علیه السلام و نقلهای تاریخی ◣ مأمون و تشیع ◣ نظر شیخ مفید و شیخ صدوق ◣ احتمال دوم ◣ نظر جرجی زیدان ◣ احتمال سوم ◣ مسلّمات تاریخ ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسأله ی ولایتعهد امام رضا علیه السلام (1) ───── • ◆ • ───── بسم الله الرحمن الرحیم بحث امروز ما یك بحث تاریخی و از فروع مسائل مربوط به امامت و خلافت است و آن، مسأله ی به اصطلاح ولایتعهد حضرت رضا علیه السلام است كه مأمون ایشان را از مدینه به خراسانِ آن وقت (به مرو) آورد و به عنوان ولیّ عهد خودش منصوب كرد؛ و حتی همین كلمه ی «ولیعهد» یا «ولیّ عهد» هم در همان مورد استعمال شده، یعنی این تعبیر تنها مربوط به امروز نیست، مربوط به همان وقت است، و من از چند سال پیش در فكر بودم كه ببینم این كلمه از چه تاریخی پیدا شده؛ در صدر اسلام كه نبوده، یعنی اصلاً موضوعش نبوده، لغتش هم استعمال نمی شده؛ این كار كه خلیفه ی وقت در زمان حیات خودش فردی را به عنوان جانشین معرفی كند و از مردم بیعت بگیرد، اول بار در زمان معاویه و برای یزید انجام شد، ولی این اسم را نداشت كه برای یزید بیعت كنید به عنوان «ولیّ عهد». در دوره های بعد هم یادم نیست [این تعبیر را] دیده باشم با اینكه به این نكته توجه داشته ام. ولی در اینجا می بینیم كه این كلمه استعمال شده است و همواره هم تكرار می شود؛ و لهذا ما نیز به همین تعبیر بیان می كنیم چون این تعبیر مربوط به تاریخ است؛ تاریخ به همین تعبیر گفته، ما هم قهراً به همین تعبیر باید بگوییم. نظیر شبهه ای كه در مسأله ی صلح امام حسن علیه السلام هست، در اینجا هم هست؛ با اینكه ظاهر امر این است كه اینها دو عمل متناقض و متضاد است؛ زیرا امام حسن علیه السلام خلافت را رها كرد و به تعبیر تاریخ- یا به تعبیر خود امام- تسلیم امر كرد یعنی كار را واگذاشت و رفت، و در اینجا قضیه برعكس است؛ قضیه، واگذاری نیست، تحویل گرفتن است به حسب ظاهر. ممكن است به نظر اشكال برسد كه پس ائمه چه كار بكنند؟ وقتی كه كار را واگذار می كنند مورد ایراد قرار می گیرند، وقتی هم كه دیگران می خواهند واگذار كنند و آنها می پذیرند باز مورد ایراد قرار می گیرند. پس ایراد در چیست؟ ولی ایراد كنندگان وجهه ی نظرشان یك امری است كه می گویند مشترك است میان هر دو، میان آن واگذار كردن به دیگران، و این قبول كردن از دیگران در حالی كه دارند واگذار می كنند. می گویند در هر دو مورد نوعی سازش است، آن واگذار كردن، نوعی سازش بود با خلیفه ی وقت كه به طور قطع به ناحق خلافت را گرفته بود، و این قبول كردن- كه قبول كردن ولایتعهد است- نیز بالاخره نوعی سازش است. كسانی كه ایراد می گیرند حرفشان این است كه در آنجا امام حسن علیه السلام نباید تسلیم امر می كرد و به این شكل سازش می نمود بلكه باید می جنگید تا كشته می شد، و در اینجا هم علیه‌السلام نمی بایست می پذیرفت و حتی اگر او را مجبور به پذیرفتن كرده باشند می بایست مقاومت می كرد تاحدی كه كشته می شد. حال ما مسأله ی ولایتعهد را كه یك مسأله ی تاریخی مهمی است تجزیه و تحلیل می كنیم تا مطلب روشن شود. درباره ی صلح امام حسن علیه السلام قبلاً تا حدودی بحث شد. اول باید خود ماجرا را قطع نظر از مسأله ی حضرت رضا علیه‌السلام- كه [چرا ولایتعهدی را] قبول كرد و به چه شكل قبول كرد- از نظر تاریخی بررسی كرد كه جریان چه بوده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفتار عباسیان با علویین ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ مأمون وارث خلافت عباسی است. عباسیها از همان روز اولی كه روی كار آمدند برنامه شان مبارزه كردن با علویون به طور كلی و كشتن علویین بود، و مقدار جنایتی كه عباسیان نسبت به علویین بر سر خلافت كردند از جنایاتی كه امویین كردند كمتر نبود بلكه از یك نظر بیشتر بود، منتها در مورد امویین چون فاجعه ی كربلا- كه طرفْ امام حسین علیه‌السلام است- رُخ می دهد قضیه خیلی اوج می گیرد و الاّ منهای مسأله ی امام حسین علیه‌السلام فاجعه هایی كه اینها راجع به سایر علویین به وجود آوردند از فاجعه ی كربلا كمتر نبوده و بلكه زیادتر بوده است. منصور كه دومین خلیفه ی عباسی است، با علویین، با اولاد امام حسن علیه‌السلام- كه در ابتدا خودش با اینها بیعت كرده بود- چه كرد و چقدر از اینها را كشت و اینها را چه زندانهای سختی برد كه واقعاً مو به تن انسان راست می شود، كه عده ی زیادی از این سادات بیچاره را مدتی ببرد در یك زندانی، آب به آنها ندهد، نان به آنها ندهد، حتی اجازه ی بیرون رفتن و مستراح🚽 رفتن به آنها ندهد، به یك شكلی آنها را زجركش كند و وقتی كه می خواهد آنها را بكشد بگوید بروید آن سقف را روی سرشان خراب كنید. بعد از منصور هم هر كدامشان كه آمدند به همین شكل عمل كردند. در زمان خود مأمون پنج شش نفر امام زاده قیام كردند كه مروج الذهب مسعودی و كامل ابن اثیر همه ی اینها را نقل كرده اند. در همان زمانِ مأمون و هارون هفت هشت نفر از سادات علوی قیام كردند. پس كینه و عداوت میان عباسیان و علویان یك مطلب كوچكی نیست. عباسیان به خاطر رسیدن به خلافت به هیچ كَس ابقاء نكردند، احیاناً اگر از خود عباسیان هم كسی رقیبشان می شد فوراً او را از بین می بردند. أبو مسلم اینهمه به اینها خدمت كرد، همین قدر كه ذره ای احساس خطر كردند كلكش را كندند. برامكه اینهمه به هارون خدمت كردند و این دو اینهمه نسبت به یكدیگر صمیمیت داشتند كه صمیمیت هارون و برامكه ضرب المثل تاریخ است [1]، ولی هارون به خاطر یك امر كوچك از نظر سیاسی، یك مرتبه كلك اینها را كند و فامیلشان را دود داد. خود همین جناب مأمون با برادرش امین درافتاد، این دو برادر با هم جنگیدند و مأمون پیروز شد و برادرش را به چه وضعی كشت. حال این خودش یك عجیبی است از عجایب تاریخ كه چگونه است كه چنین مأمونی حاضر می شود حضرت رضا علیه‌السلام را از مدینه احضار كند، دستور بدهد كه بروید او را بیاورید، بعد كه می آورند موضوع را به امام عرضه بدارد، ابتدا بگوید خلافت را از من بپذیر [2]، و در آخر راضی شود كه تو باید ولایتعهد را از من بپذیری، و حتی كار به تهدید برسد، تهدیدهای بسیار سخت. او در این كار چه انگیزه ای داشته؟ و چه جریانی در كار بوده است؟ تجزیه و تحلیل كردن این قضیه از نظر تاریخی خیلی ساده نیست. جرجی زیدان در جلد چهارم تاریخ تمدن همین قضیه را بحث می كند و خودش یك استنباط خاصی دارد كه عرض خواهم كرد، ولی یك مطلب را اعتراف می كند كه بنی العباس سیاست خود را مكتوم نگاه می داشتند حتی از نزدیكترین افراد خود و لهذا اسرار سیاست اینها مكتوم مانده است. مثلاً هنوز روشن نیست كه جریان ولایتعهد حضرت رضا علیه‌السلام برای چه بوده است؟ این جریان از نظر دستگاه خلافت فوق العاده مخفی نگاه داشته شده است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [1] . البته نمی خواهم مثل خیلی از به اصطلاح ایران پرستان از برامكه دفاع كنم چون ایرانی هستند. آنها هم در ردیف همینها بودند؛ برامكه هم با خلفایی مثل هارون از نظر روحی و از نظر انسانی كوچكترین تفاوتی نداشتند. [2] . البته این از نظر همه ی تواریخ قطعی نیست ولی در بسیاری از تواریخ این طور است. ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -