امتحان پنجم: بر سر یک دوراهی دشوار
[وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ؛ فَوَقَفْتُ مِنْ أَمْرِهِمْ عَلَى اثْنَتَیْنِ؛ کِلْتَاهُمَا فِی مَحَلِّهِ الْمَکْرُوهِ]
═════❖•° 𑁍 °•❖═════
امیرمؤمنان(علیهالسلام) ادامه داد:
ای مرد یهودی!
اما امتحان پنجم این بود که: برخی از شخصیتهایی که با من بیعت کردند، هنگامی که مطامعشان حاصل نشد، عایشه را -که طبق وصیت پیامبر، من ولیّ و سرپرستش بودم- پیش انداخته و پشت سرش صفآرایی کردند.
وی را بر شتر 🐪 سوار کرده و بار سفر برایش بستند و در دشت و بیابان روانهاش کردند تا اینکه از منطقه «حَوْأب» هم گذشت و پارس سگهای آنجا را شنید.(11) آن گروهِ فتنهگر، نشانههای پشیمانی را یکی پس از دیگری در او میدیدند؛ اما با توجیهات واهی وی را به ادامۀ مسیر راضی کردند. گروهی که یکبار زمان حیات پیامبر با من بیعت کرده بودند و یکبار هم پس از آن.
[ فَقَالَ(علیهالسلام): وَ أَمَّا الْخَامِسَةُ یَا أَخَا الْیَهُودِ فَإِنَّ الْمُتَابِعِینَ لِی، لَمَّا لَمْ یَطْمَعُوا فِی تِلْکَ مِنِّی، وَثَبُوا بِالْمَرْأَةِ عَلَیَّ وَ أَنَا وَلِیُّ أَمْرِهَا وَ الْوَصِیُّ عَلَیْهَا. فَحَمَلُوهَا عَلَى الْجَمَلِ وَ شَدُّوهَا عَلَى الرِّحَالِ وَ أَقْبَلُوا بِهَا تَخْبِطُ الْفَیَافِیَ وَ تَقْطَعُ الْبَرَارِیَ وَ تَنْبَحُ عَلَیْهَا کِلَابُ الْحَوْأَبِ وَ تَظْهَرُ لَهُمْ عَلَامَاتُ النَّدَمِ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَ عِنْدَ کُلِّ حَالٍ فِی عُصْبَةٍ قَدْ بَایَعُونِی ثَانِیَةً بَعْدَ بَیْعَتِهِمُ الْأُولَى فِی حَیَاةِ النَّبِیِّ(صلیالله علیه وآله).]
آن زن سرانجام به سرزمینی رسید که مردمانش دستانی کوتاه؛ اما محاسنی بلند داشتند.[ix] عقلهایشان ضعیف و نظراتشان دور از صواب بود؛ همسایۀ بیابان بودند و به دریانوردی اشتغال داشتند. آن مردمان را برانگیخت تا کورکورانه با پیروی از او با تیر و شمشیر در مقابل من قرار گیرند.
[ حَتَّى أَتَتْ أَهْلَ بَلْدَةٍ قَصِیرَةٍ أَیْدِیهِمْ طَوِیلَةٍ لِحَاهُمْ، قَلِیلَةٍ عُقُولُهُمْ، عَازِبَةٍ آرَاؤُهُمْ، وَ هُمْ جِیرَانُ بَدْوٍ وَ وُرَّادُ بَحْرٍ. فَأَخْرَجَتْهُمْ یَخْبِطُونَ بِسُیُوفِهِمْ مِنْ غَیْرِ عِلْمٍ وَ یَرْمُونَ بِسِهَامِهِمْ بِغَیْرِ فَهْمٍ.]
این بود که بر سر در دوراهیای قرار گرفتم که هیچکدام را خوش نداشتم: یا دست از جنگ بردارم که در این صورت آنها از راه باطل خود دست نمیکشیدند، یا برخورد قاطع کنم که در این صورت خون مسلمین ریخته میشد.
از اینرو بسیار تلاش کردم که با هشدار و انذار آنها را متنبّه کنم.
از عایشه خواستم که به خانهاش بازگردد و از آن جماعت خواستم که به بیعت با من پایبند باشند و عهد و پیمان الهی را نقض نکنند و تمام انعطافی که میشد نشان دادم. یکی از آنها با سخنان و تذکرهای من متنبه شد و میدان را ترک کرد.[x]
[ فَوَقَفْتُ مِنْ أَمْرِهِمْ عَلَى اثْنَتَیْنِ؛ کِلْتَاهُمَا فِی مَحَلِّهِ الْمَکْرُوهِ؛ مِمَّنْ إِنْ کَفَفْتُ لَمْ یَرْجِعْ وَ لَمْ یَعْقِلْ، وَ إِنْ أَقَمْتُ کُنْتُ قَدْ صِرْتُ إِلَى الَّتِی کَرِهْتُ. فَقَدَّمْتُ الْحُجَّةَ بِالْإِعْذَارِ وَ الْإِنْذَارِ وَ دَعَوْتُ الْمَرْأَةَ إِلَى الرُّجُوعِ إِلَى بَیْتِهَا، وَ الْقَوْمَ الَّذِینَ حَمَلُوهَا عَلَى الْوَفَاءِ بِبَیْعَتِهِمْ لِی وَ التَّرْکِ لِنَقْضِهِمْ عَهْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیَّ، وَ أَعْطَیْتُهُمْ مِنْ نَفْسِی کُلَّ الَّذِی قَدَرْتُ عَلَیْهِ وَ نَاظَرْتُ بَعْضَهُمْ فَرَجَعَ وَ ذَکَرْتُ فَذَکَرَ.]
اما آن گفتهها در دیگران اثر نکرد و تنها آتش طغیانشان را شعلهورتر ساخت.
آنگاه که دیدم به چیزی جز جنگ ⚔ راضی نیستند قاطعانه وارد شدم و نتیجهاش این شد که با تحمل تلفات فراوان شکست خورده و گریختند.
[ ثُمَّ أَقْبَلْتُ عَلَى النَّاسِ بِمِثْلِ ذَلِکَ فَلَمْ یَزْدَادُوا إِلَّا جَهْلًا وَ تَمَادِیاً وَ غَیّاً. فَلَمَّا أَبَوْا إِلَّا هِیَ، رَکِبْتُهَا مِنْهُمْ، فَکَانَتْ عَلَیْهِمُ الدَّبْرَةُ وَ بِهِمُ الْهَزِیمَةُ وَ لَهُمُ الْحَسْرَةُ وَ فِیهِمُ الْفَنَاءُ وَ الْقَتْلُ. ]
در این واقعه، دیگر سکوت و کنارهگیری برایم ممکن نبود و چارهای جز آنچه انجام دادم نداشتم.
دیدم اگر قاطعانه نایستم و مقابله نکنم آنان را در راه اهداف باطلشان یاری دادهام.
آنها میخواستند با خونریزی بر مسلمانان حاکم شوند و زنان را، آنچنان که رویۀ مردمان مغربزمین و سرزمین یمن و برخی از امتهای منقرضشده بود، بر مصدر امور قرار دهند و نتیجهای رقم بخورد که بههیچوجه به آن راضی نبودم.
[ وَ حَمَلْتُ نَفْسِی عَلَى الَّتِی لَمْ أَجِدْ مِنْهَا بُدّاً وَ لَمْ یَسَعْنِی إِذْ فَعَلْتُ ذَلِکَ وَ أَظْهَرْتُهُ آخِراً مِثْلَ الَّذِی وَسِعَنِی مِنْهُ أَوَّلًا مِنَ الْإِغْضَاءِ وَ الْإِمْسَاکِ، وَ رَأَیْتُنِی إِنْ أَمْسَکْتُ کُنْتُ مُعِیناً لَهُمْ عَلَیَّ بِإِمْسَاکِی عَلَى مَا صَارُوا إِلَیْهِ وَ طَمِعُوا فِیهِ مِنْ تَنَاوُلِ الْأَطْرَافِ وَ سَفْکِ الدِّمَاءِ وَ قَتْلِ الرَّعِیَّةِ وَ تَحْکِیمِ النِّسَاءِ النَّوَاقِصِ الْعُقُولِ وَ الْحُظُوظِ عَلَى کُلِّ حَالٍ؛ کَعَادَةِ بَنِی الْأَصْفَرِ وَ مَنْ مَضَى مِنْ مُلُوکِ سَبَإٍ وَ الْأُمَمِ الْخَالِیَةِ؛ فَأَصِیرُ إِلَى مَا کَرِهْتُ أَوَّلًا وَ آخِراً.]
این جنگ را هم تا حد امکان به تأخیر انداختم و به آن زن و سپاهش مهلت دادم که آنها هم مرتکب جنایت و خونریزی شدند.
و حاضر به جنگ نشدم مگر پس از صحبتها، پیک فرستادنها، نامهنگاریها، اتمام حجتها و بعد از دادن هر امتیاز ممکنی که خواستند و نخواستند؛ اما هنگامی که دیدم جز جنگ به چیزی راضی نیستند به آن اقدام کردم و شد آنچه که خداوند متعال میخواست، و او شاهد بود که من چه تلاشی برای جلوگیری از جنگ کردم.
[ وَ قَدْ أَهْمَلْتُ الْمَرْأَةَ وَ جُنْدَهَا یَفْعَلُونَ مَا وَصَفْتُ بَیْنَ الْفَرِیقَیْنِ مِنَ النَّاسِ وَ لَمْ أَهْجِمْ عَلَى الْأَمْرِ، إِلَّا بَعْدَ مَا قَدَّمْتُ وَ أَخَّرْتُ وَ تَأَنَّیْتُ وَ رَاجَعْتُ وَ أَرْسَلْتُ وَ سَافَرْتُ وَ أَعْذَرْتُ وَ أَنْذَرْتُ وَ أَعْطَیْتُ الْقَوْمَ کُلَّ شَیْءٍ یَلْتَمِسُوهُ بَعْدَ أَنْ عَرَضْتُ عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْءٍ لَمْ یَلْتَمِسُوهُ.
فَلَمَّا أَبَوْا إِلَّا تِلْکَ أَقْدَمْتُ عَلَیْهَا فَبَلَغَ اللَّهُ بِی وَ بِهِمْ مَا أَرَادَ وَ کَانَ لِی عَلَیْهِمْ بِمَا کَانَ مِنِّی إِلَیْهِمْ شَهِیداً.]
آنگاه رو به اصحاب کرد و پرسید: آیا چنین نبود؟
[ ثُمَّ الْتَفَتَ(علیه السلام) عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَ لَیْسَ کَذَلِکَ؟ ]
اصحاب پاسخ دادند: چرا ای امیرمؤمنان.
[ قَالُوا: بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ]
#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۱۳
[ #دعای سیزدهم - در یاد کردن از آل محمد (صلوات الله و سلامه علیهم) ]
⤶ اَللّٰهُمَّ يٰا مَنْ خَصَّ مُحَمَّداً وَ اٰلَهُ بِالْكَرٰامَةِ، وَ حَبٰاهُمْ بِالرِّسٰالَةِ وَ خَصَّصَهُمْ بِالْوَسِيلَةِ وَ جَعَلَهُمْ وَرَثَةَ الْاَنْبِيٰاءِ، وَ خَتَمَ بِهِمُ الْاَوصِيٰاءَ وَ الْاَئِـمَّةَ، وَ عَلَّمَهُمْ عِلْمَ مٰا كَانَ وَ مٰا بَقِىَ ﴿وَ جَعَلَ اَفْئِدَةً مِنَ النّٰاسِ تَهْویٖ اِلَيْهِمْ﴾ فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ اٰلِهِ الطّٰاهِرِينَ، وَ افْعَلْ بِنٰا مٰا اَنْتَ اَهْلُهُ فِی الدِّينِ وَ الدُّنْیٰا وَ الْٰاخِرَةِ، اِنَّكَ عَلیٰ كُلِّ شَیْءٍ قَديٖرٌ.
خداوندا، ای آنکه محمد و آل او را به کرامت مخصوص گردانیده و آنان را به رسالت گرامی داشته و به وسیله بودن ویژە ساخته و آنان را وارثان پیامبـران قرار دادهای و به وسیله آنان پایان دادی اوصیاء و امامان را، و به ایشان آموختی علم آنچه بوده و آنچه باقیمانده است «و قرار دادی دلهایی از مردم را هواخواه آنان»؛ پس بر محمد و آل پاکش درود فرست، و با ما عمل کن آنچه را که تو شایستۀ آنی، در دین و دنیا و آخرت، که تو بر هر چیزی توانا هستی.
📚📖 مطالعه
#کتاب_صوتی #خون_دلی_که_لعل_شد "خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای مدظله العالی از زندان
#کتاب_صوتی
#خون_دلی_که_لعل_شد
"خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای مدظله العالی از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب"
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│💌 @arame_janam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
Part12_خون دلی که لعل شد.mp3
10.86M
🎧 کتاب صوتی | قسمت دوازدهم
🩸خون دلی که لعل شد
" #خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای مدظله العالی از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب"
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│💌 @arame_janam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
انسان شناسی 032.mp3
11.03M
#انسان_شناسی ۳۲
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
➕تو بایـــد خیـــلی زنده باشی!
خیـــلی زندگی کنی!
✖️این زندگی نیست که تو داری!
معنیِ واژهی زندگی برای یک انسان، با معنیِ این واژه برای سایر مخلوقات، متفاوته!
←حالا یک سؤال؛
همین الآن ...
زندگی ما، با گیاهان و حیوانات، چه فرقهایی داره؟
چه فرقهایی باید داشته باشه ؛ که نداره؟
@Ostad_Shojae
╭═══════๛- - - ┅ ╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 بشارت عجیب امام خمینی (ره) پیرامون نزدیکی ظهور #امام_عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام)
🌷 امام خمینی (ره):
🇮🇷 بعد از من کسی خواهد آمد که پرچم را بدست صاحب اصلی اش خواهد داد.
🎙 حجةالاسلام مهدوی ارفع
💡 نکته مهم: طبق بشارت های مطرح شده، در زمانی هستیم که ان شاء الله ظهور #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار نزدیک شده است؛
با این وجود محقق شدن ظهور یک شرط اساسی دارد و آن اشتیاق و آمادگی مومنین برای خدمت به حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیهالسلام) و همچنین حمایت از #ولایت_فقیه است تا خدای نکرده ظهور به تاخیر نیفتد.
https://www.hawzahnews.com/news/331548
https://www.roshangari.ir/video/34044
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
📚📖 مطالعه
💫 بشارت عجیب امام خمینی (ره) پیرامون نزدیکی ظهور #امام_عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام
حجتالاسلام #مهدوی_ارفع:
خدا رحمت كند شهيد عراقي و يكي از شخصيتهاي سياسي خوب امروز كه متأسفانه نمي توانيم اسم ببريم. ميگويند وقتي امام در ابتداي نهضت اولين اعلاميه سياسي خود را داد ، (خوب ما در حد فهم خودمان درك ميكرديم، نمي دانستيم روح خدا كجا را دارد ميزند) گفتيم خُب مردم ايران در فقر و بدبختي و استكبار اين طاغوت هستند و امام مي خواهد اين ايران را به آرامش و رفاه برساند.
گفت با شهيد عراقي بعد از اولين غرشي كه امام كرد، رفتيم خدمت امام، شهيد عراقي با همان خلوصي كه داشت گفت حاج آقا واقعاً خيلي خوب مي شد اگر اين چيزي كه شما ميگوييد اتفاق بيافتد. وضع مردم ايران خيلي خوب ميشود . امام با بي اعتنايي فرمود بله وضع مردم هم خوب ميشود ، ولي ما مأمور به انجام چنين كاري نيستيم . آقاي عراقي هم آدم سمج ، گفت آقا چي گفتيد ؟ امام فرمود ما براي مأموريت ديگري آمديم ، وضع مردم هم در حاشيه خوب ميشود . آقاي عراقي گفت براي چه مأموريتي آمده ايد ؟ امام فرمود براي سه مأموريت : اول سرنگون كردن حكومت پهلوي – دوم استقرار نظام جمهوري اسلامي – سوم ، دادن پرچم حكومت اسلامي به دست صاحب اصلي اش . حوادث روزگار و فاصله زماني از حافظه ما برد ، رفتيم داخل مبارزات و خيلي ها كشته شدند و انقلاب پيروز شد . شهيد عراقي هم با زبان روزه توسط سيد مهدي هاشمي كه داخل باند آقاي منتظري بود ، نيز به شهادت رسيد ، ما به يكباره ديديم دو تا از وعده هاي امام محقق شد . يك وقتي در جمع بعضي از مسئولين نظام از جمله حضرت آيت الله ري شهري ، گفتم شهيد عراقي و بنده شاهد چنين حرفي از امام بوديم . حالا دو مورد آن اتفاق افتاده ، سومين آن يعني چي ؟ بحث شد كه با دست امام ميرسد به دست صاحب اصلي ، يا شخص ديگري ؟ يكي از همان جمع كه حالا اسم نمي برم و شما مي شناسيد و آدم بزرگواري است ، گفت من ميروم و از امام مي پرسم . بعد رفتند و اينقدر از امام اصرار كردند كه آقاي عراقي همچنين چيزي از شما شنيده ، آيا درست است ؟ امام فرمودند بله درست است . گفتند دو تا از آنها محقق شده سومي چي ؟ امام گفتند سومي هم خدا انشاءالله مي خواهد و ميشود .( خيلي امام پرهيز داشت ) اصرار كردم گفتم شما هستيد كه اين پرچم را به دست صاحبش مي دهيد ؟ يا شخص ديگر ؟ بعد از اصرار من ، امام فرمودند : نه من نيستم . بعد از من كسي خواهد آمد كه پرچم را به دست صاحب اصلي اش خواهد داد . حالا ما داريم اين مطلب را الان مي شنويم ، ولي اين آقاياني كه بعضي هايشان اين همه آتش مي سوزانند ، آن زمان داغ داغ تنوري اين مطالب را شنيده اند ، نمي دانند . نمي دانند كه علامه اميني صاحب الغدير مي فرمايد : الخميني ، ذخيرة الله في الارض.