#مثل_شاخه_های_گیلاس
┅═┄⊰༻ 🍒 ༺⊱┄═┅
❒ مثل كيف قاپ! 👜
⿻◌⿻◌⿻◌⿻
وقتي يك كيـ💼ـف قاپِ مـوتـ🏍ـورسوارِ حرفه اي با شتاب تمام به سوي شما مي آيد چه مي كنيد؟
آغوش باز مي كنيد يا نه، پرشتاب تر از خود او به گوشه و كناري مي رويد تا ردّ كارش را بگيرد و برود؟
يادمان باشد خشم و عصبانيت 🤬 كيف قاپ ماهري است كه مي آيد تا سرمايه ما را كه همان #ايمان، انصاف و #انسانيت است سرقت كند؛ پس تنها راه براي در امان ماندن همين است كه در وقت خشم😡، سريع از فضاي موجود فاصله بگيريم و هرگز آن را استقبال نكنيم.
درست مثل ظرفي كه روي اجاق جوش آمده باشد؛ يا بايد اجاق را خاموش كرد يا بايد ظرف را از
روي اجاق برداشت و كناري گذاشت.
┗━━━━━━─━━⎚𑁍✐━
📚 @ghararemotalee
📳 @Mabaheeth
⎚ سیری در #سیره_ائمه_اطهار علیهم السلام | ۱۱
╭ ─━─━─• · · · · · ·
❒ موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام
◣ تأثیر مقتضیات زمان در شكل مبارزه
◣ امام در زندان بصره
◣ امام در زندانهای مختلف
◣ درخواست هارون از امام
◣ علت دستگیری امام
◣ سخن مأمون
◣ نفوذ معنوی امام
◣ دو سنت معمول میان ائمه علیهم السلام
◣ نقشه ی دستگاه هارون
◣ بِشر حافی و امام كاظم علیه السلام
◣ صفوان جمّال و هارون
◣ چگونگی شهادت امام
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم.
الحمد للّه رب العالمین، بارئ الخلائق اجمعین، و الصلاة و السلام علی عبد اللّه و رسوله و حبیبه و صفیّه سیّدنا و نبیّنا و مولانا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و آله و آله الطیّبین الطاهرین المعصومین، أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم:
اَنْتُمُ الصِّراطُ الْاَقْوَمُ وَ السَّبیلُ الْاَعْظَمُ وَ شُهَداءُ دارِ الْفَناءِ وَ شُفَعاءُ دارِ الْبَقاءِ [1].
همه ی ائمه ی اطهار علیهم السلام به استثنای وجود مقدس حضرت حجّت عجّل اللّه تعالی فرجه كه در قید حیات هستند، شهید از دنیا رفته اند، هیچ كدام از آنها با مرگ طبیعی و با أجل طبیعی و یا با یك بیماری عادی از دنیا نرفته اند، و این یكی از مفاخر بزرگ آنهاست. اوّلا خودشان همیشه آرزوی #شهادت در راه خدا را داشتند كه ما مضمون آن را در دعاهایی كه آنها به ما تعلیم داده اند و خودشان می خوانده اند می بینیم.
علی علیه السلام می فرمود: من تنفر دارم از اینكه در بستر بمیرم؛ هزار ضربت شمشیر بر من وارد بشود بهتر است از این كه آرام در بستر بمیرم.
و ما هم در دعاها و زیاراتی كه آنها را زیارت می كنیم یكی از فضائل آنان را كه یادآوری می كنیم همین است كه آنها از زمره ی شهدا هستند و شهید از دنیا رفته اند. جمله ای كه در آغاز سخنم خواندم از زیارت #جامعه_كبیره است كه می خوانیم: «اَنْتُمُ الصِّراطُ الْاَقْوَمُ وَ السَّبیلُ الْاَعْظَمُ وَ شُهَداءُ دارِ الْفَناءِ وَ شُفَعاءُ دار الْبَقاءِ» شما راست ترین راهها و بزرگترین شاهراهها هستید. شما شهیدان این جهان و شفیعان آن جهانید.
🌷 در اصطلاح، «شهید» لقب وجود مقدس امام حسین علیه السلام است و ما معمولاً ایشان را به لقب «شهید» می خوانیم: «الحسین الشهید».
همان طور كه لقب #امام_صادق علیهالسلام را می گوییم «جعفرٌ الصادق» و لقب امام موسی بن جعفر را می گوییم «موسی الكاظم» ، لقب سید الشهداء «الحسین الشهید» است. ولی این بدان معنی نیست كه در میان ائمه ی ما تنها امام حسین علیهالسلام است كه شهید است.
همان طور كه اگر موسی بن جعفر را می گوییم «الكاظم» معنایش این نیست كه سایر ائمه كاظم نبوده اند [2]، یا اگر به امام رضا می گوییم «الرّضا» معنایش این نیست كه دیگران مصداق «الرضا» نیستند، و یا اگر به امام صادق علیهالسلام می گوییم: «الصادق» معنایش این نیست كه دیگران العیاذ باللّه صادق نیستند، همچنین اگر ما به حضرت سید الشهداء علیه السلام می گوییم «الشهید» ، معنایش این نیست كه ائمه ی دیگر ما شهید نشده اند.
____________
[1] . زیارت جامعه ی كبیره.
[2] . «كاظم» یعنی كسی كه بر خشم خود مسلّط است.
تأثیر مقتضیات زمان در شكل مبارزه
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
اینجا این سخن به میان می آید كه سایر ائمه چرا شهید شدند؟
آنها كه تاریخ نشان نمی دهد كه در مقابل دستگاههای جور زمان خودشان قیام كرده و شمشیر 🗡 كشیده باشند.
آنها كه ظاهر سیره شان نشان می دهد كه روششان با روش امام حسین علیهالسلام متفاوت بوده است.
بسیار خوب، #امام_حسین علیهالسلام شهید شد، چرا امام حسن علیهالسلام شهید بشود؟
چرا امام سجّاد علیهالسلام شهید بشود؟
چرا امام باقر و امام صادق و امام كاظم علیهمالسلام شهید بشوند؟ و همین طور سایر ائمه.
✓ جواب این است:
❌ اشتباه است اگر ما خیال كنیم روش سایر ائمه با روش امام حسین علیهالسلام در این جهت اختلاف و تفاوت داشته است.
💭 برخی این طور خیال می كنند، می گویند:
در میان ائمه، امام حسین علیهالسلام بنایش بر مبارزه با دستگاه جور زمان خود بود ولی سایر ائمه این اختلاف را داشتند كه مبارزه نمی كردند.
⭕️ اگر اینجور فكر كنیم سخت اشتباه كرده ایم.
تاریخ خلافش را می گوید و قرائن و دلایل همه بر خلاف است.
بله، اگر ما مطلب را جور دیگری تلقی كنیم، كه همین جور هم هست، هیچ وقت یك مسلمان واقعی، یك مؤمن واقعی- تا چه رسد به مقام مقدس امام- امكان ندارد كه با دستگاه ظلم و جور زمان خودش سازش كند و واقعاً بسازد، یعنی خودش را با آن منطبق كند، بلكه همیشه با آنها مبارزه می كند. تفاوت در این است كه شكل مبارزه فرق می كند.
یك وقت مبارزه علنی است، اعلان جنگ است، مبارزه ی با شمشیر است. این یك شكل مبارزه است. و یك وقت، مبارزه هست ولی نوع مبارزه فرق می كند.
← در این مبارزه هم كوبیدن طرف هست، لجن مال كردن طرف هست، منصرف كردن مردم از ناحیه ی او هست، علنی كردن باطل بودن او هست، جامعه را بر ضد او سوق دادن هست، ولی نه به صورت شمشیر كشیدن.
این است كه #مقتضیات_زمان در شكل مبارزه می تواند تأثیر بگذارد. هیچ وقت مقتضیات زمان در این جهت نمی تواند تأثیر داشته باشد كه در یك زمان سازش با ظلم جایز نباشد ولی در زمان دیگر سازش با ظلم جایز باشد. خیر، سازش با ظلم هیچ زمانی و در هیچ مكانی و به هیچ شكلی جایز نیست؛ اما شكل مبارزه ممكن است فرق كند. ممكن است مبارزه علنی باشد، ممكن است مخفیانه و زیر پرده و در استتار باشد.
تاریخ ائمه ی اطهار عموماً حكایت می كند كه همیشه در حال مبارزه بوده اند.
اگر می گویند مبارزه ی در حال تقیّه، [مقصود سكون و بی تحركی نیست ] .
«تقیّه» از ماده ی «وَقْی» است، مثل تقوا كه از ماده ی «وَقْی» است.
تقیّه معنایش این است: در یك شكل مخفیانه ای، در یك حالت استتاری از خود دفاع كردن، و به عبارت دیگر سپر به كار بردن، هرچه بیشتر زدن و هرچه كمتر خوردن؛ نه دست از مبارزه برداشتن، حاشا و كَلاّ.
روی این حساب است كه ما می بینیم همه ی ائمه ی اطهار این افتخار را- آری این افتخار را- دارند كه در زمان خودشان با هیچ خلیفه ی جُوری سازش نكردند و همیشه در حال مبارزه بودند.
شما امروز بعد از هزار و سیصد سال- و بیش از هزار و سیصد سال، یا برای بعضی از ائمه اندكی كمتر: هزار و دویست و پنجاه سال، هزار و دویست و شصت سال، هزار و دویست و هفتاد سال- می بینید خلفایی نظیر عبد الملك مروان (از قبل از عبد الملك مروان تا عبد الملك مروان، اولاد عبد الملك، پسر عموهای عبد الملك، بنی العباس، منصور دوانیقی، أبو العباس سفّاح، هارون الرشید، مأمون و متوكّل) 👹👺 از بدنام ترین افراد تاریخند.
در میان ما شیعه ها كه قضیه بسیار روشن است؛ حتی در میان اهل تسنن، اینها لجن مال شده اند.
چه كسی اینها را لجن مال كرده است؟
اگر مقاومت ائمه ی اطهار علیهم السلام در مقابل اینها نبود، و اگر نبود كه آنها فسقها و انحرافهای آنان را برملا می كردند و غاصب بودن و نالایق بودن آنها را به مردم گوشزد می نمودند، آری اگر این موضوع نبود، امروز ما هارون و مخصوصاً مأمون را در ردیف قِدّیسین می شمردیم.
اگر ائمه، باطن مأمون را آشكار نمی كردند و وی را معرفی كامل نمی نمودند، مسلّم او یكی از قهرمانان بزرگ علم و دین در دنیا تلقّی می شد.
بحث ما در موجبات شهادت امام موسی بن جعفر علیهما السلام است.
چرا موسی بن جعفر علیهماالسلام را شهید كردند؟
اولاً اینكه موسی بن جعفر شهید شده است از مسلّمات تاریخ است و هیچ كَس انكار نمی كند.
بنا بر معتبرترین و مشهورترین روایات، موسی بن جعفر علیه السلام چهار سال در كُنج سیاهچالهای زندان بسر برد و در زندان هم از دنیا رفت؛ و در زندان، مكرر به امام پیشنهاد شد كه یك معذرت خواهی و یك اعتراف زبانی از او بگیرند، و امام حاضر نشد. این متن تاریخ است.
امام در زندان بصره
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
امام در یك زندان بسر نبرد، در زندانهای متعدد بسر برد. او را از این زندان به آن زندان منتقل می كردند؛ و راز مطلب این بود كه در هر زندانی كه امام را می بردند، بعد از اندك مدتی زندانبان مرید می شد.
اول امام را به زندان بصره بردند. عیسی بن جعفر بن ابی جعفر منصور، یعنی نوه ی منصور دوانیقی والی بصره بود.
امام را تحویل او دادند كه یك مرد عیّاش كیّاف و شراب 🍷 خوار و اهل رقص و آواز بود.
به قول یكی از كسان او «این مرد عابد و خداشناس را در جایی آوردند كه چیزها به گوش او رسید كه در عمرش نشنیده بود. »
در هفتم ماه ذی الحجه ی سال 178 امام را به زندان بصره بردند، و چون عید قربان در پیش بود و ایام به اصطلاح جشن و شادمانی بود، امام را در یك وضع بعدی (از نظر روحی) بردند. مدتی امام در زندان او بود. كم كم خود این عیسی بن جعفر علاقه مند و مرید شد. او هم قبلاً خیال می كرد كه شاید واقعاً موسی بن جعفر همان طور كه دستگاه خلافت تبلیغ می كند مردی است یاغی كه فقط هنرش این است كه مدعی خلافت است، یعنی عشق ریاست به سرش زده است. دید نه، او مرد #معنویت است و اگر مسأله ی خلافت برای او مطرح است از جنبه ی معنویت مطلب مطرح است نه اینكه یك مرد دنیاطلب باشد. بعدها وضع عوض شد.
دستور داد یك اتاق بسیار خوبی را در اختیار امام قرار دادند و رسماً از امام پذیرایی می كرد.
هارون محرمانه پیغام داد كه كلك این زندانی را بكن.
جواب داد من چنین كاری نمی كنم. اواخر، خودش به خلیفه نوشت كه دستور بده این را از من تحویل بگیرند و الاّ خودم او را آزاد می كنم؛ من نمی توانم چنین مردی را به عنوان یك زندانی نزد خود نگاه دارم. چون پسر عموی خلیفه و نوه ی منصور بود، حرفش البته خریدار داشت.
امام در زندانهای مختلف
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
امام را به بغداد آوردند و تحویل فضل بن ربیع دادند.
فضل بن ربیع، پسر «ربیع» حاجب معروف است [1].
هارون امام را به او سپرد.
او هم بعد از مدتی به امام علاقه مند شد، وضع امام را تغییر داد و یك وضع بهتری برای امام قرار داد. جاسوسها به هارون خبر دادند كه موسی بن جعفر در زندان فضل بن ربیع به خوشی زندگی می كند، در واقع زندانی نیست و باز مهمان است.
هارون امام را از او گرفت و تحویل فضل بن یحیای برمكی داد.
فضل بن یحیی هم بعد از مدتی با امام همین طور رفتار كرد كه هارون خیلی خشم 😡 گرفت و جاسوس فرستاد. رفتند و تحقیق كردند، دیدند قضیه از همین قرار است، و بالاخره امام را گرفت و فضل بن یحیی مغضوب واقع شد. بعد پدرش یحیی برمكی، این وزیر ایرانی علیهِ ما علیه، برای اینكه مبادا بچه هایش از چشم هارون بیفتند كه دستور هارون را اجرا نكردند، در یك مجلسی سرزده از پشت سر هارون رفت سرش را به گوش هارون گذاشت و گفت: اگر پسرم تقصیر كرده است، من خودم حاضرم هر امری شما دارید اطاعت كنم، پسرم توبه كرده است، پسرم چنین، پسرم چنان. بعد آمد به بغداد و امام را از پسرش تحویل گرفت و تحویل زندانبان دیگری به نام سندی بن شاهِك داد كه می گویند اساساً مسلمان نبوده؛ و در زندان او خیلی بر امام سخت گذشت، یعنی دیگر امام در زندان او هیچ روی آسایش ندید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . خلفای عباسی دربانی دارند به نام «ربیع» كه ابتدا حاجب منصور بود، بعد از منصور نیز در دستگاه آنها بود، و بعد پسرش در دستگاه هارون بود. اینها از خصّیصین دربار به اصطلاح خلفای عباسی و فوق العاده مورد اعتماد بودند.