eitaa logo
📚📖 مطالعه
82 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
99 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
🔗 دریافت کتاب صحیفه جامعه سجادیه https://b2n.ir/t30922 دعای ۲۲ صحیفه جامعه سجادیه https://eitaa.com/mabaheeth/104359 دعای ۲۹ صحیفه جامعه سجادیه https://eitaa.com/mabaheeth/104360 دعای ۴۸ صحیفه جامعه سجادیه https://eitaa.com/mabaheeth/104363 دعای ۵۰ صحیفه جامعه سجادیه https://eitaa.com/mabaheeth/104364 ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │💌 @arame_janam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
📗 صحیفه جامعه سجادیه 📖 حاوی 272 دعا از علیه السلام ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
| ۱ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ الْأَوَّلِ بِلاٰ أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلاٰ آخِرٍ یَكُونُ بَعْدَەُ، اَلَّذِی قَصُـرَتْ عَنْ رُؤْیتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ. [سپاس و ستایش خداوندی را سزا است كه در «اول بودن» بی‌آغاز و در «آخر بودن» بی‌انجام است (ازلی و ابدی است)، آنكه دیدگان بینندگان از دیدنش ناتوان، و اندیشه‌های وصف‌كنندگان از وصف وی عاجزند.] اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اَخْتَـرَعَهُمْ عَلیٰ مَشِیّتِهِ اِخْتِـرَاعاً، ثُمَّ سَلَك بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فیٖ سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ، لاٰیَمْلِكُونَ تَأْخِیراً عَمّٰا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ، وَ لاٰ یَسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً إِلیٰ مٰا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ وَ جَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لاٰ یَنْقُصُ مَنْ زَادَەُ نَاقِصٌ، وَ لاٰ یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ. [با قدرتش آفریدگان را بی‌نـمونه و الگو آفرید و آنان را به خواست خود، پدید آورد، و سپس روان گردانيد آنان را به راه خواستۀ خویش و برانگیخت آنان را در راه محبت خویش، توانایی ندارند از آنچه پیش انداخته ایشان را به سوى آن عقب بـمانند و نـمی‌توانند كه پیش بروند از آنچه آنان را از آن عقب نگهداشته است و قرار داده برای هر دارندۀ روحی از آنان قوت معلوم قسمت شده‌ای از روزی خود، كم نـمی‌گرداند كاهش دهنده‌ای از آنچه وی فزونی بخشید، و نـمی‌افزاید افزاینده‌ای بر آنچه او كاسته باشد.] ثُمَّ ضَـرَبَ لَهُ فِی الْحَیاةِ أَجَلًا مَوْقُوتاً وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً، یتَخَطّیٰ إِلَیْهِ بِأَیّٰامِ عُمُرِەِ، وَ یَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِەِ، حَتّٰی إِذَا بَلَغَ أَقْصیٰ أَثَرِەِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمْرِەِ، قَبَضَهُ إِلیٰ مٰا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ، ﴿لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بـِمٰا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنیٰ﴾؛ عَدْلًا مِنْهُ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُەُ، وَ تَظاهَرَتْ آلاٰؤُەُ، ﴿لاٰ یُسْئَلُ عَمّٰا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ﴾. [←آنگاه برای وی در زندگی، مدتی مشخص قرار داد و پایانی معلوم معین فرمود كه با روزهای عمرش به سوی آن قدم بر می‌دارد و با سال‌های روزگارش به آن می‌رسد، تا آنگاه كه برسد به آخرين حدش فرا گیرد حساب عمر خود را، او را فرو گیرد به سوی آنچه وی را به آن خوانده است از فراوانی پاداش یا كیفر ترسناكش «تا كیفر دهد بدكاران را به آنچه انجام داده‌اند و پاداش دهد نیكان را به نیكی» كه این عدالتی از اوست كه نام‌هایش مقدس و نعمت‌هایش آشكار و پی در پی است «از آنچه انجام می‌دهد، بازخواست نـمی‌شود و آنان مورد بازخواست واقع می‌شوند».] وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِەِ مَعْرِفَةَ حَمْدِەِ عَلیٰ مٰا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَـرَّفُوا فیٖ مِنَنِهِ فَلَمْ یحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فیٖ رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْكُرُوهُ، وَ لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلیٰ حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ فَكَانُوا كَمٰا وَصَفَ فیٖ مُحْكَمِ كِتَابِهِ: ﴿إِنْ هُمْ إِلّٰا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا﴾. [و سپاس خداوند را كه اگر شناخت سپاسش را از بندگانش باز می‌داشت نسبت به آنچه آنان را عنایت نـموده است از الطاف پی در پی خود و به آنان فراوان بخشیده از نعمت‌های پیوسته‌اش، از نعمت‌هایش بهره می‌گرفتند بدون اینكه او را بستایند و از روزی‌اش فراخی می‌جستند بدون اینكه او را سپاس گویند، و اگر چنین می‌بود، از حدود انسانیت خارج می‌شدند به سوی مرزهای حیوانیت و آنگاه، آنگونه می‌شدند كه پروردگار در كتاب استوارش بیان فرموده است كه «آنان چون چهارپایانند و بلكه از آنها نیز گمراه‌ترند».] وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلیٰ مٰا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُكْرِەِ، وَ فَتَحَ لَنٰا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ، وَ دَلَّنَا عَلَیْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فیٖ تَوْحِیدِەِ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّكِّ فیٖ أَمْرِەِ، حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَەُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلیٰ رِضَاهُ وَ عَفْوِەِ، حَمْداً یُضِی‏ءُ لَنٰا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَـرْزَخِ، وَ یُسَهِّلُ عَلَیْنَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یُشَـرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ، یَوْمَ ﴿تُجْزیٰ‏ كُلُّ نَفْسٍ بِـمٰا كَسَبَتْ وَ هُمْ لاٰ یُظْلَمُونَ﴾، ﴿یَوْمَ لاٰ یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لاٰ هُمْ یُنْصَـرُونَ﴾.
[و سپاس خدای را بر آنچه ما را آشنا ساخت نسبت به خودش، و از سپاسش الهام بخشید، و برای ما گشود از درهای علم به ربوبيتش، و راهنمایی كرد ما را بر او، به اخلاص در یگانه پرستی‌اش و ما را دور ساخت از الحاد و شک در شؤونش، سپاسی كه در آن زندگی كنیم در میان سپاسگزارانش از میان آفریدگانش، و پیشی گیریم به وسيلۀ آن از هركه به سوی رضایت و عفوش پیشی گرفته باشد، سپاسی كه آن برایمان روشن سازد تاریكی‌های برزخ را و بر ما آسان سازد به آن، راه برانگیخته شدن را، و منزلگاه‌های ما را به آن شـرافت بخشد در جایگاه‌های حضور خلایق در روزی كه «هركسی پاداش داده می‌شود به آنچه انجام داده است و آنان ستم نـمی‌بینند.» «روزی كه هیچ دوستی، دوستش را بی‌نیاز نگرداند و آنان یاری داده نشوند».] حَمْداً یَرْتَفِعُ مِنّٰا إِلیٰ أَعْلیٰ عِلِّیینَ ﴿فیٖ كِتَابٍ مَرْقُومٍ یَشْهَدُەُ الْمُقَرَّبُونَ﴾. حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرَقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللّٰهِ إِلیٰ كَرِیمِ جِوَارِ اللّٰهِ، حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیاءَەُ الْمُرْسَلِینَ فیٖ دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِی لاٰ تَزُولُ، وَ مَحَلِّ كَرَامَتِهِ الَّتِی لاٰ تَحُولُ. [سپاسی كه از نزد ما به بالاترین درجه بالا برده شود «در كتابی نوشته شده كه آن را شاهد باشند مقرّبان». سپاسی كه چشمان‌مان به آن روشن گردد آنگاه كه چشمان از ترس خیره گردند، و چهره‌های‌مان به آن سفید شوند آنگاه كه سیاه می‌گردد پوست‌ها، سپاسی كه به آن از آتش🔥 دردناک خدا رها شویم به سوی جوار ارزشمند پروردگار؛ سپاسی كه به آن در كنار فرشتگان مقرب جای گیریم، و به وسیلۀ آن به پیامبـران مُرسَل او در سـرای اقامت بی‌زوال و محل كرامت تغییرناپذیر، ملحق شویم.] وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنٰا مَحَاسِنَ الْخُلْقِ، وَ أَجْریٰ عَلَیْنَا طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ، وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَةَ بِالْمَلَكَةِ عَلیٰ جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَكُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنٰا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَةٌ إِلیٰ طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ، وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنّٰا بَابَ الْحَاجَةِ إِلّٰا إِلَیْهِ، فَكَیْفَ نُطِیقُ حَمْدَەُ؟ اَمْ مَتیٰ نُؤَدِّی شُكْرَەُ؟ لاٰ، مَتیٰ؟ [و سپاس خدای را كه برای ما زیبائی‌های اخلاق را برگزید، و برای ما روان ساخت روزی‌های پاكش را، و با توانائی، ما را بر همۀ آفریدگانش فضیلت و برتری داد، پس همۀ آفریدگانش به قدرتش فرمانبـر ما گشته و به عزتش به اطاعت ما در آمده‌اند، و سپاس خدای را كه دَرِ نیازمندی را جز به سوی خودش بر ما بسته است؛ پس چگونه می‌توانیم كه از عهده سپاسش برآییم، و یا اینكه چه زمانی می‌توانیم شكرش را به جای آوریم؛ ما نتوانیم و كی توانیم؟] وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی رَكَّبَ فِینٰا آلاٰتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنٰا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیاةِ، وَ أَثْبَتَ فِینٰا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ، وَ غَذَّانَا بِطَیِّبَاتِ الرِّزْقِ، وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ، وَ أَقْنَانَا بِـمَنِّهِ، ثُمَّ أَمَرَنَا لِیَخْتَبِـرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِیَبْتَلِیَ شُكْرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِەِ، وَ رَكِبْنَا مُتُونَ زَجْرِەِ فَلَمْ یَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنّٰانٰا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً. [ و سپاس خدای را كه ابزار بسط و گشایش در وجود ما كار گذاشت، و برای ما قرار داد ابزار گرفتـن و درهم كشیدن را، و ما را بهره‌مند ساخت از نسیم‌های زندگی، و در ما قرار داد اندام كارها را، و پرورش داد ما را با روزی‌های پاک و به فضل خود ما را بی‌نیاز ساخت، و به بخشش خویش توانگرمان نـمود، و سپس ما را فرمان داد تا بیازماید طاعت ما را و نهی فرمود تا امتحان كند سپاس ما را؛ پس با فرمانش مخالفت كردیم، و آنچه از آن ما را باز داشت مرتكب شدیم و او در كیفر ما شتاب ننمود و ما را فوراً به انتقامش گرفتار نساخت، بلكه مهلت داد ما را به رحمتش از روی كرمش، و با رأفت و از روی بردباری بازگشت ما را منتظر شد.]
وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلّٰا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلّٰا بِهٰا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُەُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَیْنَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنَا، فَمٰا هٰكَذَا كَانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَةِ لِمَنْ كَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنّٰا مٰا لاٰ طَاقَةَ لَنٰا بِهِ، وَ لَمْ یُكَلِّفْنَا إِلّٰا وُسْعاً، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلّٰا یُسـْراً، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنّٰا حُجَّةً وَ لاٰ عُذْراً. فَالْهَالِكُ مِنّٰا مَنْ هَلَك عَلَیْهِ، وَ السَّعِیدُ مِنّٰا مَنْ رَغِبَ إِلَیهِ. [ و سپاس خدای را كه ما را به رهنمون گشت كه جز به فضلش به آن دست نـمی‌یافتیم، و اگر از فضل وی جز آن را نـمی‌یافتیم، نیكو بود لطفش نزد ما و بزرگ بود احسانش به ما و فضلش بر ما عظیم می‌بود، كه روش وی در توبه چنین نبوده است برای آنان كه بودند پیش از ما؛ زیرا كه آنچه بر آن طاقت نداریم از ما برداشته و به قدر توانائی بر ما تكلیف نهاده و بر عهدۀ ما قرار نداده جز آنچه آسان باشد، و برای كسی از ما حجت و عذر باقی نگذاشته است؛ پس بنابراین هلاک‌شده از ما آن كسی است كه در مخالفتش نابود شود و خوشبخت از میان ما كسی است كه به سویش با اشتیاق روی آورد.] وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ بِكُلِّ مٰا حَمِدَەُ بِهِ أَدْنیٰ مَلَائِكَتِهِ إِلَیْهِ وَ أَكْرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیْهِ، وَ أَرْضیٰ حَامِدِیهِ لَدَیْهِ، حَمْداً یَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ كَفَضْلِ رَبِّنَا عَلیٰ جَمِیعِ خَلْقِهِ. [ و سپاس خدای را به همه آنچه او را سپاس گفته اند نزدیک‌تـرین فرشتگانش به وی و گرامی‌ترین بندگانش نزد وی و پسندیدہ‌ترین سپاسگزارانش، سپاسی كه بر دیگر سپاس‌ها برتری یابد همچون برتری پروردگارمان بر همه آفریدگانش.] ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَكَانَ كُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَیْنَا وَ عَلیٰ جَمِیعِ عِبَادِەِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ عَدَدَ مٰا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَشْیاءِ، وَ مَكَانَ كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَـرْمَداً إِلیٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ، حَمْداً لاٰ مُنْتَهیٰ لِحَدِّەِ، وَ لاٰ حِسَابَ لِعَدَدِەِ، وَ لاٰ مَبْلَغَ لِغَایتِهِ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِەِ حَمْداً یَكُونُ وُصْلَةً إِلیٰ طَاعَتِهِ وَ عَفْوِەِ وَ سَبَباً إِلیٰ رِضْوَانِهِ وَ ذَرِیعَةً إِلیٰ مَغْفِرَتِهِ وَ طَرِیقاً إِلیٰ جَنَّتِهِ، وَ خَفِیراً مِنْ نِقْمَتِهِ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَ ظَهِیراً عَلیٰ طَاعَتِهِ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِیتِهِ، وَ عَوْناً عَلیٰ تَأْدِیةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ. [ پس سپاس او راست برای هر نعمتی كه از او بر ماست و بر همه بندگان گذشته و باقی مانده‌اش به عدد آنچه احاطه دارد به آن علمش نسبت به همۀ اشیاء و به جای هر كدام از آنها به چندین برابر و برای همیشه و جاویدان تا روز قیامت؛ سپاسی كه انتهایی برای حد آن نباشد و نه شُمارَشْ را عددی و نه سـرانجامش را اندازه‌ای و نه مدتش را پایانی باشد؛ سپاسی كه وسيلۀ رسیدن به طاعت و بخشش او گردد و سببی به سوی خشنودی‌اش و وسیله‌ای برای آمرزشش و راهی به بهشتش و پناهی از عذابش باشد و امانی از خشمش و پشتیبانی بر طاعتش و باز دارنده‌ای از معصیتش و یاوری بر ادای حق و انجام تكالیف او گردد.] حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فیٖ نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیدٌ. [ سپاسی كه به آن خوشبخت شویم در میان خوشبختان از دوستانش، و قرار گیریم در ردیف شهیدان به شمشیرهای دشمنانش، كه او یاری دهندۀ ستوده شده است. 🤲 اللهم ارزقنی الشهادة فی سبیلک ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"آن چهارده روز" راوی چهارده نقطۀ عطف و اتفاق خاص زندگی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، آن هم از زبان خود ایشان. به عبارت دیگر این یک زندگی‌نامۀ خودگفته است که اتفاقات روایت‌شده به انتخاب خود امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) انجام شده. ماجرا از آنجایی شروع شد که روزی، بزرگِ یهودیان در کوفه به خدمت حضرت رسید... ____________ فهرست: آن چهارده روز سؤال «بزرگ یهودیان» از امیرمؤمنان(علیه‌السلام) هفت امتحان علی(علیه‌السلام) در زمان حیات پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) امتحان اول: سه سال به‌تنهایی... امتحان دوم: خوابیدن به جای پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) در شبی مخاطره‌آمیز امتحان سوم: کم‌سن‌ترین و کم‌تجربه‌ترین سرباز؛ در مقابل جنگاورترین‌ها امتحان چهارم: بیش از 70 زخم در دفاع از پیامبر(صلی‌الله علیه وآله)! امتحان پنجم: وقتی زنان مدینه بر من می‌گریستند. امتحان ششم: تا جایی که دیدگان از شدت ترس سرخ شد! امتحان هفتم: می‌خواستند تکه‌های بدنم را بر روی کوه‌ها پراکنده کنند! هفت امتحان علی(علیه‌السلام) بعد از رحلت پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) امتحان اول: هیچ‌یک از آن مصائب، مانع انجام مأموریت‌هایم نشد. امتحان دوم: در آن داغ می‌سوختم، که داغ دیگری اضافه شد. امتحان سوم: خون دل خوردن برای پراکنده نشدن امت.. امتحان چهارم: دشوارتر از همۀ وقایع قبل..‌‌. امتحان پنجم: بر سر یک دوراهی دشوار امتحان ششم: یا علی(علیه‌السلام) را بکشید یا دست‌بسته تحویل معاویه دهید! امتحان هفتم: جنگ با عابدان شب‌ها و روزه‌داران روزها سرانجام کار... پی‌نوشت‌ها http://panahian.ir/post/7903
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ــــــ ـــ ـــ ــــ ـــ ـــ ـــ ــ ـــ ــ ــ ــ ما معمولاً زندگی انسان‌ها را با اتفاقات خاص و روزهای بزرگ آن به یاد می‌آوریم. اتفاقاتی که معرِّف شخصیت و ویژگی‌های خاص آن فرد است. "آن چهارده روز" از همین جنس است و راوی چهارده نقطۀ عطف و اتفاق خاص زندگی امیرمؤمنان(علیه‌السلام)، آن هم از زبان خود ایشان. به عبارت دیگر این یک زندگی‌نامۀ خودگفته است که اتفاقات روایت‌شده به انتخاب خود (علیه‌السلام) انجام شده. ماجرا از آنجایی شروع شد که روزی بزرگ یهودیان در کوفه به خدمت امام(علیه‌السلام) رسید و سؤالاتی را از ایشان پرسید. روایت معروف به «رأس الیهود» که در کتاب معتبر خصال شیخ صدوق (م 381ق) آمده است، یک نمای جامع و منحصر به فرد از زندگی امیرمؤمنان(علیه‌السلام) از آغاز بعثت رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله) تا شهادت در محراب را به تصویر می‌کشد. این سخنان را امام علی(علیه‌السلام) حدود دو سال پیش از شهادتش، در پاسخ به پرسشی از بزرگ یهودیان در جمع اصحاب خویش در مسجد کوفه ایراد می‌کند و در پی آن، مرد یهودی مسلمان می‌شود. هرچند برخی از وقایع ذکر شده در این حدیث را بارها شنیده‌ایم؛ اما امام علی(علیه‌السلام) نکاتی جزئی و ظریف را به‌زیبایی وصف می‌کند و تحلیل‌هایی دقیق ارائه می‌دهد که بسیاری از آنها را نشنیده‌ایم و حتی برخی از آنها برخلاف آن چیزی است که تاکنون شنیده‌ایم یا تصور می‌کردیم. این حدیث همچنین مورد توجه ویژۀ بزرگانی چون علامه سیدجعفر مرتضی عاملی(ره) قرار گرفته است. او محقق و تحلیل‌گر برجستۀ تاریخ اسلام در عصر حاضر است که کتاب‌هایش در جهان اسلام مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و قریب به نود جلد کتاب تحلیلی در تاریخ رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله) و امام علی(علیه‌السلام) نگاشته است. او به دلیل امتیازهای ویژۀ این حدیث، فصلی در کتابش را با عنوان «علی(علیه‌السلام) از زبان علی(علیه‌السلام)» گشوده که بخش اصلی آن به نقل و شرح این روایت اختصاص دارد. وی در چرایی نقل کامل این حدیث بلند می‌نویسد: «این روایت، نمایی کلی و تصویری جامع از آنچه امیرمؤمنان(علیه‌السلام) در زندگی تبلیغی و جهادی خود متحمل شده‌اند، به دست می‌دهد.» گفتنی است که این روایت را افزون بر کتاب خصال شیخ صدوق(ره)، کتاب اختصاص شیخ مفید (م 413ق) با همین سند و تقریباً همین عبارات نقل کرده است. متن عربی حدیث پیشِ‌رو مطابق روایت شیخ صدوق(ره) در کتاب خصال است و در ترجمه به فارسی نیز برای روانی گفتار و قابل فهم بودن، در عین حفظ بار عاطفی و احساسی متن، به ترجمۀ صرف اکتفا نشده است؛ گاهی توضیحاتی افزوده شده، و گاهی ترجمه از حالت واژه به واژه (تحت‌اللفظی) خارج شده است. در عین حال برای رعایت جانب امانت‌ و امکان مراجعۀ اهل تحقیق، متن عربی نیز در مقابل آن آمده است. همچنین متن اصلی حدیث، عنوان‌بندی نداشته است و عناوین متن عربی و فارسی، برای سهولت خواندن و تفکیک قسمت‌ها از یکدیگر، در این کتاب اضافه شده است.