تقدیم به همه پدران زمینی و آسمانی به مناسبت
#روز_پدر
تربیت کردی مرا با مهر حیدر، سوختی
در دلم نور ولای فاطمه افروختی
از تو ممنونم برای نان پاک سفره ات
نوکری آل عصمت را به من آموختی
#محمدجواد_شیرازی
🌺🌺🌺ارادتمند شما
سیدعلی حسینی تبار
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_وفات_حضرت_زینب_س
#سیدمجتبی_شجاع
▶️
مهدی که به روضه های عمه جانش
می آید و در عزای عمه جانش
@hosenih
در ذکر مصیبت اسارت ای وای...
خون گریه کند برای عمه جانش
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
السّلام ای لطافت باران
السلام ای تبسّم دریا
السلام ای صلابت حیدر
السّلام ای قیامت زهرا
@hosenih
آنکه در شام تیره ی غم ها
می شود نور منجلی زینب س
دومین فاطمه همین بانو
اولین دختر علی زینب س
@hosenih
از همان روز اول خلقت
در دل بی قرار خود غم داشت
هر کسی غیر شخص زینب بود
مطمئنم که قامتی خم داشت
@hosenih
نوکر خانواده ی عشقم
شکر لله صاحبی دارم
بی قرار حسین زهرایم
رزق امّ المصائبی دارم
@hosenih
دختر ماه و دختر خورشید
جلوه ی تک ستاره ی عشق است
وارث صبر حیدر و زهرا
در نگاهش عصاره ی عشق است
@hosenih
کربلا مات کربلا می ماند
در خطرها نبود اگر زینب
یک نفر زنده بر نمی گشت از
هم سفرها نبود اگر زینب
@hosenih
معجر افتاد دست نامحرم
پیکری ماند گوشه ی نیزار
یوسفی رفت بر سر نیزه
خواهری رفت بر سر بازار
@hosenih
چه بلاها که بر سرت آمد
چه کشیدی در اوج تنهایی
گرچه غم دیده ای ولی گفتی
من ندیدم به غیر زیبایی
@hosenih
اینچنین بوده ای که تا محشر
می سپاریم جان به جانِ حرم
همه شاگرد مکتبت هستند
بچه های مدافعان حرم
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#مناجات_با_خدا
#اعتکاف
#قاسم_نعمتی
▶️
امشب ببخش ما را به احترام زینب
با بنده کن مدارا به احترام زینب
با آنکه رو سیاهم لبریز از گناهم
اما مران گدا را به احترام زینب
@hosenih
با دست گیری خود شرمنده کردی عمری
این عبد بی حیا را به احترام زینب
بیمار دوره گردم بر کام من چشاندی
طعم خوش شفا را به احترام زینب
با برگه ی شهادت کن عاقبت بخیرم
تکمیل کن عطا را به احترام زینب
@hosenih
آیا شود ببینم هنگام جان سپردن
ارباب با وفا را به احترام زینب
بادیده های گریان من آمدم بگیرم
امضایِ کربلا را به احترام زینب
از روی تل صدا زد ای شمر برنگردان
با پا عزیز ما را به احترام زینب
@hosenih
بردار چکمه ات را از روی سینه ی شاه
به احترام زهرا به احترام زینب
با نعل های تازه کمتر بهم بریزید
آقای سر جدا را به احترام زینب
جای کفن بپیچید دورتنم رفیقان
یک تکه بوریا را به احترام زینب
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_اسارت
#غلامرضا_سازگار
▶️
کی دیده در یم خون، آیات بی شماره؟
قرآنِ سوره سوره، اوراقِ پاره پاره؟
افتاده بر روی خاک یک ماه خون گرفته
خوابیده در کنارش هفتاد و دو ستاره
@hosenih
پاشیده اشک زهرا بر حنجر بریده
گه می کند زیارت، گه می کند نظاره
سر آفتاب مطبخ، تن لاله زاری از خون
کز زخم سینه دارد گل های بی شماره
از گوشِ گوشواری دو گوشواره بردند
دارد به گوش خونین خون جای گوشواره
یک کودک سه ساله خفته کنار گودال
ترسم که شمر آید، در قتلگه دوباره
درخیمه آب بردند، بهر رباب بردند
سینه شده پر از شیر، کو طفل شیر خواره
مادرعجب دلی داشت، ذکر علی علی داشت
آب فرات می زد بر حنجرش شراره
@hosenih
چون سینه ها نسوزند؟! چون اشک ها نریزند؟!
جایی که ناله خیزد از قلبِ سنگ خاره
یاس سفید و نیلی، طفل یتیم و سیلی
میثم در این مصیبت، خون گریه کن هماره
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_زینب_س_وفات
#حسن_لطفی
▶️
نام زینب میبرم شعرم پریشان میشود
نام زینب میبرم این ابر باران میشود
نامِ زینب بردم و دریا مودب ایستاد
باز اقیانوس نا آرام طوفان میشود
@hosenih
چادرش قدری بتابد آب میگردد زمین
روزها در سایهاش خورشید پنهان میشود
در دعا میایستد محراب حیرت میکند
از مناجات شبش سلمان مسلمان میشود
در مدینه سالها زهرا صدایش میکنند
وقت تفسیرش خود جبریل دربان میشود
خم نشد زانوی عباسش بجز در پای او
تا به محمل میرود اکبر شُتربان میشود
یک قدم خانم بیاید کوفه میپیچد بهم
یک قدم بیبی بکوبد شام ویران میشود
واژههایش خطبه شد نهج البلاغه جمع شد
خطبه نه تیغ علی انگار عریان میشود
کیست این؟زهرا علی؟شایدحسن شاید حسین
حق بده آئینه از این اوج حیران میشود
**
بادهایِ کربلا خاکسترش را پس دهید
نیزهداران سایبانِ بسترش را پس دهید
لحظههای آخرش چشمش به این درخُشک شد
تیرهایِ حرمله آب آورش را پس دهید
خوب شد پیراهنی دارد گذارد بر دلش
گفت از بس یادگار مادرش را پس دهید
آه خیلی پیش او جایِ رقیه خالی است
میشود ای شامیان نیلوفرش را پس دهید
پیشِ او میگفت دختر_مرد شامی میزدش
لااقل انگشترش انگشترش را پس دهید
این طرف او داد میزد آن طرف با او رباب
نیزههای بی مُروت حنجرش را پس دهید
@hosenih
آفتاب و نیزه و سنگ است... چیزی مانده است؟
کاشکی میشد بگوید اصغرش را پس دهید
ساعتی در دستتان اُفتاد دندانش شکست
خیزران در دستها دیگر سرش را پس دهید
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مصائب
#قاسم_نعمتی
▶️
نفس آخرم حسین حسین
نام تو می برم حسین حسین
گفته بودم که بی تو میمیرم
ناز تو میخرم حسین حسین
@hosenih
وقت جان دادن همه بودم
حال ؛بی یاورم حسین حسین
سر پیری چه بی عصا شده ام
کو علی اکبرم حسین حسین
بعد تو بی پناه شد زینب
ای پناه حرم حسین حسین
روضه ها زنده میشود یک یک
پیش چشم ترم حسین حسین
با زمین خوردنت زمین خوردم
چه کنم خواهرم حسین حسین
بین گودال در کنار سرت
شد بریده سرم حسین حسین
پای بوسیدنت لگد خوردم
جلوی مادرم حسین حسین
@hosenih
آنکه پا روی سینه تو گذاشت
کرده خاکی پرم حسین حسین
مانده شش ماه جای چکمه شمر
بر روی پیکرم حسین حسین
تا لباس تورا درآوردند
پاره شد معجرم حسین حسین
ابن ِ کعبِ حرام زاده زده
چنگ بر زیورم حسین حسین
راهش افتاد بر سر بازار
زینبِ محترم حسین حسین
گیر کردم میانِ بزمِ شراب
یادِ تشتِ زرم حسین حسین
@hosenih
اذیتم کرده چشمهای حرام
دختر حیدرم حسین حسین
فکرِ آن سرخ مویِ مجلسِ شام
میکند مضطرم حسین حسین
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_وفات
#حضرت_زینب_س_مصائب
#محمود_ژوليده
▶️
ای درد و بلای تو بجانم
جان میدهم و تو را بخوانم
باز آی حسین من کجایی
پایان بدهی بر این جدایی
@hosenih
یادم نرود چه ها کشیدی
در بارشِ نیزه ها چه دیدی
تا حرمت تو شکست دشمن
بر سینۀ تو نشست دشمن
آندم که مرا صدا زدی تو
دیدم که چه دست و پا زدی تو
وقتی که سرت برید قاتل
فریاد سرم کشید قاتل
طفلان تو در نظاره بودند
اعضای تو پاره پاره بودند
دیدم که به پیکرت چه ها رفت
دیدم که سرت به نیزه ها رفت
هم نعشِ تو، غرق نور دیدم
هم زیر سُمِ ستور دیدم
سرها که به نیزه رفت بالا
پس شعله ز خیمه رفت بالا
در شعله امام خود که دیدم
من مرگ به جان خود خریدم
@hosenih
تا حرفِ فرار را شنیدند
یک یک همه کودکان دویدند
هر که بسویی ز بیم میرفت
معجر ز سر یتیم میرفت
دشمن که دریده بود و خندان
غارت به حرم نمود آسان
دیدی چه گذشت بر حریمت
کردیم ز مقتلت عزیمت
یک باغِ بخون نشسته دیدیم
بس نیزۀ سر شکسته دیدیم
دیدیم تو را که سر نداری
افتادی و بال و پر نداری
دختر چو نمود با پدر راز
شد حملۀ تازیانه آغاز
در هجمۀ بی هوای عدوان
بودم سپر بلای طفلان
پیشِ همه حرمتم شکستند
دستان مرا طناب بستند
بردند مرا به سربزیری
همراه حرامیان اسیری
ما را به سرود و ساز بردند
بر ناقۀ بی جهاز بردند
از کرب و بلا غم و بلا بود
تا کوفه و شام، ابتلا بود
در کوفه شدیم ما به زندان
در شام شدیم کنج ویران
داغ تو ز عمر، سیرمان کرد
غمهای رقیه پیرمان کرد
حالا منم و قد خمیده
مرگِ منِ دل غمین رسیده
@hosenih
باز آی که تشنۀ وصالم
رحمی، مددی أخا به حالم
بازآ که دهَم به بی قراری
پیراهن کهنه یادگاری
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_وفات
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#حسن_لطفی
▶️
کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است
پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است
شام چیزی نیست تا ویران کُنَد با خطبه اش
بالِ عزرائیل پایِ شَهپَرَش اُفتاده است
@hosenih
چادرش را می تکاند می تکاند کوفه را
کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است
می کَنَد از جا زمینِ شام را با کاخها
راهِ مولا باز هم بر خیبَرَش اُفتاده است
کیست زینب لحظه هایی که علی در رزم بود
ذوالفقار اینَک به دستِ دخترش اُفتاده است
قبل از آنیکه یزید از پیشِ خانم پا شود
دید یِکجا سقفِ ظلمش بر سرش اُفتاده است
مرتضیٰ بر دستمالِ زرد خود می زد گِره
یا که زینب دو گره بر معجرش اُفتاده است
هر کجا می رفت چشمی سویِ او جرات نکرد
بر سرِ او سایه یِ آب آورش اُفتاده است
@hosenih
کارِ او پیغمبریِ کربلا تا شام بود
بیرقِ عباس دوشِ خواهرش اُفتاده است
یادِ ایامی که شد سایه برادر با سرش
ظهر در گرمایِ سوزان بسترش اُفتاده است
داشت بر سینه لباسی را که مادر داده بود
یادِ مادر یادِ روزِ آخرش اُفتاده است
رو به قبله بستر است و رو به دَر چشمانِ او
باز اشکی سرخ از چشمِ تَرَش اُفتاده است
بادِ گرمی می وزید و بویِ سیبی می رسید
دید از تَل آنطرف تَر پیکرش اُفتاده است
وای دستِ حرمله گهواره ای پاشیده بود
آه دستِ ساربان انگشترش اُفتاده است
محملش را دید وقتی می رود از کربلا
می رود با دختری که زیوَرَش اُفتاده است
می شنید از مَحمِلی لالاییِ گرمِ رُباب
حق بده چشمانِ او بر اصغرش اُفتاده است
خُطبه اش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد
ردِ خونی رویِ چوبِ منبرش اُفتاده است
@hosenih
چشم را بالا گرفت اما برادر را ندید
تاب خورده نیزه و حتماً سرش اُفتاده است
زیر دست و پا نگاهی کرد دنبالِ حسین
دید سَر این سو و آن سو مادرش اُفتاده است
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_شهادت
#حضرت_زینب_س_مصائب
#حسن_لطفی
▶️
یابنالشبیب عمهی ما راه دور رفت
میخواست قتلگاه بماند به زور رفت
آتش گرفت چادرش اما کسی ندید
پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید
@hosenih
پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود
تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود
پنجاه و پنج سال پرش را گرفتهاند
مردانِ خانه دور و برش را گرفتهاند
یابنالشبیب عمهی ما احترام داشت
چندین امام زاده و چندین امام داشت
پیش بزرگ قافله فریاد میزدند
یابنالشبیب بر سرِ او داد میزدند
داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود
یک نیزهی بلند سرش را شکسته بود
یابنالشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت
میخواست راه علقمه گیرد توان نداشت
یابنالشبیب دختر دلگیر را زدند
پنجاه و پنج ساله زنی پیر را ...
اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود
از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود
یابنالشبیب آتش خیمه امان نداد
فرصت به موی زخمی دختران نداد
از پیش نیزههای شکسته عبور کرد
او را به دستهای خودش جمع و جور کرد
@hosenih
او را به ریگهای پریشان سپرد و رفت
او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت
او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت....
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_وفات
#محمدجواد_شیرازی
▶️
من زینبم، مریم دخیل چادرم شد
در کسب رزق از آسمان ریزه خورم شد
عمری فقیر بخشش دست پُرم شد
خرج حمایت از ولی هر عنصرم شد
گرچه ز نسل یاسم و حساس هستم
در معرکه یک پارچه عباس هستم
@hosenih
من زیبنم، اسطوره ی سوز و گدازم
در نیمه شب ها عاشق راز و نیازم
حاجت دهد حتی نخ چادر نمازم
جوشن که می خوانم خدا با هر فرازم...
... می گوید این ناموس من فرزند زهراست
فخر تمام کائنات و عرش بالاست
@hosenih
در راه عشق دلبرم زهرا ترینم
هرچه بلا نازل شود از صابرینم
زاکیه ام، معصومه ام، اهل یقینم
من دختر حیدر امیرالمومنینم
فکری برای دفع هر نیرنگ کردم
با خطبه هایم مثل زهرا جنگ کردم
@hosenih
در شام و کوفه حرص دین خوردم برادر
کعب نی از شمر لعین خوردم برادر
از بام، سنگ آتشین خوردم برادر
با دست بسته بر زمین خوردم برادر
در هر کجا خوردم زمین، با اشک و با آه
زیر کتک گفتم فقط الحمدلله
@hosenih
اصلا که گفته کوچه ی اشرار رفتم
بی معجر و بی پوشیه بازار رفتم
باور نکن در مجلس اغیار رفتم
دیدی اگر در بزم مِی ناچار رفتم...
...می خواستم تا جامه ات را پس بگیرم
می خواستم عمامه ات را پس بگیرم
@hosenih
از بس که اهل غفلت و دنیا پرستند
این قوم با اوصاف ما بیگانه هستند
یک روز رأست را روی نیزه شکستند
روزی دگر نامردها بر شاخه بستند
خیلی برایت گریه کردم با رقیه
لعنت بر این دل سنگی آل امیه
@hosenih
طفلک رقیه پلک و ابرویش شکسته
سنجاقِ سر در لای گیسویش شکسته
اصلا خبر داری که بازویش شکسته
با ضرب پای زجر، پهلویش شکسته
از هر طرف پا می شود آخر می افتد
دستش شکسته غالبا با سر می افتد
@hosenih
سایه نشسته بر تنش مانند مادر
شد باغ لاله دامنش مانند مادر
خونی شده پیراهنش مانند مادر
شد نیمه کاره، دیدنش مانند مادر
بار سفر بسته پرستو زار و خسته
کنج خرابه ساکت و تنها نشسته
@hosenih
خیلی خسارت بین شهر شام دیدیم
معنای غربت بین شهر شام دیدیم
صدها مصیبت بین شهر شام دیدیم
ما هتک حرمت بین شهر شام دیدیم
خیلی عوض شد قد و بالای رشیدم
از بس مصیبت های سنگینی چشیدم
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مصائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#علی_اصغر_یزدی
▶️
دست و پا می زدی و خواهر تو
بین گودال دست و پا گم کرد
تیغ ها در طواف جسم تواند
کعبه را بین اشقیا گم کرد
@hosenih
گفت زینب که سهم دارم من
از تنی که به خاک افتاده
جسم او را به خاک و خون نکشید
این چنین شد که او تو را گم کرد
@hosenih
شمر می گفت با تنش چه کنیم؟
پیرمردی عصا زنان آمد
بی حیایی به خیمه حمله نمود
و سنان بود که دعا گم کرد
@hosenih
قد زینب کمان شدست اگر
علتش شد کمان ابروی تو
تیر ها از کمان رها می شد
و تورا بین تیر ها گم کرد
@hosenih
روی تل دید زینب کبری
آن تنی را که غرق تیر شده
روی تل دید مادری را که
در جوانی ضعیف و پیر شده
@hosenih
روی تل دید عده ای نامرد
سمت گودال خون سرازیرند
دید بعد از عموی تشنه لبان
بزدلان در مصاف چون شیرند
@hosenih
دید زلفی که در کشاکش باد
نغمه ی ظلم را بنا کرده
دید آن خنجری که سر را از ،
پیکر شاه دین جدا کرده
@hosenih
دید شخصی که با صدای رسا
نعره می زد نبرد مغلوب ست
دید در قتلگاه بر سر آن
پیرهن کهنه ی تو آشوب است
@hosenih
دید انگشتر عقیق یمن
در نمی آید و درخشان است
دید یک جفت چکمه در دست
یک حرامی مست دیوانه ست
@hosenih
هر کسی از تن غریب حسین
یادگاری کمی به غارت برد
آی ...مردم به روی آن تل بود
که عقیله هزار مرتبه مرد
⏹
@ghararenokary
میخوام توی این راه.mp3
6.99M
#حضرت_زینب علیها سلام
#زمینه
بند1⃣
میخوام توی این راه شهید محبت باشم
شبیه تو من هم باید توی غربت باشم
چشام اگه خیسه نه اینکه شکایت باشه
میخام دم اخر فدایی روضت باشم
تو شلوغیه قتلگاه
میزدن تو رو یک سپاه
یادم نرفته داداش
بعد تو شدم بی پناه
میزدن منو بین راه
یادم نرفته داداش
پیکر تو شد پامال پامال پامال
روضه ی تو شدگودال گودال گودال
روضه ی منم الشام الشام الشام
بند2⃣
غروب غم تو طلوع غم زینب شد
حریم حرم سوخت پناه همه زینب شد
به جای ابوالفضل به جای تو و علی اکبر
نبودی ببینی کی هم قدم زینب شد
شمر و خولی و حرمله
سنگ و سیلی وسلسله
یادم نرفته داداش
تیر و نیزه و هلهله
کشتنت تو چند مرحله
یادم نرفته داداش
پیکر تو شد عریان عریان عریان
روضه ی تو شد عطشان عطشان عطشان
روضه ی منم الشام الشام الشام
بند3⃣
تو هر نفسی که به یاد لبت افتادم
خدا میدونه که با هر نفسم جون دادم
تنت زیر آفتاب سرت رو به روم رو نیزه
غم تو حسین جان یه لحظه نرفت از یادم
میزدن تو رو بی حساب
شد به خون محاسن خضاب
یادم نرفته داداش
خیزران و بزم شراب
غربت نگاه رباب
یادم نرفته داداش
پیکر تو شد نی زار نی زار نی زار
روضه ی تو شد تکرار تکرار تکرار
روضه ی منم الشام الشام الشام
شعر و سبک: امیر آهمند
⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️
http://Eitaa.com/tekyenokari
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
آجرک الله یا صاحب الزمان
#حضرت_زینب_س_وفات
#محمود_اسدی
▶️
تو بیا بر سرم ای دلبر و دلدار حسین
شدم آشفته چو گیسوی تو ای یار حسین
@ghararenokary
پیرهن کهنه ی تو زخم دلم را نو کرد
پیش چشمم،شده غمهای تو تکرار حسین
کی رود از نظرم،منظره ی کرب وبلا
بی حیاتر شد عدو بعد علمدار،حسین
به همان زلف که در پنجه ی قاتل افتاد
خواهرت هست به موی تو گرفتار حسین
نیزه را در بدن زخمی تو می چرخاند
آنکه چرخاند مرا بر سر بازار حسین
سر من زخمی سنگ از در و دیوار شده
مثل مادر،که سرش خورد به دیوار حسین
یاد داری که مرا بزم ضیافت بردند
مانده بودم چکنم در بر انظار حسین
@ghararenokary
شائق عمری است که سنگ تو به سینه زده است
به امیدی که شود لایق دیدار حسین
⏹
@ghararenokary
زمینه؛ لا تَنسانِی فِی نافِلَةِ اللَّیل.mp3
5.1M
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#زمینه
🔹لا تَنسانِی فِی نافِلَةِ اللَّیل🔹
هنوزم بعد یه سال و نیم، حرفِ تو یادم هست، اون شب آخر
که گفتی «لا تَنسانِی فِی نافِلَةِ اللَّیل» ای عزیز خواهر
بعد تو دیگه شب تاره هر شب
جون خواهر تو رسیده بر لب
گریه شده قنوت وِتر زینب
اسمتو تو قنوت وِترم بردم
غصۀ پیرن خونیتو خوردم
از غم تو روزی هزار بار مردم
چشام میباره تو نماز آخرم
دعام همینه که بیای برادرم
چشم انتظارم برسی بالاسرم
حسین من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هنوزم بعد یه سال و نیم، شام غریبونه هر شبِ زینب
هنوزم بعد نمازِ شب، روضۀ عاشوراست رو لبِ زینب
بعد عاشورا و یه دنیا غربت
مهر نماز منه خاکِ تربت
تسبیحات لبمه ذکر روضهت
زینب و نماز نشسته، ای وای
زینب و یه دل شکسته، ای وای
زینب و قافلهای خسته، ای وای
سرت رو نیزه سایهبون من میشد
پر از ستاره آسمون من میشد
«سهساله» هر شب روضهخون من میشد
حسین من
شاعر و نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/4545
✅ @ShereHeyat_Nohe
@ghararenokary
نوحه؛ شکوه قیامت.mp3
3.97M
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#نوحه
🔹شکوه قیامت🔹
تو تمثال صبر و رضایی
تویی تکیهگاه ولایت
تو اسطورۀ کربلایی
یا زینب، یا زینب
کلامت چنان تیغ حیدر بُرّان
شکوه قیامت ندارد پایان
عاشورا ماند از اشک جاریات
عالم حیران از بردباریات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منم تشنۀ دیدن تو
مشامم شد این آخرین شب
پر از عطرِ پیراهن تو
حسین جان، حسین جان
برادر میآیی قرارم باشی
دم احتضارم کنارم باشی
دنیا بیتو رنگ عزا گرفت
داغت هر دم جان مرا گرفت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پس از تو به غربت اسیرم
به شام بلا آمدم تا
کنار رقیه بمیرم
حسین جان، حسین جان
لب خشک تو چشم من را تر کرد
کجا رفتنت را دلم باور کرد
جاری مانده در جان من غمت
جان دادم تا بر نیزه دیدمت
شاعر: #حسین_عباسپور
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/4541
✅ @ShereHeyat_Nohe
@ghararenokary
واحد؛ زینبیه.mp3
3.67M
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#واحد
🔹زینبیه🔹
هوای ابریِ دلم، وا نمیشه بدون اشک
دلم با اشک روضهها، آروم میگیره
چشمامو رو هم میذارم، یادم میاد غربت شام
تو قفس غصه هنوز دلم اسیره
همسفر سلسلهها، تو هر قدم دلم شکست
چشمای من مثل لبای خشک تو به خون نشست
هر جایی که قاری شدی، دلنگران شدم برات
آخه با سنگ کینهها، به رنگ خون میشد صدات
«حسین من، حسین من»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شکر خدا که بال اشک، دلم رو آسمونی کرد
خودم رو واسه نوکری، بازم رسوندم
از مدینه تا کربلا، از کربلا تا شام غم
دنبال قافله دلم رو میکشوندم
امون از اون خرابه و غصههای شام خراب
آیۀ نور کجا و شام ظلمت و بزم شراب
تو عالم از صدای تو، کربوبلا بهپا شده
تو شام ظلم اموی، زینبیه بنا شده
«عقیلة العرب مدد»
شاعر: #محمد_کاظمی_نیا
🌐 shereheyat.ir/node/4543
✅ @ShereHeyat_Nohe
@ghararenokary
السلام علیک یا زینب کبری س
▪️زنی دیدم که در گودال می رفت
▪️پریشان خاطر و احوال می رفت
▪️گلی گم کرده بود اما بمیرم
▪️به هر گل می رسید از حال میرفت...
✅جلسه هفتگی
سخنران: حجت الاسلام ابراهیمی
مداحان: کربلایی سید علی حسینی تبار و کربلایی سعید علیشاهی
زمان : دوشنبه ۹۹/۱۲/۱۱ از ساعت ۱۹/۳۰ الی ۲۰/۳۰
مکان : خیابان امامزاده ابراهیم کوچه ۱۲، حسینیه مسجد حضرت فاطمه س
هییت متوسلین به حضرت معصومه س
@ghararenokary
بار گزاری اشعار و نوحه هاي شهادت
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
@ghararenokary
🔽🔽🔽
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#رضا_قربانی
▶️
باز هم نام کریمان پیش من آورده اند
علتش این بود من را از قرن آورده اند
در سیه چال گنه افتاده بودم بی حبیب
لطف کردند و برایم هم سخن آورده اند
@hosenih
چار حمال از دل زندان به بیرون آمدند
روی یک لنگه دری خونین بدن آورده اند
بس که او لاغر شده اصلا نمی آید به چشم
تن که نه... بر روی تخته پیروهن آورده اند
صوت قرآن و مناجاتش نمی آید دگر
چکمه پوشان چه به روز این دهن آورده اند
تا غرورش را شبیه ساق پایش له کنند
چند زندان بان پست و بد دهن آورده اند
@hosenih
باز هم شکر خدا عریان نمیماند زمین
نوزده تا دخترش چندین کفن آورده اند
تا سه روز آقا تنش روی پل بغداد بود
پیکرش در معرض خورشید و خاک و باد بود
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#وحید_محمدی
▶️
کیست این مرد که اوصاف پیمبر دارد
از قدم تا به سرش هیبت حیدر دارد
بی عصا آمده و حضرت موسی شده است
ریشه در سلسله ی حضرت جعفر دارد
@hosenih
بی سبب نیست اگر حاجت ما را داده
به لبش زمزمه ی سوره ی کوثر دارد
دلم از سوز غمش در تب و تاب افتاده
دلم از سوز غمش داغ مکرّر دارد
چند وقتی است که دنبال اجل می گردد
کنج زندان بلا روضه ی مادر دارد
چند وقتی است تنش سخت به هم ریخته است
اینقَدَر زخم، روی پیکر لاغر دارد
از روی تخته ی در، پیکر او بردارید
چند تا خاطره ی سوخته از در دارد
با عبا زود بپیچید به هم پایش را
اینکه اینگونه تنش ریخته دختر دارد
پیکرش از چه چنین بین گذر افتاده
یک نفر نیست تنش را ز زمین بر دارد
لا اقل چند کفن بهر تنش آوردند
دست کم روی تن سوخته اش سر دارد
@hosenih
پسرش آمده بالای سرش اما باز
روضه خوان دل من روضه ی اکبر دارد
همه جا را تن صد چاک علی می بینم
بس که در پیکر خود زخم ز خنجر دارد
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
شبیه پیر کنعان نه... که من یوسف دو تا دارم
غم معصومه را دارم، به دل شوق رضا دارم
از این زندان به آن زندان جدا از اهل خود رفتم
در این شب ها هوای کوچ از این ویرانه را دارم
@hosenih
امان از سِجن هارون و امان از سندی ملعون
در این غربتکده دیوانی از درد و بلا دارم
به هم می ریزد احوال مرا با ناسزاهایش
خبر دارد که غیرت روی نام مرتضی دارم
برای هتک حرمت، سمت من بدکاره آوردند
دعا کردم به سجده رفت و شد حالا هوادارم
زمان سجده می افتم شبیه یک عبا بر خاک
به درگاه خدایم روز و شب دست دعا دارم
هزاران رد پا و چکمه بر روی عبا دارم
هزاران رد شلاقِ جفا زیر عبا دارم
@hosenih
کمی از چهره ام نیلی، کمی سرخ و کمی زرد است
شده رنگین کمان، رویم... خزانِ رنگ ها دارم
شبانه قعر این گودال، سرپا ماندنم سخت است
نمی فهمند انگاری که دردِ ساق پا دارم
میان هر نمازم خوانده ام "عجل وفاتی" را
تمسک بر طریق مادرم خیرالنسا دارم
لبان تشنه ام مثل دو تا چوب است و حق دارم
اگر که گریه بر لبْ تشنه ی کرب و بلا دارم
@hosenih
به دور گردنم جای غل و زنجیر می سوزد
گریز روضه بر شاه ذَبیحاً بِالْقَفا دارم
تنم بر روی تخته پاره ای رفته ولی دیگر
کجا جای کفن تکه حصیر و بوریا دارم؟!
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
کسی بدون دلیل از صدا نمیافتد
لب کلیم ز سوز دعا نمیافتد
کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود
به دست بسته شده، از عطا نمیافتد
@hosenih
اگر چه خاک نشسته به روی لبهایت
عقیق، پا بخورد از بها نمیافتد
مگر چه گفته به تو این زباندراز یهود؟
همیشه از دهنش ناسزا نمیافتد
چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟
به هر نفس، لب تو از ندا نمیافتد
به سینهای که لگد خورد پشت در سوگند
بدون درد سر این ساق، جا نمیافتد
کسی که در تن او پیرهن شده پاره
به یاد بیکفن کربلا نمیافتد
تو گیر یک نفر افتادهای چنین شدهای
تن تو در گذر گرگها نمیافتد
پس از سهروز تو را عدهای کفن کردند
سر بریدهی تو زیر پا نمیافتد
@hosenih
سنان و شمر به هم با اشاره میگفتند:
مگر که نیزه نخورده؟ چرا نمیافتد؟
ز دور حرمله میگفت گودی حنجر
حسین نحر نگردد ز پا نمیافتد
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
مُردم ز غربت تا شبِ تارم سحر شد
تنها غُل و زنجیر از حالم خبر شد
درد و بلایِ شیعه را بر جان خریدم
من ضربه ها خوردم که این رَه بی خطر شد
@hosenih
از این قیامی که دگر شکل رکوع است
طوبایِ این مذهب همیشه بارور شد
قعرِ سجون در پنجه هایِ سردِ زندان
آهم به هر دیوار خورد وبی اثر شد
سِندی چه آورده سرم شیعه نداند
از چه ز خون آبه همیشه دیده تر شد
از خون ِ رویِ کعبِ نی پیداست کامل
بر ضربه هایش دستهای من سپر شد
از بسکه پیچیده به دورم تازیانه
از چادرِ مادر لباسم پاره تر شد
سر پنجه های آهنین چکمه هایش
بر پهلویم کاری شبیهِ میخ در شد
سربسته گویم بی ادب حرفِ بدی زد
با ناسزاهایش غرورم شعله ور شد
گر مویِ پیشانی بهم می ریخت اما
شکل محاسن از سرم آشفته تر شد
در دستِ این نامرد چون گودیِ گودال
حتی بلندیِ محاسن، درد سر شد
درپیشِ چشمِ مادرم سر را بریدند
ازاین مصیبت مادر ما نوحه گر شد
وقتی که با ضربه جدا می کرد سر را
فریادهایِ «یا بنی» بیشتر شد
«نَحنُ رَضَضنَا الصَّدر بعد الظّهر »یعنی
زیرِ سمِ مرکب بدن زیر و زِبَر شد
دنبالِ گیسویِ پریشانی به نیزه
در کوچه و بازار زینب در به در شد
زینب کجا و سکّویِ برده فروشان
در مَعرَضِ چشمان صدها رهگذر شد
@hosenih
رأسِ بریده چند جا خون گریه کرده
در مجلسِ نامحرمان حرفی دگر شد
لبهایِ خشکی که ضریحِ مصطفی بود
بازیِ دستِ خیزران در تشتِ زر شد
⏹
@ghararenokary
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#علی_اصغر_یزدی
▶️
چشمی که از داغ عزایش هر سحر تر نیست
لایق برای دیدنش فردای محشر نیست
زندان عقول ناقص مستان قدرت بود
زندان مکانی هست که موسی بن جعفر نیست
@hosenih
حتی زن بد کاره هم ایمان به او آورد
تا صورتش را دید فهمید او ستمگر نیست
زنجیر ها با شوق جسمش را بغل کردند
آنقدر که جایی برای بوسه دیگر نیست
از روزه هایش، «روضه» ی شلاق بدتر بود
از درد هایش ،ضعف جسمانیش بهتر نیست
خورشید را بر تخته ای کوتاه می بردند
تابوت او دست کم از شمشیر و خنجر نیست
**
در روز عاشورا برای اشک ثارالله
قطعا دلیلی بهتر از لبخند اصغر نیست
در آن هیاهو یک مسیحی گفت: ای مردم!
این جسم خونین جسم فرزند پیمبر نیست؟
@hosenih
اسلام را در روز روشن زیر پا بردند
شاید گُمان کردند در گودال مادر نیست
زینب نگاهی کرد سوی علقمه وقتی
می خواست در محمل رَوَد اما برادر نیست
⏹
@ghararenokary
🌷#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
کرم و جود رایج است امشب
وقت ثبت نتایج است امشب
گریه کن، سینه زن، مشو نومید
شب باب الحوائج است امشب
#رضا_مشهدی
@ghararenokary
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
گریان پسرت ابوالحسن شد آخَر
معصومه دلش پُر از مِحن شد آخر
با آنکه مصیبت شما جانسوز است...
اما بدنت غسل و کفن شد آخر…
#سیدمجتبی_شجاع
@ghararenokary
زمینه؛ روضۀ خونگی.mp3
1.18M
#امام_کاظم علیهالسلام
#زمینه
🔹روضۀ خونگی🔹
گداى خونۀ آقا موسىبنجعفرم
دردم دوا میشه، تا كه اسمش رو مىبرم
روضۀ خونگی، برکت خانوادمه
بیرق روضهمون، چادرسیاهِ مادرم
اى خاطرات شیرینِ زندگیم
مشکلگشای اجدادم از قدیم
بابُ الحوائجِ اِلی الله، ای کریم
یاد اشک روی گونههای مادر
توى مشكلاتم مىخونم با باور
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو ابر رحمتى، تو آسمون قلب من
خورشید عزتى، هم ظاهراً هم باطناً
تو سر پناهمى، بهشت عالم حرمت
نور ولايتى، نور دل ابالحسن
اى خادم درگاه تو جبرئیل
آب سقاخونهت آب سلسبیل
به ضریح نگاه تو بستم دخیل
آبرو به من میدی تو روز محشر
اى دعاى خیر تو پناه نوكر
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
كبوتر دلم، پر زده سمت كاظمین
رهتوشۀ منه، اشكاى جارى از دو عین
سلام اولم، اَلسلامُ عَلَى الرّضا
سلام آخرم، اَلسلامُ عَلَى الحُسین
«حَلیف السَّجدَةِ الطّویلة» اى غریب
ذكر حسین حسین رو لب اَمَّن یُجیب
زخم تنت روضهخونِ شیبالخضیب
بهشت منه روضۀ شاه بىسر
اعتقاد من بوده و هست تا آخر
«نَحنُ فِی اَمانِ اولاد حیدر»
شاعر و نغمهپرداز: #حسین_حاجی
🌐 shereheyat.ir/node/4558
✅ @ShereHeyat_Nohe
@ghararenokary