eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
845 عکس
54 ویدیو
129 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ هر ناله ای که از دل غم پرورش کشید آتش دوباره بر جگر مادرش کشید مثل حسن به خانه خود هم غریب بود هر چه کشید دردِ سر ، از همسرش کشید @hosenih او صورتش به خاک و فقط آه میکشید این جای آب ، هلهله دور و برش کشید دیگر توان نداشت کمی دست و پا زند از بسکه تشنگی رمق از پیکرش کشید از قاتلش چقدر تقاضای آب کرد کارِ غریبی اش به کجا آخرش کشید شکر خدا امام رضا در برش نبود بر روی خاکِ حجره که بال و پرش کشید دیگر رضا ندید چگونه زروی بام قاتل به خاکِ کوچه ، تنِ اطهرش کشید اما حسین دید زمین خورد اکبرش زانو زد و ناله زد و در برش کشید صد بار مُرد و زنده شد مظلوم کربلا از بس که نیزه از بدن اکبرش کشید یک بار هم دوباره پدر را صدا نکرد خون هرچه از دهانِ گل پرپرش کشید یک لحظه یاد مادرش افتاد ، چون حسین... ناچار شد عبا به روی خواهرش کشید @hosenih در قتلگاه هم به لبش یا بُنَیَّ بود خنجر ، دمی که شمر روی حنجرش کشید می گفت خدا به دادِ موی دخترم رسد از پشتِ سر ، شمر که موی سرش کشید ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ میان حجره خود زار و‌مضطر افتاده دوباره همسری از ظلم‌ همسر افتاده تمام حجره پر از لخته های خون شده است اگرچه‌ پا شده اما مکرر افتاده @hosenih کنیزها همه مشغول رقص و هلهله اند جوان بی رمقی در برابر افتاده بس است طشت‌ نکوبید فاطمه اینجاست کنار جسم‌ پسر باز مادر افتاده غریب طوس کجایی که پاره ی جگرت بروی بام غریبانه پرپر افتاده هزارشکر تنش زیر آفتاب‌ نرفت به پیکرش پروبال کبوتر افتاده هزارشکر سرش روی نیزه بند نشد کسی نگفته تنش بین لشگر افتاده @hosenih کسی نگفت زن و بچه اش اسیر شدند کسی نگفت گلویش به خنجر افتاده فدای تشنه لبی که لبش ترک‌ میخورد و در کنار تنش خواهرش کتک میخورد ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ حُجره‌ی سوخته‌اش کاش دری دیگر داشت این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت چه شده چند کنیز از پسِ در میخندند یک‌نفر این طرف و چند نفر میخندند @hosenih خنده کردند بر این زخم دوایی نرسد خنده کردند صدایش به صدایی نرسد طَشت  دَف شُد که نفهمند کسی می‌سوزد بِینِ این حجره‌ی بسته نفسی می‌سوزد طَشت را پیشِ لبانش بگذارند ای کاش کاسه آبی به دهانش بگذارند ای کاش ظرف از آب پُر اما به زمین می‌کوبند می‌زند داد ولی پا به زمین می‌کوبند خنده‌ی بد دهنی میرسد از هلهله ها ناسزاهای زنی می‌رسد از هلهله ها خواست بالی بزند غم پَرِ او را سوزاند خواست آهی بکِشد حَنجر او را سوزاند گفت آبی و نشد تا که بگوید جگرم زهر وقتی نفَسِ آخرِ او را سوزاند می‌کشد پا به زمین تا که بفهمند همه جگرِ شعله ورش پیکرِ او را سوزاند @hosenih خواهری حیف ندارد که به دادش برسد عوَض‌اش بی کَسی‌اش مادرِ او را سوزاند  تا بگِریند برایش دو سه همسایه که هست  رویِ این بام تنش مانده ولی سایه که هست روی این بام تنش مانده ولی عریان نه... ⏹ @ghararenokary
تسلای دلِ مظلومِ عالم عالمی دارد گلوی تشنه کامِ زهر خورده مرهمی دارد برای جرعه آبی دست و پا میزد؟ نه وَاللهِ بیادِ تشنه ی گودال، در جانش غمی دارد @hosenih صدای العطش با هلهله بدجور دَرهم شد بمیرم گوشه ی حجره، چه حالِ دَرهمی دارد بخاک اینجا سرش، از پیچ و تابِ زهر افتاده چنان سَروِ شکسته،،، گوئیا قدّ خَمی دارد به اُم الفضلِ ملعونه بگو: دست از سرش بردار شبیهِ مادرش زهرا، جواد عمرِ کمی دارد بزیرِ لب نوا میکرد: من داغِ حسن دارم که این جور و جفا را این جگر از مَحرمی دارد پیِ دیدارِ هادی "یابُنَیَّ" گفت، تا آمد بیادِ اکبرِ لیلاست، اشکِ نم نمی دارد ندارد خواهری را در برِ خود گریه کن، اما به مانند حکیمه دخترِ خود همدمی دارد نه جسمش زیر سمّ اسبها با خاک یکسان شد نه خنجر بر روی حنجر، نه از خونش یَمی دارد @hosenih ندید آقا، در این مقتل جفای ساربانان را سلیمانی که بر انگشتِ عصمت خاتمی دارد نه بر نیزه سری دید و نه عریان پیکری بر خاک نه گِردا گِردِ اهلِ بیتِ خود نامحرمی دارد شاعر: @ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واحد؛ باب المراد.mp3
1.48M
علیه‌السلام 🔹باب المراد🔹 ای جود سرشار، ای مهر جاری ای که پناهِ هر بی‌قراری هر شب دل من سائل باب المراد است آنجا که حاجتمند درگاهت زياد است آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است دریای لطفت بی‌کران، ای همدم غمدیدگان ای مهربان ای مهربان، یا مولا «مولا جواد بن الرضا، یا مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غم‌های تازه، دارد برایت دنیای غم‌ها، دنیای غربت از این زمانه سهم تو شد بی‌شکیبی یعنی نداری غیر دلتنگی نصیبی در خانه هم شد همدمت آه غریبی دیدی که یار بی‌وفا، آتش زده جان تو را ای مهربان آخر چرا؟، یا مولا «مولا جواد بن الرضا، یا مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از شهر غربت، وقت رهایی‌ست شهری که حالا، کرب‌وبلایی‌ست زنده شده در پیش چشمانت غروبی داری خبر از عصر عاشورا به خوبی از بی‌کسی، از هلهله، از پای‌کوبی مثل لب عطشان تو، شد روضه‌خوان چشمان تو بر لب رسیده جان تو، یا مولا «مولا جواد بن الرضا، یا مولا» شاعر: نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/4700@ShereHeyat_Nohe @ghararenokary
زمینه؛ یا جواد الائمه.mp3
1.58M
علیه‌السلام 🔹یا جوادالائمه🔹 دلای پریشون، ناامید از این روزگار به سوی تو میان دل‌شکسته و غصه‌دار نگاه تو می‌شه مرهم دل بی‌قرار تو با غریبا رحیمی و مهربون و کریمی و می‌فهمی درد و غماشونو تو چشیدی یتیمیو تمومِ حاجتا رو دادی، مولا تویی که جواد بن الجوادی، مولا «یا مولا، یا جوادالائمه مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه دنیا حکایت می‌شه گفت برا غربتت چه یثرب، چه بغداد، رنج و غم شده قسمتت چه سخته نباشه غیر غصه هم‌صحبتت تو خونه بی‌همزبونی و هم‌نفس با خزونی و گرفتن از تو چه زود آقا این بهار جوونی‌و چه‌ها که از زمونه دیدی، ای وای بمیرم تو جوونی خمیدی، ای وای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو خونه‌ت که برپاست بیرق سیاه عزا انیسِ غریبیت می‌شه اشکای تو آقا دلت تو مدینه‌ست، روضه‌خونه تو کوچه‌ها یه عده گرم تماشا و گل یاسی رو خاکا و توی هیاهیو غریبونه آقایی مونده تنها و صدایِ ناله‌تو شنیدن، ای وای بمیرم جوابتو نمی‌دن، ای وای 🌐 shereheyat.ir/node/4703@ShereHeyat_Nohe @ghararenokary
علیه‌السلام 🔹بی‌وفایی یار🔹 تا آه سینه‌سوزی، از قلب من برآید هر دم هزار نوبت، جانم ز تن برآید بس کوه غصه بردم، بس خون دل که خوردم پیوسته از لبم جان جای سخن برآید.. از بی‌وفایی یار، این بود قسمت من من گریه‌کن بمیرم، او خنده‌زن برآید.. امروز بین حجره، فردا کنار کوچه فریاد غربت من از این بدن برآید نیکوست زهر دشمن در راه دوست کز من هم ساختن به آتش، هم سوختن برآید.. جا دارد از غم من هنگام دفن این تن خون در لحد بجوشد اشک از کفن برآید.. 📝 @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اَسئَلُکَ بِجودِکَ یا جَواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گِرِهی داشت گدا باز شد ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر اَنیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا @hosenih جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه ز لب‌های تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جانِ رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رُخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لبِ خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی ... بدنت پا نخورد یک نخی از پیروهنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی @hosenih چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمۀ سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد طول کشید از نَفَس افتادنش حنجر پاشیده روی دامنش عده ای اعراب دَمِ رفتنش با کتک از کرب و بلا بُردنش عمه از آن لحظه گرفتار شد ناقه نشین راهی بازار شد ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ چه قدر خوب که کارت به تماشا نکشید حجره شد بسته و قصه به درازا نکشید @hosenih هلهله، کف، به روی زخم نمک پاشیدن جگرت سوخت و کارش به مداوا نکشید گرچه نوشیده ای از زهر جفای همسر گرچه این رَنج تو را هیچکس آقا نکشید کربلا، طشت طلا، شام بلا، کنج تنور چه قدر خوب که پای تو به هرجا نکشید دست و پا می زنی و دست وَ پا می کوبند لا اقل هیچکسی بر بدنت پا نکشید تشنه ای گرچه، ولی طفل تو که عطشان نیست طلب آب نمودی، به تمنا نکشید! می کشیدند تو را روی زمین اما شکر پنجه ای موی سر دخترکت را نکشید تو جوانی چه کشید آنکه جوانش را داد خوب شد کار تو به طرح معما نکشید به سر و صورت و ابروی تو سنگی ننشست بر روی نیزه کسی رأس تو بالا نکشید @hosenih پیرهن داری و در دست تو انگشتر هست سر عمامه ی تو کار به دعوا نکشید... ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ برای کشتن من این شتاب لازم نیست حیا کنید که بر من عتاب لازم نیست به زهر کینه ی خود، صد بلا بمن دادی دگر به خنده دلم را عذاب لازم نیست @hosenih شبیه جد غریبم حسین عطشانم ز کام تشنه ی من، منعِ آب لازم نیست صدای هلهله و رقص و پایکوبی چیست میان درد دگر التهاب لازم نیست جوادم و ز جوانی ندیده ام خیری به غیر مرگ به آهم جواب لازم نیست به غیظ این بدن خسته را مبر بر بام تن نحیف مرا آفتاب لازم نیست چنان حسین به تن، سایبان نمیخواهم کبوتران حرم را صواب لازم نیست تنش سه روز و دو شب سایبان ندید آری به غیر نیزه به جسمش حجاب لازم نیست هزار و نهصد و پنجاه زخم بر تن داشت دگر ز سُمّ ستوران، عِقاب لازم نیست به اشک اهل حرم نیزه دار میخندد به داغدیده دگر اضطراب لازم نیست سری که نیزه نشین گشت تا چهل منزل دگر جسارت بزم شراب لازم نیست @hosenih میان سلسله بردند عمه هایم را به دست دخت سه ساله طناب لازم نیست برای عقده گشودن ز اینهمه غربت به غیر روضه ی شام خراب لازم نیست ⏹ @ghararenokary
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شاعر: ▶️ جواد آنکه به نزدش سخا و جود گداست جواد آنکه خدا نیست، خنده‌های خداست جواد آنکه هم از کودکی امام شده است شبیه حضرت عیسی و حضرت یحیاست @hosenih جواد آنکه کریم بن هفت اقیانوس جواد آنکه جواد بن هشتمین دریاست جواد آنکه جواب تمام پرسش‌ها جواد آنکه امام تمام باران‌هاست جواد آنکه به دل بردن از پدر مشهور جواد آنکه علی‌اکبر امام رضاست جواد آنکه پدر از پسر غریب‌تر است یکی به غربت مشهد، یکی به سامرّاست جواد آنکه به فرزندی‌اش گمان بردند غریب طعنه زدن‌های مردم دنیاست جواد آنکه به لب‌های تشنه جان داده است جواد آنکه پر از کلّ یوم عاشوراست @hosenih جواد آنکه به نزدیک با بصیرتی‌اش ریا و خدعه‌ی مأمون و معتصم رسواست دلم شکسته ولی پر تلاطم است هنوز که عشق فاصله‌ی کاظمین کرب و بلاست ⏹ @ghararenokary