#حضرت_ام_البنین
#شور
بند1⃣
دست کرامت فاطمه ای
اوج شباهت فاطمه ای
مادری کردی برای حسن برای حسین
آینه ی حضرت فاطمه ای
مادر شهید آبروی زنهای قبیله
مادر شهید بانوی بی همتای جلیله
مادر شهید پرورش یافته ی تو عقیله
ام البنین منظومه ی حیا
ام البنین ناموس کبریا
ام البنین ای همسر شاه اولیا
بند2⃣
اشک تو نذر غمای حسین
زندگی تو فدای حسین
سفره روضه ی کربلا از حساب توه
بانی بزم عزای حسین
مادر ادب ای ملاک رفتار ابالفضل
مادر ادب سیره ی تو معیار ابالفضل
مادر ادب مقتدای ایثار ابالفضل
ام البنین بالاترین نسب
ام البنین زیباترین لقب
ام البنین صاحب گنجینه ادب
بند3⃣
شاعر شور حکایت عشق
ذاکر ذکر روایت عشق
گفتی کنیزی آل علی مقام منه
پیرو محض ولایت عشق
مادر وفا پای حیدر ثابت قدمی تو
مادر وفا کهکشون لطف و کرمی تو
مادر وفا فاطمه ای و بی حرمی تو
ام البنین ای نور در حجاب
ام البنین ای مهر بی حساب
ام البنین یار و همراه ابوتراب
شعر و سبک: #امیر_آهمند و #احسان_نوری
⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️
@tekyenokari
➰➰➰➰
#شور_حضرت_ام_البنین_س
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
#حضرت_ام_البنین علیها سلام
#زمینه
بند1⃣
دومین سیدة النسا ام البنین
ذاکر سلسلهٔ کسا ام البنین
عالمه سائل سفرهٔ احسان تو
ای امید دل بی کسا ام البنین
بغض غم زندونیه گلو شد بازم
منبر با مرثیه رو به رو شد بازم
فصل بی مادر و یتیمی رسید
انگار که فاطمیه شروع شد بازم
میرسن هفت آسمون با لباس تعزیت
راهین سمت نجف واسه عرض تسلیت
چایی ریز مجلست ساقی کرب و بلا
صاحب روضه خودش روضه خون مرثیه ات
یا ام البنین
بند2⃣
دومین مادر اهلبیت ام البنین
بچههات نوکر اهلبیت ام البنین
مثل پروانه تا آخرین لحظهٔ عمر
گشتی دور سر اهلبیت ام البنین
اوج دلدادگیه تو یعنی همین
گفتی نه فاطمه ای نه ام البنین
چارتا دست گل تو فدا کردی و
هست و نیستت رو دادی واسه حفظ دین
توی خونه پر شده با تو جای فاطمه
مادری کردی واسه بچههای فاطمه
اما توی علقمه قصه جور دیگه شد
تا گذاشت عباس تو سر رو پای فاطمه
یا ام البنین
بند3⃣
دومین فاطمهٔ بقیع ام البنین
شاعر زمزمهٔ بقیع ام البنین
شاهد غائب کربلا یا فاطمه
روضهٔ علقمهٔ بقیع ام البنین
اولین نوحه خونِ غمای حسین
سفره دار خیمه ی عزای حسین
گفتی چار تا پسرم با هرچی که هست
زیر طاق آسمون فدای حسین
هر نفس خاک بقیع پا به پات گریه میکرد
حتی دشمن هم پای روضه هات گریه میکرد
اما توی کربلا حرمله میخندید
مشک خالی رو زمین با فرات گریه میکرد
یا ام البنین
شعر و سبک: احسان نوری
⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️
@tekyenokari
➰➰➰➰➰
#زمینه_حضرت_ام_البنین_س
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
۶۳
(حضرت ام البنین س)
امشب شب درد و غم ام البنین است
اندر جنان گریان امیرالمؤمنین است
موسم غم هاست
مدینه غوغاست
آه و واویلا۲
چون زینب و چون فاطمه قدرش رفیع است
قبرش مدینه زینت خاک بقیع است
موسم غم هاست
مدینه غوغاست
آه و واویلا۲
ندیده او رنج و غم کرب و بلا را
از دشمنان دین حق جور و جفا را
موسم غم هاست
مدینه غوغاست
آه و واویلا۲
ندیده او اکبر ز کین شد اربا اربا
آمد کنار پیکرش غمدیده بابا
موسم غم هاست
مدینه غوغاست
آه و واویلا۲
ندیده او قنداقه ی در خون اصغر
با تیر کین حرمله شد پاره حنجر
موسم غم هاست
مدینه غوغاست
آه و واویلا۲
ندیده او دستان عباسش جدا شد
در راه دین و عترت و قرآن فدا شد
موسم غم هاست
مدینه غوغاست
آه و واویلا۲
ندیده او در کربلا با جسم صد چاک
حسین فاطمه فتاده بر روی خاک
موسم غم هاست
مدینه غوغاست
آه و واویلا۲
ندیده او حسین روی زمین فتاده
روی پر از خون روی خاک غم نهاده
موسم غم هاست
مدینه غوغاست
آه و واویلا۲
ندیده او شمر از کمر خنجر کشیده
از پشت سر رأس حسینش را بریده
موسم غم هاست
مدینه غوغاست
آه و واویلا۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_ام_البنین_س
@nohe_sonnati
➰➰➰➰
#نوحه_حضرت_ام_البنین_س
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
۴۸
(حضرت ام البنین س)
تویی ام البنین،گل باغ ولا
امید زینب و،عزیز مرتضی
تو هستی یاورش
تویی همسنگرش
گل غمپرورش
اباالفضل تسلیت۳
خودت فرموده ای،کنیز حیدرم
اگر چه در جهان،عزیز حیدرم
عزیز همسرت
نشسته در برت
بخوانده مادرت
اباالفضل تسلیت۳
خدایت هدیه داد،دلت شد منجلی
بود این هدیه ات،اباالفضل علی
گلان یاس تو
یکی عباس تو
گل احساس تو
ابالفضل تسلیت۳
شنیدی کربلا،شده جانش فدا
به راه دین حق،دو دستش شد جدا
گلت ام البنین
شده نقش زمین
حسین شد دلغمین
اباالفضل تسلیت۳
شدی گریان ز غم،به یاد نور عین
شده عباس تو،فدایی حسین
صدایش را شنید
کنار او رسید
ولی قدش خمید
اباالفضل تسلیت۳
شنیدی که حسین،ز روی زین فتاد
سرش را غرق خون،به خاک غم نهاد
عدو سویش دوید
ز کین خنجر کشید
سر پاکش برید
اباالفضل تسلیت۳
مدینه از غمت،شده ماتمسرا
شده در ماتمت،به پا بزم عزا
گل زهرا نشان
تو رفتی از جهان
سوی باغ جنان
اباالفضل تسلیت۳
عزیز مرتضی،بود قدرت رفیع
مزار پاک تو،شده خاک بقیع
فدای غربتت
شکسته حرمتت
غریب است تربتت
اباالفضل تسلیت۳
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_ام_البنین_س
@nohe_sonnati
➰➰➰➰
#نوحه_حضرت_ام_البنین_س
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
✅#زندگینامه_حضرت_ام_البنین (سلام الله علیها)
🔹 نام و نسب فاطمه کلابيه:
🔸نام او فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت علي (عليه السلام) با کنيه "امُّ البنين" (مادر پسران) مشهورشد. پدر و مادرش از خاندان بني کلاب از اجداد بزرگ حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) بودند و داراي خوبيها و صفات خانوادگي مشترک بودند فاطمه دختري پاکدل وباتقوا بود .
فضايل اخلاقي، کمالات انساني، نيروي ايماني، ثبات و پايداري، شکيبايي و بردباري، بصيرت و دانايي، نطق و سخنداني او را به شايستگي ، بانوي بانوان کرده بود. حزام بن خالد بن ربيعة بن وحيد بن کعب بن عامر بن کلاب [1] پدر ام البنين است او مردي شجاع و دلير و راستگو بود که شجاعت از صفات ويژه اوست. وي از استوانه هاى شرافت در ميان عرب به شمار میرفت و در بخشش، مهماننوازى، دلاورى و رادمردى و منطق قوي مشهور بود. مادر بزرگوار ام البنين، ثمامه (يا ليلي) دختر سهيل بن عامر بن جعفر بن کلاب (از اجدادرسول خدا واميرالمومنين )[2] است که در تربيت فرزندان کوشا بوده و تاريخ از وي چهره درخشاني را به تصوير کشيده است. بينش عميق، دوستي با اهل بيت و دوستي با فرزندان در کنار وظيفه
مهم مادري و چونان معلمي دلسوز آموختن باورهاي اعتقادي و مسايل مربوط به همسرداري و آداب معاشرت با ديگران از جمله ويژگيهاي خاص اين بانو است.
🔸در بسياري از کتب تاريخي نام يازده تن از مادران وي ذکر شده است که همگي از خانواده هاي شريف و اصيل عرب بوده اند و به واقع مصداق بارز شجره طيبه[3]مي باشند شجره اي که اصل آن در زمين است و فرع آن در آسمانها و حاصل و نتيجه اين درخت پاک همانا عباس بن علي و عثمان و ... بوده اند.خاندان اين بانو از خاندانهاى ريشه دار و جليلالقدر بود که به دليرى و دستگيرى معروف بودند وهر يک در بزرگي و شرافت به گونه اي مشهور گشته اند و ما جهت اختصار به برخي از ويژگيهاي آنان مي پردازيم.
🔹مورخان در مورد شرافت نسب ام البنين مي نويسند:
🔸«تاريخ پدران و داييهاي ام البنين را به ما مي شناساند و ما دانستيم که آنان از سوارکاران شجاع عرب بوده و شرافت و آقايي (سيادت) آنها به حدي بوده است که حتي پادشاهان نيز به آن اذعان داشته اند.»[4]در مورد نَسب مادري ابوالفضل العباس(عليه السلام) در کتب تاريخي مطالب زيادي هست، شايد بتوان با يک جمله تصويري از خاندان «ام البنين» ترسيم کرد و آن اينکه پدران و
مادران و خاندان ام البنين در شجاعت، کرم، اخلاق، هنر و وجاهت اجتماعي و بزرگواري پس از قريش، سرآمد قبايل گوناگون عرب بوده اند.
--------------------------------------------------
📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘
[1]. قمر بنی هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص 9.
[2].همان، ص 10. مقاتل الطالبین ص 22 وبطل العلقمی 1/92.
[3]. قرآن کریم، سوره ابراهیم / 24.
[4]. عبدالرزاق المقرم، قمر بنی هاشم، ص10.
➰➰➰➰
#حضرت_ام_البنین_س
#زندگینامه_حضرت_ام_البنین_س
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
✅ #زندگینامه_حضرت_ام_البنین (سلام الله علیها)
🔹 ام البنين(س) و تولدي نوراني:
🔸در کتب تاريخي نوشته اند: حَزام بن خالد به همراه جمعي از «بني کلاب» به سفر رفته بود. در يکي از شبها به خواب فرو رفته و در عالم رؤيا ديد که در زمين سرسبزي نشسته است و مرواريدهاي درخشاني از اطراف بر دستان او مي ريزد و او از زيبايي آنها متعجب مي شود. سپس مردي را مي بيند که به سوي او مي آيد ـ از طرف بلندي ـ و هنگامي که به او مي رسد سلام مي کند و حزام او را جواب مي دهد. آن مرد به او مي گويد: اين مرواريد را به چه قيمت مي فروشي؟ حزام نگاه کرد و آن درّ زيبا را در دستان خود ديد؛ رو به مرد کرده و گفت: من قيمت اين درّ را نمي دانم که به شما بگويم، شما آن را به چه قيمت خريداري؟ مرد گفت: من نيز نمي دانم قيمت او را ولي اين هديه اي است که يکي از پادشاهان عطا کرده است. و من ضامن هستم براي تو به چيزي که از درهم و دينار بالاتر است. حزام گفت: آن چيز چيست؟ مرد گفت: تضمين مي کنم که او شرافت و سيادت ابدي دارد و بهره و بزرگي از او است. حزام گفت: آيا اين را برايم ضمانت مي کني. و مرد پاسخ داد: آري. و حزام در پايان به مرد گفت: و
تو اکنون واسطه در اين امر مي شوي.
و مرد نيز گفت: و من واسطه مي شوم؛ او را به من اعطاء کرده اند و من به تو عطا مي کنم.وقتي حزام از خواب بيدار شد رؤياي خود را براي بني کلاب گفت و خواستار تعبير آن شد. يکي از خاندان وي گفت: اگر رؤياي صادقه باشد دختري روزي تو خواهد شد که يکي از بزرگان او را عقد خواهد کرد و به سبب اين دختر مجد و شرافت و آقايي نصيب تو خواهد شد. و هنگامي که او از سفر برگشت، ثمامة بنت سهيل، همسر باوفاي او، که حامله بود وضع حمل کرده و دختري چونان مرواريد درخشان وزيبا به دنيا آورد. حزام پس از آگاه شدن از تولد دخترش به خود گفت:
✳️«قد صدّقت الرؤيا» و از اين بشارت شاد و مسرور شد.نام او را «فاطمه» نهاد، و به رسم عرب کنيه اي براي وي برگزيدند که «ام البنين» بود.
🔸 به هر حال پس از اين رؤياي صادقه فاطمه، مادر فضليتها، به دنيا آمد و دوران کودکي را چونان ديگر کودکان گذراند و در دامان مادري مهربان و پاک و پدري شجاع که داراي سجاياي اخلاقي فراوان بودند رشد کرد.
🔸مورخان در مورد مادر بزرگوار فاطمه اين گونه مي نويسند:«ثمامه، مادر ام البنين، بانويي اديب و کامل و عاقل بود. آداب عرب را به دخترش آموخت
و هر آنچه مورد نياز يک دختر است در زندگاني از مسايل مربوط به خانه داري و اَداي حقوق و همسرداري و غيره را به او ياد داد.»[5]
✅ #تاريخ_تولد_ام_البنين :
🔹در مورد تاريخ دقيق ولادت حضرت ام البنين اطلاعي در دست نيست و تاريخنگارانْ سال ولادت او را ثبت نکرده اند، ولي ياد آور شده اند که تولد پسر بزرگ ايشان، حضرت ابوالفضل عليهالسلام ، در سال ۲۶ ق اتفاق افتاده است. برخي از تاريخنگارانْ زمان ولادت ايشان را در حدود پنج سال پس از هجرت (در حوالي کوفه) تخمين ميزنند.
✅ #ويژگي_هاي_بارز_خاندان_ام_البنين:
🔹در خاندان و تبار پاک ام البنين چند ويژگي مهم وجود دارد که همگي در وجود عباس(عليه السلام) به ظهور رسيد
▪️الف: شجاعت و دلاوري که در کربلا زيباترين چهره خويش را نماياند.
▪️ب: ادب و متانت و عزت نفس که در زندگاني 34 ساله عباس بن علي به وضوح ديده مي شود.
▪️ج: هنر و ادبيات که ام البنين از «دايي » خويش لبيد شاعر به ارث برده بود و فرزند عزيزش عباس(عليه السلام) از مادر اديبه خود.
▪️د: ايثارگري و احترام به حقوق ديگران که نمود آن در عشق به ولايت و امامت متجلي شد.
▪️ه: وفا و پايبندي به تعهدات.
--------------------------------------------------
📘 [5]. محمدعلی الناصری، مَولِد العباس بن علی(ع)، ص28.
➰➰➰
#حضرت_ام_البنین_س
#زندگینامه_حضرت_ام_البنین_س
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
✅ #زندگینامه_حضرت_ام_البنین (سلام الله علیها)
🔹 تصميم گيري حضرت علي (عليه السلام) به ازدواج:
🔸ده سال پس از رحلت حضرت رسول(صلي الله عليه و آله) و حضرت فاطمه(س)، بنابر وصيت خود حضرت فاطمه وقتي علي(عليه السلام) به فکر گرفتن همسر ديگري بود، عاشورا در برابر ديدگانش بود.
🔸عقيل يکي از کساني بود که نظر وگفته اش در علم انساب حجت بود ودر مسجد حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) براي وي حصيري ميگذاردند که برآن نماز ميکرد وقبائل عرب براي شناخت وآگاهي از علم انساب به دورش جمع مي شدند واودرپاسخ مراجعات ، بسيار سريع الانتقال بود.[6] از اين روست که علي بن ابيطالب (عليه السلام) آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خويش، عقيل بن ابي طالب که در علم «انساب » معروف بود و ذهن و سينه اش گنجينه اي از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده مي فرمايد: «زني را براي من اختيار کن که از نسل دليرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برايم پسري شجاع و سوارکار به دنيا آورد.» [7] عقيل، بانو امالبنين از خاندان بنىکلاب را که در شجاعت بى مانند بود، براى حضرت انتخاب کرد. ودر پاسخ برادر گفت: «با ام البنين کلابيه ازدواج کن زيرا در
عرب شجاعتر از پدران و خاندان وي نيست.» [8] عقيل همچنين از ديگر خصوصيات بارز خاندان بني کلاب مي گويد و امام اين انتخاب را پسنديد و عقيل را به خواستگارى نزد پدر امالبنين فرستاد.
--------------------------------------------------
📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘📘
[6]. نکت الهمیال ص 200 وکتاب سردار کربلا یا ترجمه العباس از سید عبدالرزاق موسوی المقرم ص 34.
[7]. قمر بنی هاشم، مقرم، ص 15.
[8]. عمدة الطالب وسرالسلسلة وسردارکربلا ص 34.
➰➰➰
#حضرت_ام_البنین_س
#زندگینامه_حضرت_ام_البنین
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
✅ #زندگینامه_حضرت_ام_البنین (سلام الله علیها)
🔹 تاريخ ازدواج ام البنين با حضرت علي :
🔸علي(عليه السلام) با ام البنين بعد از شهادت حضرت زهرا(س)ازدواج نمود.سالي که ام البنين به همسري امام علي برگزيده شد به طور دقيق معلوم نيست ولي تاريخ نويسان با توجه به اختلاف نظر در سن حضرت عباس (عليه السلام) که در زمان شهادت 32 تا 39 ساله نوشتهاند و ميلاد آن حضرت را در سال 24 يا 26 هجري قيد کردهاند. معتقدند ازدواج امالبنين به تحقيق قبل از سال 23 هجري واقع شده است.و برخي معتقدند از تاريخ ازدواج فاطمه، امالبنين تا زمان تولد حضرت عباس (عليه السلام) 10 سال فاصله شده و اگر اين قول درست باشد، تاريخ اين ازدواج فرخنده سال 13 يا 16 هجري بوده است.برخي از تاريخ نويسان نوشتهاند ابوالفضل العباس (عليه السلام) در جنگ صفين حضور داشته و در آن زمان 15 تا 17 ساله بوده است.اگر اين قول درست باشد چون پيکار اصلي صفين در ماه صفر سال 37 هجري اتفاق افتاده، بنابراين تولد آن حضرت در سال ازدواج علي (عليه السلام) با امالبنين صحيح به نظر نميرسد و محتمل است سال 12 هجري اين وصلت ميمون به وقوع پيوسته است.
✅ورود ام البنين به خانه علي :
🔹فاطمه کلابيه سراسر نجابت و پاکي و خلوص بود. هنگامي که مي خواست پابه خانه علي بگذارد گفت تا دختر بزرگ فاطمه (س) اجازه نفرمايند وارد خانه نمي شوم اين نهايت ادب او را به خاندان امامت مي رساند روز اولي که ام البنين عليهاالسلام پا در خانه علي عليهالسلام گذاشت، حسن و حسين عليهماالسلام مريض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالين آن دو عزيز عالم وجود رسانيد و همچون مادري مهربان به دلجويي و پرستاري آنان پرداخت. وهمواره مي گفت من کنيز فرزندان فاطمه هستم [12]
--------------------------------------------------
📘 [12]. زندگانی حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) ص 21 وکتاب چهره درخشان قمربنی هاشم ص 59.
➰➰➰
#حضرت_ام_البنین_س
#زندگینامه_حضرت_ام_البنین
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
✅ #زندگینامه_حضرت_ام_البنین (سلام الله علیها)
🔹 از فاطمه تا ام البنين:
🔸فاطمه کلابيه، بعد از گذشت مدت کوتاهي از زندگي مشترک با علي عليهالسلام ، به اميرالمؤمنين پيشنهاد کرد که به جاي «فاطمه»، که اسم قبلي و اصلي وي بوده، او را ام البنين صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام از ذکر نام اصلي او توسط پدرشان، به ياد مادر خويش، فاطمه زهرا عليهاالسلام نيفتند و در نتيجه، خاطرات تلخ گذشته، در ذهن آنها تداعي نگردد و رنج بيمادري آنها را آزار ندهد. حضرت علي (عليه السلام) در همسرش، خردى نيرومند، ايمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نيکو مشاهده کرد و او را گرامى داشت و از صميم قلب در حفظ او کوشيد.
🔸ثمره ازدواج ام البنين با حضرت علي
ثمره ازدواج حضرت علي با او، چهار پسر رشيد بود به نامهاي: #عبّاس، #عبدالله، #جعفر و #عثمان، که به دليل داشتن همين پسران، او را ام البنين، يعني مادر پسران ميخواندند. فرزندان ام البنين همگي در کربلا به شهادت رسيدند و نسل ايشان از طريق عُبيداللّه فرزند حضرت ابوالفضل عليهالسلام ادامه يافت.
✅ سفارش به #دفاع_از_ولايت :
🔹هنگامي که امام حسين عليهالسلام آهنگ ترک مدينه و تشرف
براي حج و به دنبال آنْ هجرت به سوي عراق کرد، ام البنين عليهاالسلام به همراهان امام حسين عليهالسلام چنين سفارش ميکرد:
✳️ «چشم و دل مولايم امام حسين عليهالسلام و فرمانبردار او باشيد» مورخان مي نويسند:
✳️ پس از واقعه کربلا بشير در مدينه ام البنين را ملاقات مي کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنين پس از ديدن وي که فرستاده امام سجاد عليهالسلام بود مي گويد:«اي بشير! از امام حسين عليهالسلام چه خبر داري؟ بشير گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گرديد. امالبنين فرمود: از حسين عليهالسلام مرا خبر ده!» بشير خبر شهادت بقيه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولي ام البنين پيوسته از امام حسين عليهالسلام خبر ميگرفت وبا صبر و بصيرتي بي نظير مي گويد:
✳️ «يا بشير اخبرني عن ابي عبدالله الحسين(ع). اولادي و من تحت الخضراء کلهم فداء لابي عبدالله الحسين»
🔸اي بشير خبر از [امام من]اباعبدالله الحسين بده فرزندان من و همه آنچه زير اين آسمان مينايي است فداي اباعبدالله(عليه السلام) باد. چون بشير خبر شهادت امام حسين عليهالسلام را به آن حضرت داد، صيحهاي کشيد و گفت: قد قَطّعتَ نياطَ قلبي: اي بشير! رگ قلبم را پاره کردي و سپس صدا به ناله و شيون بلند کرد. [14] اما فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت کرده بود، چنانکه وقتي حضرت زينب(س) سپرخونين حضرت عباس را به عنوان يادگاري به ام البنين نشان داد، وي تا آن راديد چنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند و بي هوش بر زمين افتاد.
--------------------------------------------------
📘 [14]. ذبیح اللّه محلاتی، ریاحین الشریعه، ج3، ص294 ،تنقیح المقال، ج 3، ص 70 و منتهی الامال، حاج شیخ عباس قمی، ص 226.
➰➰➰➰
#وفات_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#زندگینامه_حضرت_ام_البنین_س
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
|⇦•ای زخمهای پیکرت...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبنا بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ
السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ. السَّلامُ عَلَيْكَ یا قَمَرَالعَشیرَه. یاحامِلَ اللِواء.السّلام عَلیکَ یا ساقِیَ العَطاشا
ای زخم های پیکرت آیات محکمه
و ای داغدار داغِ لَبت نهرِ علقمه
«آن که رفت و برنگشت ساقی حرم نبود
آن که رفت و برنگشت آبروی آب بود»
پرواز کرده دور سرت حاجت همه
بابُ الحسین، نخلِ امید دو فاطمه
توکیستی که گفت وَلیّ خدایِ تو
عباس! ای امام تو بادا فدای تو
عاشورا فقط حسین به عباس پناه نیاورد هشتاد وچهارتا زن و بچه همه میگفتن: عباس! همه می گفتن: "بِنَفْسِی أَنْتَ"...
بی دستی و دل همگان پای بست توست
وقف خدا و خون خدا بود و هستِ توست
در وصف تو هر آنچه بگویم شکستِ توست
روز ظهور پرچم مهدی به دستِ توست
*فکر نکنی عباس فقط کربلا علمداربود، روز ظهور مهدی هم علمداره...
سه نفر تو تاریخ علمدار بودن یکیش جناب جعفر طیار برادر امیرالمؤمنینِ، در رکاب پیامبر دستش از تنش جدا شد. برا همین شد جعفر طیار.دستش رو زدن چون عَلَم دستش بود.
یکی هم خودِ امیرالمؤمنینِ توجنگ اُحد برا پیغمبر علمدار بود تو یه روز تو اُحد نود تا زخم خورد. امیرالمؤمنین دستش شکست، بازوش شکست..اما نذاشت عَلَم بیفته میدونست همه نگاهها به این عَلَمه.
عَلم رو دست کسی میدن که همه ی لشکر ببینن، برا همینه که همه هجوممیبرن علمدار رو بزنن که اگه عَلَم بیفته لشکر از هم میپاشه.
برا همین وقتی عباس می خواست بره میدان ابی عبدالله فرمود:"أنْتَ صَاحِبَ لِوَائِی" تو علمدار منی.
سومین علمدار عباسِ، عباس هم از پدرش یادگرفت که باید تا لحظه ی آخر علم تو دستش بمانه و میمانه. به ظاهر افتاده ..*
پرچم به دوش یاری دین خدا کنی
پشت سر امام زمان اقتداکنی
*شب تاسوعاست ..همه دارن عباس رو صدا میزنن..سقای دشت کربلا اباالفضل، اباالفضل...*
دریا به پیچ و تاب تو را میزند صدا
قرآن در آفتاب تو را میزند صدا
تا روز حشر آب تو را میزند صدا
شش ماهه ی رباب تو را میزند صدا
دستِ تو را چهار ولی بوسه داده اند
خون خدا، حسن، دو علی بوسه داده اند
*دستش رو بوسیدن چون میدونستن این دست قراره چیکار کنه کربلا .. میدونستن این دست میخواد گره باز کنه.. همون دستایی که فردای قیامت مادرش بغل می کنه.. باهمون دستا، دستمون رومیگیرن. میدونستن این دستا کاشِفَ الْکَربِ، میدونستن این دستا محافظ حرمه ..
عباس غیر از علمداری سه تا وظیفه ی مهم داشت..اولین وظیفه اش محافظت از جان خود امام بود. دومین وظیفه اش حافظُ الخیام بود یعنی محافظت از خود امام و زن و بچه اش. و سومین وظیفه اش سقایی بود."أَبو الْقِربَه"یعنی پدر مشک بود.
لذا تو داستان عطش همه سوختن. اما عباس به اضافه ی سوختن شرمنده هم بود. آخه بچه ها هر وقت عمو رو میدیدن ،میگفتن تا عمو هست آب هست. تا عمو هست تشنگی محاله. همین باعث شد دیگه نتونست رو پای خودش بند بشه. وقتی صدای العَطش رو شنید..
«زان تشنگان هنوز به عَیّوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا»
➰➰➰➰➰
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا
#آموزش_روضه
#صوت_روضه_آموزشی
#آموزش_روضه_خوانی_تخصصی
@ghararenokary
Seyed Mehdi Mirdamad - Muharram 1401 Shab 9 - 1.mp3
5.88M
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می شود ، پیامبر صلوات الله علیه و علی آله به مولا علی علیه السلام می فرمایند که به زهرا بگو ، برای شفاعت و نجات امت چه داری ؟ مولا پیام حضرت رسول را به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها می رسانند و ایشان در پاسخ می فرمایند که :
دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی ست.
📚معالی السبطین ، جلد 1 ، صفحه 452
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
➰➰➰
@ghararenokary
🔹السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
#اعلام_برنامه
#قم_المقدسه
#حجت_الاسلام_فرحزاد
#سید_علی_حسینی_تبار
#حرم_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
@ghararenokary
🔹السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
بارگزاری اشعار و سرودهای ولادت حضرت زهرا س
#حضرت_زهرا_س_مدح
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#سرود_ولادت_حضرت_زهرا
@ghararenokary
May 11
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
...صبح شور آفرین میلادت
لحظهها چون فرشتگان شادند
چار تن بانوی بهشتی هم
گل فشاندند و دل ز كف دادند
داد فرمان، خدا به پیغمبر
كه: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر»
مثل «حوا» شمیم جنّت را
«مریم» آنجا به یك اشاره گرفت
بوسه بر خاك پایت «آسیه» زد
دامنت را به شوق، «ساره» گرفت
جز تو ای معنی «كلام الله»
كیست شایستۀ «سلام الله»؟
ای وجودی كه در كمال شهود،
هستیات نورِ عالَمِ غیب است
نام پاک تو بیوضو بردن
نزد اصحابِ معرفت، عیب است
با علی نُه بهار پیوستی
دَرِ خواهش به روی خود بستی
به خدا، خانۀ گِلین تو را
اشتیاق حبیب، پُر كردهست
عطر ناب «لِیُذْهِبَ عَنكُم»
بوی«امَّن یُجیب» پُر كردهست
حلقه زد گرد چهرهات چون ماه
هالۀ «اِنَّما یریدُ الله»
لطف سرشارت، ای عصارۀ وحی
خستگان را به مهر، تسكین داد
تا سه شب، قوت خویش را هرشب
به یتیم و اسیر و مسكین داد
در شگفت از تو قدسیان ماندند
سورۀ نور و هل اتی خواندند
چه كسی میبَرد گمان كه خدا
به كنیز تو رتبۀ كم داد؟
فضه شد میهمان مائدهای
كه خدا پیش از این به مریم داد
میتوان با محبت تو رسید
به رهایی، به روشنی، به امید
نیمهشبها كه در دل محراب
ذكر آیات نور داشتهای
ای نمازت نهایت معراج!
عرش را پشت سر گذاشتهای
باغ سجاده غرق عطر تو بود
همه آفاق، زیر چتر تو بود
صلح سبز «حسن» كه جاری شد
چشمه در چشمه از پیامت بود
نهضت سرخ روز عاشورا
شعله در شعله از قیامت بود
خطبه را زینب از تو چون آموخت
سخنش ریشۀ ستم را سوخت
ای دلت در كمال بی رنگی
از همه كائنات، رنگینتر!
بود بار امانت از اول
روی دوشت ز كوه، سنگینتر
تو منزّهترینِ زنهایی
بر بلندای نور، تنهایی
با همان دست عافیتپرور
كه پرستاری پدر كردی،
از امام زمان خود، یاری
در هیاهوی پشت در كردی
سُرمۀ دیده، خاک پایت باد
همۀ هستیام فدایت باد...
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
📝@ghararenokary
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
حدیثی نقل باید کرد از لولاک بالاتر
که نورش لیلهی قدر است و از ادراک بالاتر
طهورای وجودش قبل از این عالم زبانزد شد
طلوع نور او سوغاتی معراج احمد شد
قدم رنجه نموده در جهان تأثیر بگذارد
قدم بر روی چشم آیهی تطهیر بگذارد
جهان پُر نور شد از روشنای صبح لبخندش
مه و خورشید حیران کرامات گلوبندش
خدیجه در سلوک نور، وقتی رهسپارش شد
در آغوشش گرفت و سالها خدمتگزارش شد
خدا بر گنج عصمت دُرُّ و مروارید بخشیده
به یُمن فاطمه بر عالمی توحید بخشیده
کسی که از ازل در آسمان ام ابیها شد
همان آیینهای که مادر اسماء حسنی شد
خدا پردهنشین منزلش کرده است عصمت را
به او بخشیده بین رقعهای حکم شفاعت را
بهشت از عطر بانو وام میگیرد شمیمش را
پیمبر بوسه میزد دائماً دست کریمش را
قَدَر را مشت کرده ریخته در بین دستاسش
قضا تقدیر شد بین قنوت گرم احساسش
گلی نازکتر از گل، خلق کرده خیل حورا را
همان نوری که بخشیدهست معنا لفظ "زهرا" را
تلألو داشته روزی سه دفعه زُهره بر حیدر
تجلی میکند کوثر فقط بر ساقی کوثر
سپیدهدم سپید و ظهر، زرد و عصرها حمرا
بخوان روح القدس ذکرِ: "وَ ما ادراک ما زهرا"
چه اشراقی جمالش بر امیرالمؤمنین دارد
که از نور حسینش این تجلی در جبین دارد
نگین بارگاه عرشیاش یاقوت حمرا شد
زبرجد میوهی این شاخسار سبز طوبی شد
شده او حجت الله علی الاطلاق معصومین
تمام دردها را نام بانو میدهد تسکین
خبردار است زهرا از "بما کان" و "بما کائن"
تجلی کرده واجب گوییا در قالب ممکن
"الهی بعلیٍ" را صد و ده بار میخواند
قنوتش نیمه شب "الجار ثم الدار" میخواند
خدا هر لحظه در عرشش به این قدیسه مینازد
که با اکسیر چشمش از غباری فضه میسازد
به زیر پای او فرش از پَرَش جبریل گسترده
یهودی رو به سوی چادر او سجده آورده
پناه آسمان وقتی که باشد چادر زهرا
نباشد واژگان خاکی ما در خور زهرا
سیاه چادرش باشد شب شعر غزلخیزی
به غیر از چادرش هرگز نباشد دستآویزی
بگو نورٌ علی نور است، چون چادر کند بر سر
شکوه ریشههای چادر او پهن در محشر
تمام عالم هستی، شبیه مرد نابینا
همیشه دور از درک وجود نوری زهرا
عوالم مثل تسبیحی که باشد در کف بانو
ظهور علم یعنی صفحه صفحه مُصحف بانو
مَلَک از مریم چشمان او انجیل میخواند
نبی با مصحف پیشانیاش ترتیل میخواند
نگو که سرور مریم بگو که "بل هیَ اعظم"
همان که خلقتش بودهست قبل خلقت آدم
برای خاکبوسی درش روح الامین آمد
به حال "اُدخلوها بِسلامٍ آمنین" آمد
ملائک صف به صف خدمتگزار خانهی بانو
که عزرائیل هم اذن شرفیابی گرفت از او
مقامات نبوت با کراماتش شود کامل
به نانِ دستْپخت او تمام انبیا سائل
حکایت میکنم آن جود مافوق تصور را
بگویم از عنایاتش، بخوانم روضهی حُر را
به این درگاه هر کس منتسب شد، مرتبت دارد
که فرمودند صد جا مِهر زهرا منفعت دارد
قیامت خواب دیده شب به شب فصل حضورش را
که تشریفش گلستان میکند راه عبورش را
شفیعی که سوار ناقهای از نور میآید
رخش زیر پَر حوریهها مستور میآید
* *
شفق، ناخوانده مهمان رُخِ آن ماه طلعت شد
چنان که ماه، روی خاک افتاد و قیامت شد
جلال گوشواره بر زمین افتاد و خاکی شد
شکست و ابتدای ماجرای دردناکی شد
لگد میخورد بر احساسِ مانند گل یاسش
امان از دست آن همسایههای قدرنَشناسش
خبر از ماجرای کوچه تنها قاصدک دارد
حسن با کوچه و دیوار رازی مشترک دارد
✍حجتالاسلام #محسن_حنیفی
📝 @ghararenokary