تو را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به جاي همه کساني که دوست نداشته ام دوست مي دارم
⚘️تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم⚘️
تو را به جاي همه کساني که نديده ام دوست مي دارم
تورا به اندازه ي همه ي کساني که نخواهم ديد، دوست مي دارم ...
⚘️تو را بخاطر دوست داشتن دوست مي دارم⚘️
اندازه قطرات باران ، اندازه ي ستاره هاي آسمان دوست مي دارم
تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست مي دارم
⚘️تو را بخاطر دوست داشتن دوست مي دارم⚘️
تو را به جاي همه ي کساني که نمي شناخته ام ...دوست مي دارم
تو را به جاي همه ي روزگاراني که نمي زيسته ام ...دوست مي دارم
⚘️تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم⚘️
شاعر: ⚘️ پل الوار ⚘️
ترجمه: ⚘️ احمد شاملو ⚘️
دل خوش به وعده های تو بودم دلم گرفت
شعری دوباره بی تو سرودم دلم گرفت
گفتی به طعنه چاره تو شعر خواندن ست
حافظ برای چاره گشودم دلم گرفت: ...
"عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد"
غمگین تر از هر آن چه که بودم دلم گرفت..
گفتی گلایه های مرا گوش می کنی..
هر جا گلایه از تو نمودم دلم گرفت..
⚘️ ابوذر اسدالله پور ⚘️
به وفاداری ات ای دوست ، وفادار شدم
به هوا خواهی ات ای یار، گنهکار شدم
روزگاری به سلامت سوی بازار شدم
که « به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
⚘️"چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم"⚘️
چشم بیمار تو را من به دو عالم ندهم
حاصل عشق تو را با زر و درهم ندهم
خاک کوی دَرَت ای دوست به خاتم ندهم
گنه عشق تو را تا که نمیرم، ندهم
⚘️« همچو منصور خریدار سر دار شدم»⚘️
شادی من به تو معنا شود و غم بی تو
نوبهارم به تو و همچو خزانم بی تو
عاشقم من به تو و هیچ ندارم بی تو
با نشاطم به تو و خسته و زارم بی تو
⚘️«طاقت از دست برون شد که چنین زار شدم»⚘️
⚘️ابوذر اسدالله پور⚘️
⚘️تضمینی بر شعر امام راحل "ره"⚘️
تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب
بدینسان خوابها را با تو زیبا میکنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی جانا
چگونه با جنون خود مدارا میکنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی، "ها" میکنم هرشب
دلم فریاد می خواهد ولی در گوشه ای تنها
چه بی آزار با دیوار نجوا میکنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی!
که من این واژه را تا صبح معنا میکنم هر شب
⚘️ محمد علی بهمنی ⚘️
مستی نه از پیاله، نه از خم شروع شد
از جادهی سهشنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد
وقتی نسیم آه من از شیشهها گذشت
بیتابی مزارع گندم شروع شد
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم... شروع شد
⚘️ فاضل نظری ⚘️
در این دریا، چه میجویند ماهیهای سرگردان
مرا آزاد میخواهی؟ به تنگ خویش برگردان
مرا از خود رها کردی و بال پر زدن دادی
اگر این است آزادی مرا بی بال و پر گردان
دعای زنده ماندن چیست وقتی عشق با ما نیست؟
خداوندا دعای دوستان را بی اثر گردان
من از سرمایه عالم همین یک "قلب" را دارم
اگر چیزی دگر مانده است، آن را هم هدر گردان
⚘️فاضل نظری⚘️
رنگ چشمان تو زیباست... دلم می لرزد
وسعتش آبیِ دریاست... دلم می لرزد
عهد کردم به کسی دل نسپارم... اما
فرصتِ چشمِ تو غوغاست... دلم می لرزد
بی تو احوال دلم ملتهب و آشوب است
قهر تو آخر دنیاست... دلم می لرزد
شعر، اقرار به تنها شدنِ یک مَرد است
مثل یک بید که تنهاست... دلم می لرزد
حال یک لحظه نگاهِ تو دلم را لرزاند
چقَدَر چشمِ تو زیباست... دلم می لرزد
⚘️ابوذر اسدالله پور⚘️
شب وصال.mp3
2.49M
جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال
شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال
شعر: ⚘️ سعدی ⚘️
آواز: ⚘️ محمدرضا شجریان ⚘️