eitaa logo
⚘️ قرار شاعرانه ⚘️
183 دنبال‌کننده
1هزار عکس
110 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با همین دستانِ تَنگ و خالی ام گاه گاهی غرق در خوشحالی ام دلخوشی هایم همیشه ساده است عاشق گُل های روی قالی ام خسته از غوغای بی معنای شهر بیقرار عطر و بوی شالی ام با همین حالم پریشان می‌شوم من اسیرِ این پریشان‌حالی ام حال من خوب است اما با خودت بهتر از هر روز دیگر عالی ام ⚘️ ابوذر اسدالله پور⚘️ @gharareshaerane
میان هلهله سینه مجال آه نداشت برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت درست مثل فدک پاره‌پاره شد جگرش شبیه مادر خود حال روبه‌راه نداشت میان حجره کسی وقت احتضار نبود چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست به تشنه‌ای نرسیدن مگر گناه نداشت سپاه حرمله در پشت در به صف بودند حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت نبود نیزه، به دیوار تکیه زد یعنی پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت برای کشتن او زهر بی‌اثر می‌ماند میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت... ⚘️ محسن حنیفی ⚘️
قَســم به چشم تو، ڪه ڪور باد چشمانم اگر به غیـر با دیگری نظر دارم... ⚘️ حسین منزوی ⚘️
آرزو دارم که گر گل نیستم، خاری نباشم باربردار ار ز دوشی نیستم، باری نباشم گر نگشتم دوست با صاحبدلی، دشمن نگردم بوستان بهر خلیل ار نیستم، ناری نباشم نیست گر در آستینم دست بهر دستگیری باری اندر آستین این و آن ماری نباشم گر که نتوانم ستانم داد مظلومی ز ظالم باز آن خواهم که همکار ستمکاری نباشم گر نگشتم رحمتی بر خلق، زحمت هم نگردم گر نمی جویم دلی از کس، دل آزاری نباشم نیستم گر نوشدارویی برای دردمندی نیز بر بی دست و پایی نیش جراری نباشم گر پری بگشوده دارم همچو کبک کوهساری طعنه زن بر خواری مرغ گرفتاری نباشم ⚘️ شمس لنگرودی ⚘️
یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی یــادت بخیــر یار فراموشــکار من ⚘️ شهریار ⚘️
کاسه آبی را به پشتم، مادرم پاشید و رفت تا که برگردم شنیدم، از غمم  نالید و رفت دیده بودم خواب مادر را  شب میلاد من لحظه ای آمد کنارم، صورتم بوسید و رفت  قوم وخویشانم مکرر، این خبر را می دهند مادرت درخواب ما، حال تو را پرسید و رفت  من به قربانت، که هرجا رفته ای یاد منی یاد تو هر نیمه شب، روی مرا پوشید و رفت  شعر زیبایی به  عشقش گفته بودم که ندید آمد او،  اما شبی بر شعر من  بالید و رفت ⚘️ یوسـف محـقق ⚘️
دلم برای دیدنت چه بی قرار می شود و از نگاهِ این و آن، جریحه دار می شود دوباره پر کشیده ام در آستانِ چشمِ تو دوباره حالِ زارِ من، پرنده وار می شود طعنه ی دوستان جدا، خنده ی دشمنان جدا زخمِ زبانِ این و آن، چه بی شمار می شود تمامِ شعرهای من، برای یک نگاهِ تو و با "تو" این ترانه ام، قافیه دار می شود "به خوابِ خوبِ یک شبی، شنیده ام که آمدی" تمامِ خواب های من، به انتظار می شود ⚘️ ابوذر اسدالله پور ⚘️
ﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ِ ﺩﯾﺪﻥ ِ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺷﻮﺭ ِ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺣﮑﻤﺮﺍﻧﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻻﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﺸﻮﺭﻩ ﻫﺎ ، ﺁﺷﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ ﺻﺒﺮ ﻣﻦ ﺳﺮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺟﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﻟﺐ ، ﺍﻣﺎ ﺑﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﺻﺒﻮﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻢ ، ﺍﯾﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﺩﻭ ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﯾﻮﺳﻒ ﮔﻤﮕﺸﺘﻪ ﯼ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﮑﻦ ⚘️ نجمه زارع ⚘️
"ما را همه شب نمی بَرَد خواب" 😉 ای دوست تو هم نخواب لطفاً 😉 ⚘️ ابوذر اسدالله پور ⚘️ ⚘️ شوخی با سعدی شیرین سخن⚘️
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم ⚘️ فاضل نظری ⚘️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک لحظه شدیم خیره تا در چشمت دیدیم تمام غصه را در چشمت چشمان تو از روضه ی مکشوف پر است پیداست تمام کربلا در چشمت ⚘️ سید علی محمد نقیب ⚘️
ای گل که موج خنده ات از سر گذشته است آماده باش گریه ی تلخِ گلاب را ... ⚘️ صائب تبریزی ⚘️