eitaa logo
⚘️ قرار شاعرانه ⚘️
184 دنبال‌کننده
1هزار عکس
107 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من و بادِ صبا مِسکین دو سرگردانِ بی‌حاصل من از افسونِ چشمت مست و او از بویِ گیسویت ⚘️ حافظ ⚘️
غزل نوشته ام از اشک در رثای حسین قلم برای حسین و غزل برای حسین چگونه شعر نگوید کسی که مجنون است و مبتلا به جنون است مبتلای حسین چگونه شعر نگوید برای کرببلا کسی که قبله ی او گشته کربلای حسین کسی که با غم ارباب زندگی کرده ست و بهترین غم دنیاست روضه های حسین هدف ز خلقت عالَم حسینِ فاطمه است تمام هستی و دنیای من فدای حسین ⚘️ ابوذر اسدالله پور ⚘️
وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود باید بگویم اسم دلم، دل نمی‌شود دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم آیا کسی زِ پنجره داخل نمی‌شود؟ می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود تا نیستی تمام غزل‌ها معلّق اند این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود ⚘️ نجمه زارع ⚘️
از راه می رسند پدرها غروب ها دنیای خانه روشن و زیبا غروب ها از راه می رسند پدرها و خانه ها آغوش می شوند سراپا غروب ها از راه می رسند و هیاهوی بچه هاست زیباترین ترانه ی دنیا غروب ها اما به چشم دخترکان شوق دیگری ست شوق دوباره دیدن بابا غروب ها بعد از هزار سال من و کودکان شام تنها نشسته ایم همین جا غروب ها اینجا پدر،خرابه ی شام است کوفه نیست اینجا بیا به دیدن ما با غروب ها بابا بیا که بر دلمان زخم ها زده ست دیروز تازیانه و حالا غروب ها دست تو را بهانه گرفته ست بغض من بابا ز راه می رسی آیا غروب ها؟ بابا بیا کنار من و این پیاله آب که تشنه ایم هر دو تو را تا غروب ها از جاده ها بیایی و رفع عطش کنی از جاده ها بیایی...اما غروب ها بسیار رفته اند و نیامد پدر هنوز بسیار رفته اند خدایا غروب ها کم کم پیاله موج زد و چشم روشنش چون لحظه های غربت دریا غروب ها خاموش شد، و بر سر سنگی نهاد سر دختر به یاد زانوی بابا غروب ها بعد از هزار سال هنوز اشک می چکد از مشک پاره پاره ی سقا غروب ها شعر: ⚘️ اسماعیل امینی ⚘️ نام اثر: ⚘️ خرابه شام ⚘️ نقاش: ⚘️ حسن روح الامین ⚘️
این غزل های پیاپی که تو را کم دارد.. شاعرش زُل زده بر پنجره، ماتم دارد.. شاعرش مرد غریبی ست که با رفتنِ تو.. رَختِ مشکی به تَنش کرده، مُحرَّم دارد.. رفتنت تلخ ترین حادثه ی تقویم است.. مژه ام در غمِ این حادثه شبنم دارد.. تا به کی حسرتِ دیدارِ تو را ندبه کنم؟ مثلِ یک جمعه ی دلگیر که ماتم دارد.. "آخرین شعر"، برای تو که دورم از تو.. شاعری زُل زده بر پنجره ُو غم دارد.. ⚘️ ابوذر اسدالله پور⚘️
زندگی مثل سیابازی ست، آدم هر چقدر... دوستدارانش فراوان تر، خودش تنهاتر است ⚘️ پانته‌آ صفایی ⚘️
می نشینم گوشه ای و با غمت سر میکنم می کُشَد آخر مرا داغِ نبودن های تو ... ⚘️ ابوذر اسدالله پور⚘️
حیف از نقش خیالی که توهم شده است فرش تا عرش لگد خورده ی مردم شده است زندگی عالی عالی ست،ولی در این بین حال من مثل درختی ست که هیزم شده است در خودم حل شدم و کم شدم و دم نزدم تا نگویند که محتاج ترحم شده است عشق، انگشتر اعجاز سلیمان نبی ست که در این زندگی بی هیجان گم شده است ⚘️ سعید توکلی ⚘️
دلبر بسیار و دل نگهدار کم است دلدار کم و چه کم که بسیار کم است گویند به عالم تو چرا بی یاری یاران چه کنم؟ یار وفادار کم است ⚘️ حزین لاهیجی ⚘️
علی را استخوانی در گلو بود و تو را تیری چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی ⚘️ سید حمیدرضا برقعی ⚘️
مقیّدانِ تو از یاد غیر، خاموشند به خاطری که تویی، دیگران فراموشند هزار سال گذشت از حکایت مجنون هنوز مردم صحرا نشین سیه پوشند.. ⚘️ بابافغانی ⚘️
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است شعر هم بی تو به بغضی ابدی زنجیر است آنچنان می فشرد فاصله راه نفسم که اگر زود، اگر زود بیایی دیر است رفتنت نقطه ی پایان خوشی هایم بود دلم از هرچه و هر کس که بگویی سیر است خواب دیدم که برایم غزلی می خواندی دوستم داری و این خوب ترین تعبیر است کاش می بودی و با چشم خودت می دیدی که چگونه نفسم با غم تو درگیر است تارهای نفسم را به زمان می بافم که تو شاید برسی حیف که بی تاثیر است ⚘️ سوگل مشایخی ⚘️