بسم الله الرحمن الرحیم
✅جلسه اول
موضوعاتی که مطرح خواهند شد:
❇️تفاوت ولایت فقیه و دیکتاتوری
✳️ معرفی کتاب منظومه فکری حضرت آیت الله خامنه ای
☑️بررسی اجمالی بیانیه گام دوم
🔔زمان: جمعه ۶ اردیبهشت ماه ساعت ۱۷ تا ۱۸:۳۰
🏢مکان: مرکز طلوع خرداد
اساتید: برادر قشقایی و برادر حاج محمد دین پرور
@taklif_shenasi
22.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | طوفان شن
🌀بمناسبت سالروز شكست آمريكا در تجاوز به ايران در صحرای #طبس
💻 @Khamenei_ir
🎈⛱عصرانه ای با قصه و بازی..
ویژه کودکان۸ تا ۱۱ سال
واگویی قصه های کهن ایران 🎠🎠
همراه با یه عالمه بازی🎡
📚📝تمرین نوشتن و تقویت حافظه با خلاصه نویسی داستان ها
🎈🎈
هزینه
ماهیانه ۲۵۰۰۰ تومان
پنج شنبه ها
باغ کتاب شمعدونی
جهت اطلاعات بیشتر با آیدی زیر مراجعه کنید👇
@booyenarges 👈ایتا
@Avin8895 👈 تلگرام
@booyeyassss 👈سروش
🌈🌸🌈🌼🌈🌺
باسمه تعالی
قهرمانی تیم والیبال #ورامین شهر شهیدان ۱۵ خرداد، شهر مدافعان از حریم ولایت در مسابقات آسیایی مایه افتخار گردید.
آفرین بر این جوانان عزیز که با بازی زیبا و مثال زدنی خود جلوه ای از شایستگی جوانان ایران زمین را به نمایش گذاشتند.
برای این تیم شایسته در مراحل بعد آرزوی موفقیت دارم.
سید محسن محمودی
امام جمعه موقت شهرستان ورامین
🗳باصدای ورامین همراه شوید👇
@seda_vrm
16.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاشقم سوخته ام وابگذارید مرا
لحظه ای با دل شیدا بگذارید مرا
من در افتاده ام از پا دگر ای همسفران
بِبُرید از من و تنها بگذارید مرا...
💠 فرماندهان تخریب.یادشان گرامی.
شادی ارواح طیبه ی همه ی شهدا صلوات.🌹
http://eitaa.com/joinchat/2280783888Cc8031724bb
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🌲 #تنها_به_جرم_پاسداری 🌲
#شماره_یک
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
ضربات کابل و باتوم روی تنم می نشست و با هر ضربه گویی تمام وجودم را به برق وصل کرده باشند ، شوک می شدم.هر چه داد می زدم : نزن بی پدر، من پاسدار نیستم ، من بسیجی ام گوششان بدهکار نبود .
چهار نفری به جان من و احمد افتاده بودند و با بغض و کینه ای که در صداشان موج می زد پشت سر هم داد می زدند :
أنت الحرس الخمینی؟!
و بر فشار کابل ها و باتوم ها اضافه می کردند.
صدای داد و ناله امان که بالا رفت از ترس شورش بقیه ی اسرا تا کنار حمام های آخر محوطه کشاندنمان.
رمقی در تنمان نبود .اما نمی شد از عمق جان نعره نکشید.کابل های اول فقط روی استخوان می خورد و اکنون ضربات بر سر استخوان شکسته و زخم فرو می آمد.
یکی از نگهبان ها که دید صدای من و احمد بلند تر از قبل شده ، به طرف حمام دوید و با دو قالب صابون برگشت.
به زور فکمان را گرفتند و صابون ها را در دهانمان چپاندند و بعد هم با فشار دست صابون را در دندان هامان فرو کردند.
دیگر دهانمان باز نمی شد و صدای فریادی در نمی آمد.
نیم ساعت تمام می زدند و من مبهوت گران جانی امان شده بودم.سرم گیج می رفت.
گویی نفس های آخرم بود.
بوی صابون در اعماق ریه و سینه ام می پیچید و بدنم گِز گِز می کرد.
تازه اول ماجرا بود.
نگهبان ها که دیگر خودشان هم از آن همه تقلا خسته شده بودند جایشان را با چند نیروی جدید عوض کردند.
درد داشتم اما هر بار که به احمد نگاه می کردم جگرم برایش گُر می گرفت.از دهانش کف صابون جاری بود و صورتش له شده بود.
نگهبان های جدید که آمدند دست یکی شان چند شیشه ی خالیه مربا و نوشابه بود.
خدا خدا می کردم حدسم اشتباه باشد.
اما نه ...بی شرف ...شیشه ها را وسط راهروی حمام به زمین کوبید و ....
ادامه دارد..
✍ #معصومه_رمضانی
http://eitaa.com/joinchat/2280783888Cc8031724bb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفحه اینستاگرام نقوی با انتشار این فیلمنوشت:
💦مطالبه مجدانه از استاندار وقت جهت رفع مشکل #آب_شرب قرچک که بحمدالله چند ماه است مرتفع گشت.
@varamincity_ir