eitaa logo
قرارگاه شهدای مدافع حرم
913 دنبال‌کننده
38.2هزار عکس
10.9هزار ویدیو
503 فایل
🌹﷽🌹 رسانه جبهه مردمی فرهنگی اجتماعی انقلاب اسلامی در جنوب شرق استان تهران (شهرستان های ورامین، قرچک، پیشوا، پاکدشت)
مشاهده در ایتا
دانلود
صوت کامل بیانات امام خامنه ای 12.2.1400.mp3
26.49M
🎙بشنوید | صوت کامل سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب خطاب به ملت ایران 🌐 @gharargah1542 
چطور کودکمان را برای شب قدر آماده کنیم؟ شب قدر را برای کودکان خاطره انگیز کنید 😍 🌐 @gharargah1542 
🌑🌘🌗🌖🌕🌔🌓🌒🌑 احوالِ هوای شهر معلوم نبود بغض داشت اما رضایت نمی‌داد به شکستن و ریختن اشک هایش، که باران شود و ببارد و ببارد شاید هنوز امید داشت به ماندن علی... ماه ، رویش نمیشد بتابد و آسمان را روشن کند، خواهانِ تابیدن نبود به روی شهری که خون علی را بر محرابِ مسجد ریخته بودند... خانه‌ها غرق بودند در سکوتی بی همتا اما اگر خوب گوش میکردی، زمزمه هایی را می‌شنیدی زمزمه های سر سجاده ی حَسَن را نه فقط حَسَن انگار تمام خاک و افلاک آرام أمن‌یُجیب می‌خواندند برای سلامتی حیدر... زینب تکه پارچه ای را در کاسه ی آب فرو کرد آرام آن را فشرد و روی پیشانی پدر گذاشت نگاهش کشیده شد به صورت رنگ پریده و آرامِ علی، توان نداشت فاتح خیبر را این گونه ببیند دلش می‌خواست پدر بلند شود دوباره بی کمک برادران، بر پای خود بایستد دلش میخواست دوباره چشمانش قاب بگیرند قامت رعنای قهرمانش را، تا زیر لب لاحول ولا قوه الا بالله بخواند... نگاهش را به حُسین انداخت که آن‌طرف بستر بی حرف دست پدر را در دست گرفته و به چهره‌اش خیره شده بود... حُسین پلک نمیزد، انگار نمی‌خواست لحظه ای از نگاه کردن به علی غافل شود هزاران هزار فکر در سرش میچرخید: پدر، مادر، رسول‌الله مسجد و ضربه و محراب خون و فرق و شمشیر شیر و طبیب و یتیم حسن، زینب، کلثوم و عباس... عباس... عباس کمی آن‌طرف تر پایین پای مولا بنشسته بود، سرش خم و دستانش در هم قفل شده بودند با خودش چه مرور می‌کرد!؟.. ساعتی پیش را، که داشت همراهِ دیگران از حجره خارج می‌شد تا پدر بماند و فرزندانِ زهرا آرزو می‌کرد که کاش مادر او هم فاطمه بود اما این آرزو فقط لحظه ای حق ورود به جانِ عباس را داشت، سرش را تکانی داد و با خود گفت، من کجا و فرزندِ دخترِ پیامبر بودن کجا... اما عباس نمی‌دانست روزی فرزند فاطمه می‌شود، در کربلا، کنارِ نهر علقمه، وقتی دستی در بدن و جانی در تن نداشت، وقتِ رفتن و پرواز کردن که رسد فاطمه او را می‌خواند، می‌خواند: عباس، پسرم... وقتِ خارج شدن از حجره، برای آخرین بار نگاهی به صورت پدر انداختم و بعد نگاهم گره خورد با نگاهِ حَسن و حُسین و خواهران شاید آنها از احوالِ دلم خبرداشتند و میدانستند که جسمم را میبرم اما جانم کنار بستر می‌ماند... قطره های اشک آرام بر صورتم می‌ریخت فکرِ نبودِ پدر... صدای کلثوم در گوشم پیچید عباس جان... بانو صدایم میکرد، به سرعت بلند شدم و سر خم کردم کلثوم نزدیک تر امد و دید که آرام آرام اشک‌هایم میریزد، خواند: _ الهی که کلثوم فدات شه تو غمگین و گریون بمونی مگه خواهرت مرده باشه یه نفر تو کل عالم، مثل یار من نداره ماه من شاه جوونه، ماه من یه پهلوونه خدا می‌داند قند در دلم آب شد و تمام وجودم منتظر بود که خواستِ خواهر را اجابت کند، شنیدم :عباس جان، پدر تو را میخواند، بیا جانِ خواهر... پدر من را می‌خواند... کنار در اتاق ایستادم که اجازه ی ورودم دهند... _ نور دل تنگ من، پسر قشنگ من ای امید بابا، پیش من بیا تا بزارمْ امشب، ( خود را در آغوش پدر رها کردم) دستِ تُو تو دستِ حسین و زینب تا حسینم و یاری کنی، براش علمداری کنی باید که آبرو داری کنی... عباس جان ،دستت و به من بده جانِ پدر حسینم میوه ی دلم! ... عباس جان دست حسین و بگیر زینبم، دخترم، بلند شو بایست... عباس جان خوب به حرف‌هایم گوش بده این حسین صحیح و سالم، قامت زینب کشیده مبادا این بشه بی سر ( و حسین را به آغوش کشید) زینبم قامت خمیده... بی صبرانه منتظر آن روزم که پدر می‌گوید... که علمدار برادر باشم و جایی که باید، آبرو داری کنم عباس غرق در خود به پدر خیره شد صورتِ پدر نقطه تلاقی نگاهِ اهل آن خانه بود نماز حسن تمام شد... سجاده را جمع و به دیوار تکیه کرد طبیب گفته بود شیر برای پدر خوب است... بلند شد و کمی از آن را داخل کاسه ای ریخت به دست زینب داد و شانه ی حسین را فشرد عباس هم به کمک آمد، پدر را بلند کردند، شیر کمی لب و دهان مولا را تَر کرد با چشم به دنبال خواهر کوچکترش گشت پس از مادر، کلثوم را همیشه میشد میانِ چادر خاکی اش پیدا کرد... امشب هم سَر بر زانو با چشمان پر اشک به پدر خیره شده بود و اشک ها بی صدا روی صورتش می غلتیدند، به کنارش رفت و اورا برادرانه به آغوش کشید... صدای هق هق کلثوم سکوت خانه را شکست و بهانه ای شد برای زینب که بی حرف در آغوش حسین غرق شود و اشک هایش را بریزد... رفتن پدر برای اهل خانه سخت بود برای دختران سخت تر و برای حسن و حسین و عباس... ماه رویش نشد بیش از این به خانه علی خیره بماند ابر ها را به روی خود کشید و بالاخره باران بارید... 🕊 _ شاید روایتِ این شب ها در هزار و چهارصد سالِ پیش🥀 التماس دعا... 🌐 @gharargah1542 
♦سخنرانی رهبر انقلاب در روز قدس 🔹قائم مقام شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی از سخنرانی رهبر معظم انقلاب در روز جمعه (۱۷ اردیبهشت) مصادف با روز قدس خبر داد. 🌐 @gharargah1542 
شکایت نمایندگان از روحانی به قوه‌قضاییه ارجاع می‌شود 🔹«بیگی نژاد» عضو هیئت رئیسه کمیسیون انرژی: با توجه به پایان مهلت قانونی به دولت برای اجرای قانون تنفس خوراک به پتروپالایشگاه‌ها، به‌زودی پرونده این استنکاف به جلسه علنی ارجاع می‌شود تا به قوه قضائیه فرستاده شود. 🌐 @gharargah1542 
انهدام باند «عرفان حلقه» در همدان روابط عمومی سپاه همدان: 🔹۸ نفر از اعضای جریان انحرافی عرفان حلقه توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) در سپاه همدان دستگیر شدند. 🔹اقدامات این جریان انحرافی منجر به آسیب‌های روحی و روانی در افراد، انحراف اعتقادات و در نتیجه فروپاشی خانواده‌ها شده است. 🌐 @gharargah1542 
اولویت جامعه روحانیت، آیت‌الله رئیسی است ▪️از لاریجانی حمایت نمی‌کنیم 🔹«مصباحی‌مقدم» سخنگوی جامعه روحانیت مبارز: اولویت این جامعه و دبیرکل آن در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰، آیت‌الله رئیسی است و از آقای لاریجانی حمایت نخواهیم کرد. 🌐 @gharargah1542 
⭕️ بیش از ۵ میلیون غذای گرم در شب ضربت خوردن امیرالمومنین توزیع شد 🔸باجلان، رئیس قرارگاه اطعام مهدوی کمیته امداد امام خمینی باشگاه خبرنگاران جوان: 🔹در راستای پویش اطعام مهدوی در روز هفدهم ماه مبارک رمضان ۴ میلیون و ۵۲۸ هزار و ۱۲۶ غذای گرم میان نیازمندان در سراسر کشور توزیع شد. 🔹همزمان با شب نوزدهم ماه مبارک رمضان و ضربت خوردن امیرالمومنین ۵ میلیون و ۳۳۱ هزار و ۷۰۸ غذای گرم میان نیازمندان توزیع شد، یک میلیون و ۲۹ هزار و ۶۱۳ افطاری ساده به دست نیازمندان رسید همچنین ۹۱۸ هزار و ۵۸۱ بسته معیشتی به مناطق روستایی و محروم ارسال شد. 🌐 @gharargah1542 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنگام ضربت (۲) لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ عَلَیهِمَا السَّلامُ، لَمّا ضَرَبَهُ ابْنُ مُلْجَم لَعَنَهُ اللّهُ (به حسن و حسین علیهماالسّلام وقتى که ابن ملجم لعنة اللّه علیه به او ضربت زد): ...خدا را خدا را درباره یتیمان، آنان را گاهى سیر و گاهى گرسنه مگذارید، مَباد که در کنار شما تباه شوند. خدا را خدا را در رابطه با همسایگان، که مورد سفارش پیامبر شمایند، پیوسته به آنان سفارش داشت تا جایى که گمان بُردیم میراث‌بَرشان خواهد ساخت! خدا را خدا را درباره قرآن، نیاید که دیگران در عمل به آن از شما پیشى جویند... (حسین انصاریان، ترجمه نهج‌البلاغه: نامه ۴۷) 🌐 @gharargah1542 
🔴 سن نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ چقدر است؟! 🌐 @gharargah1542