هدایت شده از قرارگاه جهاد تبیین ``🪴
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_چهارم
حالا در این هیر و ویر پیله کرده بود که برای شهادتش دعا کنم 😑
می گفت :«اینجا جاییه که دعا مستجاب می شه!»
هرچه می خواستم بهش بفهمانم که ول کن این قدر روی این مطلب پافشاری نکن ، راه نمی داد .
هی می گفت :« تو سبب شهادت منی ، من این رو با ارباب عهد بستم ،
مطمئنم که شهید می شم !» 🙃
فامیل که در ابتدای امر ، کلا گیج شده بودند .
اون ازریخت و قیافه داماد این هم از مکان خطبه عقد 😕😅
آن هم آدمی با این همه ریش ، جزء در لباس روحانیت ندیده بودند .
بعضی ها که فکر می کردند طلبه است .
با تو جه به اوضاع مالی پدرم ، خواستگار های پولداری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم .
حالا برای همه سؤال شده بود که مرجان به چه چیزاین آدم دل خوش کرده که بله گفته است 😐
عدهای هم با مکان ازدواجمان کنار می آمدند ، ولی می گفتند :«مهریه ش رو کجای دلمون بزاریم ، چهارده تا سکه شد مهریه!!!!!!!!!»
همیشه در فضای مراسم عقد ، کف زدن و کل کشیدن و این ها دیده بودم .
رفقای محمد حسین زیارت عاشورا خواندند ، و مراسم وصل به هیئت و روضه شد ...
البته خدا دروتخته را جور می کند☺️
آن ها هم بعد از روضه ، مسخره بازی شان سرجایش بود
شروع کردند به خواندن شعر «رفتند یاران ، چابک سواران .....»🤣
چشمش برق زد . گفت :«تو همونی که دلم می خواست. کاش منم همونی شم که تو دلت می خواد!»
#رمان_شهید_محمد_خانی
@gharargaheemamhasan1
♦️ قهرمان و الگوی زن ایرانی بانوانی هستن که بدون منت درحال خدمت و درمان و تلاش برای حفظ جان مردم ایران هستن!
🔹 نه زنی که یک روز هم ایران زندگی نکرده و درخدمت نیروی مسلح آمریکا بوده و پیام آور مرگ برای صدها زن و کودک بی گناه افغانستانی بوده!
✍ خانم فردوس
@gharargaheemamhasan1
♦️شاهد-۱۳۶
سزیم-۱۳۷
بعد شاهد که خیلی ها انگشت به دهان موندن حالا سزیم ۱۳۷ به تولید توسط دانشمندانمون رسید...
بنظرتون ۱۳۸ چی میتونه باشه؟😉
✍️آرش طاهری
@gharargaheemamhasan1
♨️ شیطان چه زمان بر انسان چیره میشود؟!
✍️ حضرت موسی (علیه السلام) در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس نزد او آمد. وقتی که نزدیک شد مؤدبانه نزد موسی ایستاد.
حضرت موسی فرمود: تو کیستی؟
جواب داد: ابلیس هستم.
✍ حضرت موسی پرسید:
تو ابلیس هستی؟!
خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند...
به من از گناهی خبر بده که اگر انسان آن را انجام دهد، تو بر او پیروز میشوی و هر کجا که بخواهی افسار او را به آنجا میکشی.
⭕️ ابلیس گفت: سه گناه است که اگر انسان گرفتار آن شود، من بر او چیره میگردم:
🔻هنگامی که انسان خودبین شود و از خودش خوشش آید.
🔻هنگامی که او عمل نیک خود را بسیار بشمرد.
🔻زمانی که انسان گناه در نظرش کوچک گردد.
#گناه
@gharargaheemamhasan1
⭕️دروغگویی در ذات برخی بظاهر اصلاح طلباست!
یه عکس گذاشته از دوران کرونا، یه درصدم احتمال نمیده دروغش فاش بشه؟
البته اصل قضیه اینه که دستاوردهای سفر رئیسی بدجوری اصلاح طلبا رو سوزونده
#سرطان_....
@gharargaheemamhasan1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ من اینجا عشق میبینم، عشق به خدا
🔹 جهان بینی اسلام من رو جذب و متقاعد کرد
@gharargaheemamhasan1
♦️ جناب عبدالحمید هستند مشغول هزینه کردن برای مردم به جای هزینه برای مذهب!
@gharargaheemamhasan1
♦️قرار بود براندازا در میدان آزادی غلطای زیادی بکنن اما مردم جواب گنده گویی هاشون رو خوب دادن
@gharargaheemamhasan1
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_پنجم
مدام زیر لب می گفت :« شکر که جور شد ، شکر که همونی که میخواستم شد ، شکر که همه چیز طبق میلم جلو می ره ، شکر ..»❤️
موقع امضای سند ازدواج دستم می لرزید، مگر تمامی داشت
شنیده بودم باید خیلی امضا بزنی ، ولی باورم نمی شد تا این حد
امضاها مثل هم در نمی آمد . زیر زیرکی می خندید :« چرا دستت می لرزه؟!
نگاه کن! همه امضاها کج و کوله شده !»😂
بعد از مراسم عقد رفتیم آرایشگاه ، قرار شد خودش بیاید دنبالم .
دهان خانواده اش باز مانده بود که چطور زیر بار رفته بیاید آتلیه اصلأ خوشش نمی آمد ، وقتی دید من دوست دارم ، کوتاه آمد 😁
ولی وقتی آمد آنجا ، قصه عوض شد .
سه چهار ساعت بیشتر نبود باهم محرم شده بودیم .
یخم باز نشده بود ، راحت نبودم ...
خانم عکاس برایش جالب بود که یک آدم مذهبی با آن ظاهر ، این قدر مسخره بازی در می آورد که در عکس ها بخندم 😂
همان شب رفتیم زیارت شهدای گمنام دانشگاه آزاد ..
پشت فرمان بلند بلند می خواند :« دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم / خیلی حسین زحمت مارا کشیده است!» 😍
کنار قبور شهدا شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل .
یاد روز هایی افتادم که با بچه ها می آمدیم اینجا و او همیشه خدا اینجا پلاس بود .
بودنش بساط شوخی را فراهم می کرد که« این بار اومده سراغ ارث پدرش!»😂
سفره خاطراتش را باز کرد که به این شهدا متوسل شده یکی را پیدا کنند که پای کارش باشد ..
حتی آمده و از آنها خواسته بود که بتوانند مرا راضی کنند به ازدواج 😕
می گفت قبل از اینکه قضیه ازدواج مطرح شود ، خیلی از دوستانش می آمدند و درباره من از او مشورت می خواستند
حتی به او گفته بود برایشان از من خواستگاری کند،
و غش غش میخندید که :«اگر میگفتم دختر مناسبی نیست بعدا به خودم میگفتند پس چرا خودت گرفتیش؟!😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
@gharrgaheemamhasan1
آرزو میکنم
گوشه بین الحرمین چشماتون از اشک ریختن این طور تار ببینه حرم رو...
@gharargaheemamhasan1