eitaa logo
قرارگاه قرآنی وجهادی امام حسن مجتبی علیه السلام
27.4هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
11.7هزار ویدیو
63 فایل
عزت و ذلت دست خداست #مجموعه فرهنگی اجتماعی شهید هاشمی #موسسه خیریه امام حسن مجتبی #گروه جهادی شهید هاشمی #حسینیه شهید هاشمی #هییت رزمندگان اسلام منطقه سرآسیاب #دارالقرآن امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام #محله اسلامی شهیدهاشمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۶۰ دلم میخواست دوباره بخوابم.. اما امانم را بریده.. و دیگر خوابم نمیبرد که میان بستر از درد دست و پا میزدم... آفتاب بالا آمده.. و توان تکان خوردن نداشتم، از درد روی پهلویم کز کرده و بی اختیار گریه میکردم.. که دوباره در حیاط به هم خورد.. و پس از چند لحظه صدای مصطفی دلم را سمت خودش کشید _مامان صداش کنید، باید باهاش حرف بزنم! دستم به پهلو مانده و قلبم دوباره به تپش افتاده بود، چند ضربه به در اتاق خورد.. و صدای مادر مصطفی را شنیدم _بیداری دخترم؟ شالم را با یک دست مرتب کردم و تا خواستم بلند شوم،.. در اتاق باز شد... خطوط صورتم همه از درد در هم رفته و از نگاهم ناله میبارید.. که زن بیچاره مات چشمان خیسم ماند و مصطفی صبرش تمام شده بود که جلو نیامد و دستپاچه صدا رساند _میتونم بیام تو؟ پتو را روی پاهایم کشیدم و با صدای ضعیفم پاسخ دادم _بفرمایید! و او بلافاصله داخل اتاق شد... دل زن پیش من مانده.. و از اضطرار نگاه مصطفی میفهمید خبری شده.. که چند لحظه مکث کرد و سپس بی هیچ حرفی از اتاق بیرون رفت... مصطفی روی زمین نشست، انگشتانش را به هم فشار میداد.. و دل من در قفس سینه بال بال میزد.. که مستقیم نگاهم کرد و بی مقدمه پرسید _شما شوهرتون رو دوست دارید؟ طوری نفس نفس میزد که قفسه سینه اش میلرزید.. و سوالش دلم را خالی کرده بود که به لکنت افتادم _ازش خبری دارید؟ از خشکی چشمان و تلخی کلامش حس میکردم به گریه هایم شک کرده.. و او حواسش به حالم نبود که دوباره پاپیچم شد _دوسش دارید؟ دیگر درد پهلو... ادامه دارد.... @gharargaheemamhasan1
🏵امام علی عليه‌السلام: 🎯نصیحت گفتن به فردی در حضور مردم کوبیدن شخصیت اوست. 📚تحف‌العقول، ص۴۹۰. @gharargaheemamhasan1
اعلام کالاهای ممنوعه صهیونیستی تا هفته آینده معاون دیپلماسی اقتصادی وزیر خارجه: 🔹فهرست کالا‌های مرتبط با شرکت‌های صهیونیستی به زودی نهایی و تا هفته آینده به وزارت صمت ارسال می‌شود. 🔹پس از ارسال این فهرست، وزارت صنعت، معدن و تجارت ثبت سفارش کالا‌های اعلامی را ممنوع می‌کند. @gharargaheemamhasan1
🔴درگیری‌های سختی میان رزمندگان قسام و عناصر صهیونیستی در شمال غزه در جریان است 🔹‌مجاهدین القسام اکنون درگیر درگیری با نیروهای دشمن در حال نفوذ به شمال غرب غزه هستند و تایید می کنند که دو خودرو با گلوله آل یاسین 105 هدف قرار گرفته که باعث آتش گرفتن آنها و کشته شدن یکی از سربازان اسرائیلی شده است. @gharargaheemamhasan1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️«نسرین ستوده» زندانی امنیتی و وکیل «شیرین عبادی» که دوران پسازندانش رو سپری میکرد طاقت دوری اِوین رو نداشت و دیروز در مراسم خاکسپاری آرمیتا گراوند حین سازماندهی آشوب دستگیر شد . 🔹حالا باز هم بگید دست هایی پشت پرده نیست ! ✍«علی آگاه» @gharargaheemamhasan1
♦️چین اسرائیل را از نقشه های آنلاین خود از جمله «بایدو» و «علی بابا» حذف کرده است. درودبه شرفت @gharargaheemamhasan1
🔴خبرنگار الجزیره اعلام کرد که جنگنده‌های اسرائیلی موج تازه‌ای از حملات به شرق خان یونس در جنوب نوار غزه را آغاز کردند. @gharargaheemamhasan1
حضور نظامیان آمریکا در قرارگاه زیرزمینی تل‌آویو 🔹فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتم الانبیاء(ص): اطلاعات نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که فرماندهان سنتکام و نیرو‌های زمینی و دریایی ارتش آمریکا در قرارگاه زیرزمینی در تل‌آویو در کنار فرماندهان جنایتکار رژیم صهیونیستی به هدایت تهاجم وحشیانه آن‌ها علیه مردم مظلوم فلسطین می‌پردازند. @gharargaheemamhasan1
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۶۱ دیگر درد پهلو فراموشم شده.. و طوری با تندی سوال میکرد که خودم برای آواره شدن پیشدستی کردم... _من امروز از اینجا میرم! چشمانش درهم شکست.. و من دیگر نمیخواستم اسیر سعد شوم که با بغضی قسمش دادم _تورو خدا دیگه منو برنگردونید پیش سعد! من همین الان از اینجا میرم! یک دستم را کف زمین قرار دادم تا بتوانم برخیزم.. و فریاد مصطفی دلم را به زمین کوبید _کجا میخواید برید؟؟ شیشه محبتی که از او در دلم ساخته بودم شکست.. و او از حرفم تمام وجودش در هم شکسته بود که دلم را به محکمه کشید _من کی از رفتن حرف زدم؟از دیشب یه لحظه نتونستم بخوابم، فقط میخوام ازتون مراقبت کنم، حالا بذارم برید؟ دلم لرزید و پای رفتنم دل او را بیشتر لرزانده بود که نفسش در سینه ماند و صدایش به سختی شنیده شد.. _من فقط میخواستم بدونم چه احساسی به همسرتون دارید...همین! پیشانی ام از شرم نم زد و او بی توجه به رنجش چشمانم نجوا کرد _میترسیدم هنوز دوسش داشته باشید! انگار دیگر در این خانه هم امنیتی نبود.. و باید فرار میکردم که با خبرش خانه خیالم را به هم ریخت.. _صبح موقع نماز 🌷سیدحسن🌷 باهام تماس گرفت...گفت دیشب بچه ها خروجی داریا به سمت حمص یه پیداکردن. با هر کلمه... ادامه دارد.... @gharargaheemamhasan1